فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۵۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروزی، گردشگری ورزشی منبعی سرشار از سلامتی و در عین حال سود و درآمد است و هر کشوری که بتواند شرایط بهتر استفاده از این منبع را فراهم کند از مواهب و مزایای بیشتر آن بهره مند خواهد شد. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از شاخصه های مورفولوژیک( ارتفاع، شیب و جهت شیب) مناطق مستعد را برای ورزش کوهنوردی در ارتفاعات پرآو- بیستون مکان یابی نماید. شالوده اصلی در این پژوهش و فرآیند مکان گزینی ورزش کوهنوردی، شاخصه های مورفولوژی از قبیل توپوگرافی، شیب، جهت شیب و غیره است. برای تهیه نقشه های مورد نیاز پژوهش با استفاده از توپوگرافی 20000 منطقه و نقاط ارتفاعی اقدام به تهیه نقشه های ارتفاعی دیجیتال(DEM)، مدل ارتفاعی مثلثی(TIN)، شیب و جهت شیب گردید. پس از آن، شروط منطقی در رابطه با ورزش کوهنوردی تعریف گردید. نوآوری پژوهش حاضر را می توان در دخیل کردن عامل جهت شیب و به موجب آن استفاده از تابش خورشیدی در انجام ورزش کوهنوردی در فصول پاییز، زمستان و بهار به دلیل ارتفاع و درجه حرارت پایین بلندی ها و همچنین اجتناب از آن در فصل تابستان به جهت گرمای آزار دهنده و آفتاب سوختگی در ارتفاعات است. با استفاده از عرض جغرافیایی، زاویه ارتفاع و آزیموت تابش خورشید در هر چهار فصل برای منطقه مطالعاتی با استفاده از فرمول های تجربی محاسبه گردید. نتاج یافته های حاصل از مدل تحلیلی نشان دهنده آن است که از لحاظ عامل جهت شیب برای فصول مختلف در تابستان همه جهت های شیب به جز جهتی که تابش را دریافت می کند مناسب برای کوهنوردی است و مساحت پهنه مناسب برای کوهنوردی به بیش از 90 درصد مساحت محدوده می رسد. لیکن در زمستان بیش از 80 درصد از مساحت محدوده را پهنه نامناسب برای کوهنوردی تشکیل داده و پهنه مناسب آن کمتر از 20 درصد است. در اعتدالین نیز در نوبت صبح تنها 23 درصد از مساحت منطقه را پهنه مناسب تشکیل می دهد در حالی که در نوبت عصر تنها 10 درصد از مساحت منطقه پهنه مناسب است. در نهایت، نقشه های نهایی با استفاده از روش همپوشانی وزنی تولید گردید و نشان دهنده آن است که مساحت پهنه های مساعد از برای آزیموت تابش، تفاوت فاحشی با پهنه های مساعد، بدون در نظرگیری جهت تابش دارد. این تفاوت حدود ی 15 تا 20 درصد را در بعضی از فصول از مساحت کل تشکیل می دهد.
تبیین سازمان فضایی شهرستان بابل با استفاده از شاخص های کمی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی یک ناحیه نیز همچون یک سیستم، محصول یک فرایند دائمی سازمان یابی فضاست. ساختار فضایی شهرستان بابل نیز همچون یک سیستم، محصول فرایند دائمی سازمان یابی فضاست. در این خصوص برای بررسی علمی سازمان فضایی شهرستان بابل نقش نیروهای درونی ( اقلیم، توپوگرافی، حاصلخیزی زمین و. .. ) و بیرونی (عوامل اداری و سیاسی، دسترسی و .. ) در شکل گیری و تکوین سازمان یابی فضایی شهرستان بابل تحلیل و ارزیابی شد. این تحقیق در دو قالب شکلی و محتوایی صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق سکونتگاه های روستایی و مراکز شهری شهرستان بابل طی دوره 1365 تا 1390 می باشند. شاخص های های تحقیق نخست شهر (تمرکز هرفیندال، دو شهر، چهارشهر، شهر مهتا، مومار و الوصایی و شاخص مرکزیت پرستون می باشد. نتایج نشان می دهند طی چهار دهه گذشته شهرستان بابل از شکل مرکز پیرامون به صورت شبکه شهری منطقه ای (11 شهر ) تغییر ساختار داده است، اما از بعد محتوایی هنوز بخش اعظم فعالیت و خدمات و جمعیت در شهر بابل (بیش از 80 درصد جمعیت شهری) واقع شده اند. همچنین مشخص شد شهرهای نوپا برای توزیع بهتر خدمات و امکانات، کاهش تمرکزگرایی و ایجاد نظام توزیع فضایی جمعیت و خدمات همگن، بنا به صلاحدید نهادهای ذیربط شکل گرفته اند و با توجه به اختلاف زیاد مراکز شهری این ناحیه فاقد نظام سلسله مراتبی است.
ارزیابی میزان آسیب پذیری بافت های شهری با استفاده از ANP و GIS (مطالعه موردی: شهر سمیرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی با هدف مدیریت بحران و تخمین ریسک زمین لرزه همواره یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. شناخت و تعیین میزان آسیب پذیری بافت های شهری در برابر زلزله به منظور برنامه ریزی مدیریت بحران قبل از وقوع زلزله الزامی به نظر رسیده است. این پژوهش با هدف ارائه الگویی مناسب جهت ارزیابی وضعیت آسیب پذیری بافت های شهری در برابر زلزله، بافت های شهر سمیرم در استان اصفهان را مورد مطالعه قرار داده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده و بررسی در آن به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. به منظور نیل به اهداف پژوهش ابتدا معیار های مؤثر در آسیب پذیری بافت های شهری در برابر زلزله شناسایی گردیده، سپس با بهره گیری از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) و نرم افزار آن، ارزش و اهمیت هر یک از معیار ها تعیین شده، در مرحله بعد نتایج حاصل از فرآیند تحلیل شبکه ای با لایه راه های شریانی درجه یک، درجه دو و درجه سه، تراکم جمعیتی، کیفیت ابنیه، شیب زمین، فاصله از گسل، فضای باز و سبز، مراکز درمانی، مراکز فرهنگی، مراکز آموزشی و مسکونی، تلفیق و نقشه میزان آسیب پذیری بافت های شهری در شهر سمیرم تهیه گردیده است. نتایج تحقیق نشان داده که از میان معیارهای تأثیرگذار، معیارهای تراکم جمعیت، راه شریانی درجه 2 و فاصله از گسل دارای بیشترین اهمیت بوده و نیز فاصله از مراکز فرهنگی و مراکز آموزشی کمترین اهمیت در میزان آسیب پذیری بافت های شهری را داشته اند. همچنین نتایج پژوهش نشان داده است که میزان آسیب پذیری در قسمت شمالی و مرکزی شهر سمیرم به علت نزدیکی به خط گسل و فرسوده بودن بناها بیشتر از سایر مناطق این شهر بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از لایه رقومی بافت های شهری سمیرم با انجام برنامه ریزی های صحیح قبل از وقوع و نیز داشتن طرح های مدیریتی پس از بحران می توان به میزان قابل توجهی از تلفات وخسارات ناشی از پیامدهای خسارات ناشی از زلزله کاهش داد. همچنین لازم به ذکر است که یکی از عوامل مورد غفلت قرار گرفته در طول تاریخ، عامل تکتونیک بوده، از این رو توجه به مبحث شیب و سایر عوامل، همواره در شهرسازی سیر تکاملی داشته اند.
سازمان یابی فضایی و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی و ساختار فضایی شهر منبعث از نیروهای طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. از گذشته تا به امروز این نیروها به عنوان عاملی مهم در چینش فضایی شهرها نقش ایفا کرده اند. به طوری که شکل گیری و سازمان یابی سکونتگاه های غیررسمی نیز منبعث از نیروهای موجود در چینش فضایی شهرهاست. با توجه به ماهیت موضوع، هدف این تحقیق بررسی سازمان یابی فضایی و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در کلان شهر تبریز است. روش تحقیق پژوهش حاضر کاربردی – نظری با ماهیت توصیفی – تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی– میدانی است. جامعه آماری تحقیق کارشناسان، مسائل شهری کلان شهر تبریز (1400 نفر) است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده 110 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از ضریب رگرسیون و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS و برای تهیه نقشه ها از نرم افزار GIS استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که سازوکار تبعیض آمیز و فقرزا بر پایه توزیع غیرعادلانه منابع، فقدان نهادسازی برای تجهیز و تجمیع منابع اقشار کم درآمد و ارزان قیمت بودن زمین در فضاهایی با شرایط طبیعی نامناسب، به ترتیب با ضریب بتای 767/0، 716/0 و 682/0 بیشترین تأثیر را در سازمان یابی و گسترش سکونتگاه های غیررسمی تبریز، طی ادوار مختلف می گذارند. همچنین نتایج نشان می دهد که سازمان یابی سکونتگاه های غیررسمی کلان شهر تبریز در قبل از دهه 1340، بیشتر بر اثر نیروهای سیاسی - طبیعی، بعد از دهه 1340، بر اثر عوامل کلان (ساختاری) و نیروهای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی و بعد از سال 1362، ناشی از عوامل ساختاری و غیرساختاری و نیروهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بوده است. سازمان یابی این سکونتگاه ها نیز در کلان شهر تبریز نشان می دهد که پهنه های غیررسمی شمال شهر دارای سابقه طولانی تر از سایر پهنه هاست. پهنه های جنوب غربی نیز مربوط به توسعه شهر در دوره های اخیر و ادغام روستاهای اطراف در متن کلان شهر تبریز بوده و سابقه اندکی دارند.
ارزیابی سرمایه اجتماعی و تأثیر آن در ارتقاء کیفیت محیط های شهری (مطالعه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و شکل گیری نیازهای جدید، برنامه ریزی را از نگاهی فیزیکی- کالبدی به سمت توجه بر جنبه های اجتماعی زندگی شهری معطوف نموده است. تحت تأثیر این نیازها و آگاهی های جدید مفاهیم نوینی در قلمرو برنامه ریزی و توسعه شهری مطرح شده است. سرمایه اجتماعی یکی از موضوعاتی است که ایجاد، حفظ و غنا بخشی به آن از اهداف اصلی توسعه شهری پایدار به شمار می رود. مقاله پیش رو بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و کیفیت محیط شهری در بابلسر را مورد توجه قرار داده است. برای سنجش سرمایه اجتماعی از 6 مؤلفه و 20 گویه و برای کیفیت محیط از 7 مؤلفه و 26 گویه استفاده شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر استفاده از پرسشنامه است. حجم نمونه 310 نفر از سرپرستان خانوارهای شهری است. برای سنجش و ارزیابی متغیرهای مورد مطالعه از نرم افزار SPSS و روش های آماری t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از دید جامعه نمونه، سرمایه اجتماعی در شهر بابلسر از نظر امنیت اجتماعی، تعامل پذیری، هنجارگرایی و مسئولیت پذیری در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین رابطه مستقیم و معناداری در سطح 0.01 اطمینان میان دو متغیر سرمایه اجتماعی و کیفیت محیط وجود دارد، به طوری که در حدود 46 درصد از تغییرات مربوط به کیفیت محیط توسط مؤلفه های سرمایه اجتماعی تبیین می شود. افزایش میزان سرمایه اجتماعی به خصوص در شکل بین گروهی آن، با افزایش کیفیت محیط، توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و دیگر پیامدهای مثبت همراه است.
ارزیابی روابط آلومتریک مؤلفه های فیزیکی و کالبدی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت و مدیریت سیستم های محیطی، مطالعه و ارزیابی مؤلفه های مورفومتری و تعیین آلومتری بین آنها است. آلومتری مطالعه میزان نسبی تغییر در دو جزء از سیستم بوده و رشد قسمتی از سیستم را در مقایسه با رشد کل سیستم و یا بعضی قسمت های دیگر آن بیان می کند. بنابراین تسلط بر چنین علمی خواهد توانست بسیاری از مسائل مدیریتی حاکم بر رفتار سیستم های محیطی و از جمله سیستم های شهری را برطرف نماید. در همین راستا این پژوهش سعی دارد روابط آلومتریک مولفه های فیزیکی و کالبدی شهر کرمان را تحلیل نماید. بدین منظور داده های مورد نیاز شامل ویژگی های جمعیتی و ساختاری- کالبدی شهر کرمان، از اسناد منابع شهرداری و نهادهای مربوطه مانند آموزش و پرورش جمع آوری گردید. پس از اندازه گیری خصوصیات مورفومتری ویژگی های ساختاری کالبدی و همچنین ویژگی های جمعیتی شهر کرمان، از طریق آنالیز رگرسیون رابطه بین ویژگی های ساختار- کالبدی مورد بررسی قرار گرفت و نهایتاً نوع رابطه بین آنها مشخص شد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که در شهر کرمان مولفه های جمعیتی سریعتر از سایر ابعاد رشد می کند به این معنی که در طی رشد شهر مؤلفه هایی مثل کاربری های ورزشی، فضای سبز و بهداشتی- درمانی افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان می دهد که از بین مولفه های اندازه گیری شده فقط بین مولفه های جمعیتی و کاربری های ورزشی، فضای سبز و بهداشتی- خدماتی روابط آلومتریک برقرار است. و رابطه بین سایر مولفه ها از نوع آلومتریک نیست. این بدان معناست که عدم اولویت بندی مناسب در اجرای پروژه های عمرانی از یک طرف و همچنین توسعه نامتوازن فیزیکی شهر کرمان از طرف دیگر باعث رشد نامتوازن در سیستم شهری این شهر شده که همین امر موجب عدم شکل گیری روابط آلومتریک مناسب در ساختار فیزیکی- کالبدی این شهر می باشد.
مکان یابی ایجاد فضای سبز در شهرستان تبریز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نگرانی ها در زمینه گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، روش ترسیب خاک در نتیجه جنگل کاری در اراضی بایر و تخریب شده و مدیریت بهینه آن، روش مناسبی برای کاهش تراکم دی اکسید کربن اتمسفری است. لذا با توجه به مسأله گرمایش جهانی و گسترش صنایع شهری در آلایندسازی هوا؛ استطاعت اراضی شهرستان تبریز در ایجاد پارک جنگلی با استفاده از تکنیک های اطلاعات مکانی و تحلیل سلسله مراتبی AHP مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های مورد استفاده در این پژوهش از نقشه های پایه در دسترس و تصویر ماهواره ای اسپات 2005 هم چنین مطالعات میدانی جمع آوری شد. نقشه های رقومی شده منطقه با استفاده از تکنیک های اطلاعات مکانی به نقشه های معیار (شیب، جهت، ارتفاع، کاربری اراضی، زمین شناسی، خاک، شهر، شبکه ارتباطی، روستا و آبراهه اصلی) تبدیل و جهت مقایسه دوبه دوی ارزش گذاری گردید. به طوری که ارزش هر یک از معیارها با توجه به استطاعت هر واحد در نظر گرفته شد. مقایسه دوبه دوی معیارهای حاصل از تکنیک های اطاعات مکانی با استفاده از برنامه الحاقی ماریونی تحت محیط GIS انجام پذیرفت و وزن معیارهای مورد بررسی محاسبه شد. سپس نقشه نهایی در فرمت رستر و با استفاده از وزن هر یک از معیارها استخراج و در 5 کلاس از بسیار ضعیف تا بسیار مناسب طبقه بندی و بهترین مکان با مساحتی در حدود 4 درصد از کل شهرستان استخراج گردید.
سنجش نگرش زنان تحصیل کرده به فضاهای بی دفاع شهری (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احساس امنیت در فضاهای شهری جزو مسائل مهم زندگی شهری بوده و در صورتی که فضای شهری احساس ترس و ناامنی را در شهروندان القاء کند، تبدیل به فضای بیدفاع می شود. بعضی از فضاهای شهری برای تمام شهروندان میتواند القاء کننده ترس و ناامنی باشد. در این میان احساس ترس در فضاهای شهری برای زنان بیشتر از مردان است. نگرش زنان به فضاهای شهری، متفاوت از نگرش مردان بوده و فضاهای ناامن برای زنان تعریف شده و ویژگیهای خاصی را دارد. مقاله حاضر قصد دارد نگرش دانشجویان دختر دانشگاه تبریز را نسبت به فضاهای ناامن و بیدفاع شهر مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است که دادههای آن از طریق پرسش نامه به دست آمده. جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه تبریز بوده و تعداد نمونه مورد مطالعه 100 نفر از دانشجویان دختر بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. تحلیل آماری یافتههای حاصل از پرسش نامه در محیط نرم افزار SPSS و با کمک تحلیل آنوا، آزمون تی تک متغیره، آزمون همبستگی کندال و اسپیرمن صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که فضاهای شهری کم نور، تاریک، دورافتاده، باریک، فضاهای نیمه کاره و خلوت القاءکننده ترس در زنان هستند و از طرفی بین احساس ترس و سطح تحصیلات رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی افزایش تحصیلات سبب کاهش القای ترس در بین زنان میشود.
بررسی توزیع فضایی مراکز جاذب جمعیتی نسبت به ساختار تکتونیکی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول اساسی که در برنامه ریزی شهری باید در نظر گرفته شود، چگونگی توزیع فضایی جمعیت نسبت به عوامل و زمینه های حادثه ساز برای جمعیت شهری است. زلزله از جمله مخاطراتی است که وقوع آن خسارات جبران ناپذیری را در پی دارد. با توجه به اینکه ساختار گسلی یک منطقه رابطه مستقیمی با زلزله خیزی آن دارد، شناخت ساختار گسلی و تکتونیکی می تواند باعث توزیع مناسب مراکز جمعیتی نسبت به این ساختارها شود؛ زیرا نواحی ای که در فاصلهکمتر از پنج کیلومتر از گسل قرار دارند، نقاط بحرانی تلقی شده و هنگام وقوع زلزله بیشترین خطر تخریب در این نقاط وجود دارد. شهر کرمان به دلیل قرارگیری در یک منطقه لرزه خیز، همواره مورد تهدید زلزله است. این پژوهش سعی دارد توزیع فضایی مراکز جمعیتی شهر کرمان را نسبت به ساختار گسلی این شهر به روش توصیفی – تحلیلی بررسی نماید. بدین منظور ابتدا داده های تحقیق از سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 شهر کرمان تهیه شد. سپس انواع گسل ها تا محدوده 30 کیلومتری شهر کرمان شناسایی شد و در نهایت توزیع نقاط جمعیتی در ارتباط با گسل های معکوس، امتداد لغز، عادی و فرعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که 669 مرکز از مراکز جاذب جمعیت در فاصله 20 کیلومتری و 407 مرکز در فاصله 30 کیلومتری از گسل معکوس، 274 مرکز در فاصله 20 کیلومتری و 775 مرکز در فاصله 30 کیلومتری از گسل امتداد لغز قرار دارند. همچنین 794 مرکز از مراکز جاذب جمعیت در فاصله 20 کیلومتری و 282 مرکز در فاصله 30 کیلومتری گسل نرمال، 699 مرکز در فاصله 20 کیلومتری و 377 مرکز در فاصله 30 کیلومتری از گسل اصلی قرار دارند. از طرفی 381 مرکز در فاصله 4 کیلومتری و 500 مرکز در فاصله 6 کیلومتری از گسل فرعی قرار دارند. همچنین 3 مرکز تجاری، یک مرکز بهداشتی- درمانی و 3 مرکز آموزشی فقط در فاصله 800 متری از این نوع گسل قرار دارند. به طورکلی در منطقه مورد مطالعه مراکز تجاری و آموزشی کمترین فاصله را با انواع مختلف گسل ها داشته و مراکز ورزشی کمترین توزیع را در حداقل فاصله از انواع گسل دارند. با توجه به توزیع نامناسب مراکز جاذب جمعیت در منطقه مورد مطالعه لزوم برنامه ریزی مناسب و کارآمد جهت جلوگیری از خسارت های احتمالی در این منطقه بسیار ضروری است.
توانسنجی فضاهای شهری در پاسخدهی به نیاز گروه های کم توان جسمی- حرکتی، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر پیاده محور برای عموم شهروندان قابل استفاده، اما شهر مطلوب کم توانان جسمی برای همه شهروندان یک شهر مناسب است. آفرینش شهری مطلوب برای افراد کم توانان مستلزم رعایت اصول و ضوابطی است که رعایت آنها می تواند نقش مهمی در دسترسی آسان و حضور آنان در فضاهای عمومی داشته باشد. در کنار رعایت چنین اصولی، توجه به اولویت ها و نیازهای اساسی گروه های کم توان جسمی-حرکتی جهت حضور در فضاهای شهری می تواند اقدامات اجرایی را با نتایجی موثرتری همراه سازد. با این وجود، مدتی است نظام مدیریت شهری مناسب سازی فضاهای شهری در اغلب کلانشهرها کشور در پیش گرفته است که ضرورت ایجاب می نماید، بازخورد چنین اقداماتی از نقطه نظر معلولان مورد ارزیابی و پایش قرار گیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان پاسخدهی فضاهای شهری به نیازهای گروه های کم توان جسمی- حرکتی به رشته تحریر درآمده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون T تک نمونه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر نشان می دهد؛ علی رغم اقداماتی که در زمینه مناسب سازی محیط جهت حضور گروه های کم توان جسمی-حرکتی صورت گرفته همچنان شرایط اجتماعی اقتصادی و کالبدی کنونی قادر به رفع نیازهای معلولان به شکل شایسته نیست. بنابراین، مشارکت گروه های هدف در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری، رعایت ضوابط ساخت و ساز ها توسط نهندسین ناظر، تدوین ضوابط قابل اجرا در طرح های موضعی و ... می تواند نتایج موثرتری را در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری برای معلولان به همراه داشته باشد
تحلیل شکل گیری واحدهای همسایگی به عنوان محور تشکیل و توسعه شهرهای ترکمن نشین مطالعه موردی: شهرآق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واحد همسایگی مورد توجه بسیاری از شهرسازان و محققین است. این توجه ناشی از مفهوم واحد همسایگی در شکل گیری اجتماعات محلی با توجه به شاخص های مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی است.هدف تحقیق حاضر بررسی نحوه ی شکل گیری واحدهای همسایگی در شهر ترکمن نشین آق قلا، و تاثیر هر یک از شاخص های اجتماعی، فرهنگی،...را در این فرآیند است.روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است .اطلاعات موردنیاز به دو صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری، دو محله در بافت قدیم و جدید است. حجم جامعه آماری 7973 و حجم نمونه 320 نفر سرپرست خانوار است، دسترسی به نمونه ها نیز با روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. نتایج حاصل از آزمون نشان داد که در تشکیل واحدهای همسایگی و ایجاد محلات با بافت قدیم و جدید عوامل فرهنگی و اجتماعی نقش داشته اند..نتیجه نهایی تحقیق نشانگر تفاوت نحوه شکل گیری و نوع بافت شهرهای ترکمن نشین ناشی از تفاوت در ساختارهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی این جامعه است .و این تمایز، واحدهای همسایگی متفاوتی را در مقایسه با سایر شهرهای منطقه و کشور از برخی جهات رقم زده است.پیشنهاد برآمده از این تحقیق تاکیر بر برنامه ریزی مبتنی بر دیده شدن ارزشهای محلی و سنتی در برنامه ریزی و طراحی شهری این قلمرو از کشور است.
تبیین اسکان غیررسمی از دیدگاه عدالت محیطی (مطالعه موردی: روستای محمودآباد کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت محیطی به مثابه رویکردی فراگیر به نابرابری، بر این فرض استوار است که یکایک شهروندان، جدای از وابستگی های زیستی و اعتقادی باید در برابر مخاطرات محیطی پدید آمده از مناسبات نابرابر اقتصادی و اجتماعی محافظت شوند. پدیده اسکان غیررسمی یکی از مباحث عدالت محیطی است. داده های موجود نشان می دهند که نابرابری های مکانی در قالب اسکان غیررسمی در ایران عمدتاً برخاسته از روند پُرشتاب شهرنشینی و مهاجرت های روستایی بوده است. کلان شهر کرجاز کانون های مهاجرپذیری کشور است که متغیرهای اقتصادی و اجتماعی متعددی در گسترش اسکانغیررسمی آن نقش داشته اند. این در حالی است که پدیده اسکان غیررسمی در روستاهای پیرامون آن نیز در حال گسترش است. رخداد نوپدیدی که پیش از این در استان سابقه نداشته است. پژوهش حاضر با رویکردی تبیینی و با بهره گیری از یافته های کتابخانه ای و داده های میدانی بر این فرض استوار است که پدیده اسکان غیررسمی روستایی به عنوان یکی از نمودهای مطالعاتی عدالت محیطی در روستای محمودآبادِ کلان شهر کرج برآیند حضور اکثریتِ مهاجرِ کم درآمد است. تحلیلیافته های استنباطی پژوهش مبتنی بر آزمون «خی دو» (۲X) در چارچوب پرسشنامه در مقیاس اسمی طیف لیکرتانجام شده است. جامعه آماری آن 2430 نفر است بر پایه فرمول کوکران، نمونه آماری 220 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند و نشانگر آن است که میان عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر در گسترش اسکان غیررسمی روستایی در روستای محمودآباد با مهاجرت، شغل سرپرست خانوار، علت انتخاب و... در این روستا رابطه وجود دارد.
تحلیل توزیع فضایی خدمات عمومی شهری با استفاده از روش استانداردسازی داده ها، تاکسونومی عددی و مدل ضریب ویژگی (مطالعه ی موردی : شهر اردکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی برابری در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری از مهم ترین عناوین در مطالعات شهری به شمار می آید. این پژوهش به دنبال بررسی توزیع فضایی خدمات عمومی شهری است. روش مطالعه، تحلیلی و توصیفی است و روش های گردآوری داده های پژوهش، ترکیبی از روش های اسنادی و میدانی است. برای تحلیل کمّی، از روش های آماری و مدل های کمّی شامل 4 روش مختلف جمع واحدها در ناحیه، روش استانداردسازی داده های مختلف الجنس، تاکسونومی عددی و مدل ضریب ویژگی استفاده شده است تا چگونگی توزیع فضایی خدمات و امکانات شهر اردکان بررسی شود. درنهایت، بازتاب فضایی آن در رابطه با قیمت زمین و ارزش افزوده مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش مبیّن آن است که در نواحی 13 گانه شهر اردکان، توزیع فضایی خدمات شهری نامتعادل است، به طوری که نواحی 4 و 7 به ترتیب بیش از سایر نواحی به امکانات توسعه دست یافته اند و نواحی 5 و 1 از این نظر کمترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. قیمت زمین نیز همبستگی معناداری با شاخص های مورد بحث دارد، پس بنابر یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که برنامه ریزان شهری با رعایت توزیع مناسب خدمات شهری باعث تحقّق عدالت اجتماعی در شهر شوند، این امر می تواند در طرح های جامع شهری دیده شود، به این گونه که علاوه بر برنامه ریزی کالبدی، ابعاد اجتماعی توسعه نیز مورد نظر برنامه ریزان شهری قرار گیرد، همچنین سرانه ی کاربری ها در کلّ شهر محاسبه نشود؛ زیرا که مناطق فقیرنشین شهر نیازمند توجّه ویژه هستند.
مطالعه محور شیرازی به عنوان یک مفصل شهری در دسترسی به بخش مرکزی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی ازچالش هایپیشرودرکلانشهرهایامروز دسترسی فضاهایشهریاست؛ امروزه شاهد کاهشکیفیت محیطشهریدربافت مرکزی پایتخت معنوی ایران هستیم. حرممطهرحضرترضا(ع)بهعنوانیکمحدودهخاصشهریزائرانومراجعانبسیاری داردو از پتانسیل هایانسانیواجتماعیبالاییبرخوردار استومی تواندیکفضایشهریمناسب رافراهمکند،ولی به علت مشکلاتناشیازانواعتداخل هاسوارهوپیاده؛ نحوهحضوروحرکتزائریندراینمسیرهاو...چهره این خیابان شلوغ و فاقد ویژگی های مثبت هویتی است. هدف از پژوهش حاضر شناخت سازمان بصری رفتاری خیابان و تحلیل مناظر شهری از طریق برداشت گره ها و نشانه ها در طول محور شیرازی است. مشکلات حرکت پیاده در محور ورود به حرم مطهر مورد مطالعه قرار می گیرد و پیشنهاداتی جهت ارتقاء کیفیت محیطی و ساماندهی آینده محور داده خواهد شد. این بررسی به صورت موردی در محور شیرازی در شهر مشهد صورت گرفته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و بررسی های میدانی (توزیع پرسشنامه و مشاهده) و نیز مصاحبه و گفتگو با متخصصان فعال در این زمینه انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق زائرین و شهروندان حاضر در خیابان شیرازی مشهد می باشند که نمونه ای به حجم 183 نفر با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج حاکی است؛ عدم رضایت مندی زائرین و شهروندان در خیابان شیرازی در رابطه با عرضسوارهرووپیادهرو بخصوص در مراسم مذهبی و اعیاد و نیز عدم رضایت در دسترسی های شهری به علت عدم رعایت مقررات شهرسازی و معماری؛ اغتشاشبصریوعدمهمخوانیمبلمان؛وجودسدمعبر؛ کیفیتنامناسبپیادهرو و کمبود پار کینگ است و رابطه معنادار آن در بخش زائرین با کمبود فضاهای بازعمومیوسبز در این محور. بنابراین، برای ارتقاء سیمای محور شیرازی باید؛ استفاده از کاربری ترکیبی؛ ساماندهی کاربری ها و کانون ها با حفظ محوریت حرم مطهر؛ رعایت معماری اسلامی ایرانی؛ تقویت فضا های باز شهری و سبز در قالب گره های شهری در تقاطع ها و ایجاد نقاط مکث از طریق عقب رفتگی بدنه ساختمان ها که به هویت خیابان به عنوان یکمفصل شهری کمک می کند.
توسعه ی یک مدل توصیفی دسترسی فضایی به خدمات درمان عمومی با استفاده از روش حوزه ی نفوذ شناور دومرحلهای (مطالعه ی موردی: منطقه ی 10 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی فضایی از مفاهیم اصلی در ادبیّات برنامه ریزی حمل ونقل و جغرافیا، به ویژه در ابعاد اجتماعی، ازجمله عدالت است. در مقاله ی پیش رو، مفهوم دسترسی مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل توصیفی با استفاده از روش حوزه ی نفوذ شناور دو مرحله ای، برای تحلیل دسترسی فضایی به خدمات درمان عمومی در منطقه ی 10 شهرداری اصفهان ارائه می شود. هدف این مقاله، تحلیل کمّی برابری (یا نابرابری) فضایی حوزه های آماری مختلف، از نظر دسترسی به خدمات درمان عمومی با استفاده از مدل های ریاضی است. روش پژوهش از نوع تحلیلی توصیفی و داده های این تحلیل شامل اطلاعات جغرافیایی مکان و فراوانی نیروهای مراکز خدماتی در منطقه، داده های جمعیّتی حوزه ها و شبکه ی معابر در منطقه است که به واسطه ی رویکرد تحلیل توزیع فضایی، از ابزار تحلیل گر شبکه ی نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این منطقه از نظر استاندارد تعداد نیرو از وضعیّت به نسبت مناسبی برخوردار است. با این وجود، توزیع فضایی نامناسب این نیروها در سطح منطقه، به ایجاد نابرابری بین حوزه ها در دسترسی به این خدمات منجر شده است. مقادیر به دست آمده برای میانگین و انحراف معیار دسترسی (00461/0 و 000655/0)، حاکی از اختلاف قابل توجّه دسترسی فضایی به خدمات بین حوزه هاست، به گونه ای که دسترسی حدود 68 درصد از حوزه ها، پایین تر از میانگین منطقه است که گویای عدم وجود فرصت برابر برای شهروندان است. حوزه های آماری واقع در شرق منطقه، نسبت به حوزه های غربی، دسترسی ضعیف تری به خدمات دارند. نتیجه ی دیگر اینکه وضعیّت دسترسی در حوزه های غربی، همگن تر از حوزه های شرقی است. از روش مورد استفاده در این مقاله، می توان برای بررسی دسترسی فضایی به انواع مختلف خدمات و چگونگی توزیع جغرافیایی آن، به شکل ریاضی و کمّی برای شناخت وضع موجود و برنامه ریزی برای رفع کاستی های احتمالی بهره برد.
تحلیل توزیع فضایی مراکز تجاری نوین شهری و مکان یابی بهینه آن ها با استفاده از GIS و AHP (مورد پژوهی: کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراکز تجاری نوین مجتمع هایی متشکل از صدها مغازه و واحدهای تجاری- خدماتی در سطح نواحی شهری است. مکان یابی نادرست این مراکز و عدم توجه به نقش آن در ارائه خدمات به شهروندان از معضلات مشترک بسیاری از شهرهاست. شهر شیراز به دلیل گسیختگی ساختار فضایی شهر با نارسایی و کمبود مراکز تجاری نوین در مناطق شهری مواجه است. هدف پژوهش ارزیابی توزیع فضایی مراکز تجاری نوین شهری و مکان یابی بهینه آن ها در شهر شیراز است. پژوهش حاضر بر مبنای هدف کاربردی و بر اساس روش توصیفی– تحلیلی انجام یافته است. متغیرهای پژوهش شعاع پوششی، تراکم جمعیت، شبکه معابر و کاربری اراضی سازگار و ناسازگار است. معیارها و زیر معیارها، بر اساس وزن دهی انجام شده در مدل AHP ، باهم تلفیق گشته و با استفاده از GIS روشIndex overlay نقشه نهایی مراکز تجاری نوین مشخص گردید. در این پژوهش شاخص شعاع پوششی با وزن نرمال 16/2 بیش ترین تأثیر و شبکه معابر با 5/0 کمترین تأثیر را داشته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که مراکز تجاری نوین موجود شیراز جهت خدمات رسانی به تمام شهروندان کافی نبوده و بیش از نیمی از محدوده شهر، خارج از شعاع پوشش استاندارد مراکز تجاری نوین هستند و نیازمند مراکز جدید می باشند، تا کل فضای شهر تحت پوشش مراکز موجود و پیشنهادی قرار گیرد در این پژوهش مکان بهینه کاربری های مورد نظر از مناسب ترین تا نامناسب در نقشه شهر شیراز با استفاده از معیارهای معرفی شده در نقشه جانمایی شده است . عمده ترین مکان های مناسب به ترتیب در مناطق 7، 3، 2 و 5 جهت احداث مراکز تجاری نوین هستند.
توزیع فضایی و مکان یابی کتابخانه های عمومی شهر بروجرد با استفاده از مدل AHP و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه فرهنگی شهرها و از مهم ترین کانون های فرهنگی – اجتماعی جوامع پیشرفته امروز است و مانند تمامی کاربری های شهری از رشد و توسعه فیزیکی ارگانیک شهری در ایران متأثر شده است. با توجه به وسعت مخاطبان کتابخانه های عمومی قشرهای مختلف جامعه را شامل می شود، این مراکز، نقشی زیربنایی در توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع برعهده دارند. در حال حاضر شهر بروجرد به عنوان یک شهر متوسط اندام و در حال رشد با کمبود این کاربری مواجه است. پ ژوهش حاضر با استفاده از مطالعات توصیفی – میدانی و بهره گیری از دیدگاه فازی انجام شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که وضعیت موجود کتابخانه های عمومی شهر بروجرد توانایی پاسخ گویی به نیازهای حال و آینده ساکنین شهر را ندارد و ازسویی سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) با استفاده از تحلیل های سلسله مراتبی(AHP) در نرم افزار Expert choice و در نظر گرفتن معیارهای کتابخانه های عمومی موجود، همجواری های های سازگار و ناسازگار شهری، تراکم جمعیت و شیب مکان های بهینه ای جهت احداث کتابخانه های عمومی پیشنهاد داده است.
کیفیّت محیطی شهر و شکل ناموزون شهری در شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون شهرها در ابعاد کالبدی، به ویژه در مقیاس افقی، به پیدایش پدیده ی نوینی با عنوان گسترش پراکنده ی شهری یا به گفته ای پراکنده رویی شهری منجر شده است، اما اینکه تا چه حد شهروندان ساکن در دو شکل متفاوت گسترده و فشرده ی شهری، کیفیّت زندگی بالایی دارند، مسأله ای است که مرتبط با ابعاد و مسائل بسیاری است. سازوکار و اَشکال این پدیده در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه بسیار متفاوت است با آنچه در کشورهای توسعه یافته ای چون آمریکا، استرالیا و کانادا در جریان است. هدف این مقاله، درواقع بررسی و تحلیل کیفیّت محیط زندگی در ارتباط با رشد ناموزون شهری در شهر بابلسر است. روش این مقاله توصیفی تحلیل بوده و برای تبیین و تشریح موضوع مورد نظر از دو روش اسنادی و میدانی و نیز، گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شده است. برای تعیین نوع شکل رشد شهر از روش آنتروپی شانون استفاده شده و در ارتباط با سنجش کیفیّت محیط زندگی داده های به دست آمده در مطالعه ی پرسش نامه ای با استفاده از نرم افزار SPSS در چارچوب آزمون T،F و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده ی این است که شهر بابلسر طیّ دهه های پس از انقلاب دارای رشد پراکنده بوده که بیشتر کیفیّت محیط زندگی در این محلّه ها، شکل گرفته از کیفیّت محیط زندگی در سایر محلّه های پایین تر دیگر است. از سویی، نتایج حاکی از آن است که بین دو متغیّر رشد ناموزون شهر و کیفیّت محیط زندگی، همبستگی بالایی وجود دارد.
مدل سازی و آنالیز اثر پوشش سطوح معابر بر دمای فضاهای باز شهری تفهم طراحی و نتایج از پروژه سهیل
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به ارزیابی آثار سه ماده آسفالت، بتن سیمانی و آجر توپر در کف سازی سطوح معابر شهری بر شرایط میکرو اقلیم فضاهای فعالیت به ویژه دمای محیطی حاکم بر آنها اختصاص دارد. هدف بهبود شرایط آسایش حرارتی و کاهش شدت جزیره گرمایی در ملاحظات منطقه ای است. تحقیق روی سایت سهیل واقع در شهر تهران با سنجش آثار مواد به کارگرفته شده در پوشش معابر آن از روش شبیه سازی در مدل سه بعدی ENVI_met® و در تیرماه انجام گرفته است. نتایج مدل سازی و شبیه سازی مؤلفه های دمایی ناشی از تغییر نوع پوشش شبکه معابر در پارامترهای دمای پتانسیل و دمای تابشی در فضای سایت مقایسه شد. این مقایسه نشان داد که استفاده از آجر به عنوان کف پوش سرد سنتی در پوشش معابر شهری به ویژه در اقالیم خشک ایران در مقایسه با پوشش های مدرن و پرکاربردی مانند آسفالت و بتن سیمانی کمک چشمگیری به کاهش اوج دمای محیط در طول روز تا بیش ازс◦5/1 و کاهش دمای سطحی معابر تا с◦10 می کند. درحالی که شرایط آسایش در حد قابل ملاحظه ای در بافت شبکه معابر آجری نسبت به دو سطح دیگر بهبود یافته است. همچنین آنالیز اختلاف دمای روزانه و شیب تغییرات در مقایسه با سه ماده نشان داد که اوج اختلاف دما بین آنها در ساعات 10صبح تا 17 بعدازظهر رخ می دهد و پس از ساعت 18 مقدار شیب تغییرات برای تمام پوشش ها اندک و دارای ارزش یکسانی است. به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده از کف پوش های سرد سنتی مانند آجر توپر بر شبکه معابر و سایت های پیاده آثار قابل ملاحظه ای بر بهبود شرایط آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری در مقابل مواد متداول امروزی خواهد داشت. این نتایج لزوم کاربرد رویکرد علمی بر جزئیات سبک و الگوی شهرسازی و معماری سنتی ایران را دوچندان می کند.
پیش بینی ترافیک تولیدی از کاربری های شهری مورد شناسی: شهر نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تعیین سهم عوامل مختلف در پیش بینی میزان تولید ترافیک از کاربری های شهری در بخش مرکزی شهر نیشابور است. به این منظور، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در قالب همبستگی از نوع پیش بین استفاده شده است. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته بهره برداری شده است. برای تأثیر تغییرات مربوط به هر یک از کاربری های شهری، ابتدا نظر متخصصان و مدیران مرتبط با امر ترافیک پرسیده شد و برای مقایسه این نتایج، نسبت به گردآوری داده های میدانی نیز اقدام شد. نمونه مورد نظر در بخش نظر سنجی از افراد بر اساس جدول مورگان 60 نفر تعیین شد که این افراد به دو گروه مساوی 30 نفری برای افراد شاغل در بدنة مدیریت شهری و سایر افراد تقسیم شدند. داده های گردآوری شده از این طریق با استفاده از نرم افزارهای مختلف به خصوص SPSS و مدل های آمار توصیفی و استنباطی از جمله خی دو و تحلیل رگرسیون چند متغیّره، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که از بین تمام عوامل مورد بررسی (تعداد شاغلان در هر کاربری، محل استقرار، میزان تراکم و نوع عملکرد)، تنها تعداد شاغلان در هر کاربری (تعداد مدیران و کارمندان دائمی و موقت در برابر سایر مؤلفه های هر کاربری و یا عملکرد) می تواند میزان تولید ترافیک هر کاربری (عملکرد شهری) را به طورِ معناداری پیش بینی کند (000/0=P)؛ اما افزودن هر یک از متغیّرهای محل استقرار، میزان تراکم و نوع عملکرد به متغیّر تعداد شاغلان، نمی تواند قدرت پیش بینی تولید ترافیک را به طورِ معناداری افزایش دهد.