مطالب مرتبط با کلیدواژه

معرفت اجتماعی


۱.

تحریر و تبیین دگردیسی های معرفت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت اجتماعی دگماتیسم بیگانگی معرفتی ابزارگونگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۳۳۴
معرفت اجتماعی، پیوندهای تنگاتنگی با موقعیت تاریخی، زمینه جامعه شناختی و کارکرد نهایی خویش دارد و تضعیف هرکدام از این پیوندها، معرفت اجتماعی را با چالش های اساسی مواجه می کند. بر همین اساس، این شعبه از معرفت، همواره در معرض دگردیسی به سازه های نظری دیگری همچون دگماتیسم، بیگانگی و ابزارگونگی است. پرسش اصلی این مقاله ناظر بر چیستی فرآیند این دگردیسی ها و عوامل مؤثر بر تکوین آن هاست. برای دسترسی به پاسخ این پرسش از روش فراتحلیل بهره جسته و با تکیه بر ایجاد پیوند بین نظریات مختلفی که جامعه شناسان معرفت و فیلسوفان علوم اجتماعی فراهم آورده اند، کوشش شده است تصویر نظری روشنی از دگردیسی های موضوع بحث و عوامل عینی و ذهنی مؤثر بر پیدایش آن ها به دست داده شود. نتیجه کار تحریر نظام مند فرآیندهای دگردیسی و شناسایی مجموعه ای از عوامل عینی و دلایل ذهنی دخیل است که می تواند دست مایه پژوهش های تجربی متعددی واقع شود.
۲.

ویژگی های معرفت اجتماعی در اندیشه مارکس و مانهایم

کلیدواژه‌ها: معرفت اجتماعی جامعه اقتصاد قدرت تولید ایدئولوژی اتوپیا طبقه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۹ تعداد دانلود : ۶۸۰
مطالعه مناسبات جامعه و معرفت از کارکردهای جامعه شناسی معرفت است. در این زمینه بررسی تاثیرات جامعه بر نحوه تکون معرفت، منجر به مطالعه ویژگی های معرفت اجتماعی می گردد. کارل مارکس و مانهایم از متفکرانی هستند که بواسطه تاکیدات و اولویت های خاص بر نقش متغیرهای اجتماعی در شکل گیری معرفت اجتماعی در این تحقیق مورد نظرند. مارکس ضمن اعتقاد به تقدم عین بر ذهن، و تنزل واقعیت به هستی مادی، برای اقتصاد و عوامل تولیدی و نهایتا طبقه سرمایه دار در تولید اندیشه و معرفت اجتماعی نقش فزاینده ای قائل است. مانهایم نیز ضمن باور به اینکه ذهن انسان محصول شرایط اجتماعی است همه ساختارهای معرفتی انسان را وابسته به شرایط اجتماعی می کند. هردو از ظهور طبقه ای سرمایه دار و حاکم سخن می گویند که برای حفظ موقعیت و قدرت خود به تولید جهان بینی و ایدئولوژی و تداوم سلطه خود بر طبقه کارگر تلاش دارند. در این تحقیق، با مقایسه دیدگاه های مارکس و مانهایم، ضمن استخراج تشابهات و تفاوت های نظرات آنان، لوازم و نتایج دیدگاه هایشان نیز بررسی می گردد.
۳.

تبیین روش مالک بن نبی در حصول معرفت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۹۰ تعداد دانلود : ۳۶۹
این پژوهش با هدف بررسی روش مالک بن نبی در حصول معرفت اجتماعی با تأکید بر دو امر شیوه جامعه کاوی مالک و شیوه تحلیل داده او انجام شده است. دو پرسش اصلی که این پژوهش پابست پاسخ بدان ها بوده، از این قرارند: 1. مالک با چه سنخ تقسیم بندی به کاوش معرفتی جامعه می پردازد؟ 2. نحوه ورود مالک در تحلیل پدیده های اجتماعی در کلیت جامعه به چه صورت است؟ برای دستیابی به پاسخ این پرسش ها، طی یک فرایند روشمند به خوانش و طبقه بندی انتقادی آثار بن نبی پرداخته شد. بررسی های انجام پذیرفته در روند این پژوهش این یافته را حاصل کرد که مالک وجوه محیطی، تمدنی، انسانی و فرهنگی را در کاوش جامعه مدنظر می گیرد و در تحلیل شناختی جامعه تأکید او بر اولویت یابی، تحلیل طبقات اجتماعی و فاعلیت آنها، تحلیل کیفیت عوالم سه گانه و سنجش ضرایب عوامل داخلی و خارجی است.
۴.

موانع اندیشه ورزی اجتماعی در میان اصحاب جامعه شناسی ایران

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اندیشه ورزی روزمرگی اندیشه ی مسئله محور معرفت اجتماعی نقد نظری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۰ تعداد دانلود : ۲۹۵
تفکر و اندیشیدن یا به تعبیری اندیشه ورزی، هر نوع فعالیت فکری و عقلی است که درصدد حل یک مسئله یا وضعیت چالش برانگیز باشد و یا بخواهد وضعیت موجود را به وضعیت روشن و مطلوبی برساند. اهمیت اندیشه ورزی اجتماعی در این واقعیت نهفته است که بدون اندیشه ورزی و معرفت اندیشی اجتماعی، امکان حل مسائل و چالش ها اجتماعی وجود ندارد و رسالت جامعه شناسی نیز به سرانجام نمی رسد. با استفاده از تحلیل عقلی و نظری و بر اساس مصادیق حاصل از مشاهدات و تجربیات نویسندگان، به بررسی موضوع پژوهش پرداخته شده است. تاکید اساسی مقاله بر این نکته است که شرط بنیادی اندیشه ورزی، عقلانیت خود بنیاد است که تحقق این عقلانیت نیازمند آزادی و رهایی از قیمومت و سلطه مواردی است که این عقلانیت خود بنیاد را در معرض تهدید قرار می دهد. این موارد تحکم آمیز بیش از آنکه کلان مقیاس باشند، خرد مقیاس اند و منبع این قیمومت و سلطه ای که عقلانیت خود بنیاد را تهدید می کند بیشتر جنبه ای درون ذهنی دارد و مربوط به الگوهای ارزشی و هنجاری است که در زندگی فردی و اجتماعی اصحاب جامعه شناسی وجود دارد و سایه ی تحکم خود را بر فضای اندیشه ی حوزه ی جامعه شناسی گسترانیده است. مصادیق این قیمومت و سلطه عبارتند از: «روزمرگی»، «نبود اندیشه ی مسئله محور»، «خودداری از تحلیل نظری»، «ضعف در زمینه ی نقد تولیدات جامعه شناختی» و « ارجاع به منابع به مثابه ی فضیلت».
۵.

دفاع از معرفتِ علمیِ بسط یافته اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت اجتماعی معرفت علمی به معنای بسط یافته اجتماعی شرح حاصل جمعی از معرفت علمی اجتماعی شرح اشتراکی از معرفت علمی اجتماعی ناکامی معرفت علمی اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۶۳
هدف: در این مقاله سعی شده به ایرادهای جنیفر لکی علیه شرح الکساندر بِرد از معرفت علمی به معنای بسط یافته اجتماعی پاسخ داده شود. روش: برای این منظور، از روش تحلیل مفهومی استفاده شده است و ضمن آن، شهودهای پیشافلسفی پیرامون معرفت علمی محترم شمرده شده اند. یافته ها: اولاً، اصلی معرفی می شود که در عین محترم شمردن رابطه کنش فردی/کنش جمعی و رابطه معرفت/کنش با شرح برد از معرفت علمی اجتماعی سازگار است. ثانیاً، نشان داده می شود که معرفت علمی اجتماعی بر خلاف نظر لکی ناکام می شود، هر چند به ندرت. نتیجه گیری: شرح برد از معرفت علمی اجتماعی با اصول پذیرفته شده در مورد رابطه کنشِ گروه/عضو و رابطه معرفت/کنش سازگار است. horizontal relationships
۶.

بازشناسی تبیینی محیط پیرامونی قلمرو فکری تشیع، مطالعه موردی: مناسبات تصوف با سلفیت و اسلام سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصوف تسنن سیاسی معرفت شهودی معرفت اجتماعی جماعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۲
در تاریخ جریانات عقیدتی- سیاسی اسلامی، تصوف همیشه در برابر دو ضلع فکری دیگر در عالم اسلامی قرار گرفته است. ضلع نخست جریان عقل گرای اسلامی و ضلع دوم جریان ظاهرگرای اسلامی است که با اندیشه های اهل حدیث گره خورده است، اما پیوند معاصر دو بلوک عقل گرا و ظاهر گرا در تولید جریان نوسلفی در کالبد تشکیلات اخوان را نمی توان بر اساس تمایلات درونی این دو بلوک تحلیل کرد؛ چه اینکه میل درونی جریان عقل گرا در دوگان ظاهری گری و باطن گرایی، همواره به الهیات باطنی بوده است. سوال مقاله حاضر آن است که آیا میل درونی جریان عقل گرا به سمت الهیات باطنی، می تواند زمینه ساز ایجاد روابط مستحکم تر سیاسی و اجتماعی میان دو جریان اسلام گرا و تصوف شود؟در این مقاله برای دستیابی به یک چارچوب نظری مستعد برای توضیح بنیادی روابط میان جریان های معرفتی، از سه نظریه روزآمد علوم شناختی و اجتماعی استفاده کردیم که به ترتیب نظریه معرفت شناسی اجتماعی، نظریه معرفت شهودی و نظریه جماعت و جامعه فردینان تونیس است. در این مقاله توضیح می دهیم چگونه مناسبات گروه های معرفتی در طول زمان الگوی جماعتی و جامعه ای به خود می پذیرد. می خواهیم با بررسی روابط میان جریان های عقیدتی- سیاسی سنی در بستری عصری، دست به بازشناسی تببینی محیط پیرامونی قلرو فکری تشیع بزنیم و در دو محور تاریخی و الهیاتی نشان دهیم که چگونه زیرساخت های معرفت شناختی در مناسبات این جریانات مؤثر است. دستاورد نظری این مقاله ترسیم هندسه جدید آرایش معرفتی در جریانات اجتماعی اهل سنت و بیان پیشنهادهایی برای ارتقای جایگاه جریان شیعی در این میان است.