مطالب مرتبط با کلیدواژه

قدرت های بزرگ


۴۱.

ارزیابی موانع و محدودیت های عملکرد سازمان ملل متحد در بحران سوریه از چشم انداز دکترین مسئولیت حمایت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوریه بحران مسئولیت حمایت شورای امنیت سازمان ملل قدرت های بزرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۴
بر اساس «دکترین مسئولیت حمایت» هر دولتی باید از جمعیت خود در برابر نسل کشی، جرائم جنگی، پاک سازی نژادی و جنایت علیه بشریت حمایت کند. زمانی که یک کشور در حمایت از جمعیت خود در برابر این گونه جرائم قابلیت های خود را از دست بدهد؛ این مسئولیت به جامعه بین المللی تفویض خواهد شد. با عنایت به نقص گسترده حقوق بشر در بحران سوریه جامعه بین المللی خود را محق به دخالت در این کشور دانسته است. با این وجود جامعه بین المللی و در رأس آن سازمان ملل نتوانسته است که به شکل مؤثری وارد عمل شود. با عنایت به شرایط موجود مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «دکترین مسئولیت حمایت» چگونه موجب ناکارآمدی سازمان ملل در بحران سوریه شده است؟ برای تبیین ناکارآمدی «مسئولیت حمایت» در سوریه از معمای بن بست در نظریه بازی ها استفاده شده است. بر مبنای این نظریه، منافع و ملاحظات سیاسی قدرت های بزرگ در شورای امنیت به عنوان مکانیسم اصلی برای اعمال مسئولیت حمایت، مانع از کارکرد مؤثر و مطلوب دکترین مسئولیت حمایت در بحران سوریه شده است. به بیان دقیق تر؛ عدم وجود معیارهای مشخص برای اجرای مسئولیت حمایت از یک سو و منافع متضاد و پیچیده قدرت های بزرگ در بحران سوریه از سوی دیگر، عملکرد شورای امنیت سازمان ملل را تحت تأثیر قرار داده و در مرحله آزمون جدی در قضیه بحران سوریه با ناکارآمدی مواجه ساخت. 
۴۲.

بازگشت رقابت قدرت های بزرگ؛ تقابل فناورانه- تجاری آمریکا و چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رقابت قدرت های بزرگ تقابل فناورانه تقابل تجاری افول آمریکا نظم جدید جهانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۷
پس از دو دهه نظم جهانی به رهبری آمریکا، بازگشت رقابت قدرت های بزرگ به مهم ترین ویژگی تعیین کننده نظام بین الملل در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در عصر جدید رقابت قدرت های بزرگ، تبیین چند قطبی میان آمریکا، چین و روسیه و دوگانه چینی- آمریکایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در حال حاضر که چین دومین اقتصاد و بزرگ ترین مصرف کننده انرژی است، در مسیر تبدیل شدن به بزرگ ترین اقتصاد جهان تا سال 2030 قرار دارد. ظهور چین به عنوان یک قدرت جهانی، آمریکا را در مؤلفه های اقتصادی، نظامی، فناوری و ایدئولوژیک با چالش مواجه کرده است. با توجه به در جریان بودن رقابت میان دو کشور، پرسش اصلی مقاله این است که چین و آمریکا چه روندی را در روابط دوجانبه طی کرده اند تا به سطح رقابت و تقابل در بعد فناورانه رسیده اند و ابعاد اصلی این رقابت چیست؟ بر اساس یافته های پژوهش که مبتنی بر روش روند پژوهشی به دست آمده است، می توان گفت که هدف راهبرد ی آمریکا، ادغام چین در سیستم بین المللی تحت هژمونی این کشور بود و ریشه در این باور داشت که حمایت از ظهور چین و ادغام آن در نظم بین المللی غرب محور منجر به آزادسازی اقتصادی و تسری آن به سیستم سیاسی چین خواهد شد. هدف پژوهش دستیابی به چشم اندازی از تقابل ایالات متحده و چین در حوزه فناورانه- تجاری است. طبق یافته های پژوهش رقابت بین آمریکا و چین به احتمال زیاد در یک دهه آینده ادامه خواهد یافت و با توجه به پیچیدگی روابط این دو کشور، ممکن است به همدستی های محدود و همکاری در چالش هایی مانند تغییرات اقلیمی منجر شود و در نهایت یک نظم جدید بین المللی را شکل دهد.
۴۳.

رویکرد اقتصادی قدرت های بزرگ در آمریکای لاتین و کارائیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وابستگی متقابل اقتصادی قدرت های بزرگ روابط اقتصادی آمریکای لاتین و کارائیب موازنه تجاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۱۸
آمریکای لاتین و کارائیب به دلیل برخورداری از مواهبی مانند منابع طبیعی، تنوع فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و متغیرهای انسانی، در چند قرن اخیر همیشه مورد توجه قدرت های استعمارگر و جهانی مانند اسپانیا، پرتغال، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی (سپس روسیه) بوده است. این رویکرد نسبت به منطقه آمریکای لاتین و کارائیب در قرن بیست و یکم هم تکرار شده است و چهار قدرت ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا کوشیده اند نفوذ خویش در این منطقه را در حوزه های مختلف تقویت کنند. بنا به اهمیت رویکرد این چهار بازیگر، پژوهش حاضر این پرسش را مطرح می کند که روابط اقتصادی ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا با آمریکای لاتین و کارائیب در چارچوب کدام رویکرد اقتصادی قابل تحلیل است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که همه این بازیگران براساس رویکرد وابستگی متقابل اقتصادی، سعی در نفوذ اقتصادی در این منطقه و تغییر موازنه تجاری به نفع خویش دارند. در میان این قدرت ها، روسیه پایین ترین تراز تجاری با کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب را دارد؛ ایالات متحده، همچنان نخستین شریک تجاری این منطقه است و چین و اتحادیه اروپا در رتبه های بعدی قرار دارند. در سال های اخیر از میزان مبادلات تجاری ایالات متحده با کشورهای این منطقه کاسته شده و درمقابل، چین توانسته است، شراکت تجاری خود با آمریکای لاتین و کارائیب را تقویت کند. هرچند چین برای رسیدن به میزان موازنه تجاری ایالات متحده آمریکا با این منطقه، فاصله زیادی دارد.