مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نظریه کوانتوم
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم تعامل میان رشته های علمی مختلف بر تلاش در جهت بازتعریف رویکردها و مدل های ذهنی متمرکز گردیده است. پیشرفت های بزرگ علم فیزیک و شکل گیری فیزیک کوانتومی ، موجب ارتقاء درک و شناخت انسان در مورد پدیده های آشوبناک و پیچیده شد . رشد نفوذ علمی تئوری کوانتوم چنان بود که اصول و مفاهیم آن، به صورت پارادایمی در سایر رشته های علمی از جمله در علم مدیریت، مورد استفاده قرار گرفت.
هدف این مقاله توضیح دلالت های تئوری کوانتومی در علم مدیریت است. برای این منظور از روش مطالعه مبانی نظری و شیوه هرمنوتیک تفسیری استفاده گردیده است . در این مقاله بر اساس بررسی مبانی نظری؛ مفاهیم ، اصول و قوانین نظریه کوانتومی شناسایی و تفاسیر آن در علم مدیریت تبیین شد.
در این مطالعه نتایج نشان داد پارادایم کوانتومی در مدیریت از قابلیت تحلیلی فوق العاده ای برخوردار است. پارادایم کوانتومی میتواند در درک و بهبود سازمان، رهبری و مدیریت در شرایط بسیار پیچیده مفید واقع شود. ارزش این پارادایم، تبیین زندگی سازمانی در چشم اندازی نوین است، عدم قطعیت ، ابهام وپیچیدگی از خصوصیات اصلی این چشم انداز محسوب می شوند.
نظریه کوانتوم و برهان نظم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های جدید در برابر برهان نظم، نظریه کوانتوم است. فیزیک کوانتوم که بر پایه عدم قطعیت، احتمال و آمار بنا شده، در تفکرات فلسفی انسان تأثیر به سزایی داشته است. نظم در طبیعت از جمله مفاهیمی است که در پرتو این نظریه با تغییر معنایی شگرفی روبه رو است.
در فیزیک جدید، امکان رسم خط قاطعی بین عین معلوم و ذهن عالم وجود ندارد و برخی حتی معتقدند «شیئیت» یک ذره کوانتومی در گرو مشاهده ناظر است. با پذیرش اصل عدم قطعیت، تنها می توان برای آینده احتمالات را محاسبه کرد و به نظر می رسد که قوانین ثابتی در جهان اتمی و زیراتمی وجود ندارد.
در این نوشتار، برداشت های متفاوت از نظریه کوانتوم و تأثیر اصل عدم قطعیت بر برهان نظم مورد ارزیابی قرار گرفته و بر فرض صحت این اصل فیزیکی، از نظریه خداوند به عنوان مهارکننده عدم تعین های کوانتومی دفاع شده است.
ناتعین گرایی و فاعلیت الهی از منظر دیوید بارتالامیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۶
101 - 130
حوزههای تخصصی:
تحولات علمی معاصر، تصور ساده ی ماشین وار از جهانی با قوانین ثابت نیوتنی را آرام آرام با تصوری پیچیده تر، یعنی باور به وجود نوعی عدمِ تعینِ تحویل ناپذیر جایگزین کرده است. اگر باور به جهانی متعین، نفی محدودیت از خداوند در تعامل با مخلوقات را نیازمند تبیین نموده بود؛ اکنون مسأله از سوی مقابل رخ نموده و تلاش فیلسوفان دین و متکلمان بایستی معطوف به بیان نحوه ی فاعلیت و هدفمند عمل کردن خداوند در جهانی شود که علوم تجربی، ضرورت و سنخیت علی را در آن، به ظاهر، به چالش کشیده اند.<br /> این نوشتار به معرفی و ارزیابی رویکرد دیوید بارتالامیو، به عنوان فیلسوفی ناتعین گرا، در این موضوع پرداخته و کوشیده است تا به فرض صحت دیدگاه ناتعین گرایانه در علم، از هدفمندی آفرینش و حاکمیت خداوند بر مخلوقات از طریق نفی امکان بی نظمی های ذاتی و نشان دادن تأثیر عللی غیرمادی دفاع کند.
آفرینشِ جهان : تعقل یا تصادف؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
23 - 36
حوزههای تخصصی:
در نظریه های علمی امروز، جهان های فیزیکی بی شماری پیش بینی می شوند که در هر کدام، بسته به شرایط آغازین تصادفی خود، ممکن است قانون های فیزیکی متفاوتی حاکم باشند و مسیر تکاملی متفاوتی پیموده شود. ما نیز به تصادف در کسر بسیار کوچکی از این جهان ها زندگی می کنیم که شرایط مناسب برای پیدایش و تکامل زندگی تا رسیدن به موجودات هوشمند را دارند. این در حالی است که در فلسفه اولی، تصادف در آفرینش جهان هستی راه ندارد. آفرینش بر تعقل موجود مجرد استوار است؛ همچنین اصلِ ماده طبیعت به تبعِ وجود عقل های مجرد، همواره موجود است. جهان طبیعت سرآغاز زمانی ندارد؛ اما حوادث آن زمانمند هستند و پی درپی رخ می دهند. با این وصف، مفهوم آفرینش بر اصل جهان نیست؛ بلکه بر حوادث آن به کار می آید. در این گفتار، دو دیدگاه متمایز علمی و فلسفی یادشده در باب آفرینش جهان به تصویر و نقد کشیده می شود. در جمع بندی نهایی، چاره ای برای ربط دادن این دو دیدگاه و پاسخ گویی به پرسش عنوان مقاله، اندیشیده می شود.
منطق کوانتومی: منطقِ صادقِ کاذب!(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروبرد (مکانیک) کوانتومی در طلیعه قرن بیستم جانشین نیروبرد سنتی شد. برای معادله موج شرودینگر که در این نیروبرد جدید، دارای جایگاهی همچون جایگاه قوانین حرکت نیوتن در نیروبرد سنتی است، تعبیرهای فلسفی بسیاری ارائه شده که تعبیر منطق کوانتومی یکی از این تعابیر است. بنیان گذاران منطق کوانتومی مدعی اند که بر اساس مشاهداتشان در سطح کوانتومی، منطق سنتی که پیش از این به عنوان معیار سنجش استدلال صحیح از ناصحیح بوده است، فاقد کارایی مناسب است و باید آن را با یکی از تقاریر منطق کوانتومی جای گزین ساخت. در این مقاله ضمن معرفی مختصر نیروبرد کوانتومی و تعبیر منطق کوانتومی از این نیروبرد، حتی الامکان از ورود به مباحث صوری منطق کوانتومی احتراز می شود و با روش تحلیلی، امکان جای گزینی منطق سنتی با چنین منطقی بررسی می شود. بر اساس این تحقیق مشخص شد که منطق کوانتومی را باید صرفاً یک صورت بندی ریاضیاتی دانست، نه یک منطق جای گزین، چراکه اولاً منوط به یک تعبیر خاص از معادله شرودینگر است و ثانیاً به وضوح از منطق سنتی برای ابطال آن استفاده کرده است. همچنین نتیجه ای که از کاربست این منطق بر دو منطق سنتی و کوانتومی حاصل می شود، صادق و کاذب بودن هم زمان هر دو منطق است، نه کاذب بودن منطق سنتی و صادق بودن منطق جای گزین.
کاربرد نظریه کوانتوم در تحلیل جامعه مدنی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
112 - 136
حوزههای تخصصی:
با تغییر پارادایم جامعه شناسی و ظهور کنشگران جدید درعرصه های فروملی، ملی و فراملی، الگوهای جدیدی همچون نظریه کوانتوم برای تحلیل پدیده های اجتماعی مطرح شده که از ظرفیت توضیحِ منطق کنشگری های جدید برخوردارند. براساس علوم اجتماعی کوانتومی، رفتار کنشگر فروملی می تواند اثرگذاری بالایی در سطوح کلان داشته باشد و به دلیل غیرجایگزیده بودن پدیده ها، این اثرگذاری تأثیرات دومینو شکلی ایجاد کند. دراین مقاله، از روش کوانتومی به عنوان رویکردی فرارشته ای و تلفیقی از روش شناسی توصیفی-تفهمی-گفتمانی، برای تحلیل وضعیت جامعه مدنی در جمهوری اسلامی ایران بهره برداری شد و این سئوال مطرح شد که بر اساس نظریه کوانتوم، جامعه مدنی در جمهوری اسلامی در چه وضعیتی قرار دارد؟ با تحلیل کوانتومی، نشان داده شد که تحت تأثیر «ابزارهای نوین ارتباطی، ارتباطات شبکه ای، خاصیت غیرجایگزیدگی، عدم قطعیت و درهم تنیدگی»، سطح بازیگریِ کنشگران فروملی و ملی، نوسانات بسیاری را تجربه کرده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که این وضعیت، به معنای تحقق جامعه مدنی مشارکتی نیست؛ بلکه نوعی «جهش کوانتومی» اجتماعی درحال وقوع است که همانند تأثیرات «جهش ژنتیکی»، می تواند تبعات ناخوسته ای به جامعه تحمیل کند و در کوتاه مدت، وضعیت «بی هنجاری»، و درمیان مدت، فرو ریزش اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
Quantum Politics New Methodological Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
The unpredictability nature of politics has made it fit to marry with quantum theory which by definition stands upon this characteristic. In recent years, “chaos and quantum theories” have attracted academics and scholars as alternative research methodology across a wide range of social science discipline including politics and international relations. Traditionally, we understand political phenomena and international relations in terms of positivist approaches based upon Newtonian worldview, which is mechanistic and reflecting “systemic determinism” governed by eternal universal laws. This is how we used to explain for instance the concept of “Balance of Power” and a host of other theories during the cold war. The post cold war period, and most particularly the unpredictability of the September 11 events, proved the methodological insufficiency and inadequacy of this approach. In recent years many authors have questioned the wisdom of continuing to rely on the Newtonian philosophy to deal with the emerging problems in world affairs and domestic issues which no longer respond to the conventional epistemological and ontological views of the past. Reliance on mere cause and effect, two dimensional “space and time,” political determinism, structure, interaction, order, sovereignty and the like are not responsive to our present methodological requisites. This paper is an attempt to explain the matter through a new methodological approach built on chaos and quantum theories
بررسی تطبیقی تحوّل جسم طبیعی در فلسفه ملاصدرا با تحول مستمر «ذرات» کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه کوانتوم، اشیاء (ذرّات) مدام در حال تغیر ناشی از اصل عدم قطعیت بوده و حالت ذرّه با یک بسته موج تابع زمان توصیف می شود؛ به طوری که تابع موج منتسب به حتی یک ذرّه آزاد، دارای تحوّل پی در پی است و ذره، حالتی نامعین و دگرگون شونده دارد. همچنین در نظریه میدان های کوانتومی نسبیتی، به جای مفاهیم ذرّه و بسته موج، اصالت به شیْ ء پیوسته ای به نام «میدان» که دارای افت و خیز دائمی در حالت پایه (خلأ کوانتومی) است، داده می شود. از سوی دیگر، موضوع تحوّل جسم، در فلسفه ملاصدرا هم در قالب حرکت ذاتی و تکاملی جلوه گر شده است. در این پژوهش، برآنیم تا - با استفاده از منابع شناخته شده و استاندارد در حوزه فلسفه صدرایی و همچنین فیزیک مدرن - به روش مطالعه و تحقیق کتابخانه ای - در دو حوزه پیش گفته به بررسی تطبیقی بپردازیم. نتیجه کار این است که همان گونه که تحوّل جسم طبیعی در فلسفه صدرایی، دال بر وجود یافتن و وجود باختن فلسفی نیست، تحوّل و تغیّر ذرّات کوانتومی و یا خلق و فنای ذرّات بنیادین، بر اساس نظریه میدان های کوانتومی نیز قابل تطبیق با این معناست؛ هم چنین، این که بر اساس اصل عدم قطعیت کوانتومی، یک ذرّه در دو لحظه پیاپی وضعیت یکسانی ندارد، با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا که حرکت را در بستر زمانْ تبیین می کند، قابل تطبیق است.
تبیین و اعتبارسنجی شاخص ارزشیابی برنامه درسی کوانتومی (مطالعه موردی: رشته ی آموزش ابتدایی، دانشگاه فرهنگیان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
165-184
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین و اعتبارسنجی شاخص ارزشیابی برنامه درسی کوانتومی در رشته ی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان با روش پژوهش «آمیخته از نوع اکتشافی» .جامعه آماری در گام اول متخصصان علوم تربیتی، روانشناسی، مدرسان تکنولوژی آموزشی و فیزیک به تعداد 16 نفرکه به روش هدفمند و مدل گلوله برفی گزینش شدند.در مرحله اعتبارسنجی، جامعه آماری 81 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان، 77 نفر اساتید، دانشجویان دکترای برنامه درسی دانشگاه های ارومیه، متخصصان برنامه درسی اداره آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی بودند.گردآوری داده ها به ترتیب با روش های فیش برداری، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه انجام وروایی پرسشنامه با قضاوت متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ (α=0.784) تائید گردید.تجزیه و تحلیل داده ها با روش های تحلیل نظام مند متون، رویکرد تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA نسخه 10 و برای اعتبارسنجی از آزمون خی دو در نرم افزار SPSS استفاده شد.طبق یافته های تحلیل نظام مند متون ویژگی های عنصر ارزشیابی در چهار مضمون اصلی شامل«هدف»؛ «ماهیت»؛ «روش/ابزار»؛ و «جایگاه ارزشیابی شونده/ارزشیابی کننده» و دوازده مضمون فرعی بودند؛ یافته های مصاحبه نیمه ساختاریافته نشان داد نظر متخصصان در چهار مضمون اصلی و یازده مضمون فرعی می توان تنظیم نمود.یافته های آزمون خی دو تفاوت معناداری بین دیدگاه دو گروه درباره مناسب بودن ویژگی های «عنصر ارزشیابی» برنامه درسی کوانتومی وجود ندارد(p<0.05)، و بیش از هفتاد درصد متخصصان ویژگی های ارائه شده را قبول دارند و آنها را مناسب می دانند.با توجه به نتایج برنامه درسی مبتنی بر پارادایم کوانتومی، عنصر ارزشیابی ویژگی هایی دارد که در عرصه ی تعلیم و تربیت، یکی از نوآوری های مهم با رویکردی هم افزا ایجاد می-کند
رویکرد پدیدارگرایانه کوانتومی؛ چیستی واقعیت در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۹
73 - 93
طی سال های اخیر با از بین رفتن مفهوم زمان و مکان در تعاملات انسانی کاربرد نظریه کوانتوم در تحلیل پدیده های سیاسی،اجتماعی و اقتصادی به طور روزافزون در حال گسترش بوده است. با این وجود استفاده از نظریه کوانتوم در علوم اجتماعی عموما مبتنی بر نگاهی ابزارگرایانه بوده است. به کارگیری نظریه کوانتوم در علوم اجتماعی زمانی مفید خواهد بود که بتواند خلاء های نظری موجود در آن را پوشش دهد. مهمترین چالش نظری علوم اجتماعی در قرن گذشته عدم توافق درباره نحوی مطالعه پدیده های اجتماعی بوده است؛ مشکلی که منجر به شکل گیری پاردایم های روشی مختلف برای مطالعه آن شده است. استدلال مقاله حاضر آن است که علت این عدم توافق روشی را باید در مفهوم واقعیت اجتماعی جستجو کرد؛ چرا که واقیت در این علوم مستقل از کنش های قصدمندانه فرد وجود خارجی ندارد. در ادامه این پرسش مطرح می گردد که چرا در علوم اجتماعی برخلاف علوم طبیعی(کلاسیک) واقعیت ها وابسته به کنش های قصدمندانه افراد است؟برای پاسخ به پرسش بالا، چارچوب تحلیلی تحت عنوان «رویکرد پدیدارگرایانه کوانتمی» معرفی شده که بر پایه تفاسیر ایده آل گرا از نظریه کوانتم بنا شده است. این رویکرد از این مزیت برخوردار است که در آن بتوان کنش های قصدمندانه افراد را در فرآیند تصمیم گیری انها لحاظ کرد و در نتیجه آن واقعیت اجتماعی را به گونه ای بازسازی کرد که نسبت آن با کنش های قصدمندانه اول شخص تعیین شود . در واقع این رویکرد برای ذره کوانتومی نوعی خودآگاهی بدوی قائل است؛ در نتیجه واقعیت به صورت ترکیب تابع موج و فروپاشی آن در نظر گرفته می شود؛ به طوری که شناخت ذره کوانتومی همان تابع موج، قصدمندی او عامل فروپاشی و تجربه ذره کوانتومی فرآیند فروپاشی تابع موج است. بنابراین مشابه یک چنین فرآیندی می توان الگویی کوانتومی از نحوه تصمیم گیری فرد ارائه نمود که در آن کنش های قصدمندانه فرد(عامل فروپاشی تابع موج تصمیم) و بستر تجربی (فروپاشی تابع موج تصمیم) در فرآیند تصمیم گیری وی لحاظ گردد. مهم ترین پیامد این الگوی کوانتمی آن است که رفتار فرد قصدمند از منظر اول شخص قطعی و تصمیم های او از نظر خودش در آن لحظه بهینه است؛ در حالی که اگر بخواهیم از دیدگاه سوم شخص رفتار فرد را بررسی نماییم رفتار او دارای عدم قطعیت ذاتی و غیرقابل پیش بینی ست.لذا بازتعریف مفهوم واقعیت اجتماعی به کمک چارچوب تحلیلی «رویکرد پدیدارگرایانه کوانتومی» چند مزیت عمده به همراه دارد؛ لحاظ کردن عاملیت و قصدمندی فرد در نظام تصمیم گیری او، قائل شدن یک تفاوت بنیادین و هستی شناسانه بین علت و دلیل و هم چنین امکان ادغام و تلفیق رویکردهای کل گرایانه و فردگرایانه به شیوه ای نوآورانه و متفاوت از رویکردهای رایج شکل گرفته بعد از دهه 1970 در علوم اجتماعی. کل(تابع موج) از منظر «رویکرد پدیدارگرایانه کوانتومی» با وجود آنکه قدرت علّی دارد، ولی صرفا دربرگیرنده حالت های بالقوه است؛ حالت واقعی محصول اعمال عاملیت فرد در بستر تجربی است که به کل هویت واقعی می بخشد(فروپاشی تابع موج). با لحاظ کردن قصدمندی فرد در نظام تصمیم گیری او می توان نشان داد که واقعیت در علوم اجتماعی برخلاف علوم طبیعی تجربی کلاسیک وابسته به ذهن و کنش های قصدمندانه فرد است. از آنجائیکه در علوم تجربی کلاسیک پژوهش گر یک ماده بی جان را مورد مطالعه قرار می دهد که فاقد عاملیت و کنش ارادی است، از منظر اول شخص واقعیت کوانتمی همان واقعیت کلاسیکی است. آنچه می ماند شناخت فرد به عنوان مشاهده گر در مقام سوم شخص از آن واقعیت کلاسیکی است. اگر واقعیت کلاسیکی را به مثابه یک تجربه برای مشاهده گر به عنوان یک موجود کوانتمی در نظر گرفته شود، در آن صورت ادراک پژوهشگر به بستر تجربی وابسته خواهد بود. با این وجود به تبعیت از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، تجربیات فرد در مقام مشاهده گرا به دو دسته تجربیات سازگار و ناسازگار دسته بندی می شوند. در علوم تجربی کلاسیک با کنترل شرایط فیزیکی و محیطی آزمایش و تکرار آن آزمایش می توان به معضل وابسته به تجربه بودن مشاهدات مشاهده گر غلبه کرد. بدین خاطر که منشاء عدم قطعیت در علوم تجربی کلاسیک صرفا از مشاهده پژوهشگر(فرد کوانتمی) نشات می گیرد؛ پس با سازگار کردن تجربه او می توان بر این مشکل غلبه کرد و ویژگی های کمی و کیفی با ثبات به مشاهده ها نسبت داد. در علوم اجتماعی اما وضعیت بسیار پیچیده تر است؛ بدین خاطر که منشاء عدم قطعیت نه فقط به دلیل کنش های ارادی و قصدمندانه مشاهده گر و وابستگی ادراک او به بستر تجربی در مقام سوم شخص، بلکه عاملیت و قصدمندی افراد مشارکت کننده در شکل دهی آن پدیده اجتماعی به عنوان واقعیت نیز می باشد. بنابراین در چنین دنیایی به دلیل عدم قطعیت ذاتی تصمیم های فرد برای مشاهده گر در مقام سوم شخص، اساسا تعریف و شناخت مفاهیم اجتماعی به عنوان امری مشترک امکان پذیر نخواهد بود. این بدان معنی است که تعریف واقعیت های اجتماعی و شناخت آن نیازمند پیش نیازی به نام نهاد است. در واقع در یک تعریف کوانتومی از نهاد، نهادها چیزی جز نمود خارجی اطلاعات به اشتراک گذاشته شده بین افراد با هدف پیش بینی پذیر شدن رفتار خود برای دیگران نیست، تا از این طریق زیست اجتماعی امکان پذیر گردد. در مورد واقعیت ها در علوم اجتماعی، اگرچه می توان مشابه علوم تجربی فرآیند تجربه کردن را به دو دسته سازگار و ناسازگار تقسیم بندی کرد، با این وجود امکان کنترل محیط های انسانی مشابه شرایط آزمایشگاهی جهت سازگار کردن تجربه ها وجود ندارد. از اینرو تجربیات ناسازگار فراگیر رخ داده شده در محیط های انسانی به عنوان محرک اولیه بی ثبات کننده نهادهای موجود عمل نموده و منجر به تغییر الگوی اطلاعات به اشتراک گذاشته بین می گردد. در چنین دنیایی دیگر شاخص ها و مفاهیم نسبت داده شده به واقعیت های اجتماعی که ماهیتی نهادی دارند نیز متاثر از پیامدهای محرک اولیه در دوره گذار بی ثبات خواهد شد. بنابراین مفاهیم نسبت داده شده به پدیده های اجتماعی جهت شناخت آنها مشابه مفاهیم در علوم طبیعی تجربی کلاسیک کاملا عینی و باثبات محسوب نمی شوند. لذا واقعیت های اجتماعی آن گونه که واقع گرایان در نظر می گیرند ماهیتی عینی ندارند؛ از سوی دیگر با وجود آنکه ذهن در شکل گیری واقعیت نقش اساسی دارد دارد، آن گونه که تفسیرگراها می نگرند واقعیت کاملا ماهیتی ذهنی ندارد. هم چنین برخلاف رویکردهای انتقادی شکل گرفته شده از دهه 1970 به بعد، به دلیل ماهیت نهادی واقعیت های اجتماعی در تحقیق حاضر، آنها مستقل از قصدمندی افراد در بستر تجربی موجود وجود خارجی ندارند. در واقع برخلاف فیزیک کلاسیک که قادر نیست جایی برای خودآگاهی به عنوان یک امر طبیعی،زیست شناسانه و فیزیکی متفاوت از ماده باز کند، مفاهیم موجود در نظریه کوانتوم نظیر درهم تنیدگی[1] و ناموضع گرایی[2] در کنار تایید تجربی آنها توسط آزمایشهای بل و گزینش تاخیری این امکان را فراهم می کند که بتوان به کمک تفاسیر ایده آل گرا برای ذرات زیر اتمی نوعی ذهنیت و خودآگاهی بدوی در نظر گرفت. فیزیکی پنداشتن خودآگاهی به طوری که پسماند ماده کلاسیکی در نظر گرفته نشود یک پیامد مهم برای علوم اجتماعی به همراه خواهد داشت؛ امکان بازگشت به فلسفه آگاهی به جای فلسفه زبان. در واقع در چارچوب تحلیلی به کارگرفته شده در این تحقیق زبان نیز یک کل بالقوه ای است که در نهایت با اعمال عاملیت فرد از طریق گفتار شکل واقعی به خود می گیرد. ضمن آنکه در «رویکرد پدیدارگرایانه کوانتومی» عقلانیت انتزاعی و استعلائی، جایی ندارد؛ چرا که عقلانیت در بستر تجربی معنی پیدا می کند. تعریف عقلانیت در یک زیست بوم در کنار عدم استقلال واقعیت از ذهن و کنش های قصدمندانه فرد، به معنی رد ادعای واقع گرایان انتقادی نظیر بسکار و پوپر است که بر این فرض استواراند که شناخت نوع بشر از واقعیت مبتنی بر خطای نظام مند صورت می پذیرد؛ ضمن آنکه دیدگاه هابرمارس در پافشاری بر قرار دادن معیارهای کلی و جهانشمول در فهم واقعیت نیز رد می گردد. در واقع اگرچه نوع بشر در شناخت واقعیت دچار خطای نظام مند نمی شود ولی دریافت وی از واقعیت که محصول عاملیت اوست، نسبی و وابسته به زمان و مکان است.