مطالب
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰۸ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
209 - 232
حوزههای تخصصی:
هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگ تری از واقعیت مواجه می کند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای می دهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیت های تصویر، می توان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر به نمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف می پردازد و سپس با استفاده از تحلیل های روان شناختی به دنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بی دل» مهدی اخوان ثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) به کار گرفته شده است. تصویر عمق به معنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراه کردن مخاطب است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، به منزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهره گیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق شده اند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر به لحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپس زده در اثر کودتا را به تصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره می گیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضع گیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.
بررسی پنج سروده ی تمثیلی و روایی مهدی اخوان ثالث در مجموعه ی «از این اوستا»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پنج سروده ی تمثیلی و روایی مهدی اخوان ثالث، در مجموعه ی «از این اوستا»، بازخوانی و بررسی می شود. این مقاله برآن است تا نشان دهد که شاعر، در این سروده ها، تنها روایت گر و قصه گو نیست، بلکه از روایت و حکایت برای گزارش رویدادهای اجتماعی و مفاهیم انسانی روزگار خویش بهره می گیرد. در این راستا، تمثیل های به کاررفته در سروده ها و شیوه ها و شگردهای روایت پردازی شاعر، تبیین و بررسی می شود. در این بازخوانی و بررسی دیده می شود که گفت وگوها، حوادث، توصیف ها، آغاز و پایان مناسب، پرداخت موضوع و شخصیت پردازی به شیوه ای استادانه در این سروده ها رعایت شده است. شاعر علاوه بر شگردهای روایت پردازی، هنر شعری خود را نیز در این سروده ها به نمایش می گذارد و از زبان، موسیقی، صورخیال و عاطفه ی شعری به خوبی استفاده می کند.
تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد سال 1332 خورشیدی، در شعرهای مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی، رویداد تاریخی مهمی بود که تأثیری عمیق و پایدار بر ذهنیت نخبگان و روشنفکران و نیز سایر طبقات اجتماعی ایران باقی گذاشت. در میان شاعران روشنفکر معاصر که رویداد کودتا را درک کردند، مهدی اخوان ثالث، به دلیل آن که به ملی گرایان و روی کارآمدن آنان و شکست و دفع سلطنت، امید بسیار بسته بود، پس از شکست ملی گرایان در جریان کودتای 28 مرداد، بیش از دیگران سرخورده شد. هدف این پژوهش، که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و داده ها را از طریق مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای فراهم آورده، تحلیل نتایج سرخوردگی از کودتای 28 مرداد 1332، در شعرهای اخوان ثالث است. به این منظور، با مطالعیه سروده های اخوان ثالث، آن هایی که تحت تأثیر کودتا گفته شده، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته است. از میان این دست اشعار اخوان ثالث، 6 مورد، گزینش و در این مقاله تبیین و تحلیل شده است. این شعرها که مربوط به مجموعیه «زمستان» (1335) است، به ترتیب الفبایی: 1. «آواز کَرَک»، 2. «اندوه»، 3. «باغ من»، 4. «برای دخترکم لاله و آقای مینا»، 5. «چاووشی»، و 6. «زمستان» است. تحلیل این شعرها نشان می دهد که اخوان ثالث پس از کودتای ۲۸ مرداد، دچار سرخوردگی مفرط می شود؛ آن گونه که نسبت به آینده و هر گونه دگرگونی مثبتی که می تواند به وجود آید، ناامید می گردد و نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی رویکردی منفعلانه در پیش می گیرد.
زمینه های ناموزونی تاریخی- فرهنگی در شعر معاصر با تکیه بر شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۱۷۰-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
تأثیر ناموزونی تاریخی- فرهنگی در شعر معاصر به مثابه یکی از ارکان اصلی فرهنگ جامعه و بویژه شعر اخوان از شاعران نوپرداز معاصر، مشهود است. این مقاله توصیفی- تحلیلی در پی این است که ضمن بررسی تجربه تاریخی مدرنیته در ایران، عوامل و زمینه های ایجاد ناموزونی تاریخی- فرهنگی را در شعر معاصر و جلوه های آن در شعرهای اخوان، آشکار سازد. بررسیها نشان می دهد که شعر اخوان در سه حوزه صورت و محتوا، زبان و قالب، ناموزونی زیادی دارد؛ بدین معنا که صورت شعر، نو و مدرن است اما محتوای آن به جای هماهنگی با صورت و بازتاب ارزشهای مدرن به تأسّی از منتقدان غربی مدرنیته، غرب و ارزشهای آن را زیر سؤال می برد. هم چنین، کاربرد زبان کهن در کنار زبان امروزی و کاربرد همزمان قالبهای گذشته شعر فارسی و نیمایی، نشانگر ناموزونی شعر اخوان است.
زیبایی شناسی اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم در سروده های مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر السّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم دو مکتب مهمّ هنری در اواخر قرن نوزده و آغاز قرن بیستم است که توانست در ادبیّات نیز اندیشمندانی را به تکاپو وادارد. مسائل مهمّ انسانی، جهش های بزرگ صنعتی، جنگ، استثمار و هزاران بحران بزرگ دیگر دست مایه بسیاری از آثار بزرگ و ماندگار هنری شد. ایران و خاورمیانه نیز همانند دیگر کشورهای پرآشوب قرن از تنش ها و پیامدهای خارجی و داخلی این بحران ها درامان نبودند. مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب دو نماینده هنر ایرانی و عراقی هستند که هم صدا با دیگر هنرمندان، تنهایی و انزوای انسان در قرن آشوب زده را ترسیم کردند و با به تصویرکشیدن تابلوهایی از جنس واژه و خیال، به آرزوی آزادی، مجال پرواز دادند. در نوشتار پیش رو با توجّه به حال و هوای سروده ها، نقاط اشتراک آن ها با برخی از آثار نقّاشی در سبک های مورد نظر بررسی شده است. سروده ها با توجّه به درون مایه آن ها در دو سبک نقّاشی مورد نظر دسته بندی شد. جستار حاضر درپی گزینش و بازنمایی زیبایی شناختی تصاویر امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی است. با توجّه به پژوهش پیش رو، اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب تصویرسازانی در هردو سبک هنری هستند؛ ولی تصاویر برساخته خیال سیّاب با همه درد و رنج دورانش به سبک امپرسیونیسم و اخوان ثالث به اکسپرسیونیسم گرایش بیشتری دارد. دلیل این امر، توجّه شاکر سیّاب به محیط زیست پیرامونش یا همان دیده های ملموس او و تمایل اخوان به تاریخ است. از همین روی، ذهنیت مبهم تری در تصاویر شعری اخوان دیده می شود.
تحلیل نگاشت های مفهومی در دو شعر از مهدی اخوان ثالث با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل نگاشت های مفهومی در دو شعر از مهدی اخوان ثالث با رویکرد شعر شناسی شناختی در چارچوب نظریات مارگریت فریمن (2000)، فوکونیه (2002) و ترنر (2002) می پردازد. در رویکرد شعر شناسی شناختی، امکان بررسی متون ادبی به واسطة ابزارهای زبان شناسی شناختی امکان پذیر است. از جمله این ابزارها که بررسی ساختار کلی اثر و چینش واحدهای زبانی را ممکن می سازند، می توان به نگاشت های مفهومیِ ویژگی، رابطه ای و نظام اشاره کرد. در نظریة شعر شناسی شناختی، بافت اثر نقش بنیادینی در ایجاد معنی دارد و تحلیل ها بر سه محور متن، مؤلف و خواننده قرار دارند. با توجه به این که راهکارهای تحلیل در نظریة شعر شناسی شناختی، منجر به بررسی سبکی متن می شود، ضرورت پژوهش بدیهی به نظر می رسد.
پرسش پژوهش این است که سطوح مختلف تفسیری شعر اخوان با رویکرد شناختی چگونه جنبه های مختلف جهان فکری او را از لحاظ ساختاری و محتوایی تبیین می نمایند؟ بررسی دو شعر منسجم از اخوان ثالث در چارچوب شناختی نشان می دهد که چه عواملی باعث ماندگاری یک شعر و استحکام آن می شوند و چگونه ساختار شعر می تواند در ساخت جهان فکری مؤلف سهیم باشد. نتایج بررسی سبکی اخوان از منظر شناختی نشان داد که وجود تعامل میان ساختار و محتوای اثر و همین طور وجود یک کل معناشناختی یک پارچه در قالب الگویی ذهنی در شعر، می تواند از عوامل ماندگاری و انسجام آثار او محسوب شود.
بررسی تمثیل های حماسی و اسطوره ای در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تمثیل های حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیل های حماسی و اسطوره ای ایرانی، اشاره ها و تلمیحات اسلامی و اشاره های داستانی غربی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشم گیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیل های حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر اخوان ثالث به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم انسانی و مسائل اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیل های حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است.
بررسی سروده های تمثیلی مهدی اخوان ثالث (م. امید) دردو مجموعه شعر«زمستان» و «آخر شاهنامه»
حوزههای تخصصی:
نویسندگان در این مقاله، سروده های تمثیلی مهدی اخوان ثالث، در دو مجموعه «زمستان» و «آخرِشاهنامه» را بازخوانی و بررسی کرده اند. بدین منظور، درونمایه و محتوای تمثیل های به کار رفته در سروده های دو مجموعه شعر یادشده را با تکیه بر منابع معتبر، مطالعه و بررسی نموده و دریافته اند که شاعر در این دو مجموعه، به روشی تازه دست یافته و اغلب شعرهای خویش را به شیوه ی تمثیلی و روایی سروده است. این تمثیل ها به ویژه در مجموعه ی زمستان، بیشتر از طبیعت و عناصر و پدیده های طبیعی محیط زندگی شاعر، مایه می گیرند. در این سروده ها، شاعر برای ترسیم مسائل اجتماعی و مفاهیم انسانی روزگار خود و برای بیان عواطف و احساسات درونی خویش، از تمثیل های گوناگون بهره گرفته است. تمثیل های به کار رفته در این سروده ها، اغلب بیانگر احساس یأس و شکست شاعر درباره مسائل اجتماعی و انسانی روزگار اوست.
بررسی ساختارگرایانۀ تصاویر یأس آلود و اضطراب آور در شعر «آخر شاهنامه» اثر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر «آخر شاهنامه» یکی از شعرهای درخشان مهدی اخوان ثالث است که تحت تأثیر کودتای 28 مرداد سال 32 رنگ یأس و اضطراب به خود گرفته است. زمینه ها و عوامل فردی و اجتماعی بسیاری در شکل گیری این دو مقوله به هم پیوسته عاطفی تأثیرگذارند، اما در شعر اخوان، شاید تأثیرگذارتر از مرگ نزدیکان، شکست نهضت ملی برخاسته از وقایعِ مربوط به نفت بود که یأس و اضطراب را در ذهن و روانِ شاعرِ شکست خورده معاصر نمایان کرد. شعر «آخر شاهنامه»، به جهت جنبه روایی، برخورداری از زبان کهن خراسانی، هنجارگریزی نحوی و ساختار منسجم آن، قابلیت بررسی با رویکردهای ادبی جدید و به ویژه نقد ساختارگرایانه را دارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه و ساختار تصاویر یأس آلود و اضطراب آور و نیز تقابل آنها با تصاویر شاد و امیدبخش در شعر «آخر شاهنامه» است؛ زیرا بررسی ساختار تصویر در این شعر، ما را در فهم دشواری های شعر اخوان یاری می رساند. روش این پژوهش تحلیلی انتقادی است و در آن با استفاده از رویکرد نقد ساختاری تلاش شده است تصاویر اضطراب آور و یأس آلود این شعر در دو محور افقی و عمودی بررسی شود تا از این طریق علل انسجام آن با استفاده از دستاوردهای نقد ادبی واکاوی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اخوان در این شعر بیش از شصت وپنج تصویر یأس آلود و اضطراب آور را با استفاده از ابزارهای تصویرآفرینی، همچون کنایه، استعاره، تشبیه، نماد، متناقض نما و...، در دو محور هم نشینی و جانشینی به کار گرفته است تا از این طریق فضای پر از یأس و اضطرابِ دهه چهل را ترسیم کند.
قصه غمگین غربت (تأملی بر شعر «خوان هشتم و آدمک» سروده مهدی اخوان ثالث (م . امید)
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی تمثیلی اشعار قاصدک مهدی اخوان ثالث، تقی متقی ، محمود کیانوش و ساعی البرید بلندالحیدری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قاصدک نماد و تمثیلی از وفاداری، صداقت و خوشبختی، پیام آوری و خوش خبری است . از آنجایی که میان شعرهای فارسی و عربی جنبه های مشترک بسیاری را می توان یافت؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ی تمثیلی اشعار قاصدک مهدی اخوان ثالث، تقی متقی، محمود کیانوش، شاعران معاصر ایرانی و ساعی البرید بلندحیدری، شاعر شناخته شده ی عراقی تحریر شده است. مسأله موردنظر این است که شاعران نام برده چه تمثیل هایی را در شعر قاصدک خود جای داده اند. نویسنده پس از بررسی، متوجه شباهت ها و تفاوت هایی در شعر قاصدک شاعران مورد نظر شد، که از دلایل ضرورت و اهمیت بررسی آن محسوب می شود تا بدانیم شاعران معاصر ایران و عرب شعر قاصدک خود را با چه نماد و تمثیلی هایی به ما می شناسانند. نوشتار حاضر کاملاً بکر و بدیع بوده و تاکنون نوشتاری در این خصوص به تحریر درنیامده است. بنابراین این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و بررسی اشعار این شاعران به صورت تحلیلی و توصیفی صورت گرفته است تا پژوهشگر بداند آیا در شعر قاصدک اخوان ثالث، تقی متقی، محمود کیانوش، شاعران ایرانی، و ساعی البرید بلندالحیدری، شاعر عراقی، تمثیل به کار برده شده است ؟ آیا تمثیل ها و کارکرد آن ها در اشعار این شاعران یکسان است یا متفاوت؟ یافته های پژوهش حاکی از این می باشد که تمثیل بکار گرفته از قاصدک در اشعار شاعران متفاوت می باشد و هیچ کدام حامل یک خبر یکسان نیست. اخوان، تقی متقی و بلندالحیدری بر خلاف نماد بارز قاصدک یعنی خوش خبری، آن را تمثیلی از انسان مغموم و بدون امید می دانند.
تحلیل فرانقش اندیشگانی شعر «خوان هشتم» از مهدی اخوان ثالث بر اساس دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستور نقش گرای هلیدی از آن رو که امکان بررسی متون را به صورت یک کلِ منسجم و یک پارچه فراهم می کند، در مطالعات ادبی نیز بسیار موثر واقع گردیده است. این شاخه از دستور نوین، با تکیه بر سه فرانقش عمده اندیشگانی، بینافردی و متنی، به واکاوی متون و هم چنین بررسی نقش زبان در بازنمود واقعیت، تعامل بینا فردی و معنای متون می پردازد. فرانقش اندیشگانی از میان این سه فرانقش، شامل شش نوع فرایند مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، کلامی و وجودی می گردد. در آثار حماسی کهن، بدان دلیل که حماسه سرا می کوشید تصویری عینی و ملموس از داستانی قهرمانی و ملّی خلق کند، از فرایندهای مادی بیش از دیگر فرایندها بهره می برد، اما در حماسه های نوین با توجه به تغییر مختصات جوامع انسانی، حماسه سرا، با توجه به شکلی که برای روایت برمی گزیند، ممکن است از فرایندهایی مختلف در اثرش استفاده کند. شعر خوان هشتم اثر مهدی اخوان ثالث از برجسته ترین حماسه سرایان معاصر است که از فرایندهای ذهنی و پس از آن فرایندهای ذهنی و کلامی بیش ترین استفاده را کرده است. شکل روایی داستان، حضور یک نقال در روایت و پس از آن حضور شاعر به عنوان نقال یا راوی دوم، غلبه ساختار وصفی قصه و هم چنین پیوند با داستان هفت خوان رستم را می توان از مهم ترین دلایل کاربست این نوع فرایندها در شعر خوان هشتم دانست.
بررسی فرایند نوستالژی در شعر معاصر فارسی (بر اساس اشعار: نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث)
حوزههای تخصصی:
بازیابی خاستگاه های تازه از قصه های عامه در شعر «قصه شهر سنگستان» از مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«قصه شهر سنگستان» از اشعار پرآوازه مهدی اخوان ثالث است. قصه روایت شهریاری است که همه ساکنان شهرش به سنگ بدل شده اند و او در پی راه چاره ای برای نجات آن هاست. از شخصیت های این شعرِ روایی دو کبوترند که از سرگذشت شهریار آگاهند و راه رهایی را به او می نمایانند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، خاستگاه بن مایه «غیب گویی پرنده» در فرهنگ عامه و ادبیات فارسی (در ۳۷۰ داستان عامیانه و صد منظومه عاشقانه) بررسی شده است. با تأمل در نمونه های مشابه می توان گفت که این بن مایه در سه دسته جای می گیرد: ۱. بازگفتِ سرگذشت قهرمان از زبان پرنده؛ ۲. پی بردن به خاصیت جادویی درخت از زبان پرنده ؛ ۳. تبدیل شدن دختر به پرنده که ساختار دسته اول به شعر اخوان ثالث نزدیک تر است. نمونه هایی مشابه با روایت اخوان ثالث به ویژه در قصه های عامه وجود دارند که می توانند پیشینه ای روشن برای بازپردازی اخوان ثالث در روایت «قصه شهر سنگستان» باشند. با اینکه دو نمونه از این بن مایه در ادبیات رسمی گذشته بازیابی شده، خویشکاری های بن مایه «غیب گویی پرنده» در «قصه شهر سنگستان» با خویشکاری های آن در داستان های عامه همانندی بیشتری دارد و بسامد آن در قصه های عامه بیشتر است. با توجه به تصریح اخوان ثالث بر علاقه اش به استفاده از ادبیات عامه، وام گیری او در بن مایه مدنظر در شعر « قصه شهر سنگستان» که اساس این مقاله است پذیرفتنی تر می شود.
تحلیل گفتمان اوصاف طبیعت و احوال اجتماع در اشعار مهدی اخوان ثالث بر اساس رویکرد ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسة سمبولیسم اجتماعی در سروده های نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث پس از کودتای 28 مرداد 1332(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة تطبیقی میزان نمود ویژگی های اصلی سمبولیسم اجتماعی در سروده های دهة سیِ دو شاعر بنام این جریان، نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث صورت گرفته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که رویکرد نیما به سمبولیسم، تحت تأثیر سمبولیسم اروپایی و با هدف تعالی کیفیت و ارتقای جنبة هنری شعر بوده است؛ به عبارت دیگر، نیما از دو جنبة شاخص سمبولیسم اجتماعی بیشتر به جنبة نمادین و رمزگرایی آن توجّه دارد، در حالی که اخوان به هر دو جنبة تعهّد اجتماعی و نمادگرایی توجّه دارد. بخش اعظم این تفاوت، ناشی از نگرش های اجتماعی متفاوت آن هاست.
استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث (با رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
396 - 426
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های فن بیان، کاربرد استعاره به معنای کلی آن؛ به کار بردن یک واژه یا عبارت به جای عبارت دیگر بر اساس شباهت بین آن ها است. کاربرد استعاره به عنوان پدیده ایی زبانی ب ه ط ور ع ام و در زب ان ادبی به طور خاص نیست، بلکه پدیده ایی شناختی و ذهنی است و آنچه در زبان ظ اهر م ی ش ود، ص رفا نم ودی از ای ن پدیده ذهنی است. از طرف دیگر، این بیان شناختی و ذهنی از افکار را می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. کاربرد استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث می تواند یکی از نمونه های رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه فرکلاف باشد. بر این اساس، اگرچه که رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار می دهد، اما ادبیات ملت ها را نیز می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبان شناختی تحلیل و تفسیر کرد. در این پژوهش ک ه به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ایی انجام شده، پس از مطالعه غزلی ات این دو شاعر، م وارد اس تعاره ه ای توصیفی و بصری اشعار مشخص شده و از نظر کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته شده است. در نهایت، از تطبیق اشعار نیما و اخوان می توان چنین نتیجه گیری کرد که کاربرد استعاری از وضعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی غالب در اشعار اخوان ملموس تر است. با توجه به تحلیل بینامتنی ذکر شده، هر دو شاعر متاثر از شرایط حاکم بر فضای اجتماعی و سیاسی بوده اند. اما، در اشعار اخوان این نگاه آشکارتر است.
بررسی سمبولیسم اجتماعی در سروده های دهه ی سی مهدی اخوان ثالث با تکیه بر کودتای 28مرداد سال1332(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودتای28 مرداد1332تأثیرگذارترین رویداد تاریخ معاصر است که بر ذهن و زبان و بیان شاعران تأثیرات آشکار به جا گذاشت. مهدی اخوان ثالث از نوپردازان معاصر است که شعرش آیینه ی تمام نمای تجلّی این رویداد و پیامدهای آن در جامعه ی ایران است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، چگونگی انعکاس پیامدهای کودتا را در سروده های پس از کودتا تا1340مهدی اخوان ثالث بررسی کرده است.
نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اخوان ثالث با بهره گیری از وزن و بحر عروضی مناسب، جمله های کوتاه، تکرار فعل ها، استفاده از قیدهای کثرت، شک و تردید و افعال منفی، پیامدهایی نظیر سقوط دولت مصدّق، زندان، اعدام، کشتار و پناه بردن به افیون و باده را با زبانی نمادین و با رویکردی اجتماعی و نو در سروده های خود نشان داده است.
نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اخوان ثالث با بهره گیری از وزن و بحر عروضی مناسب، جمله های کوتاه، تکرار فعل ها، استفاده از قیدهای کثرت، شک و تردید و افعال منفی، پیامدهایی نظیر سقوط دولت مصدّق، زندان، اعدام، کشتار و پناه بردن به افیون و باده را با زبانی نمادین و با رویکردی اجتماعی و نو در سروده های خود نشان داده است.
تحلیل ساختار شکل گیری معنا در شعر «قصه ای از شب» مهدی اخوان ثالث بر اساس آراء یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره نهم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۵(پیاپی ۴۷)
241-263
حوزههای تخصصی:
صورت گرایان حدود سال 1950 و حوالی انتشار آثار یاکوبسن در زمینۀ زبان شناسی ساختارگرا، در حوزۀ تحلیل ساختاری متون ادبی دست به نوآوری زدند. نقد ساختارگرا متون ادبی را مجموعه ای از پدیده های زبانی در نظر می گیرد که آن ها را از هر متن دیگری متمایز می کند. فرایندهایی که این تمایز را سبب می شوند، در تمام سطوح (آوایی، دستوری و واژگانی) قابل تشخیص هستند. در این پژوهش با تکیه بر آثار یاکوبسن به بررسی یکی از اشعار اخوان ثالث با عنوان «قصه ای از شب» پرداخته ایم. تحلیل ساختارگرایانه به ما کمک می کند تا خوانشی موشکافانه از متن داشته باشیم و صورت و قالب شعر را با ظرافت بیشتر مورد تأمل قرار دهیم تا به شبکۀ معنایی پنهان شعر برسیم. درحقیقت، هدف از این بررسی پاسخ به سؤالاتی است نظیر اینکه چگونه کارکردهای زبانی در قالب ساختار هندسی شعر به خدمت انتقال هر چه بهتر مفاهیم درآمده اند و چگونه نظام کلمات در پسِ ساختارهای سطحی خود دربرگیرندۀ مفاهیم عمیق متناسب با فضا و درون مایۀ اصلی شعر هستند. با بررسی فرایند های آوایی، دستوری و واژگانی معنایی نشان داده ایم که نظام کلمات چگونه سبب پیدایش لایه های پنهانی در شعر شده اند که در خلق زیبایی مؤثر بوده اند و نیز به کشف شبکۀ معنایی شعر نائل آمده ایم.
جلوه های انتقاد اجتماعی- سیاسی در شعر معاصر ایران و سوریه (مطالعه موردی: مهدی اخوان ثالث و محمّد الماغوط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
168 - 195
حوزههای تخصصی:
شاعران متعهد و مردمی، این را رسالت خود می دانند که مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی را در آینه اشعار خویش منعکس نمایند. این سرایندگان اغلب خود رنج و درد ناشی از جنگ، استعمار، استبداد، خفقان، سرکوب و فضای بسته سیاسی را تجربه کرده اند و در جهت بیداری و ترغیب مردم، دست به قلم برده اند. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، در پی آن بوده است تا جلوه هایی از انتقاد اجتماعی سیاسی در سروده های مهدی اخوان ثالث (از ایران) و محمّد الماغوط (از سوریه) را بررسی کرده و از این منظر وجوه تشابه و تمایز هر یک را نسبت به موضوع یاد شده در معرض نگاه خواننده قرار دهد. آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد به طور اختصار عبارت از آن است که: شاعران این تحقیق، انتقاد از انسداد سیاسی و عدم وجود آزادی، انتقاد از بی تدبیری و بی کفایتی حاکمان، انتقاد از غفلت زدگی و بی دردی مردم، انتقاد از سستی مبارزان، انتقاد از جنگ طلبی و... را در دستور کار خود قرار داده و بازتاب داده اند. اخوان ثالث و ماغوط درصدد آن بوده اند تا با برانگیختن احساسات ملّی و کهن، نیز، مردم را از غفلت و روزمرگی رهانده و نسبت به افتخارات گذشته شان آگاهی داده، باشد که هویّت از دست رفته را بازیافته و بدان در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی حیاتی دوباره بخشند.