مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
جمهوری آذربایجان
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
101 - 118
جمهوری آذربایجان، به دلیل داشتن پیوندهای تاریخی با سرزمین ایران و نیز قرار گرفتن در موقعیت مکانی دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و سوق الجشی است که بر نقش منطقه ای جمهوری اسلامی ایران اثر می گذارد، از دریچه ی منافع ملی و سرزمینی این کشور، حوزه ی سیاسی مهمی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جمهوری آذربایجان در ایجاد چالش های قومی در آذربایجان ایران، تلاش دارد با ارائه ی راهکارهایی مطلوب در راستای افزایش همبستگی ملی گام بردارد. سؤال اصلی تحقیق این است که جمهوری آذربایجان چگونه به ایجاد چالش های قومی در آذربایجان ایران می پردازد؟ در این راستا، فرضیه ی تحقیق عبارت است از:جمهوری آذربایجان با بهره گیری ازاشتراکات فرهنگی، زبانی و پیشینه ی تاریخی با آذربایجان ایران بهاقدامات تحریک آمیز و به ایجاد چالش های قومی در ایران می پردازد. روش پژوهش به صورت ترکیبی کیفی و کمی از طریق جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای با ابزار فیش برداری و روش میدانی با ابزار مصاحبه ی عمیق است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز به صورت توصیف داده ها و تحلیل محتوای کمی پس از دسترسی به تمام نتایج به دست آمده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه ی عمیق، صورت گرفته است. مهم ترین یافته های تحقیق حاکی از آن است که جمهوری آذربایجان از نظر 31 درصد مصاحبه شوندگان با بهره گیری از پیوندهای زبانی و تاریخی به اقدامات تحریک آمیز و به ایجاد چالش های قومی در آذربایجان ایران می پردازد.
همکاری ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان در ایجاد راه گذر شمال– جنوب و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
811 - 789
حوزههای تخصصی:
طرح های اقتصادی بزرگ در منطقه اوراسیا، ریشه در بازی های بزرگ کسب قدرت و دستیابی به جایگاه ویژه و باثبات در نظام بین الملل دارد. راه گذر شمال- جنوب، طرحی اقتصادی است که با هدف تسهیل حمل ونقل و افزایش تجارت جهانی طراحی شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که همکاری ایران، جمهوری آذربایجان و فدراسیون روسیه در این راه گذر چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ با استفاده از نظریه گیلپین در مورد اقتصاد جهانی، نگارندگان درصدد آزمون این فرضیه اصلی برآمدند که استدلال می کند همکاری جمهوری اسلامی ایران، جمهوری آذربایجان و فدراسیون روسیه در راه گذر بین المللی شمال- جنوب با تسهیل حمل ونقل سبب ارتقای سطح روابط سیاسی ایران با کشورهای اوراسیا، کاهش تهدیدهای منطقه ای و افزایش منافع اقتصادی ایران در منطقه می شود. با گردآوری داده های دست دوم موجود در منابع علمی و داده های دست اول گردآوری شده با استفاده از روش پیمایشی، پرسشنامه هایی به کارشناسان ارائه شد تا میزان تسهیل تجارت بر امنیت سیاسی و اقتصادی ایران در قفقاز بررسی شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که همکاری مبتنی بر راه گذر شمال- جنوب برای برخورداری از مزیت رقابتی لازم به دلیل رقابت ایران و روسیه در تجارت انرژی، نیازمند اهرم های سیاسی اقتصادی قدرتمند کشور و اقدام های همکاری جویانه با اوراسیاست.
الگوی توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان با رویکرد ژئوپولیتیک در راستای ارائه یک مدل راهبردی در سیاست خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران با جمهوری آذربایجان دارای اشتراکات فرهنگی و تاریخی از یکسو و اختلافات قومی، سیاسی، ایدئولوژیک از سوی دیگراست. این کشور از سویی با گرایشات خود به آمریکا و اسرائیل و نیز ترکیه و ادعاهای سرزمینی و قومی بر بخشی از ملت و سرزمین ایران، به چالشی جدی برای سیاست خارجی ایران مبدل شده است. در کنار این چالش ها مسئله اختلافات بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان دو همسایه مهم ایران و رویکرد محافظه کارانه ایران در قبال مسئله قره باغ نه تنها سبب عادی سازی وضعیت نشده، بلکه نگاهی بدبینانه از سوی جریان پان ترکیستی و بخشی از افکار عمومی مردم جمهوری آذربایجان و آذری های ایران شکل گرفته که ایران را به عنوان حامی ارمنستان جلوه داده است. با وجود این چالش ها، وجود مسائل مهمی مانند همسایگی، نیازهای متقابل اقتصادی و تجاری، انرژی و موقعیت ژئوپلیتیکی، لزوم پرداختن به این موضوع و یافتن راهبردهای واقع بینانه برای توسعه روابط دو کشور را ضروری نموده است. از این رو در مقاله حاضر در راستای رسیدن به الگوی راهبردی روابط دو کشور، این سوال اصلی طرح شده است که عوامل واگراساز و همگراساز در روابط ایران و جمهوری آذربایجان در چارچوب ژئوپلیتیک کدام اند؟ در نهایت محقق به پنج دسته راهبرد جهت توسعه روابط بین ایران و جمهوری آذربایجان رسیده است. در این پژوهش به شیوه ای توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مدل SWOT سعی شده تا به موضوع مذکور پرداخته شود. داده های مورنیاز نیز به روش کتابخانه ای و اسنادی و پرسشنامه گردآوری شده است.
بررسی کتاب های درسی جمهوری آذربایجان (با تأکید بر کتاب های تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
157 - 184
کتاب های درسی اصلی ترین برنامه هر حکومت برای شکل دادن به افکار نسل جدید کشور به منظور به اهداف بلندمدت می باشد. در این راستا کتاب های آموزشی تاریخ به دلیل پیامدهای سیاسی و اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
با جدایی منطقه قفقاز از ایران، روس ها برای قطع ارتباط فرهنگی ملت های منطقه با ایران برنامه های گسترده ای به مورد اجرا گذاشتند که نقطه عطف این اقدامات، حذف زبان و خط فارسی و عربی و رسمی کردن الفبای سیریلیک در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی در دوره استالین بود. از دهه سوم قرن بیستم هم شکل جدیدی از تاریخ نویسی که بر مطالب غیرمستند بنا شده بود ایجاد شد که شاخصه های بارز این نوع تاریخ نویسی تقابل با ظرفیت های فکری موجود در منطقه ازجمله تعلق خاطر به ایران و اسلام بود. با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان نیز نه تنها تاریخ نویسی مستقل از شوروی در این کشور شکل نگرفت بلکه قالب های تعریف شده تاریخ نویسی در دوره شوروی با شدت بیشتری در این کشور تعمیم و گسترش یافت. عامل سوق دادن جمهوری آذربایجان به تاریخ نویسی غیرمستند را می توان نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه و در نتیجه سابقه کم حکومت مداری دانست.
این مقاله با بررسی کتب درسی تاریخ کلاس های پنجم، نهم و یازدهم و هم چنین دو کتاب دانشگاهی قصد تبیین این رویکرد را دارد.
بررسی علّت وجودی جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
25 - 44
کشورها برای تأسیس، بقا و استمرار نیازمند علت هستند که در جغرافیای سیاسی از آن با عنوان علت وجودی کشور یاد می شود. علت وجودی یک کشور پاسخی مستقیم به این پرسش است که چرا باید یک کشور به عنوان دولتی مستقل وجود داشته باشد. علت وجودی برخی از کشورها خودانگیخته و داخلی است و برخی دیگر براساس سیاست های استعماری و یا تجزیه امپراتوری های بزرگ به دولت ملت های کوچک به وجود آمده اند. با فروپاشی اتحاد شوروی کشوری به نام جمهوری آذربایجان در جنوب قفقاز و همسایگی ایران ظهور کرد. این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که علت وجودی این کشور تازه تأسیس چیست؟
روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری داده های مطالعات کتابخانه ای است. فرضیه اصلی این مقاله بر این گزاره مبتنی است که تضادهای فرهنگی و ژئوپلیتیک بین دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان ناشی از تضاد در علت وجودی است. یافته های موجود نشان می دهد که این تضاد موجب شده است که به رغم روابط خوب دیپلماتیک، روابط، خصلت شکنندگی پیدا کرده اند. به طوری که با هر حادثه ای متزلزل شود. بخش بزرگی از این بی اعتمادی در لایه های عمیق نظریه علت وجودی کشور آذربایجان نهفته است.
هیدروپلیتیک رودخانه مرزی ارس و تاثیر آن بر امنیت استان اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هفتم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
79 - 96
حوزههای تخصصی:
کمبود آب شیرین در سطح جهان و میزان بارش کم باران در نقاط مختلف جهان و افزایش بی رویه جمعیت و نیاز روز افزون به آب شیرین، مناسبات سیاسی کشورهایی را که دارای حوضه های آبریز مشترک می باشند دچار تنش و بحران نموده است. تا جایی که سازمان های مهم بین المللی نظیر سازمان ملل و یونسکو، قرن 21 را به عنوان قرن هیدروپلیتیک نامیده اند. ایران با داشتن 195/648/1 کیلو متر مربع وسعت که بیش از یک چهارم آن را بیابانها و مناطق کویری تشکیل می دهد از نظر آب و هوایی جزء مناطق کم باران جهان است. جمعیت ایران نیز از دهه 1335 (اولین سرشماری در ایران) تا دهه 1385 به بیش از 4 برابر افزایش یافته و از رشد شتابانی برخوردار می باشد، که نیاز های آبی ایران را افزایش می دهد.در ایران 24 رود خانه مرزی جریان دارد که مهمترین و طولانی ترین آنها رودخانه مرزی ارس است که بخشعمده ای از آن در استان اردبیل قرار دارد.
سرچشمه های رودخانه ارس از کشور ترکیه بوده که پس از عبور از ارمنستان، وارد ایران شده و در امتداد مرزهای ایران و جمهوری آذربایجان، مسافتی طولانی را پیموده و وارد خاک آذربایجان می شود و در نهایت به دریای خزر می ریزد.
استان اردبیل به خصوص دشتهای شهرهای اردبیل و مغان به شدت به آب رودخانه مرزی ارس وابسته است.
افزایش زیاد جمعیت در این استان و مهاجر پذیر بودن آن در سطح کشور، نیاز روز افزون این استان را به آب بیشتر به خاطر تامین مواد غذایی این منطقه، افزایش داده است.
وجود سرچشمه های ارس در ترکیه، نداشتن رژیم حقوقی مناسب در برداشت از حوضه ارس و نیازهای آتی جمعیت استان به مواد غذایی بیشتر و آب شرب، پیش بینی می گردد که امنیت سیاسی این منطقه دچار تنش شده که منشاء این تنش ها، آبهای مرزی و هیدرو پلیتیک منطقه خواهد بود.
ساخت و اعتباربخشی مدل روابط خارجی ایران و جمهوری آذربایجان و استخراج متغیرهای خطرپذیری، بحرانی، راهبردی و تنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت جدید ایران پس از انقلاب اسلامی و جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد شوروی، منجر به کنشگری نوینی از آن ها در منطقه شده است که موردتوجه سیاست مداران و پژوهشگران بوده است. بررسی ادبیات پژوهش نشان می دهد که بیشتر پژوهش های انجام شده در تبیین روابط دو کشور، تک بعدی، خطی، بدون بنیان نظری و مهم تر از آن، نارسایی های روش شناختی دارند. در پاسخ به این پرسش که روابط خارجی دو کشور چه متغیرهایی دارد و ماهیت و شیوه رفتار این متغیرها در نظام روابط دو کشور چگونه است، این نوشتار تلاشی نوآورانه برای ساخت و اعتباربخشی مدل روابط دو کشور با رویکرد تلفیقی است. در گام کیفی مطالعه، به کمک روش سندپژوهی و تحلیل محتوا 33 متغیر مؤثر در روابط دو کشور استخراج شد. در گام کمی، به کمک تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار اس پی اس اس، 20 متغیر با بالاترین بار عاملی در پنج مؤلفه بقا، هژمونی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی و اجتماعی فرهنگی کشف شد. برای ساخت نقشه مدل و اعتباربخشی آن نیز ازنظر نخبگانی ماتریس ضرایب تحلیل اثر متقاطع در نرم افزار میک مک استفاده شد . بر اساس آن، متغیرهای تأثیرگذار ورودی (شامل متغیرهای بحرانی و محیطی)، متغیرهای دووجهی (شامل متغیرهای خطر و هدف)، متغیرهای وابسته و متغیرهای مستقل (شامل متغیرهای جدا و اهرمی دومین)، متغیرهای تنظیمی و متغیرهای راهبردی به همراه نقشه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها را شناسایی و استخراج کردیم. نتایج این پژوهش برای روش شناسی پژوهش های روابط خارجی، تحلیل و تبیین روابط کنونی کشورها و سناریونویسی و پیش بینی آینده روابط کشورها کاربرد دارد.
تحلیل سازه انگارانه چرخش در سیاست خارجی ایران در برابر بحران قره باغ (2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه خودمختار قره باغ از ابتدای تشکیل جمهوری آذربایجان و ارمنستان مورد ادعای دو کشور بوده و سبب ایجاد بحران در روابط دو کشور شده است. اوایل دهه 1990 جنگ هایی بین دو کشور در گرفت و پس از برقراری آتش بس با میانجیگری روسیه در سال 1994 منطقه به کنترل ارمنستان درآمد. سیاست اولیه ایران در برابر بحران، بی طرفی بود، هرچند تمایل بیشتری به ارمنستان داشت و از این کشور حمایت نسبی کرد. اما پس از نقض آتش بس توسط جمهوری آذربایجان در سپتامبر 2020، دوره جدیدی از درگیری بین دو کشور شکل گرفت و بحران از سرگرفته شد. در بحران اخیر، جمهوری اسلامی ایران آشکارا از دولت آذربایجان حمایت و بر حق جمهوری آذربایجان بر قره باغ تأکید می کند. پرسش اصلی این است که چرخش در سیاست خارجی ایران در برابر بحران قره باغ را چگونه می توان تحلیل کرد؟ در این نوشتار با استفاده از روش تحلیل کیفی و بر مبنای چارچوب نظری سازه انگارانه عوامل مؤثر در تغییر و چرخش در سیاست ایران در برابر بحران قره باغ و به تعبیری عوامل واگرایی و همگرایی در روابط دو کشور را بررسی می کنیم. یافته های نوشتار نشان می دهد سیاست خارجی ایران در تأثیر عواملی همچون ایدئولوژی اسلامی شیعی، حمایت های داخلی آذری های ایران از جمهوری آذربایجان در برابر بحران قره باغ، کاهش سیاست های قومیتی و پان آذری آذربایجان و گرایش های واقع گرایانه و شرق گرایانه در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان و همچنین سیاست غرب گرایانه دولت ارمنستان، دچار تغییر شده است.
تبعات امنیت اقتصادی روابط ترکیه با کشورهای قفقاز جنوبی
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۹ اسقند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۵)
69 - 90
حوزههای تخصصی:
ترکیه با الگوی اولویت دهی راهبردی با محوریت جمهوری های آذربایجان و گرجستان و تلاش برای عادی سازی روابط با ارمنستان با استفاده از جبر جغرافیایی حاکم بر رفتار خارجی آن، روابط خود را در حوزه های مختلف تجاری، نظامی و امنیتی، سرمایه گذاری و فرهنگی (در قالب قدرت نرم) در قفقاز جنوبی توسعه داده است. تجارتی به ارزش 6/5 میلیارد دلار با منطقه، سرمایه گذاری به ارزش حدود بالای 12 میلیارد دلار در جمهوری آذربایجان و رسیدن به رقم سرمایه گذاری سالانه حدود 200 میلیون دلار در گرجستان و البته تنزل به 24 میلیون دلار در سال 2021 به دلیل شرایط کرونایی، استفاده از اشتراکات زبانی، فرهنگی و اعطای بورس تحصیلی و درنهایت، فروش تجهیزات نظامی، مؤلفه های الگوی راهبردی ترکیه را به صورت مصداقی در قفقاز جنوبی تشکیل می دهند. این در حالی است که الگوی برابرطلبی راهبردی ایران که کشورمان تا سال 2020 در پیش گرفته بود، به دلیل تعارض با الگوهای دوستی و دشمنی، ساخت اجتماعی امنیتی و توزیع قدرت در منطقه، در مسیر عملیاتی شدن با چالش های زیادی مواجه شد. پیشنهاد می شود ایران راهبردهایی مانند برنامه ریزی برای بهره برداری از طرح های خفته منطقه ای مانند تراسیکا، تلاش برای گذار از برابرطلبی راهبردی به اولویت دهی راهبردی، تغییر نگاه امنیتی به جمهوری آذربایجان، تقویت و تعمیق همکاری در حوزه های امنیتی و نظامی و همکاری در حوزه های فرهنگی در قالب قدرت نرم را در راستای تقویت امنیت اقتصادی در پیش بگیرد.
بازتاب جنگ دوم قرا باغ در مطبوعات ایران (مطالعه موردی: روزنامه های کیهان، اعتماد و اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناقشه بین جمهوری های آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قراباغ، با آغاز جنگ دوم قرا باغ در سال 2020 بار دیگر در کانون توجه جهانی قرار گرفت. در این جنگ، دولت باکو به دستاوردهای میدانی رسید و هفت ناحیه اطراف قراباغ را به دست آورد. در این پژوهش سعی شده است بر اساس نظریه های «برجسته سازی و دروازه بانی خبر»، ضمن فهم گرایش های فکری و جهت گیری ها، نحوه بازتاب جنگ دوم قرا باغ در روزنامه های کیهان، اعتماد و اطلاعات با روش تحلیل محتوای کمی مطالعه شود. بر این اساس، تمام 173 مطلب چاپ شده از بازه زمانی 7 مهر تا 21 آبان 1399 (28 سپتامبر تا 11 نوامبر 2020) در این سه روزنامه، بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقوله های لزوم پایان جنگ قرا باغ، تحقق صلح و امنیت پایدار و تأثیر مناقشه بر منافع ملی ایران برجسته ترین مباحث مطبوعات مذکور بوده اند. طبق داده ها، بیشترین مطالب جنگ دوم قرا باغ به سبک «مصاحبه، گفتگو و گزارش» به مخاطب ارائه شده است و رویدادهای خبری این جنگ، بیش از فرآیندها مورد توجه بوده است.
تأثیر جنگ جهانی اول بر تحولات سیاسی نخجوان از قرارداد باتوم تا قرارداد قارص (1921-1918)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرارداد مهم قارص که در تاریخ 24 مهر 1300/ 13 اکتبر 1921بین دولت های وقت ترکیه، شوروی، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان به امضا رسید، منجر به واگذاری نخجوان به جمهوری آذربایجان شد. ارامنه تلاش های زیادی جهت حفظ نخجوان انجام دادند، اما همه کوشش های آنها به دلیل داشتن رقبای نیرومندی چون شوروی و ترکیه ناکام ماند. در نتیجه پیمان قارص نه تنها واحد سیاسی جدیدی را پهنه قفقاز ایجاد کرد، بلکه از منظر ژئوپلتیک نیز موجب شکل گیری جغرافیای سیاسی جدیدی در شمال غربی ایران شد. هدف اصلی پژوهش آن است تا نشان دهد که چگونه توالی رویدادهای سال های آغازین جنگ جهانی در شکل گیری واحد سیاسی نخجوان تأثیر گذاشته است. روش پژوهش در این تحقیق مبتنی بر روش تاریخی و به شیوه توصیفی تحلیلی بر پایه یافته ها و داده های کتابخانه ای است. براساس موضوع پژوهش، این پرسش مطرح می شود؛ جنگ جهانی اول چه تأثیری بر تحولات سیاسی نخجوان از قرارداد باتوم تا قرارداد قارص داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد منافع مشترک دولت نوپای شوروی و ترکیه باوجوداین که هر دو کشور در ضعف سیاسی و نظامی ناشی از پیامدهای جنگ جهانی اول بودند، اما برای نفوذ در قفقاز جنوبی با واگذاری نخجوان به جمهوری آذربایجان زمینه های نفوذ بعدی را برای خود فراهم کردند.
تحلیلی بر عوامل جغرافیایی برترساز در منطقه عملیات (مطالعه موردی جنگ دوم قره باغ- 27 سپتامبر تا 1 نوامبر 2020م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۵
159 - 189
حوزههای تخصصی:
جنگ دوم قره باغ به عنوان اصلی ترین جنگ بین دو کشور مستقل در سال 2020 م بود. با اینکه مدت زمان جنگ فقط 44 روز بود، با این حال این جنگ درس های تازه ای در عرصه نبردهای کلاسیک و مدرن در صحنه عملیات برای فرماندهان و استراتژیست های نظامی آموخت. از آن جایی که روند اجرای جنگ تحت تأثیر استفاده عملیاتی از تکنولوژی و فناوری نوین در حوزه عملیات یگان های پهپادی بود، لیکن ابعاد تأثیرگذاری عوامل و شاخص های جغرافیایی صحنه عملیات در برتری یگان های درگیری تا حدودی نادیده انگاشته شد. این در حالی است که با بررسی ابعاد جنگ، شواهد و قرائن جدیدی از جایگاه و اهمیت شاخص های جغرافیایی منطقه درگیری در تعیین سرنوشت جنگ مشاهده شد. در این تحقیق، جنگ قره باغ به روش توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعه میدانی با هدف تعیین ابعاد، عناصر و عوامل جغرافیایی که منجر به برتری در جبهه های مختلف جنگ گردید، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که از بین عوامل جغرافیای طبیعی، شاخص تسلط جمهوری آذربایجان بر آسمان منطقه عملیات در زمین گیر شدن ارتش ارمنستان با میانگین 41/4 و از بین عوامل جغرافیای انسانی، شاخص تحول در صنعت دفاعی و به کارگیری گسترده و هدفمند از پهپادهای شناسایی و رزمی از سوی ارتش جمهوری آذربایجان با میانگین 87/4 بیشترین تأثیرات را در برتری ارتش جمهوری آذربایجان داشته است.
راهبرد و الگوی رفتاری جمهوری آذربایجان در برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از استقلال جمهوری آذربایجان به عنوان جمهوری مسلمان نشین در همسایگی ایران، انتظار می رفت تهران و باکو با وجود پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی، روابطی نزدیک و پایدار داشته باشند، اما ایران و جمهوری آذربایجان روابط پرتنش و پرفرازونشیبی را تجربه کردند. باکو روابط نزدیک تری را با دشمنان و رقیبان ایران از جمله اسرائیل شکل داد. در این نوشتار در پی یافتن مبنای شکل گیری سه گانه جمهوری آذربایجان، ایران و اسرائیل به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که جمهوری آذربایجان در برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل از چه راهبرد و الگوی رفتاری پیروی می کند؟ این فرضیه مطرح است که جمهوری آذربایجان در برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل از الگو و راهبرد موازنه تهدید پیروی می کند. با توجه به تأکید نظریه موازنه تهدید بر عوامل بیناذهنی به ویژه مؤلفه هدف های تهاجمی، در این نوشتار از ترکیب نظریه های سازه انگاری و موازنه تهدید استفاده می کنیم. برای استخراج مؤلفه های مورد پرسش، از روش کیفی مرور نظام مند بهره می گیریم. ابزار اصلی گردآوری داده ها در این نوشتار، مطالعات کتابخانه ای است. جمهوری آذربایجان با استفاده از راهبرد موازنه تهدید در سطح داخلی و منطقه ای توانسته است الگوی رفتاری خود را در رویارویی با برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل تنظیم کند. سیاست خارجی جمهوری آذربایجان در برابر ایران کنشی و در برابر اسرائیل واکنشی است.
شناسایی پیشران های موثر در آینده روابط امنیتی ایران و جمهوری آذربایجان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با رویکرد آینده پژوهی، به شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر وضعیت آینده روابط امنیتی جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان می-پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت، براساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. بنابراین، با توجه به ماهیت تحقیق، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که پیشران ها یا عوامل کلیدی موثر بر وضعیت آینده روابط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان کدام اند و به چه میزان و چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند؟ برای پاسخ به پرسش پژوهش، از روش تحلیل ساختاری میک مک و دلفی بهره گرفته شده است. در این راستا، پس از برگزاری جلسات اولیه بحث با پانزده نفر از نخبگان و متخصصان اجرایی و دانشگاهی(جامعه آماری پژوهش)، که تخصص و تجربه کافی پیرامون مسائل امنیتی و روابط بین الملل داشتند، از ایشان خواسته شد تا در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع به پیشران ها، بر مبنای میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری امتیاز دهند. بیست پیشران اولیه در قالب چهار بعد کلی شناسایی شد. سپس، پیشران های اولیه در چارچوب ماتریس اثر متقاطع در نرم افزار آینده نگار میک مک تعریف شد. خروجی صفحه پراکندگی پیشران ها بیان گر ناپایداری سیستم است. در نهایت، باتوجه به امتیاز بالای تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، شش پیشران کلیدی و اهرمی دارای بیشترین تأثیر بر وضعیت آینده روابط امنیتی ایران و جمهوری آذربایجان شناخته شد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی اجرای مسیر زنگه زور بر امنیت اقتصادی ایران
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۰ دی ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۵)
41 - 48
حوزههای تخصصی:
اجرایی شدن مسیر زنگه زور نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیکی منطقه اوراسیا به شمار می آید و بر ترتیبات و معادلات ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این منطقه اثرگذار است. کاهش اهرم فشار و قدرت چانه زنی ایران نسبت به ترکیه و جمهوری آذربایجان، ایجاد پیوستگی جغرافیایی بین کشورهای عضو سازمان کشورهای ترک زبان، افزایش حضور ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی روسیه در قفقاز جنوبی، تعدیل نقش منفی ساز ترکمنستان در روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی و احیای مسیر سنتی تبریز جلفا نخجوان از پیامدهای اجرایی شدن مسیر زنگه زور به شمار می آیند. برای تقویت امنیت اقتصادی ایران پیشنهاد می شود راهکارهای راهبردی مانند پیگیری گزینه عضو ناظر در سازمان کشورهای ترک زبان در رویکرد اوراسیایی سیاست خارجی، تثبیت مسیر جایگزین زنگه زور و ایجاد کارگروه سه جانبه با ترکیه و جمهوری آذربایجان برای هماهنگی سیاست ها و اقناع دو کشور، نهایی کردن مسیر رشت آستارا برای خنثی سازی انگیزه های حمایتی روسیه و مشروط کردن اجرای مسیر زنگه زور در دستور کار دستگاه سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
تاثیر سیاست های پان ترکیستی در روابط جمهوری آذربایجان با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
117 - 146
جمهوری آذربایجان تا پیش از جنگ های ایران و روسیه تزاری و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمنچای در سال های 1813 و 1828 میلادی بخشی از سرزمین ایران بود. شواهد تاریخی نیز نشان می دهد که این جدایی بر خلاف جدایی بسیاری از مناطق دیگر جهان -که بر اثر استقلال خواهی درونی مردم مناطق یک کشور رخ داده- نبود و بیشتر حاصل قدرت طلبی یک قدرت امپریالیستی بود و تحولات بعدی نیز باعث شد که در سال 1918 با نام آذربایجان استقلال پیدا کند. این استقلال خیلی به درازا نکشید و در سال 1920 این کشور به بخشی از اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، جمهوری آذربایجان مجدداً به عنوان یک کشور مستقل درآمد. حاکمان این کشور تازه تاسیس از همان ابتدا سعی کردند علی رغم پیوند بنیادین این کشور با فرهنگ و تمدن ایرانی، هویت کاملاً مستقلی را برای خود، کشور، تاریخ، فرهنگ و مردم آن بسازند. این امر سبب گردید مقامات باکو هر چه بیشتر سیاست های پان ترکیستی را مورد توجه قرار دهند و همین عامل باعث شد روابط دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان از همان ابتدا روابط نسبتاً تنش آلودی شود. حال این پرسش مطرح می گردد که عامل سیاست های پان ترکیستی چه تاثیری در روابط بین دو کشور داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه اصلی مقاله حاضر این است که سیاست های پان ترکیستی در عرصه های گوناگون در جمهوری آذربایجان عامل اصلی امنیتی شدن روابط ایران و جمهوری آذربایجان بوده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش، روش تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
گونه شناسی روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان: روابط راهبردی یا تاکتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، اسرائیل در قالب آیین پیرامونی و با هدف خروج از انزوای منطقه ای و بین المللی خود تلاش کرده است روابطش را در سطح های مختلف با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی گسترش دهد. در این ارتباط در گسترش روابط با کشورهای قزاقستان و جمهوری آذربایجان موفق بوده است. به نظر می رسد بعد از جنگ دوم قره باغ که پیامدهای متعددی در سطح های مختلف دوجانبه، منطقه ای و کلان در قفقاز جنوبی داشته است، این روابط بیشتر از گذشته شده است. این پرسش مطرح است که گونه شناسی روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل بر چه اساسی شکل گرفته است؟ برای فهم اندازه و عمق روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان، شاخص های مهم روابط راهبردی در ارتباط با محورهای مهم همکاری های بین دو بازیگر در حوزه های مختلف تطبیق داده شده است. در پاسخ این فرضیه طرح می شود که همکاری های تاکتیکی در مقایسه با مفهوم همکاری راهبردی، قدرت تبیین کنندگی بیشتری برای گونه شناسی روابط دو بازیگر دارد. یافته های این نوشتار نشان می دهد همکاری دو بازیگر بیشتر شاخص های روابط راهبردی مانند شاخص بی همتایی روابط، عمق، هدف های راهبردی همگرا، نهادمندی، تعریف دقیق از مفاهیم دشمن، تهدید و رقیب، به استثنای وجود جو دوستانه در روابط دوجانبه و تا حدودی همکاری های بلندمدت و طولانی را ندارد؛ بنابراین ماهیت روابط دو بازیگر را نمی توان براساس مفهوم رابطه راهبردی تبیین کرد. هرچند روند فزاینده روابط در سال های آینده می تواند هم پوشانی منافع مشترک دو بازیگر را از گذشته بیشتر کند. روش استفاده شده در این نوشتار، کیفی و به صورت دقیق بر مبنای مدل سازی ساختاری-تفسیری است.
ژئوپلی نومی روابط ایران با جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال های 2013 تا 2021(مقاله علمی وزارت علوم)
جمهوری آذربایجان و ارمنستان در شمال غربی ایران از ظرفیت های مناسب اقتصادی و حمل ونقلی برای تعامل با کشور ما برخوردارند. اما تنش و منازعه میان باکو و ایروان در سه دهه گذشته سبب ایجاد نوسان هایی در رابطه تهران با دو همسایه شمالی شده است. از سویی، حضور قدرت های رقیب در قفقازجنوبی نه تنها سبب ایجاد نگرانی های امنیتی و ژئوپلیتیکی برای ایران شده است، بلکه ضرورت بهره برداری از فرصت های موجود را برای ایران دوچندان کرده است. به همین منظور دولت یازدهم و دوازدهم با نگاهی عمل گرایانه، هم زمان در پی مهار تهدیدهای ژئوپلیتیکی و تقویت فرصت های اقتصادی ناشی از همسایگی با این دو کشور بوده است. این پرسش مطرح است که دولت حسن روحانی در مورد جمهوری آذربایجان و ارمنستان چه رویکردی داشته است؟ پاسخ به این پرسش نیازمند چارچوب مفهومی ویژه ای است که با توجه به نگرانی های ژئوپلیتیکی، ابعاد ژئواکونومی مسئله را نیز مورد توجه قرار دهد. با این هدف با استفاده از روش پدیدارشناسی و در قالب مفهوم «ژئوپلی نومی» استدلال شده است که تهران برای حفظ توازن ژئوپلیتیکی، رابطه با باکو و ایروان را در حد قابلیت های موجود افزایش داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که جایگاه ژئواکونومیک برتر جمهوری آذربایجان سبب افزایش وزن این کشور نسبت به ارمنستان به ویژه در جنبه های اقتصادی روابط با ایران (2013 تا 2021) شده است. این نوشتار با استفاده از داده های کمی و کیفی نوشته شده است.
تاثیر همگرایی جمهوری آذربایجان و اسرائیل بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موجب حضور تدریجی رژیم اسرائیل در منطقه قفقاز، به ویژه جمهوری آذربایجان شده است. این کشور، با استقبال از برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم اسرائیل، آن را به عنوان دروازه ورود به غرب و ایالات متحده آمریکا قلمداد می نماید. این رژیم نیز تلاش دارد با نفوذ بیشتر در جمهوری آذربایجان، نگرانی های امنیتی خود را به جدار مرزهای ایران منتقل نموده و با استفاده از ایجاد پایگاه هایی در مرزهای ایران، آسیب پذیری این کشور را افزایش داده و به همان نسبت دغدغه های امنیتی خود را در قبال ایران کاهش دهد. در واقع، ماهیت روابط رژیم اسرائیل با جمهوری آذربایجان باید فراتر از دشمنی ایدئولوژیک و سیاسی با ایران و در جهت درک توازن قوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که هم گرایی جمهوری آذربایجان و رژیم اسرائیل چه تأثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟ در همین راستا اطلاعات و داده ها با بهره گیری از مقالات، اسناد و منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و با توصیف و تحلیل آنها با روش تحلیل تاریخی و استنباط منطقی این نتیجه حاصل شده است که هم گرایی جمهوری آذربایجان و رژیم اسرائیل سبب افزایش نفوذ و حضور تل آویو در محیط پیرامونی امنیتی ایران شده و تهدیدات مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی و ... را در قالب ترویج فرهنگ غربی، تفکرات ضداسلامی، ضد شیعی و سکولار، جلوگیری از مشارکت ایران در تحولات کشورهای خاورمیانه و عدم مشروعیت نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس علیه این کشور ایجاد کرده است.
گسترش روابط جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی و تأثیرآن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر بحران قره باغ 2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
84 - 102
حوزههای تخصصی:
بحران قره باغ بهترین فرصت را برای رژیم صهیونیستی فراهم ساخت تا به بهانه کمک های مشاوره ای به ارتش آذربایجان حضور عناصر اطلاعاتی خود را در محیط پیرامونی ایران بشدت افزایش دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی روند گسترش رابطه رژیم صهیونیستی با آذربایجان با توجه به بحران قره باغ و تاثیرات آن برامنیت ایران می باشد. سؤال اصلی مقاله این است که توسعه روابط رژیم صهیونیستی با آذربایجان باتوجه به بحران قره باغ چه تأثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟ فرضیه پژوهش این است که گسترش روابط آذربایجان با رژیم صهیونیستی به دلیل افزایش حضور این رژیم در محیط پیرامونی ایران، امنیت ملی ایران را به مخاطره افکنده است. با در نظر گرفتن چارچوب نظری موازنه تهدید ، آذربایجان ورژیم صهیونیستی به دلیل داشتن درکی یکسان از احساس تهدیدی مشترک به نام ایران، به دنبال این بوده اند تا با این همگرایی توازن تهدید را در برابر ایران برقرار نمایند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و گردآوری داده ها نیزمبتنی برمنابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده است