مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
خودمراقبتی
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.
نقش فضیلت ها در سلامت روان با میانجی گری خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی در مشاوران و روانشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین مدل سلامت روان براساس فضیلت ها و با نقش میانجی خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی در کارشناسان سلامت روان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی است و جامعه آماری را مشاوران و روانشناسان شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که از میان آنها 316 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های نیرومندی منش، سلامت عمومی، خودمراقبتی و استیگمای کمک طلبی روانشناختی بود. داده ها با روش معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند اثر مستقیم فضیلت ها (خرد، شجاعت، انسانیت، عدالت، میانه روی و تعالی) بر سلامت روان، خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی معنادار است. همچنین، اثر مستقیم خودمراقبتی و ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی بر سلامت روان نیز معنادار است. درخصوص اثرات غیرمستقیم متغیرها، فضیلت ها به واسطه افزایش خودمراقبتی و نیز کاهش ادراک استیگمای کمک طلبی روانشناختی بر سلامت روان مشاوران و روانشناسان اثر غیرمستقیم و مثبت دارند. توجه به نقش فضیلت ها، خودمراقبتی و استیگمای کمک طلبی روانشناختی در سلامت روان مشاوران و روانشناسان می تواند زمینه ساز آگاهی بیشتری درخصوص عوامل موثر بر ارتقای سلامت روان در این جامعه باشد.
مطالعه خودمراقبتی در بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
31 - 63
حوزههای تخصصی:
خودمراقبتی به عنوان الگوی رفتاری ای که طی زندگی انجام می شود، در نگهداری و بهبود سلامتی و کاهش هزینه های افراد و جامعه در نتیجه پایین آمدن هزینه های بستری و توانبخشی، در آینده نقش تعیین کننده ای دارد. الگوی زندگی جوانی بر سلامت عمومی جامعه تأثیر می گذارد و این اثرات در درازمدت[1] باقی می ماند. پژوهش حاضر با هدف شناخت، خودمراقبتی جوانان را ارزیابی کرده است. مطالعه حاضر با روش کیفی (اکتشافی) انجام شده است. داده های اولیه پژوهش، مصاحبه باز و نیمه ساختاریافته با مشارکت 11 نفر در بین جوانان 18 تا 34 ساله با نمونه گیری هدفمند و رسیدن به اشباع نظری انجام شد. مصاحبه ها، حضوری و تحلیل داده ها با راهبرد تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته های کیفی شامل مضامینی چون رفتارهای سلامت محور، فشار اجتماعی گروه همسالان، تأثیر محیط اجتماعی، محدودیت ها و موانع، فواید خودمراقبتی، عوامل تأثیرگذار و انتظارات از سازمان ها و نهادهای مرتبط بود. دو دسته عوامل بیرونی و درونی نیز شناسایی شد که شامل موارد مثبت و منفی بود. نتایج تأیید می کنند که خودمراقبتی، پدیده ای چندعاملی است و عوامل اقتصادی و اجتماعی، محرک های اولیه سلامت به شمار می روند. جوانان به فواید خودمراقبتی، از جمله افزایش اعتماد به نفس و کاهش هزینه های درمانی توجه دارند. همچنین موانع اجتماعی و اقتصادی مانند کمبود وقت، فشارهای روانی و محدودیت های مالی، تأثیر منفی بر رفتارهای خودمراقبتی آنان دارد. این موانع می تواند مانع از اتخاذ تصمیم های سالم در زندگی روزمره شود و علاوه بر تحت الشعاع قرار دادن سلامت جسمی افراد، آنان را در معرض انواع آسیب های و انحرافات اجتماعی قرار دهد. در عین حال خودکارآمدی و تأثیر همسالان نیز نقش مهمی در ترغیب جوانان به رفتارهای سالم ایفا می کند. در مجموع این یافته ها، اهمیت شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر خودمراقبتی جوانان را برجسته می کند.
مقایسه مداخلات روان شناختی خودمراقبتی و خودشفقت ورزی بر اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش خودمراقبتی و خودشفقت ورزی بر اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه بود. روش شناسی: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود. جامعه آماری آن شامل تمامی بیماران دارای پیوند کلیه مراجعه کننده به بیمارستان رازی شهرستان رشت بود که در سه ماهه اول 1403 به پزشکان بخش اورولوژی و دیالیز جهت پیگیری های درمان مراجعه داشتند و تعداد آن ها 176 نفر بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر بود. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه اعتماد به نفس سرمد و همکاران (1390) استفاده شد. جلسات خودمراقبتی و خودشفقت ورزی در 8 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه به ترتیب براساس پروتکل اورم (2001) و گیلبرت (2009) در گروه های آزمایش به اجرا در آمدند. از روش آماری تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین اثربخشی آموزش خودمراقبتی و برنامه آموزشی خودشفقت ورزی بر سطح اعتماد به نفس افراد وجود دارد (05/0>p) و آموزش خودشفقت ورزی در بهبود عزت نفس بیماران پیوند کلیه در مقایسه با آموزش خوددلسوزی مؤثرتر بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاربرد مداخلات روانشناختی با تمرکز بر خودشفقت ورزی، همراه با آموزش اصول خودمراقبتی، می تواند رویکردی جامع برای بهبود وضعیت روانی و اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه فراهم کند.
تحلیل ساختار ابزار سنجش خود مراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) با استفاده از نظریه کلاسیک آزمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
15 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار ابزار سنجش خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) با استفاده از نظریه کلاسیک آزمون در سال 1402 انجام شد. روش: روش پژوهش با تکیه بر روش های روانسنجی (تحلیل عاملی) و ابزار مورد استفاده مقیاس خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) آزادیکتا (1402) بوده است. جامعه آماری والدین دارای فرزند دختر و پسر دانش آموز پایه ششم دوره ابتدایی شهر ماکو در سال تحصیلی 03-1402 بوده که 480 نفر از آنان به شیوه تصادفی در پژوهش مشارکت نمودند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و کاربست چرخش متعامد نشان داد که این مقیاس از 4 عامل معتبر تشکیل شده است که در مجموع 54/47 درصد از واریانس کل را تبیین می کردند. ضریب اعتبار اُمگا نیز بالاتر از 7/0 حاصل شد و ساختار عاملی بدست آمده طی تحلیل اکتشافی از شاخص های برازندگی (CFI، GFI، RFI، NFI، IFI) مطلوبی در تحلیل عاملی تاییدی برخوردار بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابزار سنجش خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) از ساختار عاملی معتبر و شاخص های برازندگی مطلوب برخوردار است. این ابزار با در نظر گرفتن مؤلفه های آموزشی، تربیتی و فرهنگی، نگرش و رفتار والدین در حوزه تربیت جنسی فرزندان را به طور مؤثر می سنجد. به کارگیری آن می تواند زمینه ساز مداخلات هدفمند در نظام آموزش خانواده باشد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خود مراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۱۰-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان 16 تا 18 ساله دارای والد وابسته به مواد شهر شهرضا در سال 1402 بود که از این بین 30 نفر با نمونه گیری هدفمند و براساس معیارهای ورود پژوهش و کسب نمره کافی در پرسشنامه های خودمراقبتی و حساسیت به طرد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی با فراوانی یک جلسه در هفته دریافت نمود. هر دو گروه برای پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خودمراقبتی و حساسیت به طرد را تکمیل و داده ها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودمراقبتی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود داشت. به طور خاص، رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش خودمراقبتی و کاهش حساسیت به طرد در افراد گروه آزمایش شد که این تاثیر برای خودمراقبتی 50 درصد و برای حساسیت به طرد 42 درصد بود و بجز مولفه های تصمیم گیری و لذت از زندگی، سایر مولفه های پژوهش تغییر معناداری داشتند. نتیجه گیری: رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد نوجوانان موثر است و متخصصین سلامت روان و اعتیاد می توانند از این رویکرد برای مشکلات نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بهره ببرند.