فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی یا کیفیت زیست، مفهومی پویا و چندبعدی است که ناظر بر همه جنبه های عینی و غیرعینی زندگی است. از نخستین روزگار تاریخ تا به امروز، ابناء بشر همواره در تکاپوی ساختن زندگی متعالی و مطلوب خود بوده اند. گذار از گیرودار تاریخ و زمان، تا به امروز، این بوده است که چگونه می توان زندگی مطلوب و آرمانی ساخت و آیا اساساً راهی برای کشف و شناسایی آن وجود دارد؟! نکته درخور تأمل در بررسی کیفیت زندگی این است که احساس رضایتمندی یا خوشبختی و نمود عینی آن به شکل توسعه گسترده و همه جانبه باید وجود داشته باشد. به عبارتی، توسعه و کیفیت مطلوب باید قابل دیدن، قابل اندازه گیری و قابل قیاس باشد.آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود، شناخت دقیق مفهوم کیفیت زندگی و سنجش میزان رضایتمندی شهروندان از این مقوله در محلات شهر کامیاران است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها ابتدا به صورت کتابخانه ای و اسنادی بود و بعد از طراحی پرسش نامه و محاسبه جامعه آماری از طریق فرمول کوکران، 381 پرسش نامه پیش بینی و از طریق پیمایشی تکمیل شد. سپس در فرایند تحلیل از تکنیک وایکور به منظور تعیین سلسله مراتب کیفیت زندگی محلات استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بین ابعاد مطالعه شده، بعد اجتماعی با گویه بافت اجتماعی منسجم و ریشه دار دارای بیشترین اهمیت است و محلات پیرمحمد 1 و پیرمحمد 2، به ترتیب با مقادیر 06212/0=1Qو 08303/0=2Q،از محلات مرکزی شهر، به عنوان برترین محلات انتخاب شدند. بدیهی است در انتخاب این محلات، عواملی همچون مرکز ثقل توسعه شهر، دسترسی آسان، تمرکز فعالیت های اقتصادی، وجود بازار، بافت سنتی و تاریخی، دسترسی و برخورداری از اماکن مذهبی، توپوگرافی و وجود مناظر دیدنی و مشرف به شهر و سرمایه اجتماعی مناسب دخیل بوده اند. محله شهرک بعثت با فازهای3،2،1، علی رغم برخورداری در ابعاد اقتصادی و کالبدی، در مرتبه آخر رضایتمندی قرار گرفتند.
بررسی میزان مشارکت های عمومی در رسیدن به ارتقای کیفی فضاهای گمشده شهری (نمونه موردی: بوستان جوانمردان،زیر پل آیت الله کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احداث خیابان های جدید درون بافت شهرها و نفوذ نوگرایی و اتومبیل به آن ها باعث ایجاد فضاهای تعریف نشده گشته است که این اراضی خالی و رها شده با ابعاد بزرگ و کوچک به جا مانده از احداث خیابان های جدید درون شهر موقعیت های مناسبی جهت توسعه و انجام اقدامات خلاقانه و کشف ارزش های پنهان بسیار در آن را به وجود آورده است. حرکت و ارتباطات سواره به نحو فزاینده ای بر فضای عمومی تسلط یافته و بسیاری از ارزش های فرهنگی نیز گمشده است. بنابراین تهدید فضاهای گمشده را می توان به فرصتی برای ایجاد فضای شهری سرزنده، پویا و پایدار تبدیل نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی و با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه جایگاه مشارکت مردمی در رسیدن به پایداری اجتماعی در طراحی فضاهای گمشده شهری با روش نمونه گیری تصادفی از کاربران دو فضای عمومی در دو منطقه از شهر تهران اجرا شده است. همچنین روش استدلال پژوهش حاضر از نوع استدلال استقرایی است. تحلیل پرسشنامه ها نیز از طریق نرم افزار SPSS انجام شده است. هدف بررسی ساماندهی دو فضای گمشده شهری و تأثیر آن ها بر میزان مشارکت و رضایت اهالی از آن ها است. بررسی و شناخت عوامل موثر بر مشارکت در حوزه پایداری اجتماعی با نظریه دو اندیشمند برجسته ""راجر ترانسیک"" و ""یان گل"" شناسایی شده است. پژوهش پیش رو قصد دارد با بررسی عوامل مؤثر در پایداری اجتماعی و با بهره گیری از پتانسیل های مردمی به ارتقای فضاهای گمشده شهری کمک کند.
ارزیاب ی و سنجش وضعیت پای داری محله ها در شه ر س ردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة پایدار و به تبع آن توسعة پایدار محله ای، مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند؛ بنابراین، بررسی، شناخت و تحلیل قابلیت ها و توانایی های محله های شهری، گامی اساسی و مهم در فرایند تدوین برنامه ریزی های توسعه پایدار شهری تلقی می شود. بر این اساس، این پژوهش درصدد ارزیابی و سنجش وضعیت پایداری محله ها در شهر سردشت از لحاظ 4 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی-کالبدی برآمده است. این تحقیق با رویکردی ت وصیفی- تح لیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه محله های شهر سردشت استکه از بین آنها تعداد 380 نفر طبق جدول م ورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و داده های آن با نرم افزارهای SPSSو GISتجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد که میزان پایداری محله های شهر سردشت از نظر ساکنان با میانگین (66/2) پایین تر از حد میانه پاسخ ها است و در حد مطلوبی قرار ندارد. چنانچه یافته های تحقیق نشان می دهد که بین محله های مختلف این شهر به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه، نابرابری و اختلاف وجود دارد. طبق نتایج پژوهش، شاخص زیستی از بیشترین پایداری در شهر سردشت برخوردار است. همچنین نتایج حاصل از آزمون Tنشان می دهد، با مقایسه میانگین پایداری محله ها، تنها محله های آشان، سرچاوه، فرهنگیان و ترمینال شرایط بهتری دارند و میانگین پایداری آنها بالاتر از حد میانه است که در این بین، کمترین میزان پایداری نیز در محله های سه راه مارغان و گرده سور است.
ارزیابی مطلوبیت پیاده راه های شهری براساس مؤلفه های کیفی؛ مطالعه موردی: پیاده راه علم الهدی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت در نقاط شهری پیامدهای ناگوار اجتماعی – اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی برای شهرها به وجود آورده است. بنابران شهرها باید مکان های بهتری را برای زندگی فراهم کنند. یکی از این مکان ها، خلق خیابان های پیاده است. این پژوهش با هدف سنجش وضعیت پیاده راه علم الهدی، شد. در گام اول ادبیات تحقیق مطالعه شد. و براساس این مطالعات چهار معیار (کالبدی، زیست محیطی، آسایش و راحتی، کاربری و فعالیت ها) و 22 شاخص انتخاب شد. در گام بعدی با استفاده از روش دلفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزارExpert choice این شاخص ها اولویت بندی شدند. در مرحله بعد، با استفاده از مطالعات میدانی و تکمیل400 پرسشنامه توسط شهروندان حاضر در پیاده راه علم الهدی، وضعیت این پیاده راه با توجه به هر یک از شاخص ها ارزیابی شد. نتایج این بخش از لحاظ شاخص های کالبدی نشان داد که عرض پیاده روها با نمره 65/3 در رتبه اول و طراحی مناسب جداره ها با نمره 21/2 در رتبه هفتم قرار دارد. در بخش زیست محیطی شاخص حفاظت از پیاده ها در مقابل تغییرات جوی با نمره 61/2 بهترین وضعیت را دارد. در بخش آسایش و راحتی، شاخص آلودگی صوتی با نمره 59/3 در رتبه اول قرار دارد. شاخص های سهولت دسترسی به پیاده راه و امنیت به ترتیب با نمرات 47/3 و 45/3 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. نتایج بررسی ها درباره شاخص های معیار کاربری و فعالیت ها حاکی از آن است که شاخص تنوع کاربران با نمره 68/3 نسبت به شاخص های دیگر از وضعیت مطلوبتری برخوردار است. همچنین شاخص های امکان بارگیری و تخلیه بار واحد های تجاری و نشانه ها وبناهای شاخص به ترتیب با نمره های 83/2 و 72/2 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند.
امکان سنجی بکارگیری اصول نوشهرگرایی در بازآفرینی پایدار محلات ناکارآمد و مسأله دار شهری با تأکید بر رشد هوشمند (مورد پژوهی: بخش مرکزی شهراهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت های ناکارآمد و مسأله دار شهری به عنوان یکی از معضلات شهرها جلوه گر شده اند. از این رو برای رسیدن به شهری کارا و منسجم می بایست وضعیت این بافت ها ساماندهی شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بازآفرینی پایدار بخش مرکزی شهر اهواز با توجه به اصول نوشهرگرایی و رشد هوشنمند است. روش اتخاذ شده در این پژوهش تحلیلی-توصیفی و با هدف کاربردی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز به دو شیوه اسنادی-کتابخانه ای (رجوع به طرح ها و تحقیقات صورت گرفته در محدوده و تحقیقات مرتبط با موضوع و مراجعه به ادارات و شرکت های دخیل در محدوده و...) و میدانی- پیمایشی (توزیع پرسشنامه، انجام مصاحبه و مذاکره با ساکنین و مسئولین، برداشت های میدانی مبتنی بر مشاهده و ...) صورت گرفته است. تعداد 300 پرسشنامه با استفاده از روش کوکران برآورد، توزیع و جمع آوری گردید. نرم افزار بکار برده شده Expert Choice و روش تحلیل مورد استفاده، تحلیل سلسله مراتبی AHP و SWOT می باشد. یافته ها نشان می دهد که در بین شاخص های نوشهرگرایی تقویت فضای سبز عمومی، ساماندهی دسترسی ها، تنوع مسکن، تنوع معماری و زیبایی شناسی دارای بیشترین اهمیت هستند. همچنین نتایج حاصل از اجرای مدل سلسله مراتبی AHP نشان داد که در بین سه شاخص هویت، کیفیت کالبدی و ساماندهی دسترسی ها، شاخص ساماندهی دسترسیها اهمیت بیشتری نسبت به دو شاخص دیگر، از نگاه کارشناسان برخوردار می باشد.
تحلیل شاخص های ذهنی کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: محله آبکوه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبحث کیفیت در محیط های سکونتی خاص هم چون بافت های فرسوده شهری به واسطه برخورداری این سکونت گاه ها از ویژگی هایی هم چون سطح بالای تراکم جمعیتی و ساختمانی و تمرکز در محیطی بعضاً فاقد ارتباطی ارگانیک با ساختار شهر، دارای حساسیت و پیچیدگی مضاعفی نسبت به سایر بافت های شهری است. بدین منظور، با هدف شناخت و بررسی شاخص های کیفیت محیط شهری و سنجش وضعیت فعلی آن در بافتی فرسوده و مسئله دار، شناسائی مؤلفه های تأثیرگذار بر میزان ادراک ساکنان از کیفیت محل سکونتشان و هم چنین تأثیر متغیرهای اجتماعی و اقتصادی ساکنان هم چون سن، نوع مالکیت، سطح تحصیلات، بعد خانوار، مدت زمان سکونت در محله بر نحوه ادراک فردی از این مؤلفه ها و در نهایت ارائه راهکارهای مناسب جهت ارتقاء کیفیت محیط زندگی، محله آبکوه واقع در شهر مشهد که دارای بافتی با هسته روستایی، ارگانیک و بسیار متراکم می باشد، به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب گردید. یافته های پژوهش حاکی از رضایتمندی پایین ساکنان از کیفیت محیط در محدوده مورد مطالعه و تأثیرات ناشی از ویژگی های فردی در ادراک رضایتمندی و یا نارضایتی آنان می باشد. ویژگی های فردی نقش مؤثری در نحوه نگرش و ادراک ساکنان به مقوله کیفیت محیط، را دارند و متغیرهای سن، مدت زمان سکونت در محله و سطح تحصیلات، بیشترین ارتباط را با ادراک افراد از کیفیت محیط محله خود دارا می باشند. به طوری که با بالا رفتن سطح تحصیلات، میزان رضایتمندی از کیفیت محیط پایین می آید. هم چنین با افزایش سن و مدت زمان سکونت در محله، رضایتمندی نیز افزایش پیدا می کند.
سطح بندی و تحلیل تطبیقی درجه توسعه یافتگی مورد شناسی: شهرستان های استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای تخصیص بهینه منابع بایستی وضعیت توسعه یافتگی نواحی مختلف تبیین گردد. این پژوهش می کوشد تادرجه توسعه یافتگیشهرستان هایاستان کرمانشاه به لحاظ شاخص های مختلف توسعه را با روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از مدل HDIو شاخص موریس تعیین نماید. در راستای تحلیل بهتر فضایی توسعه، نتایج محاسبات با استفاده از نرم افزار Arcgis به ترسیم نقشه ها منجر شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 14 واحد اداری استان کرمانشاه می شود. 55 متغیر مورداستفادهدراینپژوهش،طوری انتخاب شده اند که بر تمام جنبه های توسعه شهرستان ها تاکید دارند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که شهرستان های استان به لحاظ توسعه در وضعیت مناسبی به سر نمی برند، زیرا به لحاظ مجموع شاخص ها در سطح استان هیچ شهرستانی نمره بالای 5/0 را کسب نکرده است که این امر لزوم هدفمندی برنامه ها را به منظور توسعه متوازن استان ضروری می نماید. همچنین نتیجه کلی تحقیق بیانگر آن است که، شاخص موریس کارآیی بیشتری نسبت به شاخص توسعه انسانی در تبیین وضعیت توسعه یافتگی مناطق محدوده مورد مطالعه را داراست.
بررسی تطبیقی تفاوت های کیفیت زندگی در محلات برنامه ریزی شده و سکونتگاه های غیررسمی شهری (نمونه موردی : محلات کارمندان و اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ها گویای این است که در روند جهانی شدن و شهرنشینی نوین که به تمرکز فقر و غنا در اغلب کشورهای در حال توسعه گرایش دارد، خلأ ناشی از ناکارآمدی طرح ها توسعه ی شهری در جهت توزیع فضایی مطلوب دستاوردهای توسعه در محلات شهری امکان بروز الگوهای سکونتگاه های غیررسمی و برنامه ریزی شده را ارائه می هد. آنچه این پژوهش در پی آن است مقایسه تطبیقی کیفیت زندگی در اسلام آباد به عنوان محله اسکان غیررسمی و کارمندان به عنوان محله برنامه ریزی شده شهر زنجان بر اساس شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، کالبدی و زیست محیطی است.روش تحقیق پژوهش توصیفی و تحلیلی استفاده از منابع کتابخانه ای و پیمایشی جهت تحلیل شاخص های کیفیت زندگی است. داده های جمع آوری شده وارد نرم افزارSpss شده و سپس جهت بررسی تطبیقی شاخص های کیفیت زندگی از مدل Vikor، AHP و جهت آزمون فرضیات از آزمون های توصیفی نظیر میانگین و آزمون استنباطی کای دو (Chi – Squre) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از بررسی تطبیقی بر اساس مدلها نشان از وضعیت نامطلوب شاخص ها در محله اسلام آباد نسبت به محله کارمندان دارد و میزان اختلاف در شاخص های اقتصادی و کالبدی چشمگیر است. همچنین با تغییر هر کدامیک از شاخص ها کیفیت زندگی آن ها نیز تغییر می یابد. بنابراین باید نگاه های گزینشی را از میان برداشت و جهت بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان برنامه ریزی های مطلوب تلاش کرد.
سنجش توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل در برخورداری از شاخص های کیفیت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش مسکن یکی از مهم ترین بخش های توسعه در یک جامعه است و به عنوان نیاز اولیه بشر و تأمین کننده ی حس رضایتمندی نقش اساسی را در بهبود کیفیت زندگی افراد بازی می کند و هر جامعه به فراخور نیازها و امکانات و محدودیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش بدان شکلی خاص بخشیده است. هدف پژوهش حاضر سنجش توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل در برخورداری از شاخص های کیفیت مسکن می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است. برای تبیین کیفیت مسکن در شهرستان های استان از مجموعه داده های موجود در مرکز آمار و سایت استانداری استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از مدل ELECTRE استفاده شد که با توجه به این مدل، شهرستان های استان اردبیل در برخورداری از شاخص های کیفیت مسکن رتبه بندی شدند. همچنین برای وزن دهی به شاخص ها (بر اساس نظر 20 کارشناس متخصص در امر مسکن) مدل AHP مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش شهرستان های استان اردبیل در پنج سطح به لحاظ برخورداری از شاخص های کیفیت مسکن قرار گرفتند که شهرستان اردبیل (امتیاز نهایی از مدل الکتره 4) توسعه یافته، شهرستان های پارس آباد، نمین و نیر (امتیاز نهایی از مدل الکتره 3) توسعه رو به بالا، خلخال و سرعین (امتیاز نهایی از مدل الکتره 2) میان توسعه (توسعه متوسط)، شهرستان های بیله سوار و مشگین شهر (امتیاز نهایی از مدل الکتره 1) کمتر توسعه یافته و شهرستان های کوثر و گرمی (امتیاز نهایی از مدل الکتره 0) توسعه نیافته محسوب می شوند. همچنین بر اساس ضریب همبستگی پیرسون بین برخورداری از شاخص های کیفیت مسکن با درصد شهرنشینی و میزان فاصله از مرکز استان رابطه ی معناداری وجود ندارد.
ارزیابی و تحلیل شاخص های توسعه انسانی در مناطق شهری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از توسعه انسانی، ایجاد محیطی توانمند برای مردم در جهت برخورداری از زندگی طولانی تر، سالم تر و خلاقانه تر است. پژوهش حاضر بر آن است تا وضعیت هریک از مناطق شهری کشور را از نظر برخورداری از شاخص های توسعه انسانی بررسی کند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و از حیث نوع پژوهش، کاربردی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که میانگین شاخص آموزش در مناطق شهری ۸۰۶/۰، شاخص استاندارد زندگی ۶۱۷/۰، شاخص سلامت ۷۴۸/۰ و شاخص ترکیبی توسعه انسانی ۷۰۱/۰ است. مطلوب ترین وضعیت شاخص توسعه انسانی به ترتیب مربوط به مناطق شهری استان های تهران با ۷۵۶/۰، اصفهان با ۷۵۲/۰ و قزوین با ۷۵۰/۰ است. نامطلوب ترین وضعیت این شاخص به ترتیب مربوط به مناطق شهری استان های سیستان و بلوچستان با ۶۲۸/۰، کردستان با ۶۳۲/۰ و آذربایجان غربی با ۷۵۰/۰ است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در سه شاخص آموزش، تولید ناخالص سرانه، امید به زندگی و شاخص ترکیبی توسعه انسانی مناطق شهری استان سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی نامطلوب ترین وضعیت و مناطق شهری تهران، اصفهان و قزوین مطلوب ترین وضعیت را دارا بوده اند. دسته بندی مناطق شهری استان ها براساس شاخص توسعه انسانی حاکی از آن است که رده بسیار محروم منطبق بر استان های مرزی و رده استان هایی که مطلوب ترین وضعیت را دارا هستند مربوط به مناطقی است که اغلب در مرکز کشور واقع شده اند. در مجموع نابرابری شدیدی بین مناطق شهری کشور مشاهده می شود و این نابرابری در شاخص استاندارد زندگی بیشتر از دو شاخص دیگر است.
شناسایی و تحلیل تاثیر متغیرها و شاخص های تاب آوری: شواهدی از شمال و شمال شرقی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیرقابل پیش بینی بودن آسیب پذیری سیستم های اجتماعی و فنی، عدم اطلاع از زمان، محل و نحوه وقوع سوانح، تاب آوری را تبدیل به هدفی اجتناب ناپذیر ساخته است. این مطالعه با توجه به این عوامل و با هدف تحلیل متغیرها و شاخص ها تاب آوری در قالب یک سیستم، با روش پیمایش میدانی به ارزیابی عوامل تاثیرگذار، تاثیرپذیر، کلیدی و استراتژیک بر سیستم و پایداری یا ناپایداری آن پرداخته است. با مرور مبانی نظری، متغیرها در چهار گروه اجتماعی، اقتصادی، نهادی و فیزیکی- کالبدی با شاخص ها مرتبط طبقه بندی و با روش تحلیل تاثیرات متقابل تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متغیرها و شاخص ها با استفاده از نرم افزار میک مک تحلیل شدند. در ماتریس تاثیرات مستقیم، تاثیرگذاری متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و نهادی بیش از تاثیرپذیری آن ها و تاثیرگذاری متغیر کالبدی- فیزیکی بسیار کمتر از تاثیرپذیری آن می باشد. ماتریس تاثیرات متقابل غیرمستقیم نیز حاکی از اختلاف دو متغیر نهادی و اجتماعی در مقایسه با دو متغیر دیگر در میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری است. به بیان دیگر، دو متغیر نهادی و اجتماعی تاثیرگذارترین متغیرها در تاب آوری جامعه خواهند بودند. با توجه به نتایج حاصل از ماتریس تاثیرات مستقیم دو شاخص مشارکت و همکاری، کمک و ارتباط متقابل از گروه متغیر اجتماعی و شاخص آمادگی از گروه متغیر نهادی و در ماتریس تاثیرات غیرمستقیم شاخص های مشارکت و همکاری، کمک و ارتباط متقابل، هویت اجتماعی از گروه متغیر اجتماعی و شاخص آمادگی از گروه متغیر نهادی شاخص های استراتژیک و کلیدی محسوب می شوند. آنچه از نحوه پراکنش شاخص های در محورهای تاثیرگذاری- تاثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم پیداست، ناپایداری سیستم می باشد.
ارزیابی مکانی مجتمع های مسکن مهر ایلام و تعیین پهنه های مناسب به منظور ارائه الگوی مطلوب با رویکرد کالبدی و زیست محیطی
حوزههای تخصصی:
در کشور ما طی چند سال اخیر، به منظور تأمین مسکن اقشار کم درآمد جامعه، دولت سیاست احداث مسکن مهر را در پیش گرفته است. از مهم ترین چالش های فراروی این طرح مکان یابی اراضی مسکن مهر است که علی رغم حذف هزینه تملک در طرح تولید مسکن انبوه، با مشکلاتی از جهت دسترسی مناسب، جنبه های زیست محیطی، کالبدی و غیره مواجه است. بنابراین این پژوهش با هدف ارزیابی مکانی مجتمع های مسکن مهر ایلام و تعیین پهنه های مناسب به منظور ارائه الگوی مطلوب با رویکرد کالبدی و زیست محیطی با استفاده از لایه های رقومی انجام گرفته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و نوع تحقیق کاربردی است. جامعه آماری واحدهای مسکن مهر به تعداد 4862 واحد می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در مکان گزینی مساکن مهر در شهر ایلام شاخص های زیست محیطی رعایت نشده است. وضعیت مکانی و سرانه ها دیگر کاربری ها مرتبط با مجتمع های مسکن مهر شهر ایلام مناسب نیست و در نهایت مشخص شد که مکان های مناسب به منظور ایجاد مجتمع های مسکن مهر بیشتر در قسمت غرب و جنوب غرب منطقه قرار دارند. در این قسمت ها به دلیل شیب کم، احتمال وقوع سیل و خطر فرسایش کم بوده و محل های مناسبی جهت ایجاد مجتمع های مسکن مهر می باشند.
بهسازی بافت فرسوده شهری با رویکرد پایداری اجتماعی مورد شناسی: محله دریادل شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تعیین نحوه مداخله در بافت فرسوده، به یکی از چالش برانگیزترین مباحث مدیریت شهری تبدیل شده است. از آنجا که در مباحث مدیریت برنامه ریزی شهری، توجه به موضوعات اجتماعی، اجتناب ناپذیر و جزء جدایی ناپذیر طرح های شهری شمرده می شود؛ بنابراین، با تعیین و استفاده از ابعاد پایداری اجتماعی می توان رویه های مؤثّر بر مباحث اجتماعی را در جهت ساماندهی بافت فرسوده مورد بررسی و شناسایی قرار داد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، پس از تعیین شاخص های پایداری اجتماعی و تهیه پرسش نامه، وضعیت این شاخص ها در محله دریادل شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه به کمک یافته های توصیفی و استنباطی حاصل و با استفاده از مدل SWOT، نقاط قوّت، ضعف، فرصت و تهدید مورد شناسایی قرار گرفته و براساس آن راهبردهایی جهت مداخله در محله مورد نظر پیشنهاد شده؛ همچنین، از تلفیق تحلیل SWOT با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، جهت تعیین بهترین نحوه مداخله استفاده شده است. بر این اساس و بر پایه نظرات بالغ بر 15 نفر از کارشناسان، از میان گزینه های قابل انتخاب، معرفی موقعیت ویژه و ارزش های اقتصادی؛ محله دریادل در جهت جلب مشارکت ساکنان با امتیاز نرمال شده (302/0) به عنوان بهترین راهکار برون رفت، از مشکلات این بافت شناخته شده است.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری محله های شهری در برابر زلزله موردپژوهی: ( بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در برابر زلزله یکی از مفاهیم بسیار مهم نظری و عملی در مدیریت بحران است. طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا تاب آور نمودن جوامع شهری به ویژه محلات فرودست و نابسامان دارای اهمیت خاصی است. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی تاب آوری محله های مرکز شهر زنجان در چهار بعد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. جهت سنجش میزان آسیب پذیری بخش مرکزی از لحاظ کالبدی از نظر 14 کارشناسان استفاده شده است. نتایج تحلیل گویای آسیب پذیری بالای کالبد بخش مرکزی شهر زنجان است؛ به طوری که حدود 69 درصد بناها در رده آسیب پذیری زیاد و 10 درصد در رده آسیب پذیری خیلی زیاد قرار گرفته اند. همچنین جهت سنجش سایر ابعاد تاب آوری در بعد مدیریت – نهادی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی از نظر ساکنان این بخش استفاده شده است. ابتدا به صورت نمونه گیری تصادفی سه محله انتخاب و بر اساس فرمول کوکران حجم جامعه نمونه مشخص گردید و میان ساکنان محلات هدف توزیع شد. جهت تحلیل سؤالات پژوهش، آزمون های پیرسون و رگرسیون بکار گرفته شده است. نتایج تحلیل پرسشنامه نشان می دهد که میزان تاب آوری در بخش مرکزی شهر زنجان از نظر این سه بعد مطلوب ناست. همچنین بعد اجتماعی با بیشترین تاثیر می تواند سبب افزایش تاب آوری و کمترین تاثیر در بعد محیطی با کاهش آسیب پذیری در تمامی محلات مورد پژوهش است.
مطالعه تطبیقی کلانشهرهای ایران از لحاظ شاخص های توسعه پایدار
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها به عنوان مصرف کننده و توزیع کننده اصلی کالاها و خدمات تبدیل به نقاط کانونی پایداری شده اند. هدف این پژوهش، مطالعه کلان شهرهای ایران از لحاظ انطباق آنها با شاخص های توسعه پایدار و بررسی تطبیقی بین آنها است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و اسنادی مانند سالنامه آماری مرکز آمار و سالنامه آماری شهرداری های کلانشهرهای ایران و نیز ۴۳ شاخص در سه بخش زیست محیطی، اقتصادی و کالبدی استفاده شده است. جهت رتبه بندی شهرها، از مدل های ویکور، الکترا و تاپسیس و همچنین از مدل آنتروپی شانون جهت وزن دهی به شاخص ها استفاده شده است. نتایج به دست آمده از ترکیب روش های سه گانه به وسیله تکنیک کپلند نشان داد که تهران با امتیاز ۴ در رتبه اول قرار گرفت و پس از آن به ترتیب شهرهای اهواز با امتیاز 2، اصفهان با امتیاز ۰، تبریز با امتیاز ۱- و مشهد با امتیاز ۴- در رتبه های بعد قرار گرفتند. بررسی مجموعه معیارهای پژوهش نشان داد که مقدار معیارهای توسعه پایدار در هر یک از شهرها به شکل یکنواخت و همگن نبوده و هر شهر از نظر برخی از معیارها در وضعیت بهتری نسبت به دیگر شهرها قرار دارد.
سنجش نابرابری فضایی سطح سلامت در استان قزوین با استفاده از تکنیک الکتره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تأثیر گذار در توسعه هر کشوری، بهینه بودن ارائه خدمات بهداشت و درمان است. این خدمات زمانی مطلوب تر خواهند بود که به طور عادلانه در مناطق مختلف توزیع شوند و رضایت جامعه را فراهم کنند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل نابرابری سلامت منطقه ای در استان قزوین است؛ بدین منظور با رویکردی کاربردی و ماهیتی توصیفی و تحلیلی انجام یافته است. جمع آوری داده با شیوه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است که مشتمل بر مطالعه ادبیات جهانی سلامت، پژوهش های انجام شده پیشین و استناد به سالنامه آماری استان قزوین در سال 1392 است. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از مدل الکتره فازی، مدل جمع وزنی، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پراکندگی و آزمون تی صورت گرفته است که بدین منظور از نرم افزارهای Excel و SPSS برای اطمینان از صحت و دقت در محاسبه ها بهره گیری شد. محاسبات روش الکتره فازی نشان دهنده برتری غالب شهرستان قزوین با 5 امتیاز بر سایر شهرستان های استان است و در جایگاه های بعدی به ترتیب شهرستان های بوئین زهرا با 4 امتیاز، تاکستان با 3 امتیاز، آبیک با 2 امتیاز، البرز با 1 امتیاز و آوج با صفر امتیاز، رتبه های دوم تا ششم را کسب کردند. محاسبات آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب پراکندگی نیز نشان دهنده نابرابری توزیعی چه در بین شهرستان ها و چه در درون آن ها (شهرها و روستاها) است؛ وجود نابرابری در استان قزوین، از توزیع ناعادلانه خدمات سلامت و فاصله از دو اصل در دسترس بودن و فراهم بودن بین شهرستان ها و درون آنها حکایت دارد.
طیف سنجی سرزندگی در بافت ها و محلات شهری با تلفیق رویکردهای توسعه ی پایدار، رشد هوشمند و نوشهرگرایی و کاربرد مدل الکتر (نمونه ی موردی: محلات شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز اندیشه های نوین در مباحث شهرسازی و ورود آنها به عرصه های مدیریت شهری موجب گردیده تا شهرها، تجارب متفاوتی را کسب کنند. افول حیات و سرزندگی در محلات شهری را می توان به عنوان یکی از نتایج پیروی از دیدگاه مدرنیسم دانست که همواره طرفدار کمّی گرایی بوده است و به مباحث کیفی بی توجهی نموده است. پژوهش حاضر با هدف طیف سنجی و سنجش ابعاد سرزندگی در بافت ها و محلات شهر مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، تحلیلی- پیمایشی و مبتنی برمنابع اسنادی و پرسشنامه های محقق ساخته می باشد. به منظور تحلیل داده ها از مدل الکتر (electre) استفاده شده است. مراحل تحقیق شامل سنجش (از طریق 44 سنجه در قالب 6 بُعد اصلی)، ارزیابی و انتخاب محله ی برتر (منتخب از پنج بافت مختلف شهر) می باشد. طبق یافته های تحقیق، بافت شماره 4 و محلات آن عنوان سرزنده ترین و بافت شماره 3 و محلاتش کمترین میزان سرزندگی از نظر ساکنان را داشته اند. در ادامه با توجه به نحوه ی پراکنش عوامل مؤثر در سرزندگی از قبیل نوع توزیع کاربری های جاذب، محل قرارگیری فضاهای عمومی، موقعیت مراکز محله، کاربری زمین شهر و غیره . طیف سنجی سرزندگی در بافت های شهر مرودشت و محلات آن صورت می گیرد. نتیجه طیف سنجی به صورت نقشه های سرزندگی در محورهای اصلی، سرزندگی در مراکز اصلی، سرزندگی در نقاط گره گاهی، سرزندگی در لبه های بیرونی و محورهای پیرامونی بررسی شده است. در نتیجه آزمون طیف سنجی سرزندگی، بافت شماره 4 و محلات درون آن به سبب سرزندگی بیشتر، تمام گزینه های طیف سنجی را دربر می گیرند. در مقابل بافت شماره 3 و محلاتش با کمترین میزان سرزندگی هیچ یک از گزینه های طیف سنجی را شامل نمی شود.
بررسی و تحلیل چالش های پایداری توسعه فضایی در شهر مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل مراوده های اقتصادی در آنسوی مرزهای غربی کشور منجربه رونق اقتصاد میان مرزی در شهرستان بانه شده است. شهر بانه و شبکة منطقه ای تحت نفوذ آن در پیوند متقابلی که با یکدیگر برقرار کرده اند در مسیر رشد قرار گرفته اند. پویایی و رشد این شبکه، وابسته به عوامل و کنش های نامعین و ناپایداریست که ممکن است در آینده، رونق کنونی این شبکه را با سکون و رکود مواجه سازد. شواهد موجود، مؤید غفلت مدیران، تصمیم سازان و تصمیم گیران محلی و ملی از فرصت های موجود در جهت توسعه است. هدف اصلی این پژوهش روشن ساختن ضرورت توجه به ناپایداری تحولاتی است که اکنون منجر به رونق و پویایی شهر بانه و شبکه تحت تأثیر آن شده است. این تحقیق بر اساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت جزء تحقیقات توصیفی-تحلیلی است که با روش تحلیل محتوا انجام شده است. باتوجه به ابعاد گستردة مسأله تحقیق، از ابزارها و روش های متنوعی از قبیل پیمایش پدیدارشناسانه، مصاحبه با عوامل ذی نفع و ذی نفوذ، کارتوگرافی کالبدی-فضایی و تحلیل داده های ثانویه استفاده شد. آینده پژوهی توسعه در شهرستان بانه از طریق تعمیم فرآیند راهبردی توسعة شهر دبی به مصداق های موجود و محتمل شهر بانه و شبکه تحت نفوذ آن، انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که تقویت نقش و عملکرد اخیر شهر بانه متأثر از اقتصاد میان مرزی غیررسمی، منجر به تحولات گسترده کالبدی-فضایی-عملکردی در این شهر و شبکه تحت نفوذش شده است. اما رونق کنونی بدلیل نامشخص بودن عوامل و رویکرد کنش گران ممکن است در آینده با افول و انحطاط مواجه گردد. در همین راستا سناریویی برای توسعة شهر بانه و شبکه تحت نفوذ در آینده پیشنهاد شد. مبانی فکری این سناریو متکی به نظریه های توسعة منطقه ای و مفهوم توسعه و مصداق عملی آن مبتنی بر تجربه ای است که دبی را در کمتر از نیم قرن، از یک سکونت گاه بدوی به شهری جهانی تبدیل نمود.
ارزیابی آسیب پذیری زیرساخت های شهری کوهدشت با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع حوادث طبیعی و انسانی تلفات سنگینی را در شهر ها ایجاد می کند. این مسئله توجه به ابعاد آسیب پذیری شهر ها و دستیابی به استانداردهای آسایش شهری از منظر پدافند غیرعامل را گریزناپذیر می کند. موقعیت ژئواستراتژیک استقرار در پهنة آسیب پذیر زلزله با مخاطرة متوسط، خطرپذیری بالای سیل، همچنین، موقعیت استراتژیک شهر دفاعی در غرب کشور، پرداختن به مسئلة آسیب پذیری در کوهدشت را اجتناب ناپذیر کرده است. این پژوهش از نظر روش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن نظری - کاربردی است. برای دستیابی به اهداف، کاربری های حیاتی و حساس با توجه به منابع موجود دردسترس و مطالعات میدانی از طریق روش دلفی ونظرسنجی از 20 نفر استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد. همچنین، اصول همجواری در بین کاربری ها مورد سنجش قرار گرفت با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از مدل ترکیبیFAHP_GIS برای ارزش گذاری و تهیة مدل مکانی به کار گرفته شد و با نرم افزار Arc GIS ابزار Spatial Analysis و از طریق توابع همپوشانی فازی (Fussy Overlay) رستر نهایی آسیب پذیری زیرساخت های شهری تهیه شد. یافته ها نشان داد 68 درصد از زیرساخت ها با رعایت همجواری 29/0- 55/0 و میزان آسیب پذیری 45/0- 71/0 در پهنة آسیب پذیری زیادی قرار دارند
بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها نمونه های مورد مطالعه: شهرهای عجب شیر و بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ شاخص های سنجش ذهنی به مطالعه ی ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی اعم از عملکردی، کالبدی و محتوایی پرداخته و از آنجایی که هدف، مطالعه ی کیفیت زندگی در مقیاس منطقه ای است، اقدام به بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها در دو شهر عجب شیر و بناب شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به منظور رسیدن به هدف این پژوهش از مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده و برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونه گیری خوشه ای تصادفی و در تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات بدست آمده از مطالعات میدانی، از آزمون های Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونه ی مستقل، تحلیل عاملی با استفاده از چرخش واریماکس نرمال و رگرسیون چند متغیره ی خطی در محیط نرم افزار SPSS 22.0، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها وجود تفاوت در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی را در دو شهر عجب شیر با مقدار 0.718 و بناب با مقدار 0.741 را نشان داد و از این نظر شهر بناب در مقایسه با شهر عجب شیر سطح بیشتری از کیفیت زندگی را در ابعاد کالبدی- محیطی داراست. از سویی در بین ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی در شهر عجب شیر به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد محتوایی و کالبدی و در شهر بناب به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد عملکردی و محتوایی است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.