مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
مدیریت شهری
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
119 - 152
خط مشی به مجموعه ای از اصول استاندارد اشاره دارد که مسیر حرکت را راهنمایی می کنند. بسیاری از خط مشی ها عمومی از نظر قانون الزام آور هستند، به این معنی که افراد و نهادهای بخش دولتی و خصوصی باید از آن ها پیروی کنند. در مقابل، سیاست هایی که توسط موسسات خصوصی ایجاد می شود الزام قانونی ندارد، ولی در داخل موسسه رعایت آن الزامی است. در سازمان های عمومی به طور خاص شهرداری ها مشارکت کارکنان در اجرای موثر خط مشی های عمومی به دلیل ارتباط تنگاتنگ کارکنان با شهروندان به عنوان بوروکرات های سطح خیابان، نقش تعیین کننده ای ایفا می نماید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های مشارکت کارکنان در اجرای خط مشی های عمومی انجام شده است. الگوی مورد استفاده در پژوهش حاضر تلفیقی از نوع هدف گرا و خبره گرا می باشد. در این پژوهش جهت شناسایی مؤلفه های مشارکت کارکنان در اجرای خط مشی های عمومی از روش دلفی استفاده شده است. در این راستا، با استفاده از نظرات 18 نفر ازخبرگان با سابقه در حوزه خط مشی گذاری عمومی، تلفیق مؤلفه های استخراج شده از مبانی نظری پژوهش و مؤلفه های پیشنهادی خبرگان، پرسش نامه ای در دو مرحله جهت شناسایی و تعیین مولفه های نهایی و میزان اهمیت هریک از مؤلفه ها در میزان مشارکت کارکنان در اجرای خط مشی های عمومی در اختیار آنان قرار گرفت و پس از تجزیه و تحلیل نتایج،9 مولفه اصلی و 58 شاخص شناسایی و میزان اهمیت هریک نیز تعیین گردید. مولفه های شناسایی شده به ترتیب اهمیت شامل مولفه تخصص و مهارت مجریان؛ مولفه عوامل رفتاری مجریان؛ مولفه ساختاری؛ مولفه مدیریتی و اجرایی؛ مولفه گروهی؛ مولفه فرهنگی؛ مولفه اقتصادی؛ مولفه محیطی؛ مولفه حقوقی می باشند. در نهایت توصیه هایی برای ارتقاء سطح مشارکت کارکنان در اجرای خط مشی ها ارائه گردید.
تهران: جدال با زیبایی شناسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۹
59 - 62
اهمیت آنچه که «زیبا» ست، از قرن پنجم پیش ازمیلاد که افلاطون، میان امر عقلانی و منطقی 1 با امر خوب، احساسی و اداراکی 2 تمایز قائل شد، مطرح گردید. گذر از دوران و تجربه اقسام تحولات جوامع، راه ورود این پدیده را، که قبل از تعریف علمی و مدون در ادبیات فلاسفه رایج بود و جوامع برداشتی شهودی از آن داشتند، به گفتمان آکادمیک گشود : «علم امور محسوس» 3 که در نیمه قرن هجدهم، توسط الکساندر بومگارتن 4 تبیین شد. پس از آن فهم و ارزیابی امر زیبا در قالب علم «زیبایی شناسی» رایج شد و به دور از آن که محدود به دنیای هنر بماند و بر ابعاد ذهنی دلالت کند، مقیاس عینی و کارکردی یافت. مصداق شناخته شده این دگردیسی، در ادبیات شهر، عبارت «زیبایی شناسی شهری» است. جوامع، از دوران تبلور شهرهای روم و یونان باستان تا شهرهای امروزی در جای جای جهان، با اقدامات منتج از نگاه زیبایی شناسانه یا مداخلات شهری با اهداف زیبایی شناسانه آشنا هستند. تزیین نمای بناهای شهری با انواع موتیف ها، خلق پرسپکتیوهای بصری قاب بندی شده، زینت دهی به فضاهای باز شهری با استفاده از پوشش گیاهی و این قبیل اقدامات در زمره اقدامات زیبایی شناسانه قرار می گیرند. مدیریت شهری با بهره گیری از ابزار عینی و ملموس از یک سو، و اتکا به ظرفیت های ذهنی و غیرملموس از سوی دیگر، درصدد تحقق اهداف زیبایی سناسی در بستر شهرهاست. آنچه در این مبحث سؤال برانگیز شده، نحوه مواجهه مدیریت شهری با این موضوع در تهران است که به نظر می رسد، به دور از آن که ظرفیت ها، امکانات، نیازها و شیوه های برآمده از زیبایی شناسی یا منتج به زیبایی شناسی را درک کرده باشد و با آن ها هم سو شود، گویی موضع مقابله با آن اتخاذ کرده و به جدال با زیبایی شناسی برخاسته است.
مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و تبیین تعیین کننده های آن، مورد مطالعه: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
19 - 30
مشارکت شهروندان در امور مختلف فضاهای شهری یکی از مهم ترین ارکان دستیابی به توسعه پایدار شهری بوده و رسیدن به سطح قابل قبولی از آن، از مهم ترین دغدغه های سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری است. در راستای نیل به توسعه پایدار شهر ایلام ( به عنوان یکی از شهرهای مرزی ایران ) بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و شناسایی تعیین کننده های آن در شهر ایلام است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 194 هزار و 30 نفر از شهروندان ایلامی بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج اولیه ارزیابی مدل مورد مطالعه در این پژوهش نشان داد، مدل از شاخص های برازندگی قابل قبولی برخوردار است. نتایج آزمون بررسی میانگین نشان داد، سطح مشارکت شهروندان در محدوده مورد مطالعه با میانگین 62/2، پایین تر از حد متوسط قرار دارد. همچنین مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیرهای کیفیت زندگی (35/0= γ، 22/9 = t)، رضایت از عملکرد مدیران شهری (05/0= γ، 62/2 = t)، سرمایه اجتماعی (075/0-= γ، 44/2 = t)، رضایت شغلی (131/0= γ، 59/3 = t)، حکمروایی خوب شهری (372/0= γ، 81/11 = t) و تعلق مکانی (163/0= γ، 47/5 = t) تبیین کننده 8/75 درصد از تغییرات واریانس مشارکت شهروندان در مدیریت شهری هستند.
بررسی نقش محرک های مدیریتی-اقتصادی در کاهش دوره بهره وری ابنیه، مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
57 - 68
امروزه موضوع مدیریت تقاضای تخریب و ساخت به عنوان چالشی برای چگونگی حفاظت از ساختمان های بادوامی که همچنان قابل استفاده برای زندگی و فعالیت هستند، تبدیل گردیده است. اهمیت این موضوع از آنجایی است که بر بهره وری شهری مؤثر است. بهره وری شهری، مفهومی کلی است که شهر و تمامی کارکردهایش را در برمی گیرد. ساختمان از جمله عناصر کلیدی در ساختار اقتصادی و همچنین فضایی شهرهاست و نقش تعیین کننده ای در مدیریت و توسعه شهری دارد و بهره وری آنها در مفهوم مدیریت تقاضای تخریب و نوسازی به معنای بهره برداری از تمام ظرفیت های سازه ای و کالبدی آنها تعریف می شود. ساختمان همواره یکی از اولویت های سرمایه گذاری در شهر تهران بوده است. این در حالی است که الگوهای مدیریتی و نظام حقوقی حاکم، فاقد ضوابطی برای مدیریت تخریب و ساخت است. این مهم از آنجایی نشأت می گیرد که فواید سریع الوصول حاصل از تخریب و نوسازی، هزینه های بلندمدت ناشی از آن را پنهان نموده است. براین اساس، در این پژوهش با اتکا بر چند پیش فرض و بهره گیری از روش نمونه گیری چند مرحله ای،چهار هزار و 526 نمونه در سطح مناطق شهر تهران انتخاب و تحلیل روند تغییرات آن را با توجه به مبانی حقوقی و اقتصادی کلان، مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که غلبه ارزش زمین بر ساختمان، اصلی ترین محرک تخریب و نوسازی ساختمان ها در شهر تهران است؛ به گونه ای که مناطق برخوردار از بافت فرسوده، لزوماً سهم بیشتری از صدور پروانه تخریب و نوسازی نداشته اند. همچنین دوام و سن ساختمان، مانعی از سوی ضوابط حقوقی مدیریت شهری به منظور جلوگیری از تخریب ایجاد نمی کند. این در حالی است که تخریب ساختمان های واجد ظرفیت نگهداشت الزاماً برای مدیریت شهری منفعتی ایجاد نمی کند. بنابراین ایجاد تغییر در تعاریف و ضوابط در ایجاد ارزش افزوده و افزایش تمایل به نگهداشت ساختمان از سوی مالک ضروری است.
مقصد گردشگری و پاتوق اجتماعی یا ویترین نمایش قدرت و ایدئولوژی؟ ارزیابی طرح بازسازی میدان ولیعصر (عج) در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۲
64 - 67
فضاهای عمومی بنابر نقش اجتماعی و مدنی خود، به عنوان مقاصد فراغت و گردشگری در شهرها مطرح اند. در سالیان اخیر بسیاری از این فضاها در شهر تهران، در نتیجه ملاحظات اقتصادی، سیاسی و مدیریتی به فضاهایی منفعل و غیراجتماعی تبدیل شده اند. در نمونه هایی چون میدان ولیعصر، اگرچه نهادهایی چون دولت و مدیریت شهری هدف از ساخت فضا را غنا بخشیدن به حیات اجتماعی و گردشگری معرفی می کنند اما در واقعیت رکود زندگی اجتماعی در فضاهای مذکور سؤال برانگیز است. این گونه به نظر می رسد سویه های سیاسی یک جانبه به فضا به عنوان بستر تجلی قدرت، اغلب به حذف و یا کم شدن سهم و بهره گروه هایی از ذی نفعان از فضای عمومی منجر شده است. نابرابری اجتماعی در بهره وری از فضا در نتیجه رویکردی یک جانبه، زیر سؤال رفتن معنای فضای عمومی به عنوان یک فضای متعلق به عموم را به همراه دارد. از جمله دلایل عدم موفقیت فضاهای عمومی حکومتی چون میدان ولیعصر(عج)، نبود فرایندهایی فراگیر و همه شمول برای ایجاد مکانی مشترک با ماهیت ازپیش تعیین نشده و قابل دسترسی برای گروه های مختلف جامعه است. درپیش گرفتن رویکرد اجتماعی و گردشگری به فضاهای عمومی بایستی به دور از رویکرد های بخشی نگر و تک ساحتی و استفاده از فضا به مثابه ابژه و ابزاری برای تسلط و نمایش قدرت بوده و با اتخاذ رویکردی کل نگر نسبت به فضا به عنوان دارایی مشترک نهادهای قدرت و اعضا عموم و جامعه، امکان شکل گیری شهروندی و زندگی اجتماعی فراهم شود.
تحلیل (SWOT) مشارکت شهروندی در طراحی الگوهای برنامه ریزی مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال شانزدهم زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴۷
161 - 196
مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به دو سوال اساسی است. مشارکت شهروندی در طراحی الگوهای برنامه ریزی شهری چه جایگاهی دارد؟ نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مشارکت شهروندان در طرح های برنامه ریزی شهری کدامند؟ برای پاسخ به پرسش نخست مشارکت شهروندی از جنبه ذهنی بررسی شده است. این بخش تغییر در گرایش ها، باورها و دیدگاه های مردم را مورد توجه قرار می دهد. برای پاسخ به پرسش دوم، رفتار مشارکت، ساز و کار و نحوه مشارکت در حوزه های فرهنگی –اجتماعی، مدیریتی، حقوقی و فضایی بررسی شده است. این مطالعه به روش تحقیق کیفی انجام شده است. جمع آوری اطلاعات در قالب پرسشنامه باز همراه با مصاحبه عمیق و با تکنیک تجزیه و تحلیل صورت گرفته است. بررسی نقاط قوت، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای اجتماعی-فرهنگی، مدیریتی، قانونی و فضایی-کالبدی مشارکت شهروندان در طراحی، اجرا، حفاظت و نگهداری از طرح ها و برنامه های شهری از دلایل اساسی انتخاب این تکنیک است. جامعه آماری شامل 30 نفر از اساتید و صاحب نظران حوزه های برنامه ریزی شهری و مشارکت شهروندی است که از بین اساتید دانشگاه تهران و سازمان شهرداری شهر تهران در سال 1386 به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و بررسی شده است. نتایج نشان داد که طراحی الگوهای جامعه برنامه ریزی شهری در شهر تهران مستلزم مشارکت فعال شهروندان است. این مشارکت باید داوطلبانه و هدفمند صورت گیرد. برنامه ریزان شهری نخست باید بر مشارکت ذهنی و تغییر در باورها و گرایش های شهروندان تاکید نمایند. رفتار مشارکتی در برنامه های شهری نیز باید در دو بخش انجام شود. در طراحی و اجرای برنامه های شهری، باید مشارکت متخصصین و نخبگان در اولویت قرار گیرد. اما عمده مشکلات شهر تهران مربوط به حفاظت و نگهداری از طرح ها و برنامه های اجرا شده است. جلب مشارکت زنان، جوانان و بازنشستگان و علاقه مندان و تعیین سازوکارهای مشارکتی آنان در حوزه های اجتماعی، مدیریتی، قانونی و فضایی-کالبدی می تواند کارایی، اثر بخشی و بهره وری برنامه های مدیریت شهری را تقویت کند.
مشارکت شهروندان در مدیریت شهری مطابق نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه مشارکت در مدیریت شهری توجه به این مفهوم، لازم و ضروری هست. مدیریت شهری در ایران در رابطه متقابل و ارگانیک با برنامه ریزی شهری نیست. متأسفانه در کشور ما اکثر اقدامات مدیریت شهری، از بالا و از بیرون انجام شده که اکنون نیاز به حرکتی از پایین و از درون، برای بومی شدن آن هاست. حال با توجه پتانسیل ها و همچنین چالش های پیش روی مشارکت مردم در ایران و وجود اشخاصی همچون علامه طباطبائی که در این زمینه اظهار نظر جامع و کاملی دارند؛ می توان از وجود چنین افرادی برای بومی سازی مفهوم مشارکت در ایران بهره جست. در این مقاله سعی گردیده است تا مفهوم مشارکت در مدیریت شهری را از نظریات علامه طباطبائی تبیین نمود. به همین منظور ابتدا به تحلیل و بررسی نقش مشارکت در مدیریت شهری پرداخته ایم و در ادامه به تبیین نظریات علامه طباطبائی در مورد مشارکت شهروندان و نقش آنان در حکومت از نظر علامه طاطبائی اشاره کرده ایم. سپس نقش حکومت در جامعه اسلامی را بیان شده است و به این نتیجه رسیده ایم که از دیدگاه علامه طباطبایی نه تنها شهروندان می توانند در مدیریت شهر نقش داشته باشند، بلکه مردم نسبت به مدیریت شهری دارای حق هستند و به گونه ای وظیفه شرعی و الهی مردم و شهروندان است که در مدیریت شهری نقش داشته باشند. به عبارتی دیگر اگر مردم به صورت مستمر در مدیریت شهری نقش نداشته باشند وظیفه دینی و شرعی خود را انجام نداده اند.
توانمندسازی سکونت گاه های غیررسمی با تأکید بر شاخص های حکمروایی مطلوب شهری (مطالعه موردی: محلات غیر رسمی کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
109 - 122
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای مهم برای کنترل و مدیریت این پدیده، حکمروایی خوب شهری است. حکمروایی خوب شهری شیوه و فرایند اداره امور شهری با مشارکت سازندهی بخش های دولتی، خصوصی و جامعه مدنی به منظور نیل به توسعه پایدار شهری، ایجاد شهر سالم و ارتقای کیفیت زندگی تعریف می شود. در پژوهش حاضر، پهنه های اسکان غیررسمی کلان شهر تبریز با رویکرد حکمروایی مطلوب شهری بررسی شده است. روش پژوهش، شامل توصیفی تحلیلی و محاسبات آماری بوده و برای تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزارهای آماری SPSS، EXCEL و تکنیک های آماری ازجمله آزمون T استفاده شده است. اطلاعات پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل 1400 خانوار ساکن سکونت گاه های غیررسمی کلان شهر تبریز و حجم نمونه 300 نفر سرپرست خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که مقدار محاسبه شده 6/0 به دست آمده است. ارزش گذاری متغیرها با بهره مندی از طیف لیکرت صورت گرفته است. نتایج بررسی ها براساس شاخص های حکمروایی خوب شهری مشارکت، پاسخگویی، قانونمندی، عدالت، شفافیت، مسئولیت پذیری، اثربخشی و کارآمدی نشان دهنده آن است که میزان بهره گیری از حکمروایی مطلوب شهری در تبریز در سطح متوسط و پایینی قرار دارد.
شناسایی و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر تأمین درآمدهای پایدار شهری با تأکید بر برندسازی شهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال شانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
207 - 234
حوزههای تخصصی:
درآمد پایدار برای هر سازمان چه در حوزه مسائل شهری و چه در سایر حوزه ها اهمیت زیادی دارد و پایه اساسی برای انجام درست و هدفمند فعالیت های یک ارگان است. از این جهت تلاش مدیران هر سازمان بر آن است تا منابع مشخصی برای بودجه سالانه خود در نظر داشته باشند و در صورت نیاز حتی منابع جایگزینی تعیین و در صورت لزوم از آن استفاده کنند. یکی از عرصه های جایگزین برای تأمین درآمدهای پایدار شهری عرصه گردشگری شهری است. بدین منظور در مقاله حاضر به بررسی و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر تأمین درآمدهای پایدار شهری در شهر ارومیه پرداخته شده است. روش تحیقق حاضر پیمایشی بوده و ماهیتاً توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری در تحقیق حاضر تمامی کارشناسان و متخصصان در رشته مدیریت شهری، گردشگری شهری و برنامه ریزی شهری که جمعآ 95 نفر می باشند است و نمونه هایی آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای تحلیل عاملی و مدل تحلیل شبکه جهت تعیین و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر تأمین درآمدهای پایدار شهری با تأکید بر برندسازی شهری پرداخته شد. نتایج نشان داده است که، مدیریت شهری با توجه به 6 عامل(دسترسی و حمل ونقل، فعالیت رسانه ای و تبلیغات، دسترسی به خدمات شهری و تسهیلات گردشگری و...) می توانند با استفاده از برندسازی شهری در حوزه گردشگری، درآمدهای پایداری را برای شهر و اقتصاد شهری به ارمغان بیاورند.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری همدان مبتنی بر شاخص های حکمروایی مطلوب شهری با تأکید بر نظر شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
801 - 816
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروز رویکرد حکمرانی خوب شهری توانسته است نقش خود را در بهبود مدیریت شهری معاصر به خوبی نشان دهد.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل عملکرد مدیریت شهری همدان، بر مبنای شاخص های حکمروایی مطلوب شهری و اولویت بندی شاخص های مؤثر بر حکمروایی مطلوب شهری با توجه به نظرات شهروندان است.
روش شناسی : این پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم از طریق منابع کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان شهر همدان بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون خی دو نیکویی برازش و آزمون فریدمن استفاده گردیده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده پژوهش در این مطالعه شهر همدان می باشد.
یافته ها و بحث: نتایج به دست آمده نشان می دهد سطح حکمروایی خوب شهری در همدان حدود 4/46% است و میانگین کل شاخص های حکمروایی خوب شهری با مقدار 32/2 کمتر از حد متوسط 3 است. بنابراین مدیریت شهری همدان نسبت به هیچ یک از شاخص های حکمروایی مطلوب شهری در وضعیت مطلوب قرار ندارد.
نتیجه گیری: نتایج مربوط به اولویت بندی شاخص ها، نشان داد که شاخص های قانونمندی، مسئولیت پذیری و شفافیت بیشترین تأثیرگذاری را در سطح حکمروایی مطلوب شهری همدان دارند. در نهایت نیز با توجه به یافته های تحقیق، پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد مدیریت شهری در راستای حکمروایی مطلوب شهری و اجرای این رهیافت ارائه شده است.
ارزیابی اثربخشی مدیریت محلی با تأکید برشاخص های حکمروایی خوب شهری؛ مطالعه موردی: منطقه ۲۰ شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
57 - 74
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و قواعدی که بر اساس آن شهرها اداره می شوند، تحت تأثیر گفتمان های حقوقی و سیاسی است و می تواند باعث ایجاد درگیری های سیاسی و حزبی شود. در زمینه چارچوب های قانونی، ابهامات حاکم بر حقوق شهروندی، برنامه ریزی تمایل به ایجاد نابرابری دارد و حکمروایی برای تضمین حاکمیت پایدار در فرآیند مدیریت کارآمد شهری ضروری است. این پژوهش ازلحاظ هدف، از نوع کاربردی می باشد که به روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی در چارچوب الگوی تحلیلی موردی انجام شده است. از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه و مصاحبه با جامعه دلفی استفاده شده است. حجم نمونه آماری با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 27 نفر متخصص با روش نمونه گیری هدفمند به انجام رسیده است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی از نرم افزار Smart PLS جهت ارزیابی مدل مفهومی تحقیق استفاده شده است. همچنین از روش آینده پژوهی جهت تشریح پیشران های کلیدی و سناریوهای آینده از روش تحلیل ساختاری و متقاطع استفاده شده است. نتایج تحلیل ضرایب مسیر مربوط ابعاد موردبررسی نشان می دهد که شاخص عدالت دارای بالاترین تأثیر و بعدازآن به ترتیب شاخص های مسئولیت پذیری، اجتماع محوری، شفافیت، مشارکت، کارایی و اثربخشی، قانونمندی و سپس پاسخگویی کمترین تأثیر را بر ساختار مدیریت شهری منطقه 20 دارد. در بخش دوم با شناسایی و تحلیل پیشران های اثرگذار و تدوین سناریوهای احتمالی، از مجموع 237 وضعیت حاکم بر صفحه سناریو تعداد 132 حالت و 70/55 درصد وضعیت مطلوب، تعداد 64 حالت و 27 درصد در حالت ایستا و تعداد 41 حالت و 30/17 درصد وضعیت بحرانی را نشان می دهد. مطابق یافته ها، از میان 15 سناریوی باورکردنی پیشروی حکمروایی مطلوب شهرری، تعداد 9 سناریو با وضعیت مطلوب وجود دارد که شرایط نسبتاً امیدوارکننده ای را در سطح مدیریت محلی نشان می دهد.
ارائه مدل مدیریت شهری اجتماع محور در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
59 - 74
حوزههای تخصصی:
توسعه اجتماع محور رویکردی است که بر اساس آن مدیریت شهری از مشارکت افراد اجتماع در تصمیم گیری و مدیریت، با هدف استفاده از دانش و منابع محلی برای اجرای پروژه های مؤثرتر حمایت می کند که نقش مؤثری در توسعه شهری و رضایتمندی شهروندان و همین طور عملکرد مثبت مدیران ایفا می کند، ازاین رو یکی از مقوله های مهم مدیریت شهری به شمار می رود. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش دارد تا مدلی از مدیریت شهری اجتماع محور در شهر اهواز ارائه دهد. برای این منظور بعدهای اساسی و استاندارد رویکرد توسعه اجتماع محور که شامل توسعه اجتماعی محور مبتنی بر ظرفیت، هویت بخشی فرهنگی، عدالت اجتماعی، توانمندسازی، تقویت مشارکت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی می باشد؛ با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار pls مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری کارشناسان و مدیران ارشد و میانی شهرداری اهواز هستند. که با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج تحلیل pls نشان داد شاخص مشارکت اجتماعی با ضریب 857/0، شاخص مسئولیت اجتماعی با ضریب مسیر 675/0، شاخص عدالت اجتماعی با ضریب مسیر 542/0، توسعه اجتماع محور با ضریب مسیر 448/0، توانمندسازی با ضریب مسیر 427/0 و هویت بخشی فرهنگی با ضریب مسیر 412/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را بر مدیریت شهری اجتماع محور دارند. بکار گیری این شاخص در عمل اگرچه از نظر میزان اهمیت تفاوت دارند اما بایستی به صورت یکپارچه و در کنار هم موردتوجه قرار گیرند و اهمیت بیشتر یک شاخص نباید موجب نادیده گرفتن سایر اصول شود.
تبیین کارایی و نقش عملکرد مدیریت شهری بر مؤلفه های امنیت اجتماعی و پیشگیری از جرم در شهرها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انسان همواره به دنبال تأمین امنیت به عنوان یکی از نیازهای اساسی خود است و احساس امنیت به عنوان یکی از شاخص های مهم کیفیت زندگی شهری، همواره مورد توجه برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است، همچنین احساس امنیت اجتماعی در فضاهای شهری یکی از مهمترین شاخص های کیفیت زندگی مطلوب برای شهروندان محسوب می گردد. با افزایش ضرورت ایجاد امنیت در جوامع، ابزار، شیوه ها و رویکردهای ایجاد و حفظ آن دستخوش تحول شده است. از اینرو مدیریت شهری، از جنبه های مهم برنامه ریزی شهری بوده که با جوامع انسانی به ویژه جامعه شهری و ایجاد امنیت اجتماعی ارتباط مستقیم دارد؛ لذا هدف این تحقیق، مروری بر نقش و جایگاه عملکرد مدیریت شهری در ارتقاء بخشی امنیت اجتماعی شهرها می باشد. روش بررسی: نگرش حاکم براین تحقیق به صورت کتابخانه ای-تحلیلی است. در این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای اقدام به جمع آوری تعاریف و نظریات و تئوری ها شده است. در مرحله پس از تحلیل داده ها، بررسی مبانی نظری و تحقیقات صورت گرفته در این حوزه به برشمردن مولفه های امنیت اجتماعی و تاثیر عملکرد و نقش مدیریت شهری بر هریک از آنها پرداخته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد که بر اساس ضریب تعیین، 28 درصد از واریانس متغیر وابسته، توسط متغیر مستقل تبیین می شود. ضریب بتا (BTA) نیز نشان دهنده ارتباط مستقیم بین دو متغیر مستقل و وابسته است. در نتیجه، از طریق تحلیل رگرسیون دو متغیره می توان نتیجه گرفت که با بهبود عملکرد مدیریت شهری سطح امنیت اجتماعی و پیشگیری از جرم نیز افزایش می یابد.
نقش ساختار مدیریت شهری در توسعه فرهنگ شهر و شهر نشینی ( مطالعه موردی: شهر بابک)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
439 - 459
حوزههای تخصصی:
اداره یک شهر بدون مدیریت امکان پذیر نیست. گسترش شهرها، طراحان، برنامه ریزان و کارشناسان امور شهری را به مطالعه بیشتر در ابعاد گوناگون توسعه مناطق شهری و تجزیه و تحلیل وجوه گوناگون مدیریت شهری به منظور ارائه راهکارهای نوین واداشته است. مدیریت شهری باید برای آگاه سازی عمومی و ایجاد و ارتقای فرهنگ شهرنشینی، گسترش شهروند مداری و آموزش شهروندان در زمینه های مختلف کارکرد و فعالیت فرهنگی داشته باشد. بنابراین در پژوهش حاضر شناسایی عوامل مو ث ر در بهبود ساختار مدیریت شهری و تاثیردر آن توسعه فرهنگ شهر و شهرنش ینی شهربابک م ورد توجه قرار گرفته است. در این راستا با این فرض که مدیریت ش هری شهربابک تنه ا ب ا مش ارکت شهروندان، حفظ حقوق شهروندی و ارائه خدمات مناسب به آنان می تواند در اداره ام ور بیش تر فرهنگ شهر و شهر نش ینی موف ق باش د؛به نق ش و عملک رد م دیریت ش هری شهربابک پرداخته است.در مجموع روش این پژوهش توص یفی تحلیل ی، ک اربردی و مبتن ی ب رپیمایش می باش د. در این روش از گردآوری اطلاعات، مطالعات اسنادی ومیدانی( تهیه پرسشنامه) استفاده شده است وجامعه مورد مطالعه شهر شهربابک وحجم نمونه 382 نفر می باشد که جهت ورود اطلاعات و داده ها وتجزیه- تحلیل آنها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتیجه اینکه ساختار مدیریت شهری شهربابک از انسجام، انعطاف پذیری، کارامدی و مشارکت لازم برخوردار نیست و نیاز است جهت ارتقای فرهنگ شهرو شهرنشینی شهروندان شهربابکی توجه بیشتر وبرنامه ریزی دقیقتری داشته باشد. بنابراین آکاه سازی، آموزش و توانمندسازی شهروندان جهت ارتقای مهارتها و کسب عادت های صحیح زندگی اجتماعی پیش شرط لازم در اداره امور شهر می باشد و این امر نیاز به برنامه ریزی وسیاستگذاری اجتماعی دارد که مدیریت شهری شهربابک می تواند تنها از این طریق به توسعه فرهنگ شهر و شهر نشینی نزدیکتر شود
بررسی نقش مدیریت شهری بر توسعه صنعت گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان صومعه سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری صنعتی است که توسعه آن نیازمند شناخت و آگاهی کافی از مسائل و عوامل مؤثر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در هر منطقه است. استان گیلان پوشیده از جنگل ها و دارای آب وهوای معتدل و مرطوب است. صومعه سرا که در منطقه غربی این استان واقع است؛ با وجود جاذبه های متعدد گردشگری، از جمله تالاب ها و دریاچه ها، مناطق کوهستانی و جنگلی، می تواند با مدیریت و برنامه ریزی صحیح به قطب مهم گردشگری در سطح منطقه تبدیل و به عنوان یکی از محورهای مهم گردشگری کشور مطرح شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مدیریت شهری صومعه سرا به عنوان یکی از مقصدهای گردشگری در مناطق شمالی کشور و ارائه راهکارهایی به منظور توسعه صنعت گردشگری است. روش پژوهش حاضر، براساس نوع هدف، کاربردی و براساس نوع روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه گردشگران ورودی به شهرستان صومعه سرا بوده اند که با استفاده از جدول مورگان، 384 نمونه به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد مصاحبه و پرسش قرار گرفتند. همچنین از آزمون های آماری، نظیر آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده این است که از میان شاخص های مورد بررسی، ضعف های مدیریت شهری (01/69%)، نبود یکپارچگی مدیریت در بهره برداری پایدار از جاذبه ها (81/82%)، کمبود امکانات (78/75%)، نبود دسترسی و اطلاع رسانی (0/69%)، بیشترین سهم را در نارضایتی گردشگران ایفا می کند. یافته ها نشان می دهد که این منطقه علی رغم برخورداری از ظرفیت تبدیل شدن به یک منطقه نمونه گردشگری، ضعف عملکرد در حوزه مدیریت و کمبود تبلیغات از موانع اساسی در راه رسیدن به این مهم است.
تدوین استراتژی های راهبردی برای زیست پذیری شهرکرد بر مبنای نقش مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با چالش های بسیاری در زمینه های مختلف مواجه شده اند. تداوم این گونه رشد شهرنشینی هشداری بر ناپایداری شهرها می باشد. هدف پژوهش حاضر تدوین استراتژی های راهبردی برای زیست پذیری شهرکرد بر مبنای نقش مدیریت شهری می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف (نوع استفاده) یک تحقیق کاربردی است. روش مورد استفاده در این تحقیق یک روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش در این تحقیق شامل ساکنان شهر شهرکرد می باشد و محدوده آماری کل منطقه دربردارنده شهر شهرکرد می باشد. تعداد جامعه آماری برابر با (160000) در نظر گرفته شده اند. تعداد نمونه برابر 383 نفر براساس فرمول کوکران و به شیوه تصادفی در دسترس تعیین شدند. داده های گردآوری شده براساس مدل SWOT مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن است که به ترتیب استراتژی های نوع تدافعی، استراتژی نوع محافظه کارانه، استراتژی نوع رقابتی و در نهایت استراتژی نوع تهاجمی به ترتیب در اولویت اول تا چهارم قرار دارند. بر این مبنا مهم ترین استراتژی های توسعه زیست پذیری شهرکرد بر مبنای عملکرد مدیریت شهری شامل تقویت و حمایت از حق مشارکت اجتماعی با بهره گیری از تجربه های موفق و نظرات مردمی در راستای بهبود قوانین و مقررات حمایتی در شهر شهرکرد، ساماندهی پروژه های مشارکتی در سطوح مختلف محلی و ملی و بین المللی در حوزه حمل و نقل، توسعه و تقویت تعاملات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بین مردم در محلات مختلف از طریق برنامه های رسانه های جمعی می باشد.
پیامدهای گسست مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۱۵-۹۲
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به دنبال شناسایی گسست های ناشی از مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران است. در حال حاضر حاصل تشدیدیافته این گسست نهادی و سازمانی در گذر زمان در کلانشهر تهران، عناصر رسمی نظام مدیریت شهری، طیف وسیعی شامل وزارت کشور و واحدهای تابعه آن، مسکن و شهرسازی، مهندسان مشاور، سازمان برنامه و بودجه، شرکت برق منطقه ای، شرکت گاز، شرکت مخابرات، شرکت پست، اداره آموزش و پرروش، دانشگاه ها و موسسات آموزش پزشکی، سازمان تربیت بدنی، اداره ارشاد اسلامی، ثبت اسناد و املاک و ... می باشد. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی است وجمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. در این تحقیق درآمدهای نفتی دولت به عنوان یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار در زمینه انباشت قدرت و ثروت در منطقه کلانشهری تهران مدنظر قرار گرفته که در نهایت به تمرکز و تجمیع سازمان ها و نهادهای دولتی پرشمار در کلانشهر تهران و ایجاد کارکردهای موازی با سازمان های مدیریت شهری و در نهایت گسست در مدیریت سیاسی فضا منتهی شده است
شناسایی و واکاوی نارسایی های شکلی قانون مدیریت خدمات کشوری مبتنی بر ویژگی های ذاتی قانون به عنوان الگویی برای قانون گذاری در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
۱۰۴-۸۷
حوزههای تخصصی:
قانون مدیریت خدمات کشوری در نظام اداری کشور، خط مشی عمومی و قانون مادر محسوب می شود که دربرگیرنده مفاهیم و هنجارهای ارزشمندی در حوزه حقوق اداری است. این قانون به عنوان تحولی در حقوق اداری محسوب شده و سنت حقوقی کشور را دگرگون کرده است اما برخی از مواد این قانون با وجود این که چند سال از تصویب آن می گذرد، به طور کامل اجرایی نشده اند. در این راستا، این پژوهش درصدد است تا با بررسی نارسایی های شکلی قانون مدیریت خدمات کشوری و ارائه راهکار های اصلاحی، گام مهمی در راستای رشد نظام اداری کشور بردارد. این پژوهش از نوع استقرایی و کیفی می باشد. در این راستا، ۱۵ نفر از نمایندگان مجلس، مدیران سازمان های مجری و کارشناسان خبره، آگاه و مسلط به قانون مدیریت خدمات کشوری با روش نمونه گیری گلوله برفی، انتخاب و با آنها مصاحبه شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و جهت تحلیل داده ها، از رویکرد تحلیل تم و نرم افزار کیفی MAXQDA استفاده شد. برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته از پایایی بازآزمون و برای حصول اطمینان از روایی پژوهش، از معیارهای ارائه شده توسط کرسول؛ از جمله تطبیق توسط اعضا و بررسی همکار، استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که برخی از آسیب های شکلی شناسایی شده در قانون مدیریت خدمات کشوری عبارتند از: جامع نبودن تعاریف و واژه های استفاده شده در قانون، وجود ابهام در برخی از مواد قانون (فقدان شفافیت)، عدم تطابق نام فصل با محتوای آن، وجود قوانین موازی و بعضاً متناقض و عدم انتشار آنها و علنی بودن این قوانین. با توجه به یافته های تحقیق، برخورداری از ویژگی های ذاتی قانون، در قانون مدیریت خدمات کشوری واجد ابهام است. با توجه به اهمیت و نقش کلیدی قانون مدیریت خدمات کشوری در کیفیت اداره امور عمومی، متد و الگوی در نظر گرفته شده، برای بررسی این قانون و نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در آسیب شناسی و تدوین سایر قوانین و خط مشی های عمومی از جمله قوانین مدیریت شهری که در زمره مهمترین نقاط اتصال بین مدیریت شهری و شهروندان قلمداد می شوند، استفاده شود.
بررسی جامعه شناختی چالش های فرهنگی زنان در دست یابی به سطوح مدیریتی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۷ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۰
118 - 131
حوزههای تخصصی:
«نظام فرهنگی جامعه» بر اساس ساختار و عناصر تشکیل دهنده اش، نحوه اشتغال و میزان دستیابی زنان به سطوح مدیریتی را تعیین می کند. نظام فرهنگی جامعه را باورهای عمیق و قالبی، فرهنگ سازمانی و فرهنگ خرد اجتماعی تشکیل می دهند. از آنجایی هر کدام از عوامل مزبور از ترکیب دو متغیر ساخته شدند در مجموع شش متغیر مستقل از طریق مؤلفه ها و شاخص های خود، مسئله پژوهش را در جامعه آماری شهرداری تهران توصیف، تبیین و تحلیل می کنند. با کشف واقعیت بر اساس یافته علمی پژوهش حاضر، می توان برنامه ریزی فرهنگی کرد تا زنان شرایط مشارکت پویا در فرایند توسعه کشور را کسب و سهم شایسته ی خود را در تحقق آن ایفا نمایند و این موضوع به عنوان دغدغه ی جامعه، از ضرورت ها و اهداف پژوهش حاضر هم است. از ترکیب نظریه های فرهنگی توسعه، فرهنگ و شبکه ی سازمانی با نظریه های روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی خرد مرتبط با ساختار شخصیتی و مهارت های فردی و اجتماعی، چهارچوب نظری ساخته شده است که موضوع و مسئله پژوهش را پشتیبانی نظری و مفهومی می نماید.
فرضیه های برآمده از دل چهارچوب نظری پژوهش حاضر با گزینش 300 نمونه از جامعه آماری 4347 نفری شهرداری تهران و با بهره مندی از روش ها و تکنیک های کارآمد پژوهش، بررسی و آزمون شدند. نتایج و یافته های پژوهشی در قالب، توصیف بافت جمعیت نمونه پژوهش، تشریح فرضیه های توصیفی، تبیین فرضیه های مقایسه ای – ترجیحی، فرضیه های ترجیحی – جنسیتی، فرضیه های ترجیحی دو وجهی و بالاخره تبیین فرضیه ی اصلی پژوهش، گزارش و تأیید می گردد. نتایج نشان می دهد که فرهنگ، شبکه و ساختار سازمانی از اولویت بیشتری در دستیابی زنان ایرانی به سطوح مدیریتی برخوردار است. همچنین باور و ایمان فرهنگی زنان و مردان در مورد موانع و چالش های فرهنگی مرتبط با مسئله پژوهش متفاوت است.
توانمند سازی نظام مدیریت شهری بر اساس الگوی شهر شهروند مدار در ایلام
افزایش بی حد و ناگهانی جمعیت شهری ناشی از رشد طبیعی و مهاجرت روستائیان و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و نیز تحولات شگرف فرهنگی و تکنولوژی و همچنین جهانی شدن و تأثیرات آن بر جوامع مختلف باعث بوجود آمدن مسائل و مشکلات فراوانی در حوزه مدیریت شهری گشته است. این جریان باعث اختلال و چالش در مدیریت شهری شده و لزوم توجه به برنامه ریزی در جهت استفاده از خرد جمعی، تکثرگرایی، مسئولیت پذیری، مشارکت شهروندان، عدالت و حقوق شهروندی، پاسخ گویی به شهروندان، جهت توانمندی مدیران را ایجاب می نماید. مدیریت شهری،در درجه اول ارتباط تنگاتنگی با جامعه شهری در سطح خرد، شکل گیری و شکل دادن به جامعه مدنی محلی و شهری، شهروندسازی محلی، ارتقای شهروندمداری شهری، تثبیت حقوق و وظایف شهروندی، تقویت مشارکت شهروندی و عدم توجه به خواست و نظر شهروندان در اداره امور محلی و شهری دارد. این مقاله توانمند سازی مدیریت شهری را در بستر مفاهیم عدالت اجتماعی، مشارکت شهروندی، مدیریت شهری مشارکتی و پاسخ گو و شهروند مداری که تأثیر فراوانی در توسعه انسانی پایدار دارد را در شهر ایلام مورد بررسی قرار می دهد. شهر ایلام که در طول سه دهه بعد از انقلاب با امواج رو به افزایش مهاجرت روبرو بوده، تحولات زیادی در ساختار کالبدی و اجتماعی پیدا کرده است این امر برنامه ریزی صحیحی را طلب می کرده و در حال حاضر نیز مدیریت نظام یافته ایی را می طلبد. در این میان تقویت روحیه مشارکت و شهروند مداری ازعواملی هستند که می تواند این نظم در هم ریخته را انتظام بخشد. در ادامه تحقیقاتی که برای انجام رساله در چارچوب توانمند سازی نظام مدیریت شهری و شهروند مداری در شهر ایلام تدوین گردیده و راهکارهای مناسب با استفاده از روش های کمی و کیفی ارائه شده است.