
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی مدیریت استعداد سرمایه انسانی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها جزو اسنادی فراترکیب محسوب می شود. در روند این پژوهش، تعداد 160 پژوهش انتخاب شدند که در آن ها درباره مدل مدیریت استعداد به طور مستقیم و همچنین در زمینه سایر متغیرها، به طور غیرمستقیم بحث شده بود. برای تحلیل داده ها نیز از رویکرد کیفی استفاده شد و نرم افزار اطلس تی.آی برای کدگذاری های پژوهش و رتبه بندی به کار گرفته شد. برای بررسی اعتبار مطالعات مورد استفاده پژوهش از «ابزار حیاتی گلین» - که برای ارزیابی همه طرح های پژوهشی کاربردی، قابل استناد است - استفاده شد. بر اساس تحلیل های انجام گرفته، 108 مقاله نهایی (داخلی و خارجی) انتخاب شد و درمجموع 5 مقوله، 15 مفهوم و 140 کد برای مؤلفه های مدل مفهومی مدیریت استعداد در این پژوهش کشف و مشخص شدند. در نهایت کدهای جذب و استخدام استعداد، چشم انداز و راهبردهای سازمان، سیستم جبران خدمات، مدیریت مسیر شغلی، یادگیری و توسعه، بهره وری، درگیرکردن و تعالی سازمانی بیشترین اهمیت و بالاترین رتبه ها را در میان کدها به دست آوردند و بر همین اساس ابعاد اصلی مدیریت استعداد سرمایه انسانی استخراج و در نهایت مدل مفهومی مدیریت استعداد ارائه گردید.
نقش زنان در تقویت قدرت نرم ایران در سند چشم انداز 1404: بررسی دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییر ماهیت سیاستهای بین المللی و کاهش مقبولیت کاربرد قدرت سخت، منجر به توجه کشورها به مظاهر قدت نرم شده است. اکثر کشورها، اقدامات متفاوتی به منظور ارتقاء منابع و مولفه های قدرت نرم خود انجام داده اند. کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست و باید در جهت تقویت روزافزون قدرت نرم خویش همت گمارد. یکی از اسناد مهم کشور ایران که به مولفه های مختلف قدرت نرم به ویژه مولفه های اجتماعی آن تاکید کرده، سند چشم انداز 1404 است که در راستای این سند، همه اقشار مختلف مردم اعم از مرد و زن، باید این مولفه ها را در جهت ارتقای توانمندی ایران شناسایی نمایند و برای تبدیل آن به قدرت نرم تلاش ورزند. در واقع زنان به عنوان نیمی از اعضای جامعه ایران، برای دستیابی و ارتقای قدرت نرم می توانند نقشی تاثیرگذار داشته باشند. لذا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که در سند چشم انداز 1404 با تاکید بر بیانات آیت الله خامنه ای، نقش زنان در تقویت مولفه های اجتماعی قدرت نرم ایران چگونه ترسیم شده است؟ برای دستیابی به پاسخ، با بهره-گیری از روش تحلیل محتوای کیفی، متن سند و بیانات ایشان بررسی و 6 مقوله در خصوص نقش زنان در تقویت قدرت نرم ایران تعیین گردید. یافته ها نشان داد که زنان با تحکیم نهاد خانواده، علم آموزی، تحقق جامعه اخلاقی، رعایت حجاب و عفاف، تقویت روحیه ملی و مشارکت در عرصه های مختلف ، نقش مهمی در تقویت قدرت نرم ایران دارند.
طراحی چهارچوب ارزیابی سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران به روش نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهیه و تدوین سیاست های کلی نظام و فرایند کلان سیاست گذاری در کشور، امری مشارکتی است، و به تبع آن ارزیابی و سنجش برونداد این فرایند، نگاه یکپارچه و منسجمی را می طلبد که ضمن احصای جامع نگر، جزئیات ذیل هر یک از سیاست های کلی را با رویکردی کل نگر، بررسی نماید. ازهمین رو پژوهش حاضر به منظور طراحی چهارچوب ارزیابی سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران به روش نظریه پردازی داده بنیاد انجام شد. رویکرد پژوهش کیفی و داده ها به صورت «کتابخانه ای و میدانی» گردآوری شدند. پس از بررسی اسنادی ادبیات پژوهش، به کمک نظریه «داده بنیاد» و با به کارگیری ابزار «مصاحبه عمیق» داده های دست اول برای طراحیِ چهارچوب مورد نظر گردآوری و در سه فاز مختلف ولی به هم پیوسته «کدگذاری باز، محوری و انتخابی» تحلیل شدند. بر این اساس تعداد 162 مفهوم کلی استخراج شد که با استناد به روش گراندد تئوری، در شش حوزه شرایط علّی (شامل 4 مقوله فرعی و 26 مفهوم)، شرایط زمینه ای (شامل 5 مقوله فرعی و 53 مفهوم)، شرایط مداخله گر (شامل 2 مقوله فرعی و 14 مفهوم)، راهبردها (شامل 6 مقوله فرعی و 23 مفهوم)، پدیده محوری (شامل 3 مقوله فرعی و 25 مفهوم) و پیامدها (شامل 4 مقوله فرعی و 21 مفهوم) تسهیم شدند و چهارچوب نهایی بر این اساس ترسیم شد.
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر آینده فرهنگ سیاسی در ایران: طراحی مدل مفهومی فرهنگ سیاسی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ترسیم فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی به مثابه فرهنگ سیاسی مطلوب از منظر رهبران جمهوری اسلامی (با در نظر گرفتن مفروظه مسلمان و مؤمن بودن مردم ایران و پذیرش حاکمیت احکام الهی توسط مردم برای ترتیبات اجتماعی و امور حکمرانی در کشور) و ارائه مدلی مفهومی جهت تحقق آن و برون رفت از فرهنگ های سیاسی متعارض مبتلابه در جامعه ایران می باشیم.بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر چنین طرح می گردد که چگونه می توان در قالب مدل مفهومی، فرآیند تحقّق فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی را در جامعه ایران عملیاتی نمود؟ جهت دست یابی به پاسخ پژوهش از روش پس نگری معطوف به آینده و روش ترکیبی کمی و کیفی بهره مند شده ایم. همچنین با اتّخاذ روش دلفی فازی و همچنین روش تحلیل ساختاری متّکی به جداول ماتریس روابط متقابل و با بهره گیری از نرم افزار میک مک، مهم ترین و کلیدی ترین پیشران ها و عدم قطعیت های اثرگذار بر آینده فرهنگ سیاسی در ایران مورد شناسایی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی در نتیجه ادغام پیشران های اسطوره سازی، عدالت خواهی، فرهنگ عاشورایی و مهدویت، پیوند دین و سیاست و استقلال خواهی با سه ابزار استقلال، آزادی و دموکراسی امکان دستیابی به فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی را فراهم می نماید. همچنین تعیین فرهنگ سیاسی مردم سالاری دینی به مثابه چشم انداز مطلوب و طرح مدل مفهومی در قالب گفتمان رهبران جمهوری اسلامی از جمله دلایل بدیع و نوآور بودن اثر حاضر می باشد.
تدوین چهارچوب راهبردی تاب آوری کالبدی در برابرخطر زلزله؛ نمونه موردی: منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد به ارائه چهارچوب راهبردی، جهت ارزیابی ظرفیت تاب آوری کالبدی بپردازد. به همین منظور از ترکیب روش کیفی و کمی برای پیشبرد اهداف پژوهش استفاده شده است، به طوری که در بخش کیفی، به شناسایی شاخص ها با بهره گیری از مرور ادبیات پرداخته شده است و در بخش کمی نیز دسته بندی شاخص ها بر اساس اهمیت آن ها با استفاده از معادلات تفسیری ساختاری انجام شد و سپس، وزن نسبی هر یک از شاخص ها از طریق فرایند تحلیل شبکه تعیین شد. یافته های پژوهش، سیزده شاخص کلیدی را در سه گروه به ترتیب اولویت دسته بندی می نماید؛ به طوری که شاخص های «نسبت نزدیک ترین همسایه (Ĉ1)»، «میزان مستقیم بودن مسیر پیاده (Ĉ3)»، «نسبت استحکام غالب اسکلت ساختمان های موجود در هر بلوک (Ĉ4)»، «نسبت میانگین مساحت بلوک به طول بلوک (Ĉ5)» در گروه اولویت اول، شاخص «نسبت نوع خاک (در عمق 30-40 سانتی متری) به اندازه پاکت حجمی بلوک (Ĉ12)»در گروه اولویت دوم و بقیه شاخص ها در گروه اولویت سوم قرار می گیرند. بر اساس چهارچوب به دست آمده، دو محله بازار و هرندی در منطقه دوازده شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج کلی نشان می دهد که 93/85 درصد بافت محله بازار و 36/79 درصد محله هرندی، با در نظر گرفتن زلزله 6 مرکالی، در شرایط با تاب آوری بسیارکم قرار دارند. نهایتاً، سیاست های پیشنهادی براساس شاخص هایی با بیشترین وزن نسبی ارائه شد که می تواند به تصمیم گیرندگان شهری بینشی شفاف تر در جهت آمادگی در مدیریت بحران ارائه دهد.
شناسایی راهبردهای رسانه ای مؤثر بر نظام حکمرانی آب زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به نقش رسانه ها در بهبود عملکرد نظام حکمرانی آب حوضه زاینده رود، دستیابی به راهبردهای رسانه ای مؤثر جهت ورود به حکمرانی صحیح آب به عنوان هدف اصلی این پژوهش تعیین گردیده است. گردآوری اطلاعات با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و به روش نمونه گیری گلوله برفی بوده و جامعه آماری منتخب، 28 نفر از کارشناسان و خبرگان رسانه های عمومی شهر اصفهان و مدیران و کارشناسان مرتبط با حوزه آب است. با استفاده از مدل سوات و تجزیه و تحلیل یافته ها و همچنین استراتژی مناسب به دست آمده در این تحقیق یعنی «استراتژی محافظه کارانه» خلاصه راهبردهای به دست آمده به عنوان نتایج اصلی عبارتند از: استفاده از شبکه های اجتماعی به منظور واکاوی و تبیین چالش های آبی، استفاده از توانمندی های رسانه ها برای تولیدات خلاقانه رسانه ای در موضوع آب و پرداخت به موضوعات تخصصی آب به جای سیاسی نمودن موضوع، انتخاب یک رسانه قوی در حوزه آب و حمایت همه جانبه از آن، تشکیل اتاق فکر رسانه ای باهدف ایجاد همگرایی، استفاده از توانمندی رسانه ها برای ایجاد همکاری استان های درگیر زاینده رود برای جلوگیری از بروز اختلافات قومیتی، ایجاد گفتمان تخصصی بین کارشناسان و گاهی با مخاطب.
تدوین سیاست های توسعه هاب های پتروشیمی درون سرزمینی بر مبنای رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری بهینه در صنعت پتروشیمی همواره به عنوان یکی از اولویت های استراتژیک در اسناد فرادستی مطرح بوده است. کشور ایران به دلیل برخورداری از ذخایر غنی نفت و گاز، یکی از تولیدکنندگان مطرح انرژی در جهان به شمار می رود. از این رو در نظر گرفتن سناریوهای مبتنی بر آینده در خصوص صنایع پتروشیمی بویژه ایجاد هاب های درون سرزمینی بسیار ضروری است. در پژوهش حاضر از روش های تحلیل محتوای کیفی ، تبیین سناریو، اولویت بندی گزاره ها، برنامه ریزی پابرجا در شرایط عدم قطعیت و ارزیابی راهبردها بوده و در سه فاز انجام شده است. بر این اساس با 20 خبره مصاحبه انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد سناریوهای خوشبینانه بر کاهش تحریم ها، ثبات اقتصادی و نرخ ارز، تامین مالی خارجی، مشارکت سرمایه گذاران داخلی و دسترسی به تکنولوژی مبتنی است اما مشروط به اینکه دولت مشارکت مستقیم داشته باشد. برقراری این شرایط نیازمند ایجاد یک تغییرات در سیاست خارجی با هدف تحریم زدایی است که در پی آن انتظار می رود سایر شرایط نیز برقرار گردد. در سناریوهای متوسط نیز اهمیت کاهش تحریم ها همچنان برقرار است و بدون آن نمی توان نسبت به توسعه هاب های پتروشیمی امیدوار بود. سایر شرایط سناریوهای خوشبینانه با کمک دولت در انجام این پروژه در این سناریوها برقرار است. از این رو نحوه ی مداخله دولت در انجام این پروژه ها تعیین کننده خواهد بود.
مدل تعاملی- فرایندی مزایای راهبرد همرقابتی در بخش مراقبت های سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با توجه به تورم و محدودیت های وارداتی، اعضای زنجیره تأمین بخش مراقبت های سلامت از همرقابتی استفاده کرده اند. کاربرد همرقابتی هنوز محدود است و نیاز است برای جبران کمبود در منابع و تخصص، استفاده بیشتری از آن بشود. در این زمینه لازم است مزایای همرقابتی برای اعضای زنجیره تأمین تبیین شود. از این رو، پژوهش حاضر به منظور شناسایی و مدل سازی مزایای همرقابتی انجام شده است. در مرحله اول با رویکرد کیفی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته 32 مزیت راهبرد همرقابتی در زنجیره تأمین بخش مراقبت های سلامت شناسایی گردید که در قالب 8 کلان دسته «مزیت های رابطه ای»، «مزایای بیمار»، «مزایای راهبردی»، «مزایای مالی»، «مزایای منابع انسانی»، «تقویت برند»، «مزایای کیفی» و «مزایای حل مشکلات» گروه بندی شدند. در مرحله دوم به منظور مدل سازی مزایا، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی، مزایا در 4 سطح قرار گرفتند. نتایج مدل سازی نشان داد به ترتیب «مزایای راهبردی» و «مزایای منابع انسانی» مهم ترین مزیت همرقابتی هستند زیرا به عنوان مزیت بنیادی بر سایر مزیت ها اثر می گذارند. به منظور بهره گیری از مزایای همرقابتی وجود قراردادهای شفاف برای جلوگیری از تنش، وجود مدیران کارآمد که پذیرای راهبرد همرقابتی باشند و توان حل تعارضات را داشته باشند، وجود معیارهای انتخاب هوشمندانه رقیب، وجود سیستم های نظارتی مورد توافق طرفین و حذف قوانین دست و پاگیر بالادستی لازم است.