
مقالات
حوزههای تخصصی:
وفاق، به عنوان شعار محوری دولت چهاردهم، بدون تردید، همراه با دستاوردهای زیادی بوده است. این دستاوردها شامل مسائل مهمی در حوزه سیاست داخلی و خارجی می شود. از آن جمله، می توان به همدلی و هم زبانی در سطح داخلی و امکان گفتگو با قدرت های بزرگ و کشورهای همسایه، در راستای زدودن غبار جنگ و خشونت سیاسی و نظامی اشاره نمود. درعین حال، وفاق در ایران معاصر- و به شکل خاص در دولت چهاردهم- نیاز به آسیب شناسی دارد. هدف از این امر، شناخت هرچه بهتر ابعاد کاستی های موجود، برای رفع آن ها و ترمیم وضع موجود، است. آسیب شناسی وفاق می تواند در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی قابل بررسی باشد. علاوه بر ابهام مفهومی، مهم ترین آسیب های وفاق در این دو حوزه عبارتند از: امکان برداشت از وفاق به معنای تقسیم قدرت با رقبای سیاسی، حساس نبودن نسبت به انصاف و عدالت در ابعاد مختلف، نسبت برقرار نکردن با تحزب و نهادینه سازی دموکراسی، ابهام در مرز مسئولیت های فراملی و منافع ملی، مشخص نبودن موضع نسبت به سیاست گرایش و ابهام در دفاع از نیروهای نیابتی. این مقاله با سطح توصیفی- تحلیلی از روش استفاده از متون و مصاحبه ها بهره می برد.
صورت بندی خودانگاره زنان انقلابی
حوزههای تخصصی:
درباره حضور زنان در انقلاب اسلامی، پژوهش های بسیاری از زوایای متنوع انجام شده است؛ ولی روایت و دریافت آن ها از فعالیت خود و پژوهش درباره این خودانگاره، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که خودانگاره زنان متدین انقلابی در مواجهه فعال با پدیده انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ در این راستا با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی و با بهره گیری از تاریخ شفاهی نگارش یافته از خاطرات زنان انقلابی، این مسئله بررسی شد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که زنان انقلابی به عنوان فاعل شناسا، اقدامات سیاسی را نه به مثابه «حق»، بلکه «تکلیفی دینی» می پنداشتند؛ ازاین رو فعالیت های اجتماعی و سیاسی آنان در امتداد باورهای دینی و تقرب الهی، تفسیر می شود. همچنین در بررسی سخنان آن ها، نه مرز جنسیتی وجود دارد و نه مرز سِنی و نه مرز طبقاتی، بلکه اصل تکلیف مداری، ماهیت غیرمتصلب و انعطاف پذیر در مقتضیات شناختی، کنش های فرامرزی و باطن گرایی، مقوم های هویتی و زنجیره هم ارزیِ کنشگری فعال آن ها در مواجهه با پدیده انقلاب اسلامی بوده است. پس ترکیب مقولات با اعتنایی، تکلیف محوری و معناگرایی - در مقابل نگاه حق مدرن و ظاهرگرایانه - منجر به تنوع و تداوم فعالیت ها، فارغ از ساختارها و امکان های از قبل موجود، در صورت بندی خودانگاره زنان انقلابی شده است. همچنین یافته های دیگر شامل مقولات اجتماع سازی، تعامل خلاقانه و انفتاحی با ولی و رهبر انقلاب، نگرش فراجنسیتی و دریافت ضداستعماری از حجاب است. درعین حال به سبب بی علاقگی ایشان به روایت خود، همچنان جایشان در روایت و تخیل سیاسی زن ایرانی خالی است.
در نقد خودکامگی (میرزای نائینی و بحران عقب ماندگی ایران)
حوزههای تخصصی:
رساله تنبیه الامه میرزای نائینی بدون اینکه تکرار مباحث فقهیان گذشته باشد بنیانی قویم در فهم مسئله آن روز ایران یعنی استبداد و برون رفت از آن از منظرگاه فقه است. نائینی نه تنها با توجیه خودکامگی در آثار فقهیان گذشته مقابله کرد بلکه با طرح ابعاد مختلف استبداد به نقد گسترده آن پرداخت و تنها راه دستیابی به ملل مترقیه را تحدید قدرت و بازگرداندن مردم به قدرت دانست. او در تبیین ایده خود تراث فقهی شیعه را به خدمت گرفت و با همین سلاح نیز به نقد مخالفین خود در مشروطیت پرداخت. ایده بزرگ او دولت امانی بود که در آن حکومت بدون اینکه ملک کسی باشد منافع آن باید متوجه همه مردم شود. حاکم نیز اعم از اینکه معصوم و خطاپذیر باشد ملزم است با مردم در امر سیاسی مشورت نماید. این نظریه که نخستین بنیان های دموکراسی در ایران را تبیین می کند، اولین ایده ای است که دموکراسی را برخلاف ایده های متداول مطرح می سازد و بدین گونه به اندیشه شیعه در باب آزادی و مساوات، تشخصی متمایز می بخشد. تاکنون آثار متعددی درباره اندیشه نائینی نوشته شده است؛ اما تاکنون کسی آن را در زمینه مشکل تاریخی ایران مورد توجه قرار نداده است؛ ازاین رو، پرسش اصلی این پژوهش آن است که ایده او چه پاسخی به مشکل تاریخی ایران داده است؟ پاسخ او بازگشت دموکراسی به ساخت قدرت در ایران است که از دارایی های ما مسلمانان به شمار می رود.
جایگاه زن در اسلام سیاسی امام خمینی و اسلام سلفی
حوزههای تخصصی:
روایت ها و قرائت های مختلف از اسلام می تواند اثرات بسیار مهمی در جهت گیری های اجتماعی در جوامع مسلمان برجای بگذارد. این تأثیرات به ویژه وقتی روایتِ خاصی از اسلام، مبنای تأسیس یک نظام سیاسی قرار گیرد، دامنه فراگیرتری خواهد داشت. روایت طالبان از اسلام، محدودیت ها، الزامات و اقتضائات ویژه ای بر زندگی فردی مردم و حیات اجتماعی جامعه افغانستان به ویژه زنان تحمیل کرده است. از سوی دیگر، اندیشه امام نمونه بارزی از تطبیق اندیشه اسلامی با اقتضائاتِ امروز جامعه، ازجمله در مورد زندگی و نقش اجتماعی زنان در جامعه بوده است. در این پژوهش جایگاه زن در اسلام سیاسی امام و اسلام سلفی مورد مقایسه قرار گرفته است. روش پژوهش، اسنادی و داده های پژوهش شامل اطلاعات اسنادی مبتنی بر محتوای احکام و قوانین و مقررات، بازنمایی سیاست ها و رویه های حکمرانی در پایگاه های خبری بوده است. این مقایسه در محورهای حجاب، ازدواج، اشتغال و مشارکت اجتماعی، مشارکت سیاسی، آموزش و تحصیل زنان و همچنین استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی در اندیشه طالبان و امام انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشه طالبان که تفسیر خود از اسلام را مبتنی بر سنتِ پیامبر(ص) و خلفا می داند، اصل را بر محدودیت زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی و استفاده از خدمات و امکانات آموزشی، بهداشتی درمانی و مانند آن قرار داده است. در مقابل، امام در عینِ توجه به شأن، کرامت و آزادیِ حقیقی زن، جایگاه و نقش اجتماعی مهم و مشابه با مردان برای زنان قائل شده است.
جریان فکری سیاسی اسلام گرا در انقلاب اسلامی؛ از اتحاد تا انشعاب
حوزههای تخصصی:
جریان اسلام گرا ازجمله جریان های فکری سیاسی معاصر ایران است که در تمام تحولات اجتماعی سیاسی نقش محوری داشته و توانسته در رقابت با دیگر جریان های سیاسی در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی نقش هژمونیک پیدا کند و نظام سیاسی موردنظر خود را مستقر نماید. سؤال اصلی این مقاله آن است که جریان فکری سیاسی اسلام گرا در انقلاب اسلامی چه فرایند تحولی را پشت سر گذاشته است و چگونه از انسجام به انشعاب رسیده است؟ برای نیل به این منظور جریان شناسی سیاسی به منظور شاکله شناسی جریان اسلام گرا مورداستفاده قرارگرفته و در آن ایدئولوژی، رهبران و تحولات این جریان موردبررسی قرار می گیرد. رویکرد این پژوهش کیفی است که در آن از روش جریان شناسی استفاده می شود. گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات اسنادی و مطالعات اکتشافی از کتب و اسناد تاریخی و به روش استقرایی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در دوران پس از انقلاب تا سال 1360 جریان اسلام گرا در رقابت برون گروهی با جریان های لیبرال و سوسیالیست، اختلافات ب ی ن خ ود را کنار گذاشته و به صورت منسجم درصحنه حضور پیدا کرد؛ ولی از اواسط دهه شصت اختلافات درون این جریان سرباز می کند و انواع انشعابات آغاز می شود و تاکنون ادامه دارد.
جایگاه قانون اساسی در اندیشه حقوقی آیت الله بهشتی
حوزههای تخصصی:
آیت الله بهشتی سهم قابل توجهی در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران داشت. هدف از این نوشتار بررسی جایگاه قانون اساسی در اندیشه حقوقی آیت الله بهشتی است. نگارندگان با کاربست روش تحلیلی تاریخی و با تأکید بر جایگاه حقوق عمومی و اساسی در اندیشه ایشان، سعی دارند نشان دهند که چگونه ایشان با استفاده از منابع قرآنی و روایی و تجربیات سیاسی، مفاهیم حقوقی را در فصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جای داده است. سؤال اصلی تحقیق بدین صورت بیان می شود که چرا آیت الله بهشتی سراغ چنین ایده ای از تأسیس نظام حقوقی سیاسی رفته و چرا به قانون اساسی تن داده است؟ یافته ها حاکی از آن است که نظام فکری خاص ایشان در عرصه حقوق اساسی مشتمل بر ویژگی های خاص قانون اساسی در نظر ایشان، رهبری و مردم در قانون اساسی، حاکمیت سیاسی، نظارت در قانون اساسی، توسعه سیاسی، اقتصاد در قانون اساسی، اقتصاد اسلامی، عدالت خواهی اقتصادی و همچنین رویکرد خاص این متفکر اسلامی به نظام «امامت - امت» و البته آزادی های مشروع در قانون اساسی است که نگاه ایشان به مقوله قانون اساسی را از دیگران ممتاز می کند.