شهر و اجزای آن، با مبادلاتی (جرم و انرژی و اطلاعات )که انجام می دهند. دچار تحول و تغییر می شوند. تحول و تغییر با خود،کمبودها، مسائل و مشکلات، محدودیت ها و نیازهایی را به همراه دارد. رفع کمبودها و نیازها و حل کردن مسائل و مشکلات، با تعیین و تبیین هدف شروع می شود. با پرداختن به کمبودها و نیازها و محدودیت ها، هدف ابزاری، و با توجه به مسائل و مشکلات، هدف اساسی (بنیانی )امکان تعیین و تبیین یافته، شهر را در مسیرحرکت مشخص قرار خواهد داد. از این رو، تعیین هدف در فرآیند برنامه ریزی شهر ضرورت یافته، لزوم تعین جایگاه آن در فرآیند یادشده، بیش از پیش احساس می گردد. بررسی و مطالعه شهر با نگرش سیستماتیک، شهر را در سطوح و رده های گوناگون مطرح کرده، کمبودها و نیازها، مسائل و مشکلات و محدودیت های همان سطح و رده از شهر رابه عنوان خروجی (تبعیت از اصل سلسله مراتبی ) ارائه می دهد. هدف طی فرآیندی به طور سلسله مراتبی تعیین و تبیین می شود. ورودی این فرآیند، خروجی (محصول و الگو) دو مرحله از فرآیند برنامه ریزی شهر، یعنی اهداف فرادست و مرحله شناسایی و شناخت سیستم شهر می باشد. در این مقاله فرآیند تعیین و تبیین هدف به عنوان روشی ارائه می گردد. با استفاده از مؤلفه ها، ابعاد و مشخصه ها، هدف تعیین و تبیین می شود، تا در ادامه، با اولویت بندی آنها، به عنوان ورودی و سایر مراحل فرآیند برنامه ریزی شهر بتواند مورد استفاده قرار گیرد.
توسعه صنایع خصوصا پس از انقلاب صنعتی موجب پدید آمدن ساختمان های صنعتی (کارخانجات صنعتی) متعددی در حاشیه شهرها شده است. کارخانجات صنعتی با اینکه عمدتا به منظور تامین نیازهای نسل بشر ساخته می شوند، اما عوارضی را نیز به همراه دارند و علی رغم اینکه ضرورتا در خارج از شهرها ساخته می شوند، با این حال، گسترش شهری را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. این مقاله به بررسی اثرات کالبدی ساختمان های صنعتی بر گسترش شهری در ایران می پردازد. به دلیل ماهیت موضوع، تحقیق حاضر یک پژوهش میان رشته ای بوده و جهت رسیدن به هدف از راهبردهای ترکیبی استفاده شده است؛ ابتدا با روشی کتابخانه ای، تاریخچه مختصری از تحولات شهری در ارتباط با توسعه صنایع و پدیدار شدن ساختمان های صنعتی ارایه می شود. سپس از طریق مطالعه اسناد و نقشه ها و با روشی مقایسه ای، گسترش شهری تهران با توجه به موقعیت ساختمان های صنعتی اطراف آن بررسی می گردد. در ادامه از طریق انتخاب یک جامعه آماری نمونه (پالایشگاه تهران و منطقه مسکونی باقرشهر) و انجام مطالعات میدانی به روش پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده در این نمونه موردی، میزان تاثیرگذاری ساختمان های صنعتی در توسعه شهری منطقه مورد نظر سنجش می گردد. سرانجام با یک روش تحلیلی این نتیجه به دست می آید که ساختمان های صنعتی و کارخانجات که عمدتا در خارج از شهرها ساخته می شوند، در عین اینکه شاخصه های جدید شهری به حساب می آیند، اثرات اجتناب ناپذیری بر توسعه شهری و زندگی مردم نیز می گذارند. در خاتمه نیز پیشنهادهایی برای معماران و شهرسازان در جهت کاهش اثرات مخرب احداث ساختمان های صنعتی بر توسعه شهری ارایه خواهد شد.
توسعه فیزیکی شهرها به دلیل پدیده تمرکز، به ویژه در شهرهای بزرگ، مشکلات کارکردی و مدیریت پدیدآورده است. به منظور برطرف کردن بخشی از مشکلات این شهرها، تمرکززدایی از آن ها ضروری است.
در روند ارزیابی و بررسی ارزش های اجتماعی ـ فرهنگی اکوسیستم ها ، شکاف های روش شناختی عمیقی در حوزه مباحث مفهومی مرتبط با ارزش های زیباشناسانه، معنوی یا تاریخی آشکار می شود. این مقاله با این فرض که بهره برداری از منافع غیرعینی اکوسیستم ها ـ که خدمات فرهنگی اکوسیستم یا به اختصار CES1 نامیده می شوند ـ آثار ملموسی بر منظر فیزیکی به جا می گذارد، رویکرد جدیدی را جهت شناخت این منافع ارایه می دهد. این پژوهش نمودهای عینی به جا مانده از کاربرد CES در منظر را در قالب یک تحلیل میدانی از یک سایت ردیابی و ثبت می کند، سپس آنها را کمی کرده و با ابزارهای بصری ـ فضایی مثل نقشه یا GIS تحلیل می کند. نتایج این تحقیق، اطلاعاتی را در خصوص ویژگی ها، مفاهیم و نحوه توزیع فضایی CES ارائه می دهد و امکان تحلیل آنها را نیز از لحاظ تعامل با ویژگی های منظر یا مجموعه خدمات اکوسیستم فراهم می کند. این نتایج همچنین دو مزیت عمده این روش را نشان می دهد : 1) به عنوان رویکردی برای تجزیه و تحلیل آماری و ادغام با داده های کمی و فضایی در ارزیابی جامع منظر مناسب است. 2) به عنوان نسخه ای ساده شده می تواند داده های ارزشمندی را برای کاربردهای تحقیقی یا مکمل تولید کند.
مقالة حاضر یک نگاه نشانه شناختی به مبدا پیدایش و چگونگی خلق آثاری با الگوی فراز و فرود است که خود الگویی ذاتی برای تمامی پدیدارها در کائنات و از جمله گوهری نهفته در ذات آدمی است. تجلی این الگو در آثار هنری اسلامی خود از معانی متعالی تری خبر می دهد و نشان از سیر وحدت به کثرت و خلوت به جلوت است و گویای این مطلب است که آفرینش های هنری تماماً بر اساس القائات رحمانی و ربانی است. جلوه گاه حقیقت در هنر، عالم غیب و حق است. هنرمند به واسطه ""حضور"" از عالم غیب آگاهی می یابد و حقایق روحانی مربوط به عالم و معارف حقیقی و علوی را درک کرده و دست به خلق آثاری می زند که همگی نشان از بندگی دارد. در این تحقیق تلاش شده است تا با بررسی مفاهیم نظری و رویکردهای تحلیلی و مطالعه نمادهایی چون ""طاق"" ، ""گنبد"" و ""فواره"" و آفریده های از این دست، که با نگاه به آنها دل و جان و چشم هر بیننده را مسحور می نماید و روح انسان را به سوی عالم بالا سوق می دهد و در نتیجه احساس آرامش و اطمینان را القاء می نمایند، خبر از صعود به عالم علوی و سیر در ملکوت و پس ازآن فرود به عالم سفلی می دهد که نشان از قیام، رکوع و سجود است که همانا نماد "" عبادت و بندگی"" است.