مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
کتابخانه های دانشگاهی
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
353 - 368
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی سطح بلوغ کتابخانه های دانشگاهی استان مازندران به منظور ارتقاء سطوح بلوغ و بهبود وضعیت می باشد. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی 10 نفر از خبرگان و در بخش کمّی 210 نفر از کارشناسان و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی بودند. داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته با 105 سوال استخراج گردید و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس.[1] و تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل شده و برای رسیدن به مدل معادلات ساختاری، از نرم افزار Smart PLS استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کندال، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: براساس یافته های پژوهش و بررسی کدها و رتبه بندی شاخص های پژوهش، کد سیستم های سخت افزاری و نرم افزاری در رتبه اول قرار دارد که بیانگر اهمیت سیستم های سخت افزاری و نرم افزاری بوده و از شرایط لازم در بلوغ کتابخانه های دانشگاهی می باشد. نظام های اطلاعاتی، کاربران و کیفیت داده، مجموعه سازی و سازماندهی، مدیریت، اینترنت و شبکه، سازمان و کارکنان به ترتیب در اولویت های بعدی اهمیت قرار دارند. نتیجه گیری: براساس یافته ها سطح بلوغ کتابخانه های دانشگاهی استان مازندران در سطح 2 قرار داشته و تا رسیدن به سطح ایده آل (سطح 5) فاصله نسبتاً زیادی دارند.
بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان در سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان در سال 1396 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کتابداران شاغل در کتابخانه های دانشگاهی استان گلستان می باشد. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی و همبستگی می باشد. توصیفی از آن جهت که یافته ها به همان صورت که جمع آوری شده اند، توصیف می گردند. از آنجایی که اطلاعات توسط یک نمونه از جامعه اصلی به وسیله پرسشنامه به دست آمده، بُعد پیمایشی این بررسی نیز تأمین گردیده است. برای تأیید روایی پرسشنامه از روش نظرخواهی از خبرگان استفاده شده است. به منظور تهیه و تعیین حجم نمونه آماری از روش سرشماری استفاده شد. نتایج: براساس نتایج به دست آمده، درک مدیران کتابخانه های دانشگاهی از مدیریت دانش، رتبه اول (90 درصد) را به خود اختصاص داده است. مبانی نظری موجود نشان می دهد که با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی از عوامل اثرگذار مدیریت دانش می باشد، بهره گیری از فرهنگ جدید باید با تغییرات مدیریت دانش همراه باشد. زیرساخت های فناوری اطلاعات رتبه دوم (71 درصد) را کسب کرد. ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات ساختار اطلاعاتی پویایی را در کتابخانه ها ایجاد کرده و منجر به اشتراک گذاری آسان تر اطلاعات خواهد شد. آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش در رتبه سوم (64 درصد) قرار دارد. آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش، پیاده سازی مدیریت دانش را تسهیل می کند. فرهنگ سازمانی نیز رتبه چهارم (61 درصد) را به خود اختصتص داد. آشنایی مدیران کتابخانه های دانشگاهی با مفهوم مدیریت دانش موجب شناسایی دانش موجود در کتابخانه ها خواهد شد. همچنین نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، بین زیرساخت های فناوری اطلاعات و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین آشنایی کتابداران با مفهوم مدیریت دانش و پیاده سازی آن در کتابخانه ها نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، بین درک مدیران کتابخانه های دانشگاهی از مدیریت دانش و پیاده سازی آن در کتابخانه های دانشگاهی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. آشنایی مدیران کتابخانه های دانشگاهی با مفهوم مدیریت دانش به مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرآیندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار، استفاده و اکتشاف دانش با کیفیت بیشتری منجر می شود تا تولید و جریان دانش به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان به کار گرفته شود. این امر موجب شناسایی و تحلیل سرمایه های دانشی موجود و مورد نیاز و فرآیندهای مرتبط با سرمایه دانش و نیز برنامه ریزی و کنترل بعدی عملیات برای توسعه سرمایه ها و فرآیندها به منظور تأمین اهداف کتابخانه ها خواهد شد.
چالش های استفاده از اپلیکیشن های کتابخانه ای در کتابخانه های دانشگاهی (مطالعه موردی دانشگاه های علوم پزشکی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چالش های اصلی عدم استفاده از اپلیکیشن های کتابخانه ای است. در این راستا، به سه سوال اساسی پاسخ داده شد: چالش های اساسی استفاده از اپلیکیشن های موبایل کتابخانه ها کدامند؟ اولویت بندی این چالش ها در کتابخانه های دانشگاهی ایران چگونه است؟ مدل ارتباط این چالش ها چگونه است؟ روش: این تحقیق از نوع کاربردی- توسعه ای، با رویکرد آمیخته است؛ چرا که بخشی از داده ها از مطالعه متون و تحلیل محتوای کیفی و بخشی دیگر نیز از پیمایش بدست می آید. برای مدل سازی نیز از روش ساختاری- تفسیری که یک روش کمّی است، استفاده شد.. جامعه پژوهش در بخش اول: مقالات دوره 10 ساله 2010 تا2020 با کلیدواژه های کتابخانه، اپلیکیشن و موبایل، در پایگاه های اطلاعاتی پروکوئست، ساینس دایرکت، الزویر، امرالد، اسکوپوس و گوگل اسکولار جستجو شدند. ابزار گردآوری در بخش دوم این تحقیق، پرسشنامه 25 سوالی محقق ساخته براساس طیف لیکرت است. جامعه بخش دوم: شامل کتابداران کتابخانه های علوم پزشکی تهران و متخصصان طراحی اپلیکیشن ها بودند که تعداد آنها حدود 70 نفر بدست آمد. جامعه پژوهش در بخش سوم شامل دو گروه بودند: اساتید کتابداری و اطلاع رسانی 7 نفر، و متخصصان طراحی اپلیکیشن ها 7 نفر بودند و در مجموع 14 نفر به عنوان پنل خبرگی براساس نمونه گیری هدفمند با معیارهای طراحی حداقل 1 اپلیکیشن موفق برای متخصصان و انجام طرح تحقیقاتی عملی یا نظری برای اساتید، بدست آمد. یافته ها: مطالعه متون مختلف نشان داد که 5 چالش اصلی برای استفاده از اپلیکیشن های تحت موبایل کتابخانه ها وجود دارد: چالش های مرتبط با وضعیت مالی، چالش های فرهنگی، چالش های فنی، چالش های دانش و تخصص و چالش های ارتباط بین فردی. اولویت بندی این چالش ها از دیدگاه اساتید کتابداری و متخصصان حوزه برنامه های کاربردی به ترتیب چالش های فرهنگی، مالی، دانش و تخصص، فنی و ارتباط بین فردی بوده که با نتایج بدست آمده از بخش مدل سازی ساختاری- کمّی متفاوت است. در بخش مدل سازی ساختاری- تفسیری، این چالش ها به دو گروه تفکیک شدند: چالش های فنی، دانش و تخصص و فرهنگی: این چالش ها نیروی نفوذ و همچنین نیروی وابستگی زیادی دارند. همچنین با یکدیگر و با چالش های سطح دوم در ارتباط هستند؛ اما چالش های سطح دوم که شامل چالش های مالی و ارتباط بین فردی است که از نظر میزان نفوذ و وابستگی، نزدیکی زیادی با سطح اول دارند، ولی این دو چالش در واقع از دید خبرگان تاثیرپذیری بیشتری نسبت به سطح اول دارند، به این مفهوم که چالش های سطح اول غالباً به صورت چالش های ثابت مدنظر هستند، در حالی که چالش های سطح دوم قابلیت تغییر و تعدیل بیشتری دارند. از مولفه های سطح دوم، چالش مالی در تحلیل MICMAC به عنوان مولفه کلیدی شناسایی شد. همان طور که در مدل نیز ترسیم شده است، این چالش تاثیر کلی و عمده ای بر سایر چالش ها دارد و تغییر در آن می تواند سایر چالش ها را دستخوش تغییرات و حتی در مواردی رفع چالش نماید. نتیجه گیری: می توان به مدیران و برنامه ریزان کتابخانه ها پیشنهاد کرد که برای استفاده از اپلیکیشن های کتابخانه ای تحت موبایل، ابتدا مباحث فرهنگی را پیگیری نمایند؛ چرا که به نظر می رسد تغییر در چالش های مالی چندان در قدرت کنترل آنها نیست.
ابعاد و مؤلفه های ممیزی دانش در کتابخانه های دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
207 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و شاخص های ممیزی دانش در کتابخانه های دانشگاهی بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بود و با روش دلفی و با رویکرد کیفی انجام شده است. شرکت کنندگان در پژوهش شامل اساتید و صاحب نظران حوزه مدیریت دانش و علم اطلاعات بودند. به منظور نمونه گیری از جامعه پژوهش، با روش هدفمند ابتدا 2 تا 3 نفر از صاحب نظران مدیریت دانش و علم اطلاعات شناسایی شدند. در ادامه براساس روش گلوله برفی، افراد دیگری توسط آنها معرفی گردیدند و حجم نمونه 20 نفر انتخاب شد. در این پژوهش همچنین به منظور تحلیل داده های حاصل از مرحله نخست و دوم دلفی، از آزمون کندال و آزمون دوجمله ای (باینومیال) استفاده شده است. یافته ها: براساس یافته های پژوهش در زمینه ممیزی دانش عوامل چهارده گانه ای به عنوان عوامل دخیل و مؤثر در ممیزی دانش بدست آمد که عبارتند از: چشم انداز و اهداف سازمانی، تحلیل داده ها و اطلاعات دانشی، اندازه گیری دانش صریح و ضمنی، ترسیم نقشه جریان دانش، شناسایی عناصر راهبردی سازمان، تحلیل شکاف بین دانش موجود و مطلوب، آماده سازی سازمان، شناسایی فرآیند ممیزی دانش، تشکیل کارگروه ممیزی دانش، تحلیل جریان دانش، شناسایی دارایی های با ارزش سازمان، ارزیابی اطلاعات، اندازه گیری سلامت دانش فعلی و تحلیل کاربست دانش. یافته ها نشان داد که شاخص اولویت در انجام طرح های پژوهشی، آموزشی، اجرایی و غیره دارای بیشترین میانگین (01/4) و شاخص انواع منابع دانش، دارای کمترین میانگین (25/1) بود. همچنین مقدار ضریب کندال برای همه عوامل مدنظر به غیر از عوامل چشم انداز و اهداف سازمانی و شناسایی عناصر راهبردی سازمان، بیشتر از 7/0 یا بسیار نزدیک به آن است که دلالت بر اجماع خبرگان دارد. سطح معناداری برای ضریب هماهنگی کندال در بیشتر عوامل نیز بیش از 5 درصد بود که به معنای وجود توافق معنادار بین خبرگان است. نتیجه گیری: استفاده از مؤلفه های ممیزی دانش، زمینه شناسایی بهتر نیاز ها، خلق، سازماندهی، تسهیم و استفاده از دانش را در سازمان ها فراهم می کند. نتایج کلی پژوهش در زمینه اعتبارسنجی توسط خبرگان نشان داد که همه مولفه های ممیزی دانش مورد تأیید بوده و هیچ کدام از مولفه ها رد نشده است.
بررسی نقش نگرش مدیران به تغییر و توسعه منابع انسانی با مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
319 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، دانشجویان و جامعه علمی در انتظار افزایش دسترسی و پشتیبانی از خدمات اطلاعاتی هستند. کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی در حال ایجاد تغییرات قابل توجهی برای همگام شدن با این پدیده می باشند. در دنیای متحول دانش و دانایی، نقش متخصصان اطلاعات نیز تغییر یافته است. برخی پژوهشگران بر این باورند که تنها راه حل موجود برای متخصصان اطلاعات برای غلبه بر همه مشکلات ناشی از محیط دائماً در حال تغییر در عصر دیجیتال، مدیریت تغییر است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نگرش مدیران به تغییر و توسعه منابع انسانی با مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت و هدف، کاربردی توصیفی و از نظر گردآوردی داده ها و رویکرد پیمایشی، همبستگی است. جامعه آماری پژوهش 49 نفر از مدیران کتابخانه های دانشگاهی استان فارس در سال 1401-1400 بوده که به روش سرشماری مشخص شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های تغییر سازمانی مدل ادکار (هیات[1]، 2006) شامل ۶ بعد (مشارکت در تغییر، پشتیبانی از تغییر، مقاومت نکردن، آمادگی برای تغییر، اطلاع رسانی و درک ضرورت تغییر)، توسعه منابع انسانی شای[2] (2006) در 4 بعد (آموزش کارکنان، توسعه شایستگی ها، تسهیم اطلاعات و توانمندسازی) و مدیریت دانش لاوسون[3] (2003) در 6 مؤلفه (به کارگیری دانش، انتشار دانش، سازمان دهی دانش، ذخیره دانش، دانش آفرینی، جذب دانش)، در طیف لیکرت استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، با سنجش روایی صوری و محتوایی، مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 74/0، 81/0، 78/0 به دست آمد و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش توزیع طبیعی داده ها، از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و جهت آزمون فرضیه های پژوهش، از ضریب بتای رگرسیونی (ضریب مسیر)، آماره t و ضریب همبستگی پیرسون، و از نرم افزار PLS استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که تأثیر نگرش به تغییر، بر توسعه منابع انسانی کتابخانه های دانشگاهی با ضریب مسیر 733/0 و مقدار تی 016/7، با احتمال 95 درصد معنادار است؛ به این معنی که با افزایش یک انحراف استاندارد در نگرش به تغییر، توسعه منابع انسانی کتابخانه های دانشگاهی به اندازه 733/0 انحراف استاندارد افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، تأثیر نگرش به تغییر بر مدیریت دانش با ضریب مسیر 0/746 و مقدار آماره تی 8/254 تأیید شد. مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین دو متغیر ذکر شده، برابر با 0/735 بوده و با توجه به سطح معناداری 0/00 می توان نتیجه گرفت که همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. مدیریت دانش همچنین تأثیر معناداری بر توسعه منابع انسانی با ضریب مسیر 0/483 و مقدار آماره تی 2/397 در کتابخانه های مورد بررسی داشت. با تایید تأثیر مستقیم نگرش به تغییر بر توسعه منابع انسانی، مشخص شد که متغیر مدیریت دانش، به صورت یک متغیر میانجی، در تأثیرگذاری مستقیم نگرش به تغییر بر توسعه منابع انسانی عمل می نماید. با توجه به داده های به دست آمده، با احتمال 95 درصد تمامی اثرگذاری نگرش به تغییر بر توسعه منابع انسانی (0/746*0/483=0/360) از طریق میانجی گری مدیریت دانش صورت گرفته است.
نتیجه گیری: این مطالعه چشم انداز جدیدی برای ایجاد تغییر پیش روی کتابخانه های دانشگاهی مورد بررسی قرار داد. کشف اثر واسطه ای مدیریت دانش و نگرش به تغییر و تأثیر مثبت و مستقیمی که بر توسعه منابع انسانی دارد، می تواند راهبرد مناسبی برای توسعه کتابخانه های دانشگاهی که شیوه های جدید ارائه خدمات به مشتریان خود را همسو با استانداردهای ملی و بین المللی مدنظر قرار داده اند، در اختیار قرار دهد. بنابر نتایج به دست آمده و تایید همه فرضیه های پژوهش، توصیه می شود که مدیران کتابخانه های دانشگاهی بر مزایای ایجاد تغییر در جهت توسعه منابع انسانی و افزایش قابلیت ها و مهارت های کارکنان تأکید داشته باشند. ایجاد استراتژی برای اجرای تغییر، به گونه ای که اقدامی مثبت در جهت دستیابی به اهداف و مقاصد سازمانی باشد، نیازمند آموزش و توسعه مهارت های جدید و قابلیت های ارتقاء دانش فردی و سازمانی کلیه کارکنان کتابخانه براساس اهداف جدید و کاهش چالش های تغییر است، تا بتوانند به طور مؤثر در اجرای آن مشارکت داشته باشند.
نقش کتابخانه ها و کتابداران در طراحی و ایجاد مخزن دانش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
479 - 502
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به هدف مخزن دانش سازمانی برای مدیریت و انتشار یافته های علمی جامعه دانشگاهی، نتایج پژوهش ها نشان می دهد طراحی و ایجاد مخازن دانش سازمانی حاصل کار و فعالیت بخش های مختلف یک سازمان است. کارکنان کتابخانه دانشگاه می توانند نقش مهمی در برقراری ارتباط با اعضای هیئت علمی ایفا کرده و با مشارکت خود، فرصت های جدیدی در تولید علم خلق نمایند. آنها می توانند همراه با متخصصان کامپیوتر و نرم افزار و مدیران مخازن دانش سازمانی، مسئول طراحی، ارزیابی و نگهداری فرآیندهای خروجی مجموعه های دیجیتالی باشند. به همین علت، یکی از وظایف و رسالت های اصلی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی، مدیریت دانش و به طور اخص راه اندازی و مدیریت مخزن دانش سازمانی دانشگاهی است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کتابخانه های دانشگاهی در طراحی و ایجاد مخزن دانش سازمانی است. روش: با استفاده از روش کتابخانه ای یا روش اسنادی، در ابتدا با مرور پژوهش های انجام شده درباره مخزن دانش سازمانی، پس از بیان تعریف و ضرورت های ایجاد آن در دانشگاه ها، با توجه به هدف پژوهش به نقش کتابخانه ها و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی به عنوان کارکردی جدید، در ایجاد و گسترش مخزن دانش سازمانی پرداخته شده است. یافته ها: کتابخانه های دانشگاهی با توجه به ماهیت کارشان در سازماندهی اطلاعات، کاربرد فراداده، آشنایی با حق مولف و مجوزهای دسترسی آزاد، نقش مهمی در مدیریت دانش و اطلاعات دارند. همچنین کتابداران کتابخانه های دانشگاهی به دلیل ارتباط مستقیم با منابع تولید دانش در دانشگاه ها، همچون اساتید، دانشجویان و پژوهشگران، می توانند نقشی اساسی در جلب مساعدت نویسندگان برای ارائه مطالب خود به مخازن دانش داشته باشند. از طرفی، با کمک به برندسازی دانشگاه در بین متخصصان و افزایش رویت پذیری آثار پژوهشی و در نتیجه افزایش میزان استناد و ضریب تاثیر آثار پژوهشی، به عنوان دستاوردهای راه اندازی مخزن دانش سازمانی، نقشی اساسی در این موضوع داشته باشند. علاوه بر این، تعامل نزدیک کتابداران دانشگاهی با کاربران کتابخانه، به خصوص پژوهشگران، اساتید و دانشجویان در جستجوی اطلاعات، به تسهیل انتقال اطلاعات به مخزن دانش کمک خواهد کرد. نتیجه گیری: بنابراین، تجربیات کتابداران کتابخانه های دانشگاهی در جستجو و استفاده از طیف گسترده ای از پایگاه های داده، می تواند در طراحی رابط های کاربری برای نرم افزار های مخزن دانش سازمانی و همچنین آموزش پژوهشگران برای بارگذاری پژوهش های خود در مخزن دانش سازمانی و جستجوی موثر و بازیابی آنها موثر باشد. هرچند بسیاری از دانشگاهیان و محققان، رغبت کمتری به سپردن آثار خود به مخازن دانش سازمانی دارند، اما لازم است ریشه این نوع عدم مشارکت ها مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و با برقراری ارتباط با مسئولین دانشگاه ها، زمینه های لازم برای ایجاد اینگونه مخازن علمی فراهم گردد. راه اندازی اینگونه مخازن، دسترسی به دانش تولید شده در دانشگاه های کشور را آسان تر کرده و زمینه لازم را برای مخازن دانش سازمانی دانشگاه های سراسر کشور را فراهم می سازد.
تحول در نقش کتابخانه های دانشگاهی درپی شیوع همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تحول در نقش، کارکردها، راهبردها و ابزارهای ارائه خدمات کتابخانه های دانشگاهی سطح یک کشور در زمان شیوع همه گیری کووید 19 است.
روش : پژوهش حاضر کیفی است و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در بهار 1400، با مدیران کتابخانه های مرکزی 13 کتابخانه دانشگاهی سطح یک کشور تحت پوشش وزات علوم، تحقیقات و فناوری انجام شد. محتوای مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل و کدگذاری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، از روش تحلیل محتوای کیفی، مقوله بندی (سازماندهی و گروه بندی کدها) و کدگذاری (مشخص کردن کدهای اصلی و فرعی) استفاده شد. برای اعتباربخشی به یافته ها از معیارهای لینکلن و کوبا استفاده گردید.
یافته ها: طی فرایند کدگذاری 196 کد اولیه شناسایی شد که به بیان اقدامات، ابزارها، خدمات و فعالیت های کتابخانه های مرکزی دانشگاه های سطح یک کشور پرداخته بودند. کتابخانه های مرکزی دانشگاه های سطح یک کشور در مقوله ابزارهای ارائه خدمات در دوران کووید 19 به ابزارهایی همچون شبکه های اجتماعی مجازی، پاسخگویی تلفنی، ایمیل، تقویت اطلاع رسانی از طریق وب سایت ها و پورتال های کتابخانه ای، خدمات مرجع مجازی و وبینارهای آموزشی اشاره کردند. در مقوله خدمات، مشاوره آنلاین و رزرو کتابدار در بستر نرم افزارهای ویدئوکنفرانس، خریداری و فراهم کردن برخی از زیرساخت های لازم و ضروری برای ساماندهی منابع الکترونیکی، تغییر رویکرد خدمات حضوری به مجازی و فراهم کردن رویه های مشخص برای آن، تقویت خدمات برای دسترسی از راه دور کاربران به پایگاه های اطلاعاتی و تقویت تعامل و بازخوردگیری از کاربران ازجمله خدمات و فعالیت های جدیدی بود که در این دوران شکل گرفت.
نتیجه گیری: اعتباربخشی به کاربر در دوران کووید 19 بیش از پیش تقویت شد و این دوران نقطه عطفی در مفهوم واقعی خدمات رسانی به ویژه از جنبه تقویت اطلاع رسانی و اشاعه اطلاعات برای کتابخانه ها محسوب شد. آموزش در هرجا، هر زمان و هر مکان جایگزین دوره های آموزشی حضوری کتابخانه ها شد. افزایش توقع کاربران درباره خدمات غیرحضوری و از راه دور و نهادینه شدن آن، بازاندیشی درباره برنامه ریزی مجدد در مورد مراجعه های حضوری و استفاده از خدمات الکترونیکی و مجازی به عنوان مکمّل خدمات فیزیکی حاضر، توجه به فضاسازی های جدید در مراجعه های حضوری و ایمن سازی ارتباط های کتابداران با کاربران، بخشی از توجهات جدید مدیران محسوب می شود. افزایش مهارت های کتابداران مرتبط با کاربران و افزایش سواد اطلاعاتی آنها نیز به عنوان یک ضرورت مطرح شد. کتابخانه ها دیگر به دوران قبل از کرونا برنمی گردند و جهت بقای اثربخش خود در بین کاربران، لازم است خدمات غیرحضوری پایه گذاری شده در دوران کووید 19 را ادامه داده و تقویت کنند، چراکه دیگر کاربران آنها همان کاربران قبل از کووید نیستند و انتظارات و توقعات آنها متحمّل تغییرات زیادی شده است.