مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
شیخ صنعان
حوزههای تخصصی:
عطار خالق حکایت های تمثیلی فراوانی است که در منطق الطیر و آثار دیگر او دیده می شود. حکایت شیخ صنعان یکی از داستان های زیبای تمثیلی است که حاوی مطالبی درباره ی سفر معنوی شیخی زاهد است که مریدان فراوانی زیر سایه او تربیت شده اند، اما خود دچار خود بینی است و برای فرار از این ورطه نیاز به آزمونی سخت دارد. شخصیت پردازی یکی از عناصر مهم داستان است که به روش های مختلفی انجام می شود. در این پژوهش با بررسی شخصیت های داستان شیخ صنعان مواردی از شخصیت پردازی مانند: نوع شخصیت ها از نظر ایستا و پویا، طریقه مستقیم و غیر مستقیم شخصیت پردازی و ویژگی های شخصیت ها مشخص شده است.
بررسی حرکت و تقابل در حکایت شیخ صنعان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حکایت شیخ صنعان طولانی ترین و معروف ترین حکایت منظومه منطق الطیر عطار است که تاکنون تحلیل ها و مطالعات فراوانی از جنبه های مختلف درباره آن صورت گرفته است. در این مقاله، حرکت و تقابل در حکایت شیخ صنعان بررسی شده است. در بررسی حرکت، از منظر بیرونی و درونی به این مؤلفه توجه شده است. طبق نتایج بررسی حرکات بیرونی از کعبه به روم و بالعکس صورت گرفته و حرکات درونی از دینداری به عشق ورزی و از عشق ورزی به دینداری توأم با معرفت روی داده است. در مبحث تقابل نیز تقابل اعتقادی، تقابل شخصیت ها، مکان ها، خواب ها، زن و مرد و زهد و معرفت بررسی شده است که بر این اساس کفر شیخ و دختر ترسا و دینداری شان تقابل درونی و تقابل خود شخصیت ها با یکدیگر تقابل بیرونی به شمار می رود. در بررسی این دو مؤلفه، به مصادیق آن ها در ابیات توجه شده و به عنوان شاهد مثال از آن ها استفاده شده است.
تحلیل بازتاب داستان شیخ صنعان در برخی رمان های برگزیده فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
31-57
حوزههای تخصصی:
داستان «شیخ صنعان»، حکایت عشق و سرسپاری پیری راهدان به دختری از آیینی دیگر و کافر شدن پیر است. یکی از عرصه های بازتاب این حکایت، رمان فارسی است. این داستان در شمار قابل تأملی از رمان های فارسی، گاه به شکل بازآفرینی و گاه به شکل بازنویسی بازتاب یافته است. هدف پژوهش حاضر، نشان دادن و مقایسه و تحلیل بازنویسی ها و بازآفرینی های حکایت عرفانی شیخ صنعان در حوزه رمان فارسی، با تکیه بر رمانهای «یکلیا و تنهایی او»، «سووشون»، «طوبی و معنای شب» و «رود راوی» است. با بررسیهای انجام شده مشخص گردید که بی اختیاری در برابر عشق در هر چهار رمان مانند داستان شیخ صنعان مشهود است؛ اما نوع عکسالعمل شخصیتهای داستان بعد از دلسپاری به معشوق متفاوت است. همچنین تعالی شخصیت پیر از طریق عشق در هر چهار روایت اتفاق می افتد. در سرنوشت معشوق (زن) بعد از حادثه عشق نیز تفاوت هایی مشاهده می شود. به جز «یکلیا و تنهایی او»، در سه داستان دیگر، زن نیز به رستگاری می رسد. همچنین در کنار انگیزه الهی -برای دچار ساختن هر یک از شخصیت ها به حادثه عشق- انگیزه های بیرونی و درونی دیگری نیز می توان برای گرایش شخصیت های زن به این جریان مطرح کرد. در رمان های «یکلیا و تنهایی او» و «رود راوی»، زن عنصری شیطانی است که عمداً بر سر راه زاهد قرار گرفته است، در حالی که در دو رمان دیگر، معشوق خود با میل خود پا در راه عشق گذاشته است.
نقد اسطوره شناختی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار نیشابوری بر مبنای نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
147 - 177
حوزههای تخصصی:
مناسک گذار به آیین هایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق می شود که ساختاری اسطوره ای دارند. نظریه پردازان مناسک گذار بر این باورند که ساختار اسطوره ای این مناسک از الگویی واحد پیروی می کند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطوره ای مناسک گذار با سیر و سلوک صوفیانه شیخ صنعان در منطق الطیر عطار با روش تحلیلی توصیفی است. پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت آئینی تصوف، ضمن تأویل روان کاوانه هر یک از مراحل گذار عرفانی شیخ صنعان، نشان می دهد ساختار روایی حکایت با الگوی چهار مرحله ای نظریه مناسک گذار (گسست، بحران، جبران و پیوند دوباره) همخوانی دارد.
بررسی کانون روایت در داستان شیخ صنعان عطّار؛ بر اساس نظریّه ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۳
107 - 128
حوزههای تخصصی:
کانون روایت یکی از نظریّه های ادبی است که در ادبیّات داستانی بسیار مورد توجّه است و در تحلیل توانمندی ها و شگردهایی که داستان پرداز برای شکل دادن به حکایت های خویش از آنها بهره گرفته، اهمیّت فراوان دارد، تا جایی که هرگونه ایجاد تغییر در کانون روایت، سبب ایجاد تمایز و تغییر در جربان اصلی داستان و حتی موضوع آن می گردد. ژراژ ژنت یکی از برجسته ترین نظریّه پردازان در این حوزه محسوب می شود. او توانست با جداسازی دو مقوله وجه (حالت) و لحن (آوا) گام مؤثری در پیشرفت کانون روایت بردارد. بر این اساس، آنچه که در این جستار مورد نظر خواهد بود، بررسی کانون روایت در داستان شیخ صنعان عطّار، با توجّه به رویکرد ژنت و تأکید بر دو مقوله وجه و لحن است. سنجش نظریّه کانون روایت ژنت در داستان شیخ صنعان - که از مهم ترین داستان های فرعی منطق الطّیر است- خواننده را با توانمندی بالای عطّار در داستان سرایی و استفاده بجا از سطوح گفتاری، زوایای دید متعدّد و کانون های زمانی و مکانی روایی متنوّع و نیز، غنای متون روایی کهن فارسی آشنا می سازد.
تمثیل شیخ صنعان (روایت حال پیر از مسجد تا می خانه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حکایت شیخ صنعان پرداخته عطار نیشابوری در مثنوی منطق الطیر، از جمله ماندگارترین جلوه های ادبیات تمثیلی کهن فارسی و مایه آفرینش شماری از اساسی ترین بن مایه های غزل فارسی است. از این روی تا کنون بررسی های فراوانی درباره ریشه ها و منشأهای تاریخی و ادبی این داستان و همچنین تأثیر آن در آثار سخنوران پس از عطار صورت گرفته است. بسیاری از پژوهشگران سیمای تاریخی شیخ صنعان را در شخصیتی به نام عبدالرزاق یمنی یا صنعانی بازجسته اند و «تحفه الملوک» منسوب به غزالی از آغازین آثاری دانسته شده که از این شخص سخن به میان آورده است. افزون بر این خاستگاه مضمون پرکاربرد «از مسجد به می خانه رفتن پیر» در غزلیات حافظ در همین حکایت دیده شده است. در این مقاله گذشته از شرح معانی متعدد مضمون یاد شده، چندین مضمون دیگر رایج در آثار غزل سرایان سده ششم تا هشتم در پیوند با داستان شیخ صنعان بررسی شده است و البته نمونه هایی از کابرد مضامین برشمرده پیش از روایت عطار در غزلیات سنایی مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل کارکرد پادگفتمانی در داستان شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
41 - 69
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهشِ حاضر این است که نقش پادگفتمان ها در تقویت، تثبیت و بازآفرینی معنای نشانه ای و یا ساخت شکنی از نشانه های گفتمانی مربوط به دیگری چیست. این پژوهش می کوشد با تبیین سازوکار زبانی و دلالتی متن و از منظر کارکرد پادگفتمانی، شیوه های تعامل و رقابت میان گفتمان های مختلف را بررسی کند و با کشف نقاط مرکزی گفتمان به تبیین چگونگی تولید، تغییر و یا تثبیت معنا بپردازد. پادگفتمان وضعیتی را ایجاد می کند که یک گفتمان در تعامل و یا چالش با گفتمان دیگر قرار می گیرد و با حمایت از آن تأیید می شود. در این جستار کارکردهای پادگفتمان در شکل دهی به دلالت پردازی و فرایند معناسازی بازکاویده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که پادگفتمان ها در داستان شیخ صنعان (در منطق الطیر عطار) چگونه و در قالب کدام کارکردها توانسته اند شیوه های تعامل و رقابت میان گفتمان های مختلف را بازنمایی کنند. به این منظور، با استفاده از روش تحلیل کیفی گفتمان و از منظر پادگفتمانی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، به تحلیل و تبیین مؤلفه هایی پرداخته شده است که در قالب پادگفتمان در داستان یادشده نقش ایفا می کنند و به حمایت و گسترش ایده اصلی داستان یاری می رسانند. یافته های پژوهش نشان می دهد که این داستان با به کارگیری پادهای مختلفی از قبیل شبیه سازی ارجاعی، روایی، استعاری، تودرتو، تفویض اختیار، پرسش، تعویق کنشی، شاهد آوردن، احیای کنشگر، خرق عادت، و پادگفتمان رد و استعلا گفتمان اصلی داستان را تأیید و تثبیت کرده است.
تجسم آمال: عطار و بازآفرینی آرزوها از طریق حلاج و شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
221 - 246
حوزههای تخصصی:
در هر هنر روایی و به طورکلی در هر روایتی، اگر نه کلِ شخصیتِ راوی، دست کم بخش عمده ای از شخص و شخصیت او بازگویی می شود؛ چه در آثاری که خود مستقیم می آفریند و چه در آثاری که به بازآفرینی شخصیت ها و حادثه ها می پردازد. عطار هم به عنوان یک راوی بزرگ که مهم ترین آفریننده ی آثار ماندگار ادبی در میراث روایی عرفانی ماست، از این قاعده برکنار نیست. هدف این مقاله آن است که به صورتی مستدل و مستند و با تکیه بر آثار اصلی عطار، اثبات کند که هدف اولیه و عمده ی عطار از آفرینشِ شیخ صنعان در منطق الطیر و حلاج در تذکر ه الاولیاء و منطق الطیر و دیگر آثار، بازتولید آمال و ا هداف و به ویژه «منِ برتر و نهادِ خویش»، از طریق خلق و بسط آن دو شخصیت است که یکی چهره ای کاملاً تاریخی و عینی دارد و دیگری در مرز میان افسانه و واقعیت جا گرفته است. در واقع، عطار از طریق این دو، تمامی خواسته ها و آرزوها و آمالی که در ذهن و روان داشته، اما به دلیل وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، موفق به تحقق بخشی بدان ها نشده است، به صورتی بسیار جذاب و گیرا باز می آفریند و در متن این قصه ها و از طریق آن ها، به تماشای منِ تحقق یافته ی خود می نشیند.
علل و مصادیق تابوشکنی در داستان شیخ صنعان براساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تابو» در لغت به معنی حرام و ممنوع است و در اصطلاح به اموری گفته می شود که آن امور دارای حد و مرز و قوانین خاصی هستند که نباید تحت هیچ شرایط شکسته شوند و در صورت شکسته شدن، فرد و اطرافیان دچار پی آمدهای منفی و زیانبار می شوند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی مصادیق تابوشکنی در داستان شیخ صنعان از منظومه عرفانی منطق الطیر عطار می پردازد. برای تحلیل ، تابوها به دو دسته تابوهای اسلامی و تابوهای مسیحی تقسیم شده و هر یک از این تابوها از منظر خود آن دین، تحلیل گردیده است. این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال اساسی است که با توجه به شخصیت شیخ صنعان، چرا این تابوها شکسته می شود؟ پاسخ به این سؤال از دیدگاه روان شناسی یونگ با توجه به دین اسلام و مسیحیّت بیان می شود. کارل گوستاو یونگ معتقد است ویژگی ها و عوامل ناسازگار و منفی حاصل عملکرد کهن الگوی سایه است. بر این اساس در این پژوهش سبب تابوشکنی قهرمانان داستان شیخ صنعان و دختر ترسا کنش کهن الگوی سایه دانسته شده است.
تحلیل سبکی داستان شیخ صنعان، براساس رویکرد نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لایه معنایی مجزّا (اندیشگانی، متنی و بینافردی)، اما مرتبط است که آن ها را فرانقش نامیده است که با استفاده از آن می توان، متون ادبی مختلف از جمله؛ منطق الطیر را مورد تحلیل قرار داد. از میان داستان های مختلف منطق الطیر، داستان شیخ صنعان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، انسجام ساختاری، غیر ساختاری و کارکرد بینافردی را در داستان شیخ صنعان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرایند مادی، بیش از دیگر فرایندها در داستان به کار رفته است که مبیّن کنش های عینی و محسوس به کار رفته در داستان است. در فرانقش متنی-ساختاری، آغازگر ساده، بسامد بیشتری نسبت به آغازگرهای مرکب دارد و نیز، اغلب بندها، دارای آغازگر بی نشان هستند. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژگانی-بازآیی، مولّفه تکرار و در انسجام واژگانی- باهم آیی، با هم آیی متداعی بیشترین بسامد را در این داستان دارا هستند. در فرانقش بینافردی، وجه خبری، بسامد بیشتری نسبت به دیگر انواع وجه دارد و نیز اغلب بندها، دارای قطبیّت مثبت هستند.
روایت کُردی داستان «شیخ صنعان» و مقایسه آن با روایت عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
داستان شیخ صنعان از جمله داستان هایی است که در ادبیات ایران پیوسته مورد توجه بوده است و شاعرانی چون عطار آن را به نظم درآورده ا ند. شاعران کُرد نیز چندین بار این داستان را ترجمه و بازآفرینی کرده اند که نمونه قابل توجه آن، منظومه «شیخ صنعان» به گویش گورانی از سراینده ای ناشناس است. از آنجا که تطبیق آثار ادبی در زبان های مختلف یکی از راه های شناخت دقیق ویژگی های فکری، فرهنگی، ذوقی و عاطفی اقوام صاحب فرهنگ و ادب است، در این مقاله نگارندگان کوشیده اند ضمن توضیحاتی درباره شخصیت شیخ صنعان و دقایق زندگی او، سیمای او را در ادبیات کُردی بررسی کنند. در ادامه مقاله معرفی نسخه های خطی کُردی این داستان آمده و در پایان نیز منظومه شیخ صنعانِ کُردی گورانی با روایت عطار مقایسه شده است تا میزان تأثیرپذیری از روایت عطار مشخص شود.
بررسی تطبیقی رموز عرفانی منظومه ی مهر و ماه جمالی دهلوی با داستان شیخ صنعان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
169 - 194
حوزههای تخصصی:
منظومه ی مهر و ماه ، مثنوی عاشقانه ی جمالی دهلوی یکی از مریدان طریقت سهروردیه است. اگرچه این مثنوی در اصل داستانی عاشقانه است که قهرمان داستان در پی رؤیای معشوق از بدخشان به «مینا» سفر می کند؛ اما با تأمّل دیده می شود که طرح داستان با داستان شیخ صنعان منطق الطیر مطابقت دارد و سیروسلوکی روحانی را به تصویر درآورده است، چنان که در منطق الطیر ، شیخ صنعان در پی رسیدن به معشوق از تمام شهرت و اعتبار ظاهری خویش درمی گذرد تا به عشق واقعی دست یابد. در منظومه ی مهر و ماه نیز «ماه» در پی رؤیای خویش با دست شستن از تمامی امکانات، قدم در راه سلوک می گذارد و با گذر از تمامی تعیّنات، فنا را تجربه می کند. در این داستان درویش غار بدخشان و خضر راه دان در رسیدن ماه به مهر و اتّحاد آن ها به عنوان پیر فرزانه نمود می یابند و چون کار دشوارتر می شود، حضرت محمد (ص) همانند داستان شیخ صنعان در رؤیای همراهِ قهرمان ظاهر می شود و به یاریگری می پردازد. رموز عرفانی مطرح در منظومه ی مهر و ماه کاملاً تداعی کننده ی منطق الطیر عطار است. اگر عطار با طرح داستان شیخ صنعان، باری دیگر قدرت عشق را در رسیدن به کمال تبیین می کند، جمالی دهلوی نیز با داستان مهر و ماه ، سفر عرفانی ماه را به تصویر می کشد. صرف نظر از شرایط سن و اختلاف ادیان که عشق شیخ صنعان را به صورت عشقی ممنوع معرفی می کند، در هر دو داستان عناصری چون رؤیای حرکت بخش، شب به عنوان زمان نقطه ی عطف سفر، سفر از شرق به غرب، موانع و خطرات بازدارنده سلوک، هم سویی عقل و عشق، نمود حضرت محمد (ص) در رؤیای همراه قهرمان، گذر از عشق مجازی به عشق حقیقی، در سلوک قهرمانان دیده می شود. این مقاله بر مبنای مکتب فرانسه، به سیرعرفانی ماه و تأثّر آن از داستان شیخ صنعان می پردازد.
تحلیل استعاره های مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
231 - 262
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رویکرد زبان شناختی استعاره مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطق الطیر عطار را با توجّه به نظریّه لیکاف و جانسون بررسی کرده ایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دوره شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کرده ایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشت های مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی تطبیقی پرداخته ایم و نمونه هایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعاره مفهومی عشق مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعاره های مفهومی بهره برده است. استعاره های خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایه ای به نام «عشق عرفانی» هستند که آن ها را انسجام می بخشند. کلان استعاره های موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعاره هستی شناختی، استعاره جهتی، استعاره ساختاری قرار می گیرند. توجّه به استعاره های موجود در حکایت ذکر شده، نشان می دهد که استعاره کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزی ترین استعاره است و تمام استعاره های خرد در تکامل این کلان استعاره به کار رفته اند.
احتمالِ الحاقی بودن غزلی مشهور در دیوانِ حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
141 - 155
در بسیاری از دست نویس ها و دیوان های تصحیح شده حافظ، غزلی با مطلع «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما/ چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» آمده است که به اعتقاد بسیاری از حافظ پژوهان و مصحّحان، اصیل است و حتی بسیاری معتقدند که خواجه این غزل را تحت تأثیر داستان شیخ صنعانِ عطار سروده است. اما محمّدامین ریاحی آن را الحاقی دانسته است و سلیم نیساری آن را در دیوان حافظ مصحَّح خویش جزو غزل های الحاقی آورده است. در این پژوهش، غزل مذکور را بر اساس دو اصل مهم در متن شناسی، یعنی نسخه شناسی و سبک شناسی، مورد بررسی قرار می دهیم تا درجه اصالت آن آشکار شود.
تحلیلی جامعه شناختی بر حکایت «شیخ صنعان» در منطق الطیر (براساس نظریه «داغ ننگ» اروینگ گافمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
25 - 50
حکایت «شیخ صنعان» یکی از روایت های خواندنی در ادبیات عرفانی است. ضرورت و کاربست نظریه های جدید، موجب می شود تا حکایت مذکور فراتر از متن و بافت عرفانی خود، نشان دهنده دلالت های جامعه شناختی و روانشناختی باشد. با استفاده از رویکرد های مربوط به روانشناسی اجتماعی، علاوه بر خارج-کردن متن مذکور از محدویت های سنتی، ظرفیتی توضیحی و تفسیری فراهم می شود تا حکایت «شیخ صنعان» با توجه به نظریه «داغ ننگ» اروینگ گافمن، مورد ارزیابی قرار گیرد.گافمن با اصرار بر تحلیل رفتار و کنش های آگاهانه افراد در اجتماع، مبدع جامعه شناسی تحلیلی و غیر کمّی است. روش تحقیق مورد نظر در این مقاله نیز کیفی، توصیفی و از نوع تحلیل رفتار و کنش فردی است. وجود متغیرهایی چون «الگوی نمایش»، «دو خویشی»، «طرد شدگی و انزوای اجتماعی»، «ضایع شدن هویت مشترک»، «آگاهان و خودی ها»، «آشکارشدگی»، «عادت واره»، «بازیافتن هویت از دست رفته»، «مکانیسم های دفاعی و روانی »و... در روایت شیخ صنعان، موجب شده استتا تحلیل و همچنین نتایج برآمده از کاربست نظریه جامعه شناختی- روانشناختی «داغ ننگ» گافمن در این حکایت، باورپذیر و متقاعدکننده باشد. پیش فرض این است که عدم تعادل و توازن میان «خود» فردی و «خود» اجتماعی، موجب «داغ ننگ» و رسوایی شیخ صنعان شده است.
بررسی چندمؤلفه عرفانی درمنظومه شیخ صنعان ادب عامیانه کردی با روایت مام احمدلطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
302 - 320
حوزههای تخصصی:
مبانی عرفان وتصوف از مهم ترین درون مایه های فرهنگ اسلامی وادبیات فارسی وکردی بوده و درآثار بزرگان ادب وعرفان به ویژه ادب عامیانه کردی بازتاب فراوانی داشته است. مام احمدلطفی، یکی از راویان این داستان به صورت فولکلوریک (ادبیات شفاهی)«بیت کردی»است که به تأثیر از داستان شیخ صنعان عطار روایت کرده است اما به لحاظ مردم شناسی وجامعه شناختی، تلفیقی بین عرفان عطار و اعتقادات عرفانی دوره و جغرافیای راوی درآن نمایان است و دیدگاه های متفاوت عرفانی را ارائه داده است. این مقاله با هدف مؤلفه های عرفانی در منظومه شیخ صنعان ادب عامیانه کردی با روایت مام احمدلطفی باروش پژوهشی ، توصیفی تحلیلی نگارش شده است.یافته های مقاله نشان می دهد که داستان کردی شیخ صنعان هرچند در کلیّات و مضمون و مفهوم آن مطابق با شیخ صنعان عطار است اما هم در قالب و فرم وهم در محتوا تفاوت هایی دارد که نشان از تأثیرات فرهنگی قوی و تحولات فرهنگ عرفانی در دوره های گوناگون است. تغییرات در شخصیت های مهم تأثیرگذار و حتی بعضی آداب عرفانی آشکار است.
بررسی و مقایسه دو نماد فرهنگی شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
133 - 147
حوزههای تخصصی:
همواره از میان شخصیت های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات های مختلف، چهره هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می یابند و به تعبیری نیز می توان آنها را «مجسمه های فرهنگی» یا «نمونه های ازلی ذهن» آن جامعه نامید. فاوست ، قهرمان نمایشنامه گوته و شیخ صنعان ، قهرمان «منطق الطیر» عطار از اینگونه نمونه های ازلی ماندگار هستند که در این مقاله به عنوان دو نماد فکری و فرهنگی شرق و غرب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند.
بررسی تطبیقی عقبات السلوک شیخ صنعان و هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
73 - 99
حوزههای تخصصی:
رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارنده ای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در «منطق الطیر» عطار از جمله این رهروان اند که توانسته اند با جانفرسایی در عقبات نفس گیر، از فراز و فرودهای راه و گردنه های مهلک و سخت آن بگذرند و راه به حریم دوست برند. در این مقاله ابتدا با استناد بر «شاهنامه» ( پهلوانی های رستم در هفت خوان) و داستان شیخ صنعان در «منطق الطیر» موانعی که بر سر راه این دو رهرو در هر دو پهنه عرفان و حماسه وجود دارد مشخص گردیده، سپس با روش تطبیقی و مقایسه ای این عقبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی که بیش تر با هدف نمایاندن دشواری های سلوک به رهروان طریق صورت گرفته است، این نتیجه کلی حاصل گردید که در هر دو مسیر، رهرو با عقبات ریز و درشت بسیاری روبه رو است که لازمه رسیدن سالک در عرفان و پهلوان در حماسه به مرز پختگی و کمال، گذز از این گردنه های دشوار است. هرچند این گریوه ها ممکن است در عنوان و شکل با یکدیگر متفاوت باشند اما در ذات و درونمایه و گمراه ساختن رهرو از راه راست سلوک، مشترک اند.
بررسی تطبیقی حکایت «مؤذّن» از تفسیر عرفانی کشف الاسرار میبدی و شیخ صنعان
حوزههای تخصصی:
رشید الدّین میبدی کتاب تفسیر کبیر کشف الاسرار و عُدّه الابرار را در سال 520 هجری به انجام رسانده است. این اثر یک دوره ی کامل ترجمه و تفسیر و تأویل آیات قرآن مجید را در بردارد. در جلد چهارم کشف الاسرار حکایت مؤذنی آمده که گرفتار عشق بانوی ترسایی می شود و درپی آن تمام اعتبار و احترام سالیان خود را از دست می دهد. به نظرمی رسد این حکایت عرفانی یکی از مآخذ عطّار نیشابوری(537-627) در روایت شیخ صنعان در مثنوی منطق الطّیربوده است. عطّار این حکایت تمثیلی عارفانه ی میبدی را پرورده و به گونه ای دیگر بازآفرینی کرده است. محور اصلی در داستان شیخ صنعان و حکایت مؤذّن در کشف الاسرار، حکایت دل باختگی پیری عابد به دختری مسیحی است. هر دو شخصیت این دو داستان، دختری ترسا، زیبا و فتّان را می بینند که دل و هوششان را ربوده تا آن جا که خرقه و قبا فرو می گذارند و زنّار می بندند، به امر معشوق لب به مَی می آلایند و در سودای وصال دختر، از هر آنچه بدان اعتقاد داشته دل می بُرند و به خواست دختر ترسا برخلاف تمام قوانین دینی و اعتقادیشان عمل می کنند. بین این دو روایت نوعی خویشاوندی وجود دارد و مقاله ی حاضرمی کوشد تا به صورت تطبیقی به بررسی این دو حکایت عرفانی بپردازد.
حکایت شیخ صنعان؛ الگوی لحنی حکایات بلند مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
به دلیل این که کارکردروایت در آثار تعلیمی - عرفانی مقدم بر شکل و ساختار آن است، در آغاز ادبیات روایی عرفانی و تعلیمی فارسی نیز توجه زیادی به ساختار و عناصر روایت نشده، اما با گذشت زمان توجه به این عناصر بیشتر شده است. در آثار تعلیمی روایی، لحن، مهم ترین عنصر محسوب می شود؛ چون از سویی یکی از عناصر مهم روایت به شمار می رود و از دیگر سو، با توجه به لزوم ایجاد جذابیت در آثار تعلیمی برای جذب حداکثری مخاطب، عنصر لحن بیشترین کارکرد را دارد. به کارگیری عناصر روایت با نگاه امروزی، در مثنوی معنوی به عنوان مهم ترین اثر تعلیمی عرفانی روایی فارسی، نسبت به کتاب های روایی سنایی و عطار، منسجم تر و جدّی تر است. تنها نمونۀ استثنا در این زمینه، داستان شیخ صنعان در منطق الطیر است که از نظر شکل روایت، خاصه در مباحثی مثل شخصیت پردازی، زبان، لحن و فضاسازی شباهت زیادی به مثنوی دارد و با توجه به شواهد، الگوی مولوی در پردازش حکایاتِ بلند مثنوی بوده است. لحن مناسب راوی و شخصیت ها در حکایت شیخ صنعان که حاصل برایند سایر عناصر روایت محسوب می شود، الگوی لحنی مناسبی برای حکایات بلند مثنوی است. از مهم ترین دلایل استحکام و شباهت لحن در این حکایت و حکایات بلند مثنوی می توان به وزن مناسب و مشترک، تنوّع شخصیت ها، گفت وگوهای زیاد و طولانی، توجّه راوی به پرداخت شخصیت ها، تعداد زیاد شخصیت های خاکستری، عدم جبهه گیری و دخالت راوی در شخصیت پردازی، کلمات و اصطلاحات خاص، تنوّع و تقابل لحنی مناسب و تحکیم لحن قاطعانه به صورت مستقیم توسط راوی اشاره کرد.