مطالب مرتبط با کلیدواژه

وابستگی متقابل اقتصادی


۱.

روابط هند و آمریکا از منظر وابستگی متقابل (2015-1990)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روابط هند-آمریکا وابستگی متقابل اقتصادی منافع استراتژیک اقتصادهای نوظهور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۱ تعداد دانلود : ۷۶۴
بررسی سیر تحول روابط میان هند و آمریکا بیانگر روابط پر فراز و نشیب میان آن هاست. بااین حال از دهه 1990 به دنبال تحولات اقتصاد جهانی و اتخاذ سیاست اقتصادی بازار محور، هند در مسیر بازسازی روابط خود با ایالات متحده گام برداشت. بعلاوه سیاست توسعه روابط اقتصادی با کشورهای نوظهور در دوره کلینتون، راه را برای جهت گیری مجدد ایالات متحده در برداشت های خود نسبت به هند هموار نمود. با وجود ملاحظات سیاسی و استراتژیک دولت بوش و پیشرفت های بعدی در روابط دوجانبه، هرگونه چشم انداز بلندمدت همکاری میان ایالات متحده و هند، لزوماً باید اهداف اقتصادی و استراتژیک را در نظر بگیرد. بر این اساس در مقاله حاضر سعی شده تا با استفاده از روش کیفی رابطه میان همگرایی اقتصادی و منطق استراتژیک که نه تنها موجب افزایش شکوفایی اقتصادی، بلکه بهره مندی اهداف استراتژیک دو کشور شده، مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد. لذا در مقابل این سؤال که تحولات اقتصادی در عرصه جهانی، چه تأثیری بر مناسبات هند و ایالات متحده داشته اند؟ می توان این فرضیه را مطرح ساخت که تحولات اقتصادی و بازارهای جهانی موجب وابستگی متقابل و نزدیکی هند و ایالات متحده و درنتیجه افزایش انعطاف پذیری آن ها در عین اهمیت یافتن صف بندی ها برای دستیابی به اهداف استراتژیک شده است. یافته های مقاله نشان می دهند که نیاز ایالات متحده به شرکای بین المللی در ایجاد اتحادهای حمایتی، و تلاش هند برای کسب خودمختاری استراتژیک از طریق همکاری با ایالات متحده و همزمان مصون سازی این تجدید ساختار از طریق روابط نزدیک با دیگر کشورها، به معنای افزایش وابستگی متقابل و گسترش بی سابقه روابط هند و آمریکا است.
۲.

تحول جایگاه راهبرد موازنه سازی در سیاست خارجی چین؛ جستاری در سه بازه زمانی ساختار خراج گذاری (1800-1300)، جنگ سرد (1947-1991) و پساجنگ سرد (1991-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چین موازنه سازی موازنه قدرت وابستگی متقابل اقتصادی تهدید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۳۳۱
با نگاهی به رفتار سیاست خارجی چین در طول تاریخ، می توان دریافت که تفوق متداوم و پایدار نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور در پهنه شرقی آسیا، با بهره گیری از نظریه «موازنه قدرت» که تفوق دولتی بر سایرین را امری ناپایدار در نظام بین الملل قلمداد می کند، تبیین ناپذیر است. به همین منظور، پژوهش حاضر، این پرسش را مطرح می کند که «راهبرد موازنه سازی در سیاست خارجی چین در سه بازه زمانیِ ساختار خراج گذاری، جنگ سرد و پساجنگ سرد، چه جایگاهی داشته است؟» در پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره گیری از «برداشت تئوریک تی وی پال» از نظریه موازنه قدرت و با تمسک به روش تحقیق توصیفی - تحلیلی، این فرضیه را ارائه می کند که در طول تفوق ساختار خراج گذاری بر پهنه شرقی آسیا، چین، اولاً با بهره برداری سیاسی از بازار بزرگ و ظرفیت های کلان اقتصادی خود، واحدهای سیاسی حاضر در شرق آسیا را نسبت به اجرای راهبرد موازنه سازی علیه خود منصرف می ساخت و ثانیاً بر آن بود تا با اجرای راهبرد شکاف افکنی، دیگر واحدها را از توسعه اتحادی ضدچینی باز دارد. در دوره جنگ سرد، چین -که از اقتصادی توسعه نیافته و عقب مانده رنج می برد- چاره ای جز پیشبرد موازنه سازی سخت علیه تهدیدات خارجی خود نمی دید و به همین منظور، ابتدا ایالات متحده و در گام بعدی، شوروی، برای اجرای موازنه سازی سخت از سوی آن کشور، هدف قرار گرفتند. در دوران پساجنگ سرد با رشد دوباره جایگاه چین در اقتصاد جهانی، حزب کمونیست، پیشبرد نوع نرم از راهبرد موازنه سازی را با بهره گیری از توانمندی های اقتصادی خود در اولویت سیاست خارجی جمهوری خلق قرار داد.
۳.

رویکرد اقتصادی قدرت های بزرگ در آمریکای لاتین و کارائیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وابستگی متقابل اقتصادی قدرت های بزرگ روابط اقتصادی آمریکای لاتین و کارائیب موازنه تجاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۲۹
آمریکای لاتین و کارائیب به دلیل برخورداری از مواهبی مانند منابع طبیعی، تنوع فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و متغیرهای انسانی، در چند قرن اخیر همیشه مورد توجه قدرت های استعمارگر و جهانی مانند اسپانیا، پرتغال، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی (سپس روسیه) بوده است. این رویکرد نسبت به منطقه آمریکای لاتین و کارائیب در قرن بیست و یکم هم تکرار شده است و چهار قدرت ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا کوشیده اند نفوذ خویش در این منطقه را در حوزه های مختلف تقویت کنند. بنا به اهمیت رویکرد این چهار بازیگر، پژوهش حاضر این پرسش را مطرح می کند که روابط اقتصادی ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا با آمریکای لاتین و کارائیب در چارچوب کدام رویکرد اقتصادی قابل تحلیل است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که همه این بازیگران براساس رویکرد وابستگی متقابل اقتصادی، سعی در نفوذ اقتصادی در این منطقه و تغییر موازنه تجاری به نفع خویش دارند. در میان این قدرت ها، روسیه پایین ترین تراز تجاری با کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب را دارد؛ ایالات متحده، همچنان نخستین شریک تجاری این منطقه است و چین و اتحادیه اروپا در رتبه های بعدی قرار دارند. در سال های اخیر از میزان مبادلات تجاری ایالات متحده با کشورهای این منطقه کاسته شده و درمقابل، چین توانسته است، شراکت تجاری خود با آمریکای لاتین و کارائیب را تقویت کند. هرچند چین برای رسیدن به میزان موازنه تجاری ایالات متحده آمریکا با این منطقه، فاصله زیادی دارد.