مطالب مرتبط با کلیدواژه

یاسوج


۸۱.

رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسؤولیت پذیری زیست محیطی سرمایه اجتماعی سرمایه فرهنگی بوردیو یاسوج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۲۷
اهداف: امروزه از مهم ترین مسائل زیست انسانی، توجه به محیطی است که در آن زندگی می کند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی بر مبنای مفهوم سرمایه در اندیشه بوردیو است. روش مطالعه: این پژوهش به روش پیمایشی با جامعه آماری شهروندان 15 ساله و بیشتر شهر یاسوج اجرا شده است. حجم نمونه مبتنی بر فرمول کوکران و بر اساس واریانس محاسبه شده از پیش آزمون و با 95 درصد اطمینان، 323 نفر تعیین شد. اعتبار پرسش نامه نیز از نوع صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. بین متغیرهای زمینه ای (جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل) با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود ندارد. مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 44 درصد از واریانس متغیر مسؤولیت پذیری زیست محیطی توسط متغیرهای سرمایه اجتماعی (با تأثیر بیشتر) و سرمایه فرهنگی تبیین می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش و نظریه بوردیو، هرچه سرمایه اجتماعی و فرهنگی شهروندان بیشتر باشد مسؤولیت پذیری زیست محیطی مطلوب تری دارند. در شهر یاسوج به دلیل التزام به روابط و پیوندهای قومی و طایفه ای، برخورداری از سرمایه اجتماعی در قالب حمایت اجتماعی در شبکه های ارتباطی نقش بسیار مؤثری در ترغیب مردم به رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی دارد. بنابراین، در راستای آموزش های نظری و عملی افراد در رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی با استفاده از خود شهروندان، صدور مجوز فعالیت به سازمان های مردم نهاد در حیطه محیط زیست با حداقل دخالت دولت، برگزاری کارگاه ها و همایش ها و اجتماعات عمومی، تقویت پل های ارتباطی بین مردم و سازمان های مسؤول در حوزه محیط زیست به ویژه از طریق فضای مجازی، تقویت ارتباطات و اعتمادسازی بین مردم و سازمان های غیردولتی از جمله نهادهای مذهبی و آموزش خانواده ها از طریق مدارس پیشنهاد می شود.
۸۲.

واکاوی وضعیت احساس امنیت اجتماعی و شناسایی تعیین کننده های آن در فضاهای شهری (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه پایدار شهری امنیت احساس امنیت اجتماعی یاسوج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۷۹
در راستای نیل به توسعه پایدار شهری مفاهیم متعددی وجود دارند. یکی از مهم ترین این عناصر که گاهاً از آن به عنوان رکن چهارم توسعه پایدار یاد می شود، احساس امنیت اجتماعی است که به واسطه وجود سطح قابل قبولی از آن در میان شهروندان، می توان سلامت روحی و جسمی، احساس هویت، مشارکت، شادکامی، حضور فعال شهروندان در فضاهای مختلف شهری و ... شهروندان را انتظار داشت و برعکس. هدف پژوهش کمی و کاربردی حاضر، که در آن برای گردآوری اطلاعات از داده های اسنادی و مطالعات میدانی استفاده شده است، بررسی وضعیت احساس امنیت اجتماعی و شناسایی عوامل کلیدی اجتماعی و اقتصادی موثر بر آن است که به صورت مطالعه موردی در شهر یاسوج انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار تشکیل می دهد که از میان آن ها 380 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده شده از آماره های توصیفی و استنباطی در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان داد میانگین محاسبه شده برای وضعیت امنیت جانی، مالی، ارزشی و فرهنگی، خانوادگی، اخلاقی و شغلی و اقتصادی، به عنوان ابعاد اصلی احساس امنیت اجتماعی، به ترتیب با مقادیر 87/2، 33/2، 52/2، 39/2، 8/2 و 98/1، به صورت معناداری پایین تر از حد مبنا (عدد 3) بوده است و وضعیت کلی احساس امنیت اجتماعی با میانگین 48/2، به تبعیت از ابعاد کلیدی تشکیل دهنده آن، به صورت معناداری پایین تر از حد متوسط می باشد. نتایج مدل نهایی و تأیید شده تعیین کننده های احساس امنیت اجتماعی با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نشان داد در میان هفت متغیری که دارای ارتباط آماری معنادار با متغیر وابسته پژوهش بوده اند، اثر چهار متغیر معنادار بوده و در مجموع توانسته اند 8/51 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین نمایند. متغیرهای کلیدی شناسایی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پایگاه اقتصادی اجتماعی، عملکرد پلیس، سرمایه اجتماعی و ناهنجاری های اجتماعی (دارای اثر منفی) که ضرایب تأثیر رگرسیونی استانداردشده هر یک از آن ها به ترتیب عبارت است از: 347/0، 228/0، 195/0 و 175/0-.
۸۳.

برآورد ظرفیت برد گردشگری شهر یاسوج و ارائه برنامه راهبردی با کمک مدل تحلیل سوات(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۹۹
مقدمه: با توسعه سریع اقتصاد اجتماعی جهان امروزی و بهبود استانداردهای زندگی، مردم بیشتر به گردشگری علاقه مند شده و این موضوع باعث شده که گردشگری به سرعت توسعه یابد. گردشگری یک صنعت محرکه مهم برای توسعه اقتصاد ملی با کارکردهای اقتصادی و اکولوژیکی است و در توسعه پایدار شهر ها ضروری است. شهرها با ارائه کالا و خدمات متنوع از فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین، فعالیت های خدماتی مانند امکانات پذیرایی و فراغتی، زمینه توسعه گردشگری را فراهم می کنند. گردشگری در شهر هایی توسعه پیدا می کند که علاوه بر داشتن جاذبه های تاریخی، فرهنگی و هنری از امکانات و خدمات مناسب نیز بهره مند باشند. رشد انفجاری گردشگری داخلی و خارجی در سال های اخیر ضمن ارتقای توسعه اقتصادی کشور ها و مناطق مختلف، مشکلات و چالش های زیادی را به همراه داشته است. بنابراین، ارزیابی ظرفیت برد گردشگری یک شهر مقصد گردشگری برای تحقق توسعه پایدار گردشگری شهر از اهمیت بالایی برخوردار است. شهر یاسوج از جمله شهر هایی است که دارای پتانسیل و شرایط آب و هوایی مناسب برای جلب گردشگران خارجی و داخلی است. وجود جاذبه های گردشگری در زمینه های طبیعی، تاریخی و فرهنگی می تواند زمینه های رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را در این شهر فراهم آورد و به عنوان یک قطب مهم گردشگری در سطح ملی مطرح شود. اما باید توجه کرد که توسعه گردشگری مستلزم تعیین ظرفیت و کسب شناخت همه جانبه از توان های طبیعی، تهدیدها و فرصت های موجود در محیط خارجی و بازشناسی ضعف ها و قوت های داخلی آن به منظور سنجش وضعیت و تدوین راهبردها برای هدایت و کنترل سیستم مدیریتی آن است.مواد و روش هادر این تحقیق ظرفیت برد گردشگری شهر یاسوج با استفاده از مدل داگلاس مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با هدف بررسی توان و تنگنا های صنعت گردشگری و در نهایت، ارائه راهکار هایی به منظور تقویت و توسعه آن، تجزیه و تحلیل استراتژیک آن با استفاده از تکنیک سوات مورد پژوهش قرار گرفته است. شهر یاسوج به عنوان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد در جنوب غربی ایران در کنار رودخانه بشار و در دامنه قلل دنا بین 30 درجه و 9 دقیقه تا 31 درجه و 32 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 43 دقیقه تا 51 درجه و 52 دقیقه طول شرقی در ارتفاع ۱۸۷۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است. این شهر به دلیل قرارگیری در دامنه های زاگرس و موقعیت کوهستانی، دارای طبیعتی زیبا و آب و هوایی معتدل برای گذران اوقات فراغت گردشگران است. به همین دلیل، سالانه گردشگران زیادی به این شهر کوهستانی سفر می کنند. در همین راستا ابتدا مقادیر پارامتر های مدل داگلاس با پیمایش های دقیق صحرایی تعیین و سپس، به صورت کاملاً عملیاتی قوت ها و ضعف ها؛ فرصت ها و تهدیدهای پارک های مورد مطالعه به لحاظ گردشگری کمپینگ در مقیاس دقیق بررسی شد و با نظرخواهی از کارشناسان و با استفاده از روش خبرگان وزن دهی به هر یک از عوامل صورت گرفت.یافته هامحاسبه ظرفیت برد پارک های مورد مطالعه نشان داد این پارک ها ظرفیتی معادل 732643 نفر گردشگر در سال و 5426 نفر در روز را دارند. با بررسی میدانی پارک های مورد مطالعه مشخص شد که فقط یک محدوده محصور 2 هکتاری در پارک مهرورزی برای فعالیت چادر زدن نسبتاً استاندارد است که ظرفیت 29176 نفر گردشگر در سال و 216 نفر گردشگر در روز را دارد که حدود 4 درصد تعداد گردشگرانی است که در فضای غیر استاندارد مبادرت به چادر زدن در پارک های مورد مطالعه می کنند. با هدف بررسی توان و تنگنا های صنعت گردشگری و در نهایت ارائه راهکار هایی به منظور تقویت و توسعه آن، با استفاده از تکنیک سوات راهبرد توسعه گردشگری پارک ها مشخص شد. نتایج نشان داد قوت ها ( S)، ضعف ها ( W)، فرصت ها ( O) و تهدیدهای ( T) صنعت گردشگری در پارک های شهر یاسوج به ترتیب دارای امتیاز 2/98، 3/15، 3/19 و 3/26 هستند که بر اساس محاسبه مجموع ضرایب عوامل داخلی و خارجی مشخص شد که استراتژی موجود در پارک های مورد مطالعه تدافعی (W-T) است. در راستای تبدیل ضعف ها به قوت و تهدید ها به فرصت برای توسعه گردشگری در شهر یاسوج، راهبردهای تدافعی از قبیل بالا بردن آگاهی گردشگران جهت جلوگیری از تخریب و آلوده کردن پارک ها، توجه به جنبه های بهداشتی و نظافت در پارک ها، تقویت حس امنیت در پارک ها و غیره ارائه شده است. نتیجه گیریدر مطالعه حاضر می توان این گونه نتیجه گیری کرد که سازمان های متولی شهری و گردشگری در شهر یاسوج فقط اقدام به توسعه های فیزیکی معمول و ایجاد یک امکانات و شرایط حداقلی می کنند و به موضوع گردشگری به صورت دقیق و متناسب با استاندارد های جهانی فکر نمی کنند و اگر شرایط به همین منوال پیش برود، ضمن اینکه محیط گردشگرپسند پارک های شهری روز به روز تخریب خواهد شد، تعداد گردشگران نیز کاهش خواهد یافت و از این نظر صدماتی متوجه درآمدزایی و اشتغال شهر خواهد شد. لازم است پیش از طراحی و اجرای زیرساخت ها و امکانات گردشگری در پارک های شهری، ابتدا اقدام به ظرفیت برد آن شود و طراحی و به کارگیری امکانات بر اساس اصول و متناسب با ظرفیت برد اجرا شود. در بررسی کلی پارک های مورد مطالعه و میزان استقبال گردشگران، در نگاه اول به نظر می آید که پارک های شهر یاسوج شرایط مناسبی برای گردشگری دارند، اما با بررسی همه عوامل داخلی (قوت ها و ضعف ها) و عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها) و تحلیل آن ها در کنار هم مشخص شد که اتفاقاً ضعف ها بر قوت ها و تهدیدها بر فرصت ها برتری دارد و برای مدیریت گردشگری پارک ها در حال حاضر باید یک راهبرد تدافعی برای مقابله با ضعف های درونی و تهدیدهای بیرونی اتخاذ کرد. 
۸۴.

ارزیابی وضعیت شهر یاسوج از نظر شاخص های راهبرد توسعه شهری (CDS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبرد توسعه شهری رویکرد مشارکتی یاسوج شهروندان مدیران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۱۴۰
راهبرد توسعه شهری برنامه ای نوین است که امروزه در بسیاری از شهرهای جهان و برخی شهرهای ایران به منظور بهبود کیفیت زندگی، کاهش فقر، توسعه پایدار و ایجاد حکمروایی خوب شهری با رویکردی مشارکتی اجرا می شود.هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ابعاد راهبرد توسعه شهری از نظر شهروندان و مدیران شهری است. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان حوزه مدیریت شهری و شهروندان شهر یاسوج است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران برای شهروندان ۳۸۴ نفر و برای مدیران ۳۰ نفر برآورد گردید. برای تحلیل پژوهش از آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد از نظر شهروندان ابعاد راهبرد توسعه شهری وضعیت مناسبی ندارند، در حالی که مدیران شهری رضایت نسبی از وضعیت این ابعاد دارند. به طوری که با توجه به آمار توصیفی و آزمون تی، میانگین کل ابعاد راهبرد توسعه شهری از نظر شهروندان ۱.۸۸ و از دید مسئولان شهری ۲.۹۸ است. علاوه براین، میزان رضایت از ابعاد پژوهش بین دو گروه تفاوت قابل توجهی دارد؛ نتایج رگرسیون خطی نشان داد از دید شهروندان ابعاد بانکی بودن با ضریب ۰.۴۱۳ و قابلیت زندگی با ضریب ۰.۱۶۷ دارای بیش ترین و کم ترین میزان اهمیت هستند. در حالی که از دید مدیران شهری، ابعاد قابلیت زندگی و حکمروایی خوب با ضریب ۰.۳۷۳ و ۰.۱۱۲ بیش ترین و کمترین اهمیت را دارند. در نهایت نتایج پژوهش حاضر می تواند درک بهتری برای مدیران شهری فراهم کند تا در تصمیم گیری ها و ارائه مناسب تر خدمات عملکرد بهتری داشته باشند.
۸۵.

سنجش ابعاد حکمروایی خوب شهری و عوامل کلیدی اثرگذار بر وضعیت آن در شهرهای قومی (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمروایی خوب شهری توسعه پایدار شهرهای قومی روش های آینده پژوهی یاسوج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۵۵
حکمروایی شهری یکی ازالگوهای نوین مدیریت شهری است که به دنبال دستیابی به توسعه انسانی پایداروایجاد شهری پایداراست.این الگو برتعامل پویای سازمان های دولتی،نیروهای بازار و نهادهای اجتماعی تأکید دارد و شهروندان در آن نه تنها شرکت کننده فردی نیستند،بلکه به صورت سازمان یافته نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی جامع ابعاد و شاخص های حکمروایی خوب شهری و عوامل موثر در وضعیت امروز این ابعاد در شهر یاسوج است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و اکتشافی و با توجه به هدف، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، متخصصین و کارشناسان آگاه به موضوع حاضر و روش های آینده پژوهی است. نمونه پژوهش نیز به ترتیب 50 نفر از خبرگان برای بررسی وضعیت ابعاد حکمروایی و 15 نفر نیز برای علت یابی وضع موجود بود که با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش پنل دلفی انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای SPSS ،Mic Mac و Scenariowizard استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد،شهر یاسوج ازنظر حکمروایی خوب شهری وابعاد مورد بررسی آن وضعیت مناسبی ندارد ودر این بین ابعاد مشارکت،قانون مداری و امنیت وهمچنین گویه های میزان رضایت ازمشارکت شهروندان درتصمیم گیری های شهری،تعدد خدمات تأثیرگذاردربهبودامنیت فضایی،عدالت جنسیتی درشهر،زیباسازی شهرتوسط شهرداری،همبستگی بین مردم ومسئولان ازطریق پاسخ گویی مدیران دارای بدترین شرایط دربین ابعادوشاخص های موردبررسی بودند.همچنین نتایج تحلیل اثرات متقاطعدرنرم افزارمیک مک نشان داد،عوامل حاکمیت نگاه قومی وطایفه ای درمدیریت شهری،مدیران ناآشنا بامبانی برنامه ریزی شهری،ساختار تصمیم گیری بالا به پایین،عدم هماهنگی بین نهادهای مدیریت شهری وعدم مشارکت باساکنین درطرح های توسعه شهری دارای بیش ترین اثرگذاری بروضعیت امروزحکمروایی درشهریاسوج هستند.درآخر نیز باسناریونویسی به ارائه راهبردهای نوین اقدام شد.
۸۶.

بررسی عوامل اجتماعی و روان شناختی مؤثر بر گرایش به خودکشی: نمونه موردی زنان 16 تا 40 ساله شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی تجرد دینداری زنان خانه دار زنان گرایش به خودکشی یاسوج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۳۰
خودکشی پدیده ای چند بعدی و فرایندی است که از ناراحتی، تمایلات به خودکشی، خودکشی نافرجام تا خودکشی کامل را شامل می شود. اکثر پژوهش های پیشین، با اتکای بر متغیرهای جامعه شناختی یا روان شناختیِ صرف با تکیه بر آمارهای رسمی و داده های سری های زمانی، تنها خودکشی کامل را مورد توجه قرار داده و گرایش به خودکشی را نادیده گرفته اند. از این رو، مقاله حاضر با در نظر گرفتن هر دو دسته متغیرهای جامعه شناختی و روان شناختی، و با روش پیمایشی مقطعی به بررسی میزان گرایش به خودکشی زنان 16- 40 ساله ساکن شهر یاسوج پرداخته است. بر اساس نتایج پژوهش مجردها نسبت به متأهل ها، جوانان نسبت به میان سالان، و بیکاران و دانشجویان نسبت به شاغلان و خانه داران گرایش بیشتری به خودکشی داشته اند. همبستگی متغیرهای دینداری و افسردگی با گرایش به خودکشی، به ترتیب، منفی و مثبت بوده است. مهم ترین متغیر تأثیر گذار بر گرایش به خودکشی افسردگی و تأثیر دینداری بر گرایش به خودکشی بیشتر غیر مستقیم بوده است. در نهایت دو متغیر افسردگی و مجرد بودن توانسته اند بیش از نیمی از واریانس (53 درصد) گرایش به خودکشی پاسخ گویان را تبیین کنند.
۸۷.

کنش مسئولانه در فرایند جامعه پذیری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت پذیری دین داری جامعه پذیری شهروندی محیط زیست یاسوج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۶
در این تحقیق وضعیت و فرایند رفتار مسئولانیه زیست محیطی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش پیمایش، داده های مورد نیاز تحقیق از تعداد 400 نفر نمونه از بین جامعیه آماری پژوهش که شامل شهروندان بالای 18 سال شهر یاسوج بودند به روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. تحلیل یافته های توصیفی پژوهش نشان داد، میزان مسئولیت پذیری شهروندان شهر یاسوج نسبت به محیط زیست در حد متوسط بود. در بخش یافته های استنباطی، رابطیه مسئولیت پذیری زیست محیطی، به عنوان متغیر وابسته، با سایر متغیرها (جامعه پذیر ی زیست محیطی دین داری و آگاهی زیست محیطی)، به عنوان متغیر مستقل، مورد سنجش قرار داده شد. نتایج نشان داد بین متغیرهای  جامعه پذیری، آگاهی زیست محیطی و دین داری با متغیر وابسته (مسئولیت پذیری زیست محیطی) رابطیه معنادار وجود دارد. به این صورت که هرچه افراد از آگاهی زیست محیطی بیشتر و جامعه پذیری و دین داری قوی تری برخوردار باشند، نسبت به محیط زیست مواجهیه مسئولانه تری داشتند. نتایج همچنین نشان داد با افزایش سن و تحصیلات پاسخگویان، میزان مسئولیت پذیری آنها افزایش می یابد. از نظر جنسیت نیز تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شد، به این صورت که زنان مسئولیت پذیری زیست محیطی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند. در تحلیل نهایی، به این نکته اشاره شد که تغییر رفتار شهروندان و شکل دادن رفتار مسئولانه مستلزم قرار دادن این شکل از رفتار ذیل فرایند جامعه پذیری و توجه نهادهای جامعه پذیری به این بعد از رفتار شهروندان است. نهادهای جامعه پذیری با درک اهمیت نقش محیط زیست در زندگی انسان، می توانند با برنامه ریزی و تولید محتوای مناسب مرتبط با محیط زیست، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتار مسئولانیه شهروندان نسبت به محیط زیست ایفا نمایند.