مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
موازنه قوا
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
189 - 214
حوزههای تخصصی:
سوریه عالی ترین سطح روابط یک کشور عربی با جمهوری اسلامی را داشته است. این کشور طی جنگ تحمیلی از حامیان ایران بود وپس از آن نیز روابط سیاسی دو کشور با مبادلات اقتصادی و ارتباطات فرهنگی تکمیل شد و تهران و دمشق را به عنوان متحدان استراتژیک در خاورمیانه مطرح کرد. برای تحلیل روابط دو کشور باید به زمینه های ایدئولوژیک و استراتژیک این مناسبات پرداخت. ایدئولوژی مشترک اساساً یک جهت گیری ضد امپریالیستی بوده که در گرایش های ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی و حمایت از گروه های فلسطینی متبلور شده است. هر دو کشور ضمن حفظ استقلال در جهت بهره برداری از نیروهای فراملی در منطقه گام برداشته و یک نوع ثبات را در مقابل تهدیدهای امنیتی خاورمیانه که عمدتاً ناشی از فشارهای جهانی قدرت ها است، به وجود آورده اند. در این راستا مقابله با تهدید مشترک در مقاطع جنگ تحمیلی (صدام حسین و رژیم صهیونیستی) و پس از آن (عربستان) و نیز تلاش ایران در جهت صعود به جایگاه قدرت منطقه ای عوامل اصلی اتحاد راهبردی دو کشور به شمار می روند. بدین ترتیب اتحاد ایران و سوریه موازنه قدرت جدیدی را در منطقه پدید می آورد که در پی به چالش کشیدن نظم منطقه ای متأثر از سیاست های مداخلانه جویانه غربی است.
اتحاد عربستان سعودی و اسرائیل با آمریکا و پیامدهای آن بر موازنه قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی گسترش و نزدیکی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و اتحاد راهبردی آن ها با آمریکا و تلاش در راستای ایران هراسی تقویت جبهه ضد ایرانی در غرب آسیا است. پرسش اصلی عبارت از این است که آیا همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی و اتحاد هر دو آنها با آمریکا بر بی ثباتی و بی نظم سازی منطقه خاورمیانه تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه برای پاسخ به این پرسش اساسی عبارت از این است که با توجه به نفوذ سیاسی، اقتصادی، مذهبی، قدرت انرژی و اهمیت ژئوپلتیک عربستان در غرب آسیا و در میان اعراب و توان نظامی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و اتحاد هر دو رژیم با آمریکا ثبات و نظم منطقه ای را به سود جبهه ضد ایرانی تغییر خواهد داد. این پژوهش با استفاده از نظریه موازنه قدرت نشان می دهد که همکاری عربستان و رژیم صهیونیستی به ویژه پس از توافق نامه برجام پررنگ تر شده است و آنها با توجه به همکاری استراتژیک با آمریکا به ویژه پس از روی کار آمدن ترامپ برای تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه به زیان ایران اقدام کرده اند. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده و به منظور تدقیق و نظام مند کردن مشاهده علمی و یافته های پژوهش از رویکرد نظری موازنه قدرت بهره گیری شده است.
انقلاب اسلامی ایران از منظر منافع منطقه ای آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دهه هاست که ایالات متحده در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه به عنوان یک بازیگر عمده غیرمنطقه ای ایفای نقش می کند و به واسطه این حضور مستمر و مداوم برای خود منافعی را مترتب است. از منافع اقتصادی حاصل از فروش تسلیحات نظامی گرفته، تا امنیت در تامین انرژی و حمایت از متحدان منطقه ای. وقوع انقلاب اسلامی منجر به دگرگون شدن محیط منطقه گردید که در نهایت آثار مستقیم بر منافع ایالات متحده در منطقه گذارد و این کشور را با چالش هایی مواجه ساخت.پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده است، به دنبال پاسخ به این سوال می باشد که: چالشهای ایجاد شده بر منافع منطقه ای ایالات متحده به موجب انقلاب اسلامی ایران چیست؟ و در پاسخ آورده ایم: انقلاب اسلامی ایران بعد از چهار دهه از وقوع آن، ضمن از دست رفتن مهمترین شریک استراتژیک آمریکا و بازار تسلیحاتی آن (ایران) امروزه ایران را در جایگاه یکی از تاثیرگذارترین بازیگران منطقه ای، با ظرفیت نفوذ سیاسی در تعیین معادلات داخلی کشورهای منطقه (عراق، لبنان، یمن) و حضور میدانی در تداوم دولت های منطقه(سوریه) بوده که منجر به آسیب پذیری منافع آمریکا گشته است.جهت اثبات فرضیه فوق، در طول پژوهش با ذکر زمینه های تاریخی جهت فهم دقیق تر موضوع، از نظریه «احاله مسئولیت» و «موازنه قوا» جان مرشایمر استفاده گردیده است.
دیپلماسی انرژی و راهبرد موازنه منطقه ای روسیه در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
613 - 642
حوزههای تخصصی:
منطقه خاورمیانه در دوران شوروی اهمیت بالایی برای مسکو نداشت، اما با فروپاشی این کشور از یک سو و بروز تحولات ژئوپلیتیک به ویژه پس از تحولات بیداری اسلامی، اهمیت خاورمیانه برای روسیه به مرور افزایش یافته است. قرابت جغرافیایی حوزه منافع حیاتی این کشور با خاورمیانه سبب شده تا مسکو همواره نسبت به موازنه قدرت در خاورمیانه، حساسیت بالایی داشته باشد؛ همان طور که نقش آفرینی این کشور در بحران سوریه این مهم را به وضوح نشان داد. در سال های اخیر، مسکو تلاش کرده تا با ابزار «دیپلماسی انرژی»، ضمن تقویت بُعد نرم سیاست خارجی این کشور در منطقه، در حفظ موازنه قوا میان قدرت های اصلی در این منطقه، تأثیرگذار باشد. لذا مقاله پیش رو با تکیه بر روش مطالعه موردی کیفی با طرح این پرسش که «روسیه چگونه با رهیافت دیپلماسی انرژی به موازنه در میان کنشگران این منطقه می پردازد؟» به بررسی رفتار این کشور در قبال ایران، عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل می پردازد. فرضیه پژوهش آن است که روسیه با استفاده از ابزار انرژی، می کوشد تا قدرت های منطقه ای را به سمت همکاری با خود سوق داده تا ضمن گسترش حوزه نفوذ در منطقه، افزایش قدرت تأثیرگذاری در بازارهای جهانی و کنترل نفوذ غرب، به برقراری موازنه قدرت در منطقه کمک کند. همکاری این کشور در صنعت گاز ایران، روابط این کشور با عربستان در چهارچوب «اوپک پلاس»، همکاری با ترکیه و حضور در صنعت گاز اسرائیل، نمونه ای از این ابتکارهای دیپلماسی انرژی روسیه در خاورمیانه به شمار می روند که فصل مشترک آن ها، موازنه بخشی میان قدرت های منطقه ای است.
نظام موازنه قوا در اروپا و تاثیر آن بر جنگ های ایران-روسیه (1219- 1228 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ روابط ایران و روسیه با دو جنگ و دو معاهده ننگین گلستان و ترکمانچای پیونده خورده است. اگرچه شروع این جنگ ها دلایل داخلی داشت، اما حوادث بین المللی نیز بر شروع و پایان آن ها بی تأثیر نبود. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که تحولات اروپا، همچون ظهور ناپلئون و تلاش برای برقراری سیستم موازنه قوا توسط کشورهای اروپایی، چه تأثیری بر دور اول جنگ های ایران و روسیه گذاشت؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که نظام موازنه قوا در اروپا موجب شد تا بازیگران اروپایی به جای رویارویی با یکدیگر، بر سر مستعمرات و سایر دولت های کوچک وارد مذاکره و چانه زنی شده و دست یکدیگر را برای تصرف یک سرزمین یا بخش هایی از آن باز گذارند. یافته های پژوهش نشان می دهد که تلاش انگلیس برای مهار فرانسه و برقراری موازنه قوا در اروپا و نیز محافظت از منافع خود در هندوستان فضایی را برای روس ها فراهم آورد تا با بهره گیری از بستر سیاسی موجود و بدون حضور رقیب ثالث دست به اشغال و تصرف بخش هایی از سرزمین ایران بزند. برای انجام پژوهش حاضر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
مانع های شکل گیری ائتلاف راهبردی جمهوری اسلامی ایران و روسیه؛ مطالعه موردی ائتلاف ایران و روسیه در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در وضعیت آنارشیک نظام بین الملل کشور ها برای تأمین امنیت و تضمین بقا باید به خود متکی باشند و برای تأمین منافع خویش گام بردارند. در چنین شرایطی رویکرد ائتلاف سازی روشی مطلوب برای ایجاد موازنه، خنثی کردن تهدیدها و تأمین امنیت به حساب می آید. فشار ساختاری نظام بین الملل بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، به ویژه در سال های اخیر ایجاد ائتلاف برای مقابله با تهدیدها را اجتناب ناپذیر کرده است و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ویژه خود باید برای شکل دادن به چنین ائتلاف هایی گام های مؤثری بردارد. پرسش و مسئله اصلی امکان داشتن و امکان نداشتن به کارگرفتن چنین رویکردی یا چگونگی آن است. اگرچه ایران در تقابل با نظم حاکم در دوره هایی مانند بحران سوریه به سوی رویکرد ائتلاف سازی حرکت کرده است، این پرسش مطرح است که آیا ائتلاف ایران و روسیه در بحران سوریه می تواند منجر به ائتلافی دیگر در سطح منطقه و حوزه های دیگر شود یا خیر؟ بررسی هدف های سیاست خارجی دو کشور در شرایط کنونی نشان می دهد که برای دستیابی به چنین هدفی به سطح بالاتری از تجمیع منافع و همگرایی دو کشور نیاز است. تهدیدهای خارجی مشترک علیه منافع منطقه ای تهران و مسکو یک بار منجر به شکل گیری ائتلافی در بحران سوریه شده است، اما برای اینکه این ائتلاف به شکل راهبردی در حوزه های دیگر هم تسری یابد، دو کشور باید منافع مشترک بیشتری با یکدیگر داشته باشند. بنابراین با شرایط کنونی چنین امری میسر نیست و برای تعمیق همکاری ها باید تغییرهایی ایجاد می شود.
بررسی تأثیرات اهداف منطقه ای ایران، عربستان و آمریکا بر الگوهای موازنه قدرت منطقه ای در حوزه ژئواستراتژیک غرب آسیا پس از حادثه 11 سپتامبر 2001
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
109-135
حوزههای تخصصی:
حادثه 11 سپتامبر 2001، منجر به شکل گیری توازن قدرت جدید منطقه ای در غرب آسیا شد، به گونه ای که اهدف منطقه ای بازیگران آن طیفی از توازن قوای سنتی تا توازن تهدید را رقم زد. در این پژوهش تحلیلی– توصیفی، به منظور تبیین کارکرد رویکرد موازنه قوا؛ با بررسی هدف های منطقه ای بازیگران و وارد نمودن ملاحظه های ناشی از روندها و محرک های منجر به شکل گیری موازنه قوا از نظر جامعه نظریه پردازان حوزه غرب آسیا، به کالبدشکافی موازنه قوا در دهه آتی پرداخته، سپس براساس یافته های پژوهش با ارائه نمودار مفهومی، سه سناریوی (موازنه قدرت سنتی، موازنه تهدید و تعامل)، پیش بینی می شود. در نتیجه یافته ها چشم انداز آینده، احتمال همگرایی ایران با عربستان و آمریکا ضعیف (میانگین شدت همگرایی منطقه ای 8/41 %) بوده و در منطقه همچنان توازن قوای سنتی محتمل ترین گزینه است. میزان تنش آفرینی هدف های بازیگران به ترتیب متعلق به عربستان، ایران و آمریکاست. میزان اثرپذیری عربستان از آمریکا بسیار بالا بوده و نقش کنشگر یاریگر در سیاست های منطقه ای آمریکا داشته و ایران نقش بازدارنده دارد. این مطالعه به لحاظ نظری و کاربردی دارای اهمیت می باشد. داده ها به روش کتابخانه ای (ابزار فیش برداری) گردآوری، سپس روابط متقابل بین هدف ها و بازیگران به وسیله ابزار آینده پژوهی «مک تور»، نرم افزار طراحی هندسی «گرافر»، نظریه بازی ها و الگوی «ماتریس های قطری» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.
راهبردهای ژئوپلیتیکی اتحادیه اروپا و آمریکا در اوراسیای بزرگ: با تاکید بر بحران اوکراین و دریای جنوبی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشم انداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقه ای روسیه و چین طرح ریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزه ای برای کشمکش میان روسیه، چین و بازیگران غربی بر سر نفوذ منطقه ای و حتی عاملی برای اختلاف میان آمریکا و اتحادیه اروپا منجر شد که این مسأله بستر تشدید تنش ها و افزایش بى ثباتى در منطقه اوراسیای بزرگ را فراهم کرده است. با بیان این مقدمه، مولفین سوال اصلیود را این چنین مطرح می کنن د که تنش و اختلافات ژئوپلیتیکی بین آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه در قبال بحران اوکراین و اختلافات آمریکا با چین در دریای جنوبی چین و عدم همراهی اتحادیه اروپا با هژمون چه تاثیری بر روابط چندجانبه میان این چند کشور در بحران های اخیر داشته است؟ فرضیه مقاله این گونه مطرح می شود که اختلافات و تنش های میان اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سرپیچی از خواسته های هژمون در بحران اوکراین، تشدید اختلافات آمریکا، چین و همکاری های سیاسی، اقتصادی اتحادیه اروپا با دو کشور روسیه و چین ضمن تضعیف روابط امنیتی اتحادیه اروپا با آمریکا، زمینه را برای گذار از نظام تک قطبی به نظام چند قطبی فراهم نموده است. [1] - اوراسیای بزرگ به مفهوم ژئوپلیتیک گستره ای است که آسیا پاسفیک، اوراسیای مرکزی، اروپا(به جز لهستان، فنلاند وکشورهای حوزه بالتیک) و غرب آسیا را در بر می گیرد و به تعبیری از شرق اروپا شروع شده و تمام آسیا را در بر می گیرد(Carnegie.Ru,2017).
عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای و پیامدهای ژئوپلیتیکی، نظامی، سیاسی و اقتصادی آن بر موازنه قوا با ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد توازن قوا با ایالات متحده آمریکا، که از تمامی ابزارهای سیاسی و اقتصادی و نظامی برای به انقیاد درآوردنِ ایران استفاده نموده است، به ائتلاف با سازمان همکاری شانگهای روی آورده است. تلاش دارد تا با ترکیب ظرفیت های داخلی خود با توانمندی های موجود در این سازمان، علاوه بر حفظ جایگاه محوریِ خود در جبهه مقاومت و پافشاری بر اصول بنیادین انقلاب اسلامی، انزوای ناشی از تحریم های ظالمانه آمریکا و جهان غرب را در هم شکسته و به مراودات گسترده تجاری و سیاسی و فرهنگی با کشورهای جهان بپردازد. در ضمن، در بازی جنگ با آمریکا و جهان غرب نیز دست برتر را داشته باشد. این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد که پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای از ابعاد ژئوپلتیکی، سیاسی، اقتصادی و نظامی چگونه می تواند در برقراری موازنه قوا با ایالات متحده تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی توسعه ای و به روش کتابخانه ای و تحلیل اسنادی، به مرحله اجرا درآمده است.
راهبرد آسیایی اتحادیه اروپا و نقش موازنه گر هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحادیه اروپا تلاش میکند کماکان نقش خود را به عنوان یک بازیگر مهم در سطح بین الملل در موضوعات مختلف حفظ کرده و گسترش دهد. در همین راستا، متاثر از راهبرد امنیت جهانی خود، همکاری با کشورهای تاثیرگذار را در دستورکار دارد. در این میان یکی از راهبردهای منطقه ای اروپا، حوزه آسیا است. اروپا در نظر دارد با بازیگران موافق راهبرد خود برای ایجاد موازنه و مقابله با تهدیدات در این منطقه همکاری کند و در این میان، هند نقش مهمی برای راهبرد آسیایی اروپا دارد. سوال پژوهش به این بحث می پردازد که هند از چه نقشی در راهبرد آسیایی اتحادیه اروپا برخوردار است؟ بنابر فرضیه تحقیق به نظر می رسد، اروپا در چارچوب شراکت استراتژیک، همکاری با هند به عنوان یک بازیگر موازنه گر در آسیا را برای مقابله با چالشها و تهدیدات پیش رو، مورد توجه قرار داده است. برای بررسی موضوع از چارچوب نظری موازنه قوا استفاده شده است. روش طرح پژوهش نیز، توصیفی- تحلیلی است. در یافته های پژوهش نیز مشخص شد که اروپا در موضوعات؛ امنیت دریایی، مقابله با تروریسم، مدیریت ظهور چین، امنیت افغانستان، تغییرات اقلیمی، مدرن سازی ارتش هند و مبارزه با بیماری های مسری با هند همکاری می کند که این راهبرد به کشور هند نیز برای ایفاء نقش موازنه گر، همسو با راهبرد آسیایی اروپا یاری می رساند.
ابتکار کمربند-راه و آثار راهبردی آن بر مناسبات هند و چین (2013-2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 32
حوزههای تخصصی:
با استمرار خیزش چین و هند، دامنه رقابت این دو کشور به حوزه های منطقه ای سرایت کرده و دو دولت مقدمه تبدیل شدن به قدرت جهانی را کسب جایگاه قدرت برتر در آسیا تلقی می کنند. در حالی که آثار مناسبات هند و چین، غالبا به بررسی روابط آن ها در پیوند با قدرت های بزرگ مخصوصا ایالات متحده می پردازند، موج نوین رقابت های منطقه ای هند و چین در عصر «ابتکارهای کلان اتصال»، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقاله حاضر با کاربست روش توصیفی-تبیینی، مناسبات هند و چین را خارج از سطح سیستمی قدرت، تحت تاثیر ابتکار کمربند-راه چین و مجموعه اقدامات موازنه ای هند در سطح منطقه ای مورد بررسی قرار داده است. در پاسخ به این سوال که تاثیرات کمربند-راه بر مناسبات هند و چین طی 2022-2013 چیست، فرضیه مقاله بر این اساس قرار دارد: کمربند-راه، تهدید های جدی علیه هند در آسیا ایجاد و منجر به اتخاذ اقدامات موازنه ساز این کشور شده است. در این خصوص استدلال می شود، هند در برابر نقض حاکمیت ادعایی بر کشمیر، محاصره ژئوپلتیکی توسط چین و نگرانی از ایجاد نظم چین محور در آسیا، از طریق تغییر سیاست دیرینه خود در کشمیر، مخالفت رسمی علیه کمربند-راه، ارائه ابتکارهای منطقه ای و نقش آفرینی در موازنه منطقه ای علیه چین به موازنه سازی علیه کمربند-راه دست زده است. یافته های این مقاله ضمن تایید تطبیق نسبی کمربند-راه و نظریه موازنه تهدید والت، پنجره های جدید را برای بازسازی روایی این نظریه معرفی می کند.
سیاست هند دربرابر ابتکار یک کمربند- یک راه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک جنوب آسیا در سال های اخیر با ارائه ابتکار یک کمربند- یک راه چین تبدیل به عرصه رقابت جدی دهلی نو و پکن شده است. هند ابتکار چین را تهدیدی علیه منافع ملی خود محسوب می کند که از یک سو می تواند برنامه های این کشور را جهت دستیابی به رهبری منطقه ای با چالش هایی مواجه سازد و از سوی دیگر جایگاه قدرت این کشور را در نظام بین الملل تضعیف نماید. به همین دلیل دهلی نو در صدد است تا با اتخاذ سیاست هایی مانع از ظهور هژمونی منطقه ای چین در قالب ابتکار یک کمربند- یک راه شود و همزمان نیز جایگاه خود را در نظام منطقه ای و بین المللی تقویت نماید. بر همین اساس، سوال پژوهش بر این مبنا قرار دارد که هند چه سیاست هایی را در منطقه در قبال تهدیدات ابتکار یک کمربند- یک راه چین اتخاذ کرده است؟ فرضیه پژوهش بدین صورت مفصل بندی شده است که هند جهت مواجهه با ابتکار یک کمربند- راه و قدرت فزاینده چین در قالب این ابتکار، سیاست ها و راهبردهایی نظیر ایجاد کریدورهای رقیب تجاری، توسعه زیرساخت های حمل و نقل دریایی، تقویت همگرایی اقتصادی با کشورهای منطقه، افزایش قدرت و نفوذ دریایی، تقویت چندجانبه گرایی منطقه ای با هدف گسترش همکاری های فنی و تجاری و همچنین ائتلاف سازی فرامنطقه ای را، در راستای حفظ توازن قدرت، در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله کیفی و بر مبنای رویکرد تحلیلی- تبیینی می باشد. داده های این پژوهش کیفی نیز از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استخراج شده است. همچنین به منظور تحلیل علمی وتئوریک مسئله پژوهش از نظریه موازنه قوای کنت والتز بهره گرفته شده است.
تحلیلی بر تعاملات جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری خلیج فارس (1391- 1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
با روی کار آمدن اصولگرایان در جمهوری اسلامی، دوران پرتنش دیگری در روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس پدید آمده است. این تنش ها با آغاز امواج خیزش های مردمی در خاورمیانه و گسترش آن به زیرمجموعه خلیج فارس تشدید شده است؛ بنابراین پرسش اصلی این پژوهش آن است که مهم ترین عامل در رویکرد شورای همکاری خلیج فارس در قبال ایران چیست؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که «پندار تهدید ایران» مهم ترین عامل در سیاست خارجی شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی است. در چهارچوب نظری این پژوهش، پرسش فرعی نخست آن است که آیا خلیج فارس معیارهای لازم برای شکل دهی یک «مجموعه امنیتی منطقه ای» را دارد؟ پس از پاسخ مثبت به این پرسش و طرح دلایل غیرواقعی بودن تهدید ایران، در پرسش فرعی دوم به دلایل پنهان ترویج «ایران هراسی» در منطقه خواهیم پرداخت. در این باره فرضیه فرعی دوم آن است که ایالات متحده و عربستان سعودی به منظور یکپارچه سازی اعضای شورای همکاری خلیج فارس در مقابل ایران از این سیاست بهره می گیرند.
تنگنای امنیتی؛ رفتارشناسی شورای همکاری خلیج فارس در قبال برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
شورای همکاری خلیج فارس با هدف مقابله با آن چه خطر انقلاب اسلامی نامیده می شد، تشکیل شد. اگرچه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس غیر از ایران نگرانی های امنیتی دیگری مانند هراس از بی ثباتی های داخلی و خیزش های مردمی دارند، اما از نظر آنها ج. ا. ایران مهم ترین و جدی ترین تهدید خارجی به شمار می رود که این دیدگاه پس از انقلاب های عربی تشدید شده است. دیدگاه های کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در رابطه با ایران در بسیاری موارد مشابه است و در برخی موارد تفاوت جزئی با یکدیگر دارد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به تنهایی قادر به نقش آفرینی عمده امنیتی نیستند. به همین دلیل امنیت خارجی این کشورها در ائتلاف با کشورهای منطقه و یا قدرت های بزرگ تعریف می شود و عربستان سعودی محور اصلی شورای همکاری خلیج فارس به شمار می رود. پس از پایان جنگ تحمیلی با حرکت ج. ا. ایران به سوی ساخت و گسترش فناوری موشک های بالستیک و گسترش برنامه هسته ای، احساس تهدید کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تشدید شد. آنها به طور مشترک در پی متوقف کردن برنامه هسته ای ج. ا. ایران بوده اند. همچنین سیاست این کشورها در مقابل ایران به شدت تحت تاثیر سیاست های امریکا در منطقه و به ویژه در قبال ج. ا. ایران بوده است. این مقاله درصدد است ضمن بررسی نگرانی های امنیتی شورای همکاری خلیج فارس و راهبردهای این شورا برای موازنه قوا و دنباله روی در سامانه امنیتی خلیج فارس، رفتارشناسی شورای همکاری خلیج فارس در قبال برنامه هسته ای ایران را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد.
تاثیر اتحادیه اروپا بر سیاست گذاری های هسته ای ایران در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد (1392- 1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
سیاست گذاری های هسته ای ایران به عنوان یکی از اصلی ترین روندهای تعامل و تقابل جمهوری اسلامی ایران با نظام بین المللی در دهه ی 80 و 90 شمسی بوده است. این مسئله به عنوان یکی از اصلی ترین متغیرها و عوامل تأثیر گذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران معرفی می گردد. این مقاله با تاکید بر نقش اتحادیه ی اروپا بر سیاست گذاری های هسته ای ایران در دوره ی ریاست جمهوری دولت هشتم و نهم، در تلاش است تا این تاثیر را با تاکید بر الگوی نظری رئالیسم تهاجمی مورد بررسی قرار دهد. سوال این پژوهش این است که اتحادیه ی اروپا در بازه ی زمانی 1384 تا 1392 چه تاثیری بر روند سیاست گذاری های هسته ای ایران باقی گذاشته و فرضیه ی پژوهش نیز بر این مبنا است که اتحادیه ی اروپا در موضوع هسته ای ایران در طی سال های مذکور در قالب سیاست های تقابل با ایران و همراهی با ایالات متحده ی آمریکا در پی واکنش به اقدامات و فعالیت های هسته ای ایران بوده و همین امر نیز موجب رویکرد های تهاجمی ایران در حوزه ی سیاستگذاری های هسته ای گردیده است. محقق در این پژوهش با استفاده از توصیف دقیق روند تاریخی، تاثیر اتحادیه ی اروپا بر سیاست گذاری های هسته ای ایران را معین می کند. این مقاله بر مبنای الگوی توصیفی-تحلیلی و استفاده از داده های روزآمد جهانی این حوزه و روش کتابخانه ای و با تاکید بر چهارچوب نظری رئالیسم تهاجمی تدوین یافته است
بحران یمن: جدال ژئوپلیتیکی محور محافظه کاری با محور مقاومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
69 - 41
از دستاوردهای مهم امنیتی انقلاب اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه، تقویت محور مقاومت اسلامی و بخصوص تحکیم پیوند شیعیان در منطقه خاورمیانه است. قدرت گیری شیعیان در عراق، رشد حزب الله در لبنان و گسترش مبارزات شیعیان بحرین، در پیوند با ایران سبب نگرانی امنیتی پادشاهی سعودی شده است؛ چرا که بخش عمده ای از جمعیت مناطق شرقی عربستان که عمده ترین ذخایر نفتی این کشور در آنجا قرار دارد را شیعیان تشکیل داده اند که عربستان در برابر ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران نفوذ پذیر و آسیب پذیر ساخته است. فارغ از این چشم انداز منطقه ای این مقاله بر کشمکش ایران و عربستان در حوزه یمن متمرکز است. در این راستا پرسش این مقاله این است که برجسته ترین هدف عربستان سعودی از حمله نظامی به یمن چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است که عربستان سعودی با هدف موازنه سازی در مناسبات قدرت منطقه ای و نیز تضعیف محور مقاومت، یمن را مورد تهاجم نظامی قرار داده است.
اثرات سیاست خارجی عربستان در یمن بر نقش آفرینی ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
227 - 251
موقعیت استراتژیک کشور یمن در شبه جزیره عرب به ویژه تسلط بر تنگه استراتژیک باب المندب که از نظر ترانزیت نفت، کالا و نیز تسلیحات، حائز اهمیتی اساسی است؛ از یک سو همواره مورد توجه دولت های جمهوری اسلامی ایران و به خصوص عربستان سعودی به عنوان حیاط خلوت آن کشور بوده است. از سوی دیگر با توجه به جمعیت شیعیان ساکن در یمن، خروج آن کشور از زیرِ سیطره عربستان، به زعم دولت سعودی گسترش نفوذ ایران در منطقه و همچنین تقویت محور مقاومت را در پی خواهد داشت. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این سوال است که سیاست خارجی عربستان سعودی در یمن چه تأثیری بر نقش جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه دارد؟ در پاسخ به سوال اصلی نوشتار، این فرضیه اصلی مورد آزمون قرار گرفته است که عربستان سعودی نقش آفرینی ایران را در تقویت محور مقاومت به عنوان مداخله جمهوری اسلامی ایران در حوزه خاورمیانه عربی تلقی نموده و آن را در جهت کاهش نفوذ و نقش منطقه ای خود ارزیابی می کند. در راستای مقابله با این برداشتِ تهدید از جمهوری اسلامی ایران، یافته های این مقاله مبین این است که از نگاه عربستان تحولات یمن، جنگ با قدرت و نفوذ ایران در شبه جزیره عربستان در کنار مرزهای جنوبی اش است. در این راستا کشور مذکور در حوزه تحولات یمن تلاش می نماید تا نفوذ خود را از طریق همکاری با دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای گسترش داده و در مقابل محور مقاومت، موازنه سازی نماید. این امر پیامدها و بازخوردهایی برای موازنه قدرت دو قدرت منطقه ای ایران و عربستان سعودی دارد. چارچوب نظری مورد استفاده این نوشتار موازنه قدرت می باشد که با روش توصیفی تحلیلی و با ابزار فیش برداری کتابخانه ای به رشته ی تحریر در آمده است.
موازنه گری پویا: چارچوبی برای تحلیل موازنه گری عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
81 - 100
حوزههای تخصصی:
موازنه گری عنصر مهمی از سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی بوده است. این رویکرد عمدتا متاثر ادراک تهدید رهبران این پادشاهی در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است که به شکل تقریبا پیوسته طی چهار دهه اخیر به دلایل گوناگون بازتولید شده است. با این وجود، نوع موازنه گری ثابت نبوده و در دوره های مختلف بین گونه های داخلی و خارجی موازنه گری متغیر بوده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چرا نوع موازنه گری عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران در طی چهار دهه گذشته دچار تغییر شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد اگر از منظر نظریه موازنه گری پویا به این مسئله بنگریم، با توجه به ثبات ادراک تهدید در اذهان رهبران سعودی، دلیل تغییر در گونه موازنه گری عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران را باید در تغییر در قطبیت نظام بین الملل دانست و با تکثیر قطبیت در این نظام گرایش به موازنه گری داخلی افزایش یافته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
استراتژی آمریکا در قبال تایوان و واکنش چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
429 - 454
حوزههای تخصصی:
جزیره تایوان پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، در 25 اکتبر 1945 به دولت چین ملی واگذار شد. در سال1949 شورش عمومی حزب کمونیست چین منجر به اخراج این دولت (بدون استعفا دادن) و متواری شدن آن ها به تایوان گردید. ملی گرایان به رهبری چیان کای شک و حمایت همه جانبه آمریکا، جزیره تایوان را به تصرف خویش در آوردند و جمهوری چین را اعلام نمودند. به دنبال وقوع جنگ کره در سال 1950، آمریکا ناوگان هفتم خود را در اطراف جزیره برای محافظت از آن در برابر حملات کمونیست ها مستقر کرد. بنابراین، تایوان از سال 1950 به «متحد» آمریکا در منطقه تبدیل شد. همین مسئله باعث عضویت تایوان در سازمان ملل و نیز جلوگیری از ورود چین کمونیست به این سازمان گردید. چین کمونیست در کشاکش جنگ سرد ترجیح می داد تا از کمک شوروی نیز برخوردار باشد. با افزایش اختلافات مرزی میان جمهوری خلق چین و شوروی در اواخر دهه 1960، شوروی به مثابه تهدیدی جدی برای چین کمونیست تلقی گردید. با سفر محرمانه نیکسون در 1971 به جمهوری خلق چین، آمریکا با اعلام سیاست «چین واحد» مانع از تأثیر مخرب تایوان در روابط دوجانبه خویش با این کشور گردید. با عادی سازی روابط چین وآمریکا در 9- 1978، تایوان بالاترین درصد شناسایی رسمی/ بین المللی خویش را از دست داد. سیاست کاهش تدریجی فروش سلاح به تایوان از 1971 تا 1989 ادامه داشت، اما کابینه بوش پدر فروش سلاح با تکنولوژی بالا را از سر گرفت. فروش سلاح تا زمان کلینتون و بوش پسر نیز ادامه یافت. چنین اقداماتی طی زمان مانع از تعمیق روابط چین و آمریکا گردیده و با فروپاشی شوروی، آمریکا فشار مضاعفی را بر چین کمونیست وارد ساخت. به محض نزدیکی روسیه و چین و همکاری آن ها در قالب سازمان همکاری شانگهای، آمریکا نیز رفتار ملایم تری را در برابر چین اتخاذ کرد. برعکس، در سال 2001 بوش پسر با گسترده ترین فروش تسلیحات به تایوان مجدداً انتقاد شدید پکن را موجب گردید. از سال 2003 با گرفتاری آمریکا در جهان، این کشور مجبور شد برای حل وفصل مسائلی مثل بحران کره شمالی دست به دامان چین شود. قضیه تایوان بار دیگر تحت الشعاع روابط عمیق تر چین و آمریکا قرار گرفت. پیروزی مایینگ- جئو در انتخابات 2008 تایوان را نیز می توان آغاز «فصلی نو در روند صلح» این جزیره با چین برشمرد، زیرا که به محض انتخاب، شاهد توافق تاریخی چین و تایوان در راستای پروازهای مستقیم در دو سوی تنگه بوده ایم. هدف این مقاله بررسی جنبه های سیاسی- امنیتی مسئله تایوان در معادله سه جانبه چین، آمریکا وتایوان می باشد.
مقایسه تطبیقی سیاست خارجی آمریکا درقبال ایران و کوبا در دوران جنگ سرد ایران (1991-1979)، کوبا (1991-1959)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
635 - 656
حوزههای تخصصی:
بنیاد پژوهش حاضر بر این پرسش نهاده شده که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران (1991-1979) و کوبا (1991- 1959) چگونه شکل گرفته و در عمل چگونه اعمال شده است؟ و چه وجوه تشابه و افتراقی میان ایران و کوبا در این زمینه وجود دارد. روش این پژوهش، تاریخی تحلیلی بوده و مبنای تحلیلی آن نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل می باشد. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات، اسنادی و مبتنی بر استفاده از کتاب ها و مقالات علمی است. در مسیر پاسخ گویی به این سئوال معلوم شد، در چرایی اتخاذ رویکرد تقابلی آمریکا در قبال ایران و کوبا عوامل مشترکی همچون نوع نظام بین المللی، نوع سیاست خارجی اتخاذی از سوی ایران و کوبا پس از انقلاب و اهمیت ژئوپلتیک این دو کشور تاثیرگذار بوده اند. هر چند تفاوت هایی خاص میان ایران و کوبا در مورد نوع سیاست خارجی اتخاذی از سوی آنان پس از وقوع انقلاب در این کشورها و همچنین اهمیت ژئوپلتیک آن ها وجود داشت اما به علت حاکم بودن اصل موازنه قوا بر سیاست خارجی آمریکا، این کشور کلیه رفتارهای مخالف با نظم موجود را غیرقابل قبول تلقی می نماید و از این رو در یک نگاه کلی، تفاوتی در نوع رویکرد آن نسبت به دو کشور یاد شده وجود نداشته و بنابراین تقریباً از روش ها و ابزارهای مشابهی مانند تلاش برای اتحاد و بهره برداری از میانه روها در ابتدای انقلاب، ایجاد جنگ روانی و استفاده از تبلیغات سیاسی، اعمال تحریم های همه جانبه و در نهایت اقدامات نظامی در جهت اعمال سیاست خارجی خود در قبال ایران و کوبا استفاده نمود. هر چند نوع و نحوه به کارگیری آن ها در مورد هر کشور با توجه به ویژگی ها و شرایط خود متفاوت می باشد.