مطالب مرتبط با کلیدواژه

فهم مسئله


۱.

تبیین جایگاه تکنیک های استعاره و قیاس در فرایند طراحی معماری: از فهم تا حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرایند طراحی معماری استعاره قیاس فهم مسئله حل مسئله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۴۴
در حوزه طراحی پژوهی، از مسئله طراحی سخن بسیار گفته شده است. همچنین بخش عمده مطالعات این حوزه، معطوف به یافتن تأثیر دو تکنیک مؤثر بر فهم و یا حل مسئله طراحی بوده است. پرسش اصلی پژوهش این است که «تکنیک های استعاره و قیاس در کدام قسمت از فرایند طراحی معماری نقش مفیدتری را ایفا می کنند و آیا کارایی این تکنیک ها در تمام فعالیت های فرایند طراحی به یک اندازه است؟» هدف از ارائه این مقاله، بررسی پژوهش های مرتبط با قیاس و استعاره از یک سو و پژوهش های مرتبط با فرایند طراحی از سوی دیگر در جهت تبیین جایگاه هرکدام از این دو تکنیک در فرایند طراحی معماری می باشد. مهم ترین نتیجه این پژوهش این است که استعاره در مراحل تحلیل تا ترکیب (فهم مسئله طراحی و تولید کانسپت) و قیاس در مراحل ترکیب تا ارزیابی (پیشبرد مسئله یا توسعه کانسپت، حل مسئله و بازتعریف مجدد مسئله) از مدل فرایند طراحی معماری کارآمدتر و مؤثرتر است.
۲.

تبیین جایگاه اصول راهنما در فهم معمار بومی از مسئله طراحی معماری (مطالعه موردی: روستای سراج محله)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فهم مسئله طراحی معماری اصول راهنما معمار بومی روستا سراج محله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۲۰۷
یکی از شاخه های دانش در حوزه معماری، طراحی پژوهی است که به مطالعه فرایند طراحی می پردازد. پژوهشگران این حوزه مفاهیم مختلفی برای توضیح فرایندهای ذهنی طراح به کار گرفته اند که یکی از آن ها اصول راهنما است. اصول راهنما اصولی است که طراح به آن ها باور دارد و از آن ها در قاب بندی و فهم اولویت های مسئله طراحی بهره می گیرد. این اصول که متکی به جهان بینی طراحی شکل می گیرند موجب نوعی وحدت رویه در قبال برخورد با مسئله های گوناگون طراحی می شوند. بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در حوزه فرایند طراحی و نقش اصول راهنما در آن، معطوف به معماران و دانشجویانی بوده که در محیط های شهری آموزش دیده و با مسئله های طراحی در شهر نیز مواجه بوده اند. این در حالی است که معماری بومی در محیط های روستایی مختصاتی کاملاً متفاوت دارد و شیوه های تولید معماری در آن واجد درون مایه های ارزشمندی است که می تواند مورد استخراج و مطالعه قرار بگیرد. از این رو پرسش اصلی این پژوهش این است که اصول راهنما در فرایند طراحی یک معمار بومی چه نقشی ایفا می کنند و چه محتوایی دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، روستای سراج محله به عنوان نمونه ای که در کنار بافت کالبدی، همچنان دارای بافت اجتماعی بومی نیز هست انتخاب شد و سپس پنج نفر از معماران بومی منطقه شناسایی شدند. در ادامه به این معماران، سه مسئله طراحی با موضوع «خانه» ارائه شد و از آن ها خواسته شد درباره طراحی موردنظر خود سخن بگویند. این سخنان در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته ثبت و پیاده شد و سپس مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت. ساختار کلی این پژوهش، مبتنی بر روش کیف ی است. روش تحقیق کیفی عموماً به تحقیقاتی اط لاق می شود که یافته های آن از طریق فرایندهای آماری و ب ا مقاص د کمی سازی ب ه دس ت نیام ده باش د. براساس نتیجه این پژوهش، مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها نشان می دهد که هماهنگی با طبیعت، پرهیز از اسراف، رضایت بلندمدت کارفرما و کاربران و همچنین رعایت حقوق همسایگی از مهم ترین اصولی است که همواره در مواجهه با مسئله طراحی مدنظر معماران بومی قرار می گیرد.
۳.

نقدی بر میراث ناملموس به عنوان یک مسئله شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میراث ناملموس فرهنگی ساختار شهر فهم مسئله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۴
چرخش فرهنگی در گفتمان مطالعات شهری در سالهای اخیر، و توجه به حفظ تنوع فرهنگی در ساختار شهرها، مفهوم میراث فرهنگی ناملموس را به عنوان یک مسئله جدی در شهرهای جهان مطرح کرده است. مطابق تعریف کنوانسیون سال 2003 یونسکو، میراث فرهنگی ناملموس شامل دانش و مهارت ها، بازنمایی ها و اقداماتی که جوامع، گروه ها و افراد به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود می شناسند. این مسئله شامل سنت های موروثی، فعالیت ها و اعمال اجتماعی، آیین ها، دانش و اعمال کلی مربوط به طبیعت و جهان اطراف است که ارتباط تنگاتنگی با احساس هویت و تعلق، تنوع فرهنگی، حافظه، دانش فرهنگی، سبک زندگی در ساختار شهر دارد. مباحث نظری کمتری درباره مسئله میراث ناملموس شهری مطرح گردیده است. در این مقاله بحث در مورد آنچه را که میراث مشهود و ملموس می نامیم کنار می گذاریم، به منبع و منشأ آن می پردازیم، یعنی میراث ناملموس. مسئله اصلی این مقاله تلاشی نظری و مفهومی است برای رسیدن به تعریفی بسط یافته تر از ویژگی های ذاتی میراث ناملموس و توسعه آن به عنوان یک زبان فهم که به ابعاد متفاوت تری از شناخت و درک مسئله شهری اشاره دارد. علاوه بر این با تاسی از آرای گادامر درباره ابعاد فهم، که با سه مفهوم زبان و زبانمندی، زمان و سنت، و مکانمندی و محلیت مرتبط است، به ابعاد فهم میراث ناملموس در منظر شهری پرداخته شده است. با توجه به پتانسیل تطبیق پذیری و خود بازسازی میراث ناملموس، همچنین ظرفیت همراهی با جریان های معاصر و مدرن زندگی شهری، و ارتباط با فرهنگ عامه و زندگی روزمره، می توان آن را به عنوان یک "تجربه زمینه ای"  بسط یافته، "منشور اتیک اجتماعی" و سامان فرهنگی یک جامعه دانست. از اینرو خوانش "مسئله میراث ناملموس جدید"، برای "نظم اجتماعی جدید" در شهرها، مسئله ای حیاتی به شمار می آید.