مطالب مرتبط با کلیدواژه

عالم مثال


۸۱.

خصوصیات عالم برزخ از نظر علامه طباطبایی( ره) با تأکید بر تفسیر المیزان

کلیدواژه‌ها: برزخ مرگ عالم مثال علامه طباطبایی (ره) قیامت ارواح

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۵۱
این نوشتار بر آن است با مراجعه به نظرات علامه طباطبایی (ره) و کتاب المیزان، با ویژگی های عالم برزخ و زوایای مبهم آن آشنا شده و تصویری روشن از خصوصیات برزخ ارائه نماید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در این تحقیق، به صورت توصیفی – تحلیلی و نوع گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. از نظر علامه طباطبایی (ره)، عالم برزخ دارای خصوصیاتی همچون: باز بودن پرونده تبعات اعمال انسان در برزخ ، محل اگاه شدن انسان به حقانیت خداوند و آغاز آن از زمان مرگ و امتداد آن تا روز قیامت می باشد. استمرار سیر تکاملی ارواح انسان ها در این عالم  به صورت تکامل علمی به این معناست که افزایش معرفت انسان نسبت به خداوند و بسیاری از معارف دینی امکان پذیر می باشد. بنابراین هم اکنون عالم «برزخ» وجود دارد وآنانی که مرده اند دراین عالم به سر می برند؛ زیرا روح، «گوهر مستقلی» است مجرد از بدن، که بدون جسم عنصری نیز به بقای خود ادامه می دهد. نتیجه اینکه تمامی ادیان الهی مبدأ و مقصد را پذیرفته اند و نقطه بحث برخی اندیشمندان، کیفیت رستاخیز و چگونگی معاد است.
۸۲.

بازخوانی فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ با تأکید بر عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی

کلیدواژه‌ها: تجربه نزدیک به مرگ زندگی پس از زندگی فلسفه اسلامی عوالم هستی عالم مثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۰
امروزه تجربه نزدیک به مرگ از سوی نحله های مختلف فکری و با رویکردهای گوناگون ارزیابی شده است. هریک از این نحله ها کوشیده اند تا پرسش های مطرح در خصوص این تجربیات را پاسخ دهند. مهم ترین پرسش درباره این تجربیات، پرسش از نحوه تحقّق آنهاست. تأمل در گزارش های حاکی از این تجربیات، گوناگونی نحوه تحقّق آنها را نشان می دهد. با توجه به اینکه فلسفه اسلامی عهده دار مطالعه هستی شناسانه پدیده هاست، نوشتار پیش رو درصدد است تجربیات نزدیک به مرگ را از منظر فلسفه اسلامی بررسی کند. مطالعه فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ هم تا حدودی ابهامات موجود درباره آنها را از میان می برد و هم زمینه را برای سنجش آنها فراهم می سازد. بازخوانی عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی و تأملی دوباره در این تجربیات، نوشتار حاضر را درصدد اثبات این نکته قرار می دهد که این تجربیات به تبع عوالم مختلف هستی دارای مراتبی مختلفند. حکمت متعالیه با طرح عوالم سه گانهٔ طبیعت، مثال و عقل، سلسله ای طولی را ترسیم می کند که انسان در قوس صعود و رسیدن به واجب تعالی این سه عالم را طی خواهد نمود. ازآنجاکه بیشتر تجربیات نزدیک به مرگ در اثر ارتباط با عالم مثال و در قالب بدن مثالی واقع شده است، کیفیت انطباق این تجربیات بر عالم مثال و نحوه واقع نمایی آنها به تفصیل بررسی خواهد شد. تبیین نحوه انطباق مراتب مختلف تجربیات نزدیک به مرگ بر عوالم مختلف هستی میزان و کیفیت واقع نمایی آنها را تا حدودی آشکار خواهد ساخت.
۸۳.

نگاهی توصیفی انتقادی به مفهوم عالمِ مثال در خوانش و تفسیر نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی/نگارگری ایرانی عالم مثال هنر اسلامی سنت گرایی پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۳۴
مقاله حاضر توصیفی تحلیلی-انتقادی از مفهوم عالمِ مثال در خوانش و تفسیر نقاشیِ ایرانی است. پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از: مفهوم عالمِ مثال برای خوانشِ نقاشی ایرانی عمدتا از سوی کدام اندیشمندان و با چه مقاصدِ تفسیری طرح شده است؟ ارجاعِ مکرر به مفهوم عالمِ مثال در تفسیر نقاشی ایرانی عمدتا چه انسدادها و احتمالا چه راهگشایی هایی در تفسیر به همراه داشته است؟روشِ پژوهش توصیفی-تحلیلی و انتقادی است که عمدتا از طریق توصیف، مقایسه، یافتن گزاره های بدون مبنا در دیگر مراجع تحقیق، نداشتن نمونه در آثارِ نگارگری و گزاره های غیرقابلِ اثبات و پرتکرار و هچنین طرح پرسشِ انتقادی پیش رفته است. در رویکرد سنت گرایی آرایِ تیتوس بورکهارت و سید حسین نصر و در رویکرد پدیدارشناختی آرای داریوش شایگان و مجید اخگر را کاویده ایم. یافته ها را می توان چنین خلاصه کرد: بورکهارت و نصر با کاربرد مفهومِ عالمِ مثال در ارجاع به نقاشی ایرانی، نه به دنبال شناختِ زوایای پنهان و آشکار این هنر بلکه در پی یافتنِ مثالی برای هنر سنتی و هنر اسلامی بوده اند. ارجاعات آن ها اغلب بی مصداق است و این اندیشمندان با چند نمونه محدود نتیجه گیری های فراگیر می کنند. ارجاع اخگر نیز از مفهومِ عالمِ مثال عمدتا برمبنای متون شایگان است. وجه تمایز اندیشه اخگر از دیگران تأکید بر هم کناری دو وجه بقا و فنا و عالمِ مثال است که به نوعی در نقاشی ایرانی خود را بازنماینده است. با این حال اندیشه او نیز در امتدادِ نگاهِ اندیشمندان مذکور نگاشته شده و اگرچه رجوعش به نگاره ها محدود است اما نسبت به پیش متن هایِ پژوهش خود رجوعی بیشتری به خودِ آثار داشته است.