مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
آموزش معماری
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
85 - 103
حوزههای تخصصی:
فرایند یادگیری مستمر و جامع وابسته به انتخاب شیوه آموزش مناسب در هر نظام آموزشی پیشرو است. فرایند آموزش جامع در امر تدریس از دو جنبه یادگیری و ارزیابی بررسی می شود. در این پژوهش جایگاه ارزیابی طرح های معماری در فرآیند یادگیری و ارتقای توان علمی دانشجویان بررسی شد. روش تحقیق از نوع آمیخته (کمی-کیفی) باهدف کاربردی است. جامعه ی آماری 51 مدرس از اعضای هیئت علمی متخصص رشته معماری در دانشگاه های شهید بهشتی، تهران، علم و صنعت و شهید چمران اهواز می باشند. نمونه گیری به صورت سامانمند و غیر تصادفی انجام و نظر به اینکه یکی از عوامل مهم در ارزشیابی آموزشی عملاً خود دانشجویان می باشند ترجیح داده شد که نظرات دانشجویان هم درزمینه ی ارزشیابی طرح های معماری گرفته شود. بر این اساس دانشجویان آتلیه طرح معماری (3)، کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه طیف لیکرت است. تجزیه وتحلیل آماری نتایج با کمک نرم افزار SSPS و به کارگیری آزمون همبستگی اسپیرمن برای سنجش مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار آن و از آزمون فریدمن برای اولویت بندی متغیرها استفاده شد. امتیازدهی خبرگان در ارزشیابی نهایی پروژه ها محاسبه گردید. نتایج حاصل از پرسشنامه ها در تهیه راهکارهای پیشنهادی و امتیازدهی معیارها و ضوابط داوری پروژه های طراحی معماری مؤثر هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مطالعات و دانش فنی، با بالاترین ضریب همبستگی معنی دار بیشترین رابطه را با محصول نهایی داشته است و بعدازآن مهارت طراحی، پیشبرد روند طراحی و دانش اولیه قرار دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد که زیرمولفه تحلیل و تفسیر نتایج محصول نهایی،تکنیک نحوه ارائه و ماکت بالاترین رتبه و مهم ترین زیرمولفه های مرتبط با ارزشیابی طرح های معماری هستند. شاخص وزنی 5 مؤلفه اصلی تاثیرگزار بر داوری طرح های نهایی بر اساس آزمون رتبه بندی زیرمولفه ها به ترتیب محصول نهایی، مطالعه و دانش فنی، مهارت طراحی، پیشبرد روند طراحی و دانش اولیه است.
ارزیابی جایگاه آموزش های دانشگاهی در حوزه معماری پایدار؛ نمونه موردی: ساختمان های مسکونی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
231 - 244
حوزههای تخصصی:
با وجود بحران های زیست محیطی و کاهش ذخایر سوخت های فسیلی نیاز به راهکارهای توسعه پایدار و معماری پایدار به منظور مدیریت مصرف انرژی و کاهش زیان های خطرناک انسانی بیش ازپیش احساس می شود. در این راستا به منظور افزایش آگاهی دانشجویان و طراحان بایستی آموزش های تخصصی معماری پایدار در حوزه دروس دانشگاهی قرار گیرد. از آنجایی که ساختمان های مسکونی بخش مهمی از مصرف انرژی را در کشور شامل می شوند، بایستی میزان اثربخشی این راهکار بر نحوه طراحی ساختمان های مسکونی در شهر تهران موردبررسی قرار گیرد. این پژوهش از منظر روش شناسی پیمایشی است و دارای دو بخش کیفی و کمی است که در بخش کیفی به بررسی مبانی نظری مربوطه و در بخش دوم پرسشنامه هایی در اختیار 20 نفر از اساتید و دانشجویان معماری به منظور بررسی میزان اثربخشی آموزش های معماری پایدار بر نحوه طراحی خانه های مسکونی شهر تهران گذاشته شده است و برای تعیین اعتباریابی پرسشنامه از نرم افزار Smart PLS2 استفاده شده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. درنهایت نتایج حاصله بیانگر آن است آموزش های معماری پایدار در سطح اجتماعی (دانشجویان، بالا بردن آگاهی مردم و درنهایت کارفرمایان) بیشترین تأثیر را داشته و در بالا بردن کیفیت محیط داخلی ساختمان به نسبت اثربخشی کمتری دارد.
شفاهی و مکتوب در آموزش معماری دوران اسلامی، فرضیه ای در باب انتقال علم در حوزه معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
53 - 68
حوزههای تخصصی:
پژوهش های معطوف به بررسی نسبت علم و معماری در دوران اسلامی طی یک دهه اخیر، در پژوهش های داخلی، پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است. با این وصف پیشرفتِ پژوهش ها در این حوزه، هم زمان پرسش های تازه ای نیز به دنبال داشته است؛ از جمله پرسش درباره نحوه انتقال علم به حوزه معماری که خود محتاج پرسش در باب ماهیت آموزش معماری در گذشته است؛ موضوعی که کمتر به آن توجه شده و این کم توجهی خود معلول دو پیش فرض است: پیش فرض اول مبتنی بر بی سوادی معماران گذشته و پیش فرض دوم ناشی از صرفاً شفاهی بودن شیوه آموزش معماری در گذشته است. نتیجه این پیش فرض ها که عمدتاً برآمده از مقایسه معماری ایران دوران اسلامی با معماری اروپای قرون وسطاست، آن بوده که آموزش معماری در ایران دوران اسلامی آموزشی شفاهی بوده که به روش سینه به سینه در کارگاه های ساختمانی انجام می یافته و از آموزش مکتوب یا مدرسه ای در آن خبری نبوده است. در مقاله حاضر با نگاهی مجدد بر دو پیش فرض مذکور، فرضیه ای جدید در خصوص آموزش معماری در این دوران مطرح می شود. برای این منظور طی دو مقدمه، ابتدا به مقوله آموزش مکتب خانه ای، به عنوان نوعی آموزش پیش از حرفه، در جهان اسلام پرداخته و سعی خواهد شد تصویری روشن تر از میزان سواد یا بی سوادی محترفان دوران اسلامی ارائه شود. سپس با استفاده از نظریه ای در حوزه آموزش دوران اسلامی به دو عامل «شفاهی و مکتوب» در الگوی آموزش دوران اسلامی پرداخته و سعی می شود جایگاه هریک از این دو عامل در این الگوی آموزش، از جمله در آموزش صناعات تبیین گردد. در نهایت با استفاده از این دو مقدمه و برخی شواهد تاریخی، فرضیه ای تازه در باب چگونگی انتقال علم در حوزه معماری عرضه می شود. بر اساس این فرضیه می توان الگویی در آموزش معماری عرضه کرد که برخلاف الگوی موجود، جایگاهی برای آموزش مدرسه ای و انتقال علوم عملی در آن لحاظ شده است. مطابق این الگو بنّایان دوره اسلامی، به واسطه آموزش مکتب خانه ای، عموماً از سواد حداقلی برخوردار بودند که ایشان را در خواندن و نوشتن و فهم اصول اولیه تعلیمات هندسی و ریاضی توانا می ساخت. لذا آموزش ایشان دارای دو رکن اصلی و مکمل یکدیگر بود. یک رکن همان آموزه های فنی و مهارتی است که قاعدتاً در محیط های کارگاهی و در حین عمل آموخته می شد و عمدتاً شفاهی بود؛ رکن دیگر، آموزه های نظری و مواد علمی است که ناگزیر بایست در محیطی مدرسه ای و به شیوه های مرسوم سایر آموزه های مدرسه ای، یعنی سماع و قرائت و املا آموخته می شد و آمیزه ای از «شفاهی و مکتوب» بود.
شناسایی موانع اجتماعی، فردی و آموزشی پیش روی فارغ التحصیلان معماری جهت ایفای نقش مؤثر در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
33 - 44
حوزههای تخصصی:
دانشگاه به عنوان مرجع تولید علم می تواند نقش مهمی در توسعه جامعه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشته باشد. اگر دانشگاه ها و مراکز آموزشی در این امر موفق عمل نکنند، باعث به وجود آمدن شکاف بین آموخته های دانشجویان و نیازهای محیط کار و فضای حرفه ای می شوند. دانش آموختگان معماری دیدگاه مناسبی از آینده حرفه ای خود نداشته و با وجود دانش تئوریک با موانع متعددی در جامعه روبرو هستند. این مقاله سعی در شناخت آن موانع و زیر عوامل مهم مربوط به آن ها دارد. لذا با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- اکتشافی، به این موضوع می پردازد. در ابتدا با استفاده از روش دلفی و تحلیل کیفی توسط MAXQDA پرسشنامه ای جهت نظرسنجی از فارغ التحصیلان و متخصصان تهیه گردید، سپس پاسخ ها به روش کمی با استفاده از تحلیل عاملی و تحلیل موازی بررسی شد. یافته ها مشخص می کند که موانع آموزشی، فردی، اجتماعی و زیر عوامل مربوط به آن ها از موانع پیش روی هستند.
پدیدارشناسی آموزه های شعر حافظ در فرایند یادگیری معماری براساس رویکرد ون منن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
74 - 59
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ساختار آموزش معماری امروز و آموزه های ارائه شده در این نظام بیشتر به چگونگی ساخت کالبد معماری (محوریت کالبد) و آفرینشگری اثر معماری کوشیده که این موضوع منجر به اقتدار اَبَرهای ساختگی و خودشیفتگی انسان معاصر شده است. معماری پدیده ا ی محلی است که ذات و ریشه آن را بایستی در انسان محلی و تجربه های زیسته آن جست و جو کرد. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به چیستی آموزه های زیست شده شعر حافظ و پدیدارشناسی تأثیر این تجربه ها در فرایند یادگیری معماری است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناخت و بازاندیشی تجربه های زیست شده انسان در ارتباط با خوانش شعر حافظ جهت ارتقاء آموزه های انسان ساز در فرایند یادگیری معماری است.روش پژوهش: به لحاظ مطالعات انسانی به کار رفته، این تحقیق، پژوهشی کیفی است که با روش پدیدارشناسی و رویکرد ون منن (توصیفی- تفسیری) یکی از جریان های فکری در حوزه تعلیم و پرورش انسان؛ کوشیده است با عنایت به تجربه های زیست شده انسان در عالم شعر حافظ از طریق افرادی که با ادبیات و شعر حافظ آشنایی دارند به عنوان مشارکت کنندگان تحقیق به جست و جوی آموزه های درونی و ذهنی بپردازد. در روند پژوهش 18 آموزه اصلی از طریق مصاحبه با هشت نفر از متخصصین فلسفه، ادبیات، علوم انسانی و معماری که دارای تجربه زیست شده در عالم شعر حافظ بوده استخراج و سپس به کمک نرم افزار مکس کیودا ( MAXQDA) مضامین اصلی افقی سازی و جمع بندی شده است.
نتیجه گیری: شعر حافظ به عنوان «فضای میانجی» پدیده ای است که هم به جنبه های ساخت انسان می کوشد و هم تکنیک های برقراری روابط گسترده با دیگر پدیده ها را ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش در قالب مدل نهایی (دایره مینا) به معنای پالایشگری انسان و خود درمانی جهت تغییر نگرش سلطه جویانه پدیده های ایستا، چگونگی تعلیم انسان و نگارش معماری از طریق تجربه های زیست شده حافظ با زبان استعاری ترسیم شده است.
بازاندیشی در رفتارهای آموزشی معماری بر پایه آسیب شناسی آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر دست آورد پژوهشی میدانی در ارزیابی کیفی تاثیر فضای آموزش متوسطه بر دانشجویان معماری است و سعی دارد تا با شناسایی ویژگی ها و خصوصیت های آموزش دوره متوسطه علت بروز ناهنجاری های موجود در آموزش دانشجویان سال های اول معماری را ریشه یابی نماید. انگیزه پژوهش آشنایی با پیشینه ذهنی - روانی دانشجویان جهت تبیین و تدوین راه کارهای پرورشی و رفتاری در کارگاه معماری است. تحلیل و ارزیابی کیفی آموزش متوسطه از طریق انجام یک تمرین در میان جمعی متشکل از 35 دانشجوی مقدماتی معماری به شکلی نا محسوس انجام شده است. پرسش تحقیق در قالب درخواست طراحی یک «موزه تحصیلات متوسطه» از طریق طراحی و ترسیم لحظه به لحظه فضاهای موزه در برابر دانشجویان قرار گرفت. هدف پنهان این تمرین انشاء خاطرات، بیان احساسات و دریافت موضع دانشجویان نسبت به دوران تحصیلات متوسطه بود. برون داد تمرین، بیان نگرش دانشجویان از این دوران بود. با طراحی «موزه تحصیلات متوسطه» و تحلیل تصاویر ارایه شده توسط دانشجویان برخی از واقعیت های آموزش متوسطه در ایران و پاره ای از دلایل خستگی و افسردگی دانشجویان، هنگام ورود به دانشگاه آشکار گردید. این پژوهش در نهایت با تفسیر و آسیب شناسی گوشه هایی از آموزش دوره متوسطه، به ارایه راه کارهایی در آموزش معماری برای تخفیف آسیب ها و ترمیم فضای ذهنی و رفتاری دانشجویان می پردازد.
روش استاد و شاگردی، از نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حاشیه کارهای ارزشمند چهار دهه اخیر در بازخوانی وجوه معنوی و عرفانی نظام استاد و شاگردی، این مقاله طرح نگاهی دیگر به روش استاد و شاگردی را دنبال می کند. در این نگاه دیگر، روش استاد و شاگردی نه فقط یک نهاد فرهنگی معنوی متعلق به گذشته بلکه بعنوان یک روش مؤثر و کارآمد امروزی در فرایند آموزش مهارت های حرفه ای به حساب می آید، روشی که روانشناسی آموزشی چند دهه اخیر، گام به گام به کشف دوباره وجوه و حدود آن نائل گشته است. در تبیین این زاوی? نگاه آموزشی، پس از ذکر شواهدی از اهمیت یافتن روزافزون و نیز تلاش های انجام شده برای عملیاتی کردن اصول روش استاد و شاگردی در کاربردهای آموزشی روز، توجه دوباره روانشناسی شناخت گرا به این روش و بازخوانی آن در قالب وجوه ششگان? مدلی با عنوان "روش استادوشاگردی شناختی" معرفی می شود. آنگاه با تبیین نظریه های مهمی که یافته های آنها بطور مستقیم یا غیرمستقیم معطوف به ویژگی های برتر روش استاد و شاگردی است، به "وجهی" که در مدل شناختی استاد و شاگردی مغفول مانده، یعنی وجه عاطفی انسان: نگرش ها، ارزش ها، و ویژگی های شخصیتی، اشاره می گردد. در بخش پایانی، ضمن ارائ? مدلی کامل تر شده ، وجه عاطفی نیز از منظر روانشناسی آموزش مورد وارسی قرار گرفته و نقش و جایگاه آن در کارآیی فرایند آموزش مهارت های حرفه ای برشمرده می شود.
دیدگاه هنجاری هنرجویان رشته نقشه کشی معماری در مورد معماری و جایگاه آن: نمونه موردی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که منظر محیط مصنوع و نیز قضاوت جامعه در مورد «معماریِ خوب» بویژه در شهرهای کوچک ترِ ایران متأثر از بخش بزرگی از بدنه جامعه حرفه ای معماری، یعنی تکنسین های معماری است، نگارنده با تکیه بر تجربه خود از تدریس برخی از این دروس و مباحث روانشناسی تربیتی و با طراحی پژوهشی پیمایشی که در آن قضاوت هنرجویان در مورد شاخص های معماری خوب، به بررسی ساختار ذهنی و معیارهای قضاوتی که ناخودآگاه در ذهن این دسته از هنرجویان القا می شود و منشأ شکل گیری آنها در ذهن هنرجویان، پرداخته است. این نتایج نشانگر آن است عملکردگرایی در تحلیل وعدم قابلیت تحلیل عمیق و نیز ضعف در فهم زیباشناختی، از ویژگی های این دسته است. بعلاوه دیدگاه نخبه گرایانه مستتردر آموزش معماری دانشگاهی، کمابیش در این حوزه هم نفوذ دارد و به این واسطه، آموزش این بخش از یکی از رسالت های اصلی خود که کاهش فاصله حرفه معماری و جامعه است، بازمانده است. شیوه های تفکر و رویکردهای یادگیری در هنرجویان هنرستانی برخلاف هدف اولیه، به سمت آموزش های طراحانه دانشگاهی میل پیدا کرده و با این حال به دلیل اتکاء به کتاب درسی و عدم یادگیری مفاهیم آن در ضمن «عمل»، موضوعات ارائه شده، عمق پیدا نکرده است. به طور کلی ناکارآمدی سیستم آموزشی هنرستان ها در انتقال مناسب ارزش های معماری، یافته ای اساسی است که این نوشتار بر آن تأکید دارد.
تلقی استاد از فضا و تأثیر آن بر آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، حاصل پژوهشی است که در مقول? «فضا»، به تلقی استادان از این مقوله و تأثیر آن بر آموزش معماری می پردازد. در این راستا، ضمن بررسی نظرات مطرح شده و پس از کنکاش در تعریف لغوی فضا؛ شالوده های فلسفی آن و همچنین دیدگاه های معماران دربار? فض ا، مورد بررسی قرار گرفته تا مبنایی نظری برای بررسی آراء مطرح شده در نظرسنجی باشد. فضا، رابطه ای ناگسستنی با زندگی دارد و ادراک معانی ای که فضا به انسان القا می کند، منبعث از جهان بینی و شناخت های قبلی انسان است. در این پژوهش با تکیه بر مطالع? نظرات مکتوب و با بهره گیری از نظرسنجی، نظرات جمعی از اساتید طراحی معماری، أخذ شده است. پاسخ های گردآمده، گواهی می کئد که تلقی اساتید از فضا، سیری از تعاریف مشخص و واضح تا بی تعریفی یا عدم اعتقاد به ارائ? تعریف را داراست. در رویکرد آموزشی معطوف به این تلقیات نیز، طیفی از روش های یکسان معطوف به «دانش افزایی» (برای هم? دانشجویان و موضوعات طراحی) تا روشی متکی بر «پرسش گری» (منبعث از ذهن تک تک دانشجویان و موضوعات گوناگون طراحی) را می توان ملاحظه کرد. آنچه از این تعاریف و تلقیات حاصل می آید، در عمل، بیان گر عدم انعکاس درست آن تلقیات از مفهوم «فضا» به دانشجو و یا گواه ادراک نادرست از مفهوم فضا است.
بازاندیشی در آموزش درس «آشنایی با معماری معاصر»(در مقطع کارشناسی رشته معماری در دانشگاه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش درس «آشنایی با معماری معاصر»، که در قالب دو واحد درسی الزامی برای دانشجویان کارشناسی رشته معماری ارائه می شود، بر متدهای متفاوتی در دانشگاه های ایران استوار است. از این متدها، مدرسین عمدتاً به دو گرایش بیشتر توجه می نمایند: گروهی آن را درسی «مفهومی» و «بینشی» و متفاوت از دروس تاریخ معماری تلقی کرده و گروهی دیگر نیز آن را درسی «دانشی» و مبتنی بر دروس تاریخ معماری می دانند. گروهی نیز معتقدند که اساساً مسئله به میزان کمّی واحدهای این درس مربوط است. اختلاف نظر بر سر «دوره زمانی» مورد مطالعه در این درس در متد دوم نیز موضوعی بسیار بحث برانگیز است. تعریف واژه «معاصر» از ترجمان لغوی تا معنای خاص آن، دوره بندی های متفاوتی را در تدوین شرح درس برای اساتید ایجاد می نماید. به علاوه نکته مغفول در تمام حالت های بالا، موضوع مهم و اغلب از قلم افتاده ی «معماری معاصر ایران» است. مقاله ی حاضر در نظر دارد تا با مورد مطالعه قراردادن دقیق متد های آموزشی این درس در دانشگاه های کشور و مقایسه ی آن با برخی از دانشگاه های مطرح جهان، به بررسی کمّی و کیفی جایگاه، تعداد واحدهای آموزشی و متدهای آموزشی این درس پرداخته تا از آن طریق بتواند در ارتقای آموزش مباحث نظری در رشته معماری مؤثر واقع شود.
پرورش توانایی طراحیِ طراحان مبتدی معماری: طراحی، کاربست و آزمون یک محیط یادگیری سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، طراحی، کاربست و آزمون راهکاری تربیتی برای پرورش توانایی طراحی دانشجویان مبتدی معماری است. این راهکار تربیتی، یک محیط یادگیری است که محصول یک طراحی آموزشی سازنده گرا، و متضمن دلالت های تربیتی یک مدل توصیفی رشد توانایی طراحی است. کانون توجه این محیط، اشتغال دانشجویان به تکالیف اصیل و واقعی مسئله گشایی طراحی معماری است که توسط رویارویی ساختار یافته و روایت گرانه با پیشینه های ذیربط معماری پشتیبانی می شوند. همچنین، بهره گیری از منابع اطلاعات و ابزارهایی به مسئله گشایی طراحی دانشجویان مبتدی کمک می کنند. مربیان نیز از طریق فعالیت های آموزشی سرمشق شدن، راهنمایی/ راهبری و حمایت/ مراقبت فعالیت های مسئله گشایی دانشجویان را پشتیبانی می کنند. آزمون کاربست این محیط با استفاده از یک طرح تحقیق شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. داده های تحقیق با استفاده از روش سنجش عملکردی و از طریق تعیین رتبه های فراورده های طراحی دانشجویان توسط هیئت داوران مجرب گردآوری شدند. یافته های تحقیق نشان می دهند که محیط یادگیری سازنده گرای طراحی معماری رشد توانایی طراحی دانشجویان مبتدی را تسهیل می کند و خلاقیت طراحی ایشان را بهبود می بخشد. نتایج تحقیق مؤید تأثیر مثبت کسب دانش رویدادی طراحی و توسعه طرحواره های طراحی در رشد توانایی طراحی طراحان مبتدی است؛ همچنین، نشان دهنده توفیق رویکرد طراحی آموزشی سازنده گرا در توسعه روش های آموزشی معماری است.
آسیب شناسی ریزبرنامه های دروس مقدمات طراحی معماری، در انطباق با نیازهای دانشجویان در دروس طراحی معماری (مطالعه موردی: دانشجویان ورودی سال های 1383 تا 1385 دانشگاه علم و صنعت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند آموزش طراحی معماری از نظر محتوا و صورت بسیار پیچیده است، چرا که نیازمند آموزش بسیاری از اطلاعات نظری و عملی در محدوده های گوناگون هنری، علمی، روان شناسی و مهندسی در کنار پرورش و رشد خلاقیت های ذهنی دانشجویان است. اگرچه درباره فرایند طراحی معماری و سامانه های آموزش آن در تحقیقات گوناگون مباحث فراوانی مطرح شده است، ولی یکی از دغدغه های مهم در یاددهی طراحی معماری، آموزش هایی است که بایستی دانشجویان پیش از ورود به دروس طراحی معماری، با آنها آشنایی داشته باشند. این مقاله کوششی در جهت انتقال درس های آموخته شده از تجربه طولانی مدت نگارندگان مقاله در تدریس درس مقدمات طراحی معماری یک است که از دروس پایه معماری بوده و به دیگر بیان، مطالب آن مرتبط با الفبای طراحی معماری است. این تحقیق بر آن است تا با نگاهی بر تمرین های ارایه شده در دروس مقدماتی طراحی معماری در دانشگاه های گوناگون ایران و جهان به ارایه فهرستی از پروژه های انجام شده در کارگاه های طراحی نگارندگان بپردازد. سپس بر مبنای نتایج نظرسنجی از دانش آموختگان این درس که درسال های بعد، در دروس طراحی معماری 3، 4 و 5 تحصیل می کردند، اولویت بندی ریزبرنامه ها در درس مقدمات طراحی معماری بر اساس نیازهای دانشجویان در دروس طراحی معماری سال های بالاتر ارایه خواهد شد.
بازنگری تطبیقی برنامه آموزش پایه طراحی در دوره کارشناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازنگری محتوای دروس پایه طراحی در دوره کارشناسی معماری می پردازد. در این دوره که هشت تا نه نیم سال تحصیلی به طول می کشد، کارگاه های سه نیم سال اول تحت عنوان دروس پایه شناخته می شود و با وجود طرح درس ارائه شده از سوی شورای عالی برنامه ریزی، تنظیم دقیق محتوای آنها به عهده مدرسان دروس پایه در دانشکده های مختلف است. برای به روزرسانی محتوای این دوره و تطابق آن با ضرورت های آموزشی، لازم است تا محتوای این برنامه به طور ادواری بازنگری شود. در این پژوهش روش بازنگری مقایسه تطبیقی برنامه دوره پایه در دانشگاه های اصلی کشور و دانشگاه های معتبر خارجی است. بر این اساس در بخش نخست، برنامه آموزشی دوره کارشناسی معماری در یازده دانشگاه معتبر خارجی (آمریکا، انگلیس، استرالیا و ترکیه ) بررسی شده است و سرفصل های اصلی آموزش پایه در هر دانشگاه استخراج شده است. در بخش دوم، دوره آموزش پایه و سرفصل های اصلی آن در سه دانشگاه اصلی کشور، به تفکیک مطالعه شده است. در بخش سوم، بر اساس مقایسه برنامه آموزش پایه در دانشگاه های خارجی و داخلی و بررسی موضوعات مشترک و متفاوت میان سرفصل ها، سرفصل های اصلی آموزش پایه در قالب سه بخش آموزش مهارت های پایه ، پرورش مهارت های تکمیلی و آموزش مقدماتی برای آغاز طراحی معماری تدوین شده است.
تجربه آموزشی طراحی عناصر معماری با نگاه «جزءِ کُلْ بین» (طراحی پنجره در تمرینات مقدماتی طراحی معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر طراحی عناصر معماری بدون توجه به کلیت مکان استقرار آنها، امری ناقص و مواجه نمودن دانشجویان با فهم کل، پیچیده و دارای عوامل مداخله گر است. بنابراین نوشتار با پرسش از چگونگی میانداری بین دو امر، زمینه ای قابل احاطه برای دانشجویان سال اولی را انتخاب می نماید تا در آن، دانشجویان به طراحی عناصر معماری بپردازند. این نظر، با عنوان«جزء کل بین» در تمرین باز-طراحی پنجره سرسرای دانشکده معماری و شهرسازی شهید بهشتی با دانشجویان درمیان گذاشته شد که در قالب تجربه میدانی و مطالعات کتابخانه ای خواهد آمد. یافته های تحقیق بیان می کند که نگاه «جزء کل بین»، از مبدا طراحی اجزاء آغاز می شود و با نیم نگاهی به کل؛ به مقصد طراحی اجزاء ختم می شود. چرخه غیرخطیِ جزء-کل-جزء، بیخ باز و قابل ارتقاست و امکان بازبینی کل و برگشت به اجزاء را در سطحی بالاتر دارد. مزیت تجربه این نگاه آنست که به مرور دانشجویان را، صاحبِ ذهنِ جامع نگر می نماید. همچنین نوآموزان را در جهت شناخت کلیت قرارگیری عناصر و ارزش های زمینه طراحی یاری می رساند. آنها درمی یابند که لزوماً نمی بایست بیشترین مداخلات در زمینه انجام شود تا کارِ معمار دیده شود؛ بلکه فضیلت طرح او در این است که بر اساس تشخیص نیازها، سنجیده سخن بگوید و با نگاهی به فهمِ کلْ به طراحی و ادراکِ نقشِ اجزا بپردازد.
جستاری در چگونگی آموزش تاریخ معماری از رهگذر توجه به «تفکر تاریخی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نگاهی به چرایی و چگونگی آموزش تاریخ معماری و پیشنهاد چارچوبی کاربردی در زمینه آموزش تاریخ معماری است. روش تحقیق دراین مقاله روش استدلال منطقی است که نهایتا با رویکردی مصداقی، نتایج تحقیق را تبیین می نماید. در زمینه تدریس تاریخ، این مقاله ایجاد «بینش» را فراتر از انتقال «دانش» تلقی می کند. در رویارویی با بازخوردهای منفی در اثر اشتباه رایج نگاه «دانشی» به این درس، اهمیت موضوع «تفکر تاریخی» روشن می گردد که تفحص در آن از رهگذر توجه به «چیستی تفکر تاریخی» و «دستیابی به تفکر تاریخی» صورت می گیرد. با اتکا به تعاریف و برداشت های مطروحه از این مباحث، انواع برداشت های تاریخی با توجه به «شناخت سیر تکامل» و «شناخت جوهر تجارب تکرارشونده» اهمیت می یابند. بر این مبنا، کیفیت مطلوب در تدریس تاریخ باتوجه به سه مقوله «برانگیزش قوه کشف، تفسیر و تحلیل روابط وقایع تاریخی»، «انتزاع و ساده سازی وقایع تاریخی» و «استخراج قواعد و سنتهای تاریخی» قابل دستیابی می گردد. این مولفه ها موجد درک ویژگی «تداوم» در تاریخ است. باتوجه به چنین فرایندی، تکثر اطلاعات تاریخی بصورت قواعدی هم گرا و بینشی کل نگر ساده سازی می شوند. در اینصورت فراگیری تاریخ آسان می شود، تصمیم گیری در زمینه مسائل معاصر و پیش بینی پیامدهای این تصمیمات میسر می گردد و مفهومی به نام «تاریخ زنده» قابلیت ارائه دارد.
مقایسه تطبیقی دوره کارشناسی ارشد پیوسته با کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری در ایران از دیدگاه اساتید،کارفرمایان و دانش آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارایی آموزش و نوع تربیت معماران در تعالی معماری و ارتقا فرهنگ جامعه نقش به سزایی دارد. مقایسه محتوای آموزش با یکدیگر، از روش های مورد استفاده متخصصین برای شناسایی نقاط ضعف و قوت سیستم آموزشی است. از حدود80سال پیش، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسی ارشد پیوسته جهت تربیت نقشه کش و معمار تعریف و با یک امتحان ورودی تشریحی آغاز گردید. از سال1372، بخش تشریحی امتحان حذف و در سال1377دوره کارشناسی پایه ریزی شد. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه آموزش معماری به شیوه کارشناسی ارشد پیوسته با شیوه کارشناسی و کارشناسی ارشد ناپیوسته، از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و فارغ التحصیلان می باشد. این تحقیق یک پژوهش کاربردی، به شیوه توصیفی تطبیقی است که با استفاده از روش جرج بردی در چهار مرحله؛ توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد .در مرحله اول، محتوای آموزش معماری و اهداف برنامه توصیف شدند. سپس در مورد این محتوا(دانش، بینش و توانش)، تفسیرها و نظرات اساتید، کارفرمایان و دانش آموختگان دو دوره و دانشجویان با مصاحبه و پرسشنامه، اخذ گردید و پس از همجوارسازی، مقایسه انجام گرفت. که نتیجه بررسی حاکی از مناسب تر بودن دوره کارشناسی ارشد پیوسته از دیدگاه ایشان می باشد. پیشنهاد می گردد ضمن احیا دوره کارشناسی-ارشد پیوسته، دوره کارشناسی به صورت محدود و صرفا به عنوان تربیت کمک طراح تداوم یابد.
نظام آموزش آتلیه ای دانشکده ی هنرهای زیبا: شرح برنامه ی آموزش طراحی معماری در دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، از بدو تأسیس در سال ۱۳۱۹ش تا اواخر دهه ی ۱۳۴۰ش، نظام آموزشی برقرار بود که به نظام آتلیه ای شهرت داشت. این نظام در سال های دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش دوران اوج خود را گذراند. تحقیق حاضر می کوشد تا با تکیه بر منابع شفاهی و اسناد مکتوب، برنامه ی رسمی و عملیِ آموزش طراحی معماری این دانشکده را در دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش تبیین کند، ویژگی های اصلی آن را مشخص کند و ارکان آن را بازشناسد. روش تحقیق تاریخی است و از فنون تاریخ شفاهی و سندپژوهی بهره گرفته شده است. نظام آموزش معماریِ دانشکده ی هنرهای زیبا در دهه ی ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش برنامه ی منسجم و مشخصی داشت. آتلیه های معماری مکان اصلی وقوع و ظهور و بروز این نظامِ آموزش بود. نظام آتلیه ای نظامی مستقل و باز و آزاد بود که روحیه ی رقابت در ارکان آن جاری و ساری بود. استادْ رأس آتلیه و مراد دانشجویان بود و بعد از او، دانشجویان سال بالایی طی سلسله مراتبی آموزش را عهده دار بودند. در این شیوه ی آموزش، به جنبه های هنری و ظاهری معماری بیشتر اهمیت داده می شد. آتلیه، مسابقات و شورای قضاوت ارکان اصلی این نظام بودند. این ارکان مکمل هم بودند و در ارتباط با هم نظام آتلیه ای را شکل می دادند.
انسجام دانش فنی و آموزه های طراحی در آموزش معماری مقایسه ی تطبیقی سرفصل دروس کارشناسی معماری دانشگاه های برتر جهان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95 - 106
حوزههای تخصصی:
آموزش در رشته ی معماری آمیزه ای از کسب دانش و توانایی است. توانایی کاربست دانش های آموخته شده در طراحی معماری، از موضوعات مهم در حوزه ی آموزش دانشگاهی معماری است که در حرفه ای شدن دانشجویان موثر است و ضعف در این حوزه موجب ناکارآمدی دانش آموختگان معماری می گردد. این پژوهش به بررسی میزان واحدهای مرتبط با انسجام میان دانش فن ساختمان و طرح معماری در سرفصل آموزشی معماری در مقطع کارشناسی ایران و دانشگاه های منتخب جهان پرداخته و نسبت میان تعداد واحدهای دروس فنی، دروس انسجام دهنده و کارگاه های طراحی معماری در این سرفصل ها بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دانشگاه های تراز اول جهان واحدهای انسجام دهنده نسبت به دروس فنی و طراحی معماری تعداد واحد های بیشتری را به خود اختصاص داده اند. در سرفصل مصوب 1377 ایران، دانشگاه تهران (1392)، فردوسی مشهد (1395) این دروس تعداد واحدهای کمتری را در بر می گیرد. این نسبت در سرفصل های مصوب دانشگاه شهید بهشتی (1384) و دانشگاه یزد (1398) بهبود پیدا کرده است. این پژوهش، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تحقیق، رویکردهای تحلیل محتوا بوده است. داده های کمی در چهار دسته مقوله بندی شد ه اند، سپس فراوانی مقوله ها براساس درصد، استخراج و مقایسه گردیده اند. نتایج این بخش، با مرور منابع و نظریات مرتبط، توصیف شده است.
نقد و آسیب شناسی آغاز آموزش معماری در مدرسه هنرهای زیبا: از ورود سیستم بوزار تا سال 1348(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق نقد و بررسی آسیب شناسانه آغاز آموزش آکادمیک معماری در ایران متاثر از سیستم آموزش بوزار است. پرسش های اصلی عبارتند از: تا چه حد استفاده از سیستم بوزار به عنوان سیستم آغازگر آموزش آکادمیک معماری در ایران صحیح بود؟ نقاط قوت و ضعف این سیستم و ریشه آسیب های آن در دانشکده هنرهای زیبا چه بوده است؟ روش به کار رفته در این تحقیق روش تفسیری-تاریخی است. فرایند تحقیق، در دو گام صورت می گیرد. گام اول شامل شناخت اولیه، تحلیل ارکان پنج گانه این سیستم و معرفی نقاط قوت و ضعف آن می باشد. گام دوم مرحله آسیب شناسی است که به ریشه یابی مسائل و مشکلات این دوره می پردازد. دستاوردهای تحقیق نشان می دهد که بهره گیری از سیستم آموزش بوزار به سبب شهرت و رواج آن در جهان و خصوصا نیازهای جدید و تحولات معماری کشور، گزینه ای قابل تامل می نمود. اما از سه زاویه موجد آسیب هایی بود که در سه بخش به صورت آسیب شناسی بیرونی، آسیب شناسی انتقال و آسیب شناسی درونی مورد مطالعه قرار می گیرد. از آنجائی که ردپای سیستم آغازین و آسیب های آن در سیستم جاری آموزش معماری قابل ردیابی است، نتایج تحقیق ضمن تبیین نقاط قوت و ضعف سیستم، پیشنهاداتی در راستای باززنده سازی نقاط قوت و رفع نقاط ضعف متناسب با شرایط امروز مطرح می نماید.
آسیب شناسی آموزش در کارگاه های معماری با رویکردی سازنده گرا به ماهیت دانش طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله رویکردی سازنده گرا به ماهیت دانش طراحی دارد و با تاکید بر یادگیری سازنده گرا به بررسی آموزش در کارگاه های معماری و آسیب شناسی شیوه مرسوم در کارگاه معماری می پردازد. سوال این تحقیق عبارت است از، چگونه می توان با تحلیل ماهیت دانش طراحی، چهارچوبی جهت آسیب شناسی آموزش کارگاهی تبیین نمود؟ روش تحقیق این مقاله نظریه زمینه ای است که برای افزایش اعتبار پژوهش، گردآوری داده ها با استفاده از اجماع سه شیوه (منابع و مستندات معتبر، مصاحبه با اساتید و مطالعه میدانی از کارگاه های معماری) انجام می شود. تحلیل داده ها نشان داد که یادگیری سازنده گرا رویکردی مناسب برای آموزش در کارگاه های طراحی است زیرا که دانش طراحی باید ساخته شود و قابل انتقال نیست. برای طراحی، دانشی از پیش تعیین شده وجود ندارد، بلکه دانش طراحی در حین فرآیند طراحی بر اساس عوامل مختلفی که وجود دارد، همزمان با طراحی ساخته می شود. از این رو در کارگاه های طراحی باید به دنبال ساخت دانش باشند، که از آسیب های مهم در کارگاه ها، در حین انجام دادن تولید می شود. از عوامل مهم در ساخت دانش طراحی کارگروهی و تعامل بین اعضای گروه است، نبود کارگروهی موثر در کارگاه های طراحی از کاستی های آن محسوب می شود. در ارزیابی نهایی، عدم توجه به توانایی های فردی، مقایسه نهایی هر شخص با بقیه دانشجویان کارگاه از آسیب های این محیط ها می باشد.