فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت، فقر گسترده، نابرابری های فزآینده، بیکاری، مهاجرت، حاشیه نشینی و غیره، همگی از پیامدهای کم توجهی به مقوله کیفیت زندگی در نواحی روستایی است. برای رسیدن به توسعه ی پایدار، توجه به توسعه روستایی و افزایش سطح کیفیت زندگی روستاییان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر با هدف وضعیت شناسی شاخص های کیفیت زندگی در مراکز دهستان های شهرستان جیرفت صورت گرفته است. تعداد خانوارهای مراکز دهستان های مورد مطالعه 4243 خانوار بوده که با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان 350 نفر از آنها به عنوان نمونه تعیین و به شیوه ی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. روایی ابزار تحقیق از طریق روایی صوری تأیید گردید و برای بررسی پایایی پرسشنامه، مطالعه ی پیش آزمون انجام گرفت که نتایج آماره ی آلفای کرونباخ برای شاخص های مختلف از (71/0 تا 89/0) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 انجام گرفت. نتایج نشان داد که شاخص امنیت اجتماعی در رتبه اول و شاخص درآمد در رتبه آخر قرار دارد. مقایسه و تفکیک دهستان های مورد مطالعه نشان داد از لحاظ میانگین شاخص پایگاه اجتماعی، در بین روستاهای مورد مطالعه تفاوت وجود ندارد؛ از حیث میانگین شاخص سرانه ی پوشاک روستاها در دو طبقه و از لحاظ میانگین شاخص های امنیت اجتماعی، مسکن، دارایی ها، درآمد، سرانه ی تغذیه و رضایتمندی در چهار طبقه قابل تفکیک هستند.
تبیین عوامل موثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکامل مفهومی توسعه در قالب توسعة پایدار و فصل مشترک آن با رفاه اجتماعی، زمینة تقویت رویکرد جدیدی شده که چالش های فکری ویژه ای را به دنبال داشته است. با این حال، رفاه اجتماعی روستایی را فرایندی مستمر و پویا و پایدار می دانند که از طریق دولت ها و نهادهای مدنی و سازمان های مسئول، به ایجاد مجموعه شرایط و کیفیت در توانمندسازی مردم روستایی منجر می شود تا به صورت مستمر، کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف این مقاله، تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر است. این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر مراجعه شد که جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان شهرستان مشکین شهر 90,359 نفر است. برای تعیین حجم نمونة ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، از فرمول کوکران استفاده شد. درنهایت، حجم نمونه 197 نفر تعیین شد، اما برای افزایش میزان دقت و اعتبار یافته ها، به 200 نفر افزایش یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقای رفاه اجتماعی ساکن در منطقة مورد مطالعه شامل شش مؤلفة توانمندسازی اقتصادی و بازتوزیع درآمد، توانمندسازی اجتماعی و تقویت سرمایة اجتماعی، توانمندسازی محیطی، نهادسازی و ارتقای پذیرش اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی، تقویت مشارکت اجتماعی و ارائة خدمات ترویجی است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی این شش عامل، 5/68 است. همچنین، یافته های استنباطی پژوهش نشان داد جز عامل توانمندسازی روان شناختی، بین عامل توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی، محیطی، نهادسازی و تقویت مشارکت اجتماعی با ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، رابطة معنادار وجود دارد. درنهایت، براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی در توسعه روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی روستایی یکی از مهم ترین فعالیت های کارگزاران و برنامه ریزان توسعه است. سازمان جهاد کشاورزی در جهت تحقق اهداف توسعه روستایی، با تدوین برنامه ها و فعالیت های خود در جهت ارتقاء سطح آگاهی ها و مهارت های حرفه ای روستاییان گام بر می دارد. در این تحقیق به تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی استان کرمانشاه در برنامه ریزی روستایی پرداخته شده است. کلیه ی کارگزاران و برنامه ریزان توسعه روستایی استان کرمانشاه به تعداد 456 نفر جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند. پژوهش از نوع کاربردی، روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده است. حجم نمونه براساس جدول مورگان 210 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب از پاسخ گویان انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که روایی صوری آن براساس نظر جمعی از اساتید و صاحب نظران تأیید گردیده و پایایی آن با استفاده از پیش آزمون مشخص گردید. ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی و روحیه کارآفرینی به ترتیب 93/0 و 90/0 محاسبه شد که بیانگر مناسب بودن ابزار پژوهش بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون انجام شد. براساس نتایج، بین مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی با روحیه کارآفرینانه، سن کارگزاران و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت رابطه مثبت و معنی داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای روحیه کارآفرینانه و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت، تأثیر معنی داری بر میزان توانمندی حرفه ای کارگزاران در برنامه ریزی روستایی داشته و توانایی تبیین 64 درصد از تغییرات متغیر توانمندی حرفه ای را دارد.
بررسی نقش دفاتر ICT روستایی در توسعه ی اجتماعی زنان روستاییِ شهرستان شهرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی در توسعه اجتماعی زنان روستایی انجام گرفته است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بوده و اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه در سال 1392 جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش شامل 5018 زن روستایی باسواد و بالای 15 سال ساکن در 16 روستای دارای دفاتر ICT شهرستان شهرضا می باشد؛ که با استفاده از فرمول کوکران، 190 زن روستایی به عنوان نمونه ی آماری انتخاب و پرسشنامه ها به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب در بین آنان توزیع گردید. اعتبار صوری پرسشنامه با نظر متخصصین و اعتبار عاملی آن نیز با استفاده از آماره KMO برابر با 74/0 محاسبه گردید. پایایی ابزار تحقیق برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ از 79/0 تا 86/0 تأیید گردید. داده های گردآوری شده با نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان آگاهی زنان روستایی از «خدمات پایه دفاتر» و بیشترین میزان مراجعه آنان به دفاتر جهت دریافت همین خدمات می باشد. تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه ی اجتماعی زنان روستایی به ترتیب در افزایش مشارکت و آگاهی زنان روستایی، بهبود کیفیت خدمات ارائه شدهدر روستا، عدالت اجتماعی زنان روستایی و رضایت از موقعیت و شرایط زندگی می باشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر وابسته توسعه ی اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای تحصیلات، تعداد مسافرت زنان روستایی در سال و با استقلال مالی در سطح 05/0 و با آگاهی از خدمات و میزان استفاده از خدمات در سطح 01/0 رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی بیانگر آن است که سه متغیر مهم و تأثیرگذار بر متغیر وابسته توسعه اجتماعی زنان روستایی عبارتند از: درصد استقلال مالی زنان روستایی، آگاهی از خدمات دفاتر ICT و میزان مراجعه به دفاتر ICT جهت دریافت خدمات.
بررسی تطبیقی شاخص های اقتصادی و اجتماعی عشایر اسکان یافته و اسکان نیافته (مطالعه موردی: شهرستان کوهرنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هرچند نسبتِ جمعیت عشایر، کمتر از جمعیت شهر و روستا است؛ لیکن جامعه عشایری ایران به عنوان یک واقعیت اجتماعی اقتصادی، بخشی از ساختار تاریخی سیاسی و فرهنگی و عضو فعال از پیکره جامعه ملی است و نقش آن به ویژه در تأمین مواد پروتئینی و سایر فرآورده های لبنی قابل توجه است. در سده اخیر تحولات وسیعی به لحاظ اسکان و تداوم کوچ، به تبعیت از سیاست ها و رویکردهای مختلف برای این جامعه ایجادشده و موافقان و مخالفانی را با استدلال های متفاوت داشته است. بااین وجود بررسی و مطالعه علمی در خصوص شرایط این جوامع، تصمیم گیری و برنامه ریزی را در جهت توسعه پایدار آسان تر می نماید. در پژوهش حاضر که از نوع مطالعات توصیفی – تحلیلی است، سعی گردید به بررسی و مقایسه شاخص های اقتصادی و اجتماعی در دو گروه جامعه اسکان یافته و اسکان نیافته عشایری پرداخته شود. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. حجم نمونه از روش کوکران محاسبه (260 نمونه) و روش نمونه گیری از نوع تصادفی بوده است. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد و آزمون یومان ویتنی در محیط نرم افزاری SPSS تجزیه وتحلیل شده است. یافته های تحقیق بیانگر تفاوت قابل توجه بین دو گروه در شاخص های اجتماعی مانند مشارکت، آموزش، امنیت اجتماعی، بهداشت و درمان است؛ بااین وجود به لحاظ شاخص های اقتصادی ازجمله درآمد، مالکیت، اشتغال، میزان تولید و... تقریباً مشابه همدیگر هستند و تفاوت قابل ملاحظه ای بین دو گروه اسکان یافته و اسکان نیافته وجود ندارد
طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل هاجهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد اجرا شده است.
روش: در این مطالعه از روش تحقیق کیفی و نظریه بنیادی (رویکرد گلیسر) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل افراد دست اندرکار در هر کدام از بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل های کشاورزی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بودند که به ترتیب 14، 12، 13 و 12 نفر را شامل شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است.
یافته ها: براساس نتایج حاصل از نظریه بنیادی، الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی ترسیم شده است. این الگو در بر دارنده مؤلفه های تأثیرگذار (از قبیل راهبرد مشارکت محور توسعه پایدار کشاورزی، خدمات کیفی بخش خصوصی، مشارکت محوری بهره برداران، محوریت سیستمی تشکل ها، تمرکززدایی و استفاده از قدرت های محلّی)، بازدارنده ها (از قبیل تمرکزگرایی و حاکمیت روابط در بخش دولتی، موانع و محدودیت های اجرایی و سرمایه گذاری بخش خصوصی، فقر اقتصادی و فرهنگی بهره برداران و چالش های نهادی و قانونی تشکل های بخش کشاورزی) و نیز جایگاه و نقش بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها در برقراری مشارکت متوازن و هماهنگ بوده است. همچنین، در این الگو شبکه مشارکت محور نظارتی و بانک اطلاعاتی کشاورزی پیش بینی شده است.
محدودیت ها: از محدودیت های تحقیق حاضر می توان به موارد ذیل اشاره نمود: الف) زمان بر بودن تحقیق؛ ب) عدم همکاری برخی از افراد مد نظر (مطلعان کلیدی) برای گرد آوری داده ها؛ ج) مشکل بودن ارزیابی اهمیت نسبی اجزاء و عوامل نظریه پیشنهادی.
راهکارهای عملی: با توجه به این که تحقیق های کیفی، زمینه خوبی را برای رسیدن به یافته های واقعی تر با مشارکت مردم فراهم می کند و در این فرآیند، محقق نیز جزء با ارزشی به شمار می آید که با فکر و ایده خود، هر آنچه را که از زمینه های واقعی موجود بیرون می آید سامان می دهد، شکل می بخشد و نظریه و الگو می سازد.
اصالت و ارزش: تحقیق حاضر به طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی پرداخته است تا بتواند همانگی لازم را بین بخش های مذکور برای برنامه ریزی های صحیح و اجرای آن ها به وجود بیاورد. با توجه به مسائل گفته شده، تحقیق حاضر در نوع خود نوآوری تلقی می شود.
کاربرد رهیافت فازی در تعیین الگوی بهینه کشت در راستای نیل به اهداف توسعه پایدار روستایی: زیربخش زراعت، شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش و اهمیت مدیریت واحدهای زراعی، استفاده از مدل های برنامه ریزی ریاضی در تعیین الگوی بهینه کشت نقشی به سزا دارد. در تحقیق حاضر، روش برنامه ریزی آرمانی فازی در راستای بهینه سازی الگوی کشت در قالب اهدافی شامل پنج سناریو (بیشینه سازی سود، نیل به خودکفایی در محصولات اساسی زراعی، توسعه پایدار کشاورزی، افزایش اشتغال، و دستیابی هم زمان به اهداف یادشده) مورد توجه قرار گرفت. اهمیت این اهداف در دستیابی به توسعه پایدار روستایی است که در آن، پایداری سه بعد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی را دربرمی گیرد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و از طریق تکمیل 124 پرسشنامه از سطح شهرستان آمل به دست آمد. نتایج الگوها نشان داد که در صورت لحاظ کردن اهداف به طور هم زمان، تعاملی میان مدل فازی سناریوهای یک تا چهار به وجود می آید؛ در این مدل، به آرمان های اقتصادی و اجتماعی کمتر توجه شده و در مقابل، آرمان های زیست محیطی و خودکفایی تا حد زیادی تأمین شده است.
تبیین تأثیر الگوهای اسکان مجدد بر توسعة پایدار روستایی مطالعة موردی: روستاهای سیل زدة شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است آثار طرح های اسکان مجدد را در روستاهای سیل زدة شرق استان گلستان ارزیابی کند و میزان هماهنگی یا ناهماهنگی این طرح ها را با اهداف توسعة پایدار روستایی برسنجد. جامعة آماری تحقیق حاضر، ساکنان شهر جدید پیشکمر (تجمیع 11 روستا) و ساکنان سه روستای جابه جاشده به صورت محدود هستند. برای تعیین تعداد پرسشنامه های مورد نیاز تحقیق از فرمول کوکران استفاده شد و 279 خانوار برای تکمیل پرسشنامه به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای مقایسة دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شد. مقایسة دو الگوی جابه جایی محدود و جابه جایی توأم با تجمیع روستاها در منطقة مطالعه شده نشان داد که هریک از الگوهای پیشنهادی دارای مزایا و معایبی هستند. بررسی ها نشان دهندة عملکرد ضعیف دو الگوی بررسی شده در بعد اقتصادی توسعة پایدار و عملکرد مثبت در ابعاد اجتماعی و کالبدی هستند. با توجه به رویکرد توسعة پایدار که در آن رسیدن به پایداری منوط به پایداری در هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است، به نظر می رسد که جوامع مطالعه شده در پژوهش حاضر فاقد پایداری کافی هستند. دستیابی به پایداری نیازمند بهبود شاخص های اقتصادی ازطریق توانمندسازی جوامع محلی و بهبود شاخص های اقتصادی است.
تأثیرات شهرک صنعتی خیام بر کیفیت ذهنی زندگی روستاییان نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرار صنعت در مناطق روستایی در قالب شهرک های صنعتی سبب جذب نیروی جویای کار در مناطق روستایی شده است و زمینه مناسب جهت ایجاد تحول در وضعیت زندگی روستاییان را فراهم می آورد. لذا بطور کلی می توان گفت احداث شهرک های صنعتی اشتغال پایدار، دسترسی به رفاه بیشتر و بهبود کیفیت زندگی را برای روستاییان به همراه دارند. یک سوال اساسی، در این ارتباط این است که اساساً ایجاد شهرک های صنعتی چه تاثیراتی بر کیفیت زندگی روستائیان می تواند داشته باشد؟ بنابراین هدف این پژوهش، سنجش تأثیرات شهرک صنعتی خیام بر کیفیت ذهنی زندگی روستاییان نیشابور با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی است. در این میان شاخص های ذهنی کیفیت زندگی به سنجش سطح رضایت افراد و گروه ها می پردازد. جمع آوری اطلاعات و داده ها از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، مقالات علمی-پژوهشی، مشاهدات میدانی، تنظیم پرسشنامه است. اطلاعات بدست آمده از این مراحل با استفاده از نرم افزار spss، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که، با توجه به آزمون t تک نمونه ای با سطح معناداری بدست آمده، 0.000= sig و مقدار 165/46 t = شهرک صنعتی خیام بر افزایش کیفیت زندگی روستاییان مؤثر بوده است. آزمون رتبه ای ویلکاکسون گویای آن است که میان کیفیت ذهنی پاسخ دهندگان در قبل و بعد از اشتغال در شهرک تفاوت معناداری وجود دارد چرا که 71/77 درصد از پاسخ دهندگان اعلام نمودند که کیفیت ذهنی زندگی آن ها بعد از اشتغال در شهرک بهبود یافته است و 82/4 درصد از پاسخ دهندگان اعلام نمودند که شاخص های کیفیت ذهنی زندگی آنان در دوره قبل و بعد از اشتغال در شهرک صنعتی تغییر نکرده است و 47/17 درصد نیز اعلام داشتند که شاخص های کیفیت زندگی آن ها قبل از اشتغال در شهرک مطلوب تر از بعد از اشتغال در شهرک صنعتی بوده است.
ارزیابی تأثیر شهرک های صنعتی بر کیفیت زندگی نواحی روستایی پیرامونی (مورد مطالعه: شهرک صنعتی شریف، شهرستان ابهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد شهرک ها و نواحی صنعتی، یکی از رویکردهای رایج صنعتی سازی در کشورهاست که به منظور تسهیل و تمرکز فعالیت ها انجام می شود. درحقیقت، توسعة این قبیل مناطق صنعتی، محرک مناسبی برای افزایش تولید و بهبود بهره وری صنایع فعال است. درنتیجه، افزایش پایداری، فرایند صنعتی سازی در روستا و کشور را امکان پذیر ساخته است. به عبارتی فرایندی در جهت دگرگونی فناورانه در راستای بهبود کیفیت زندگی، به ویژه در مناطق روستایی بوده است و شکوفایی و توسعة روستا و کل کشور را به همراه داشته است. پژوهش حاضر نقش شهرک صنعتی شریف بر کیفیت نواحی روستایی در شهرستان ابهر، بخش مرکزی، دهستان حومه را بررسی می کند. روش پژوهش کتابخانه ای- پیمایشی (پرسشنامه ای) است. برای تعیین پایایی پرسشنامه، از آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده شده است. پایایی پرسشنامه ها برابر با 926/0 است که رقم مناسبی برای این امر به شمار می رود. جامعة آماری، شامل روستاییان مناطق مورد مطالعه و نمونة آماری از بین روستاییان این نواحی است. برای نمونه گیری، ابتدا براساس روش کوکران، تعداد نمونه ها تعیین شد و سپس نمونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. درمجموع، 304 پرسشنامه تکمیل شد و در ادامه، برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون one sample t-test استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ایجاد شهرک صنعتی شریف، بر مجموع شاخص های کیفیت زندگی در روستاهای مورد مطالعه اثر مطلوب داشته است. در این میان، شاخص اشتغال، بیشترین تأثیر و شاخص بهداشت، کمترین تأثیر را از این شهرک پذیرفته است.
نقش نیازمندی های اساسی در رفتارتوسعه ای روستاییان (مطالعه موردی: بخش سردار جنگل شهرستان فومن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این بررسی، آزمون نقش سلسله مراتب نیازهای انسانی ابراهام مزلو در در رفتار توسعه ای جامعه روستایی است. از این رو، در این پژوهش، این پرسش مطرح می شود که روستاییان کشور از نظر دستیابی به نیازهای خود در چه مرحله ای قرار دارند و وضعیت موجود چه نقشی در رفتار توسعه ای آنان ایفا می کند.
روش: ناحیه مورد مطالعه تحقیق حاضر را نواحی روستایی بخش سردار جنگل شهرستان فومن تشکیل می دهد. ابتدا، روستاها به سه گروه جلگه ای، پایکوهی و کوهستانی تقسیم شده و سپس به تناسب تعداد آبادی های هر تیپ، روستاهای نمونه مشخص و با استفاده از روش کوچران ، 300 خانوار به عنوان جامعه نمونه تحقیق، به طور تصادفی انتخاب و پرسشنامه ای متشکل از 16 پرسش، از طریق مصاحبه با سرپرست خانوارهای نمونه تکمیل شده است. روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا و پایایی پرسشنامه، به واسطه روش تنصیف، مورد بررسی قرار گرفته است. داده های جمع آوری شده بر اساس توزیع فراوانی، آزمون های من-ویتنی و کروسکال والیس تحلیل شده است.
یافته ها: آزمون ناپارامتری من– ویتنی (U) با پی والیوی کمتر از 0.05 نشان داد، بخش اعظم جمعیت، یعنی حدود 74 درصد به اصطلاح در تفکر تأمین غذای روزانه خود هستند و مسائلی همچون پایداری توسعه، خودشکوفایی و عزت نفس در تفکر آنان خیالی بیش نیست. آزمون من- ویتنی در رابطه با آمادگی مردم جهت پرداخت هزینه برای آینده بهتر مملکت و روستا و آمادگی آنان برای گذراندن دوره آموزشی برای بهبود و کارایی شغل انجام شد. در هر دو مورد (به ترتیب با پی والوی 0.012 و 0.032) مشخص شد که گروه های درآمدی پایین در اغلب موارد به دنبال نیازهای اولیه خود هستند. آن ها در طرح های توسعه ای روستا مشارکت نمی کنند و انگیزه ای برای ارتقاء سطح توان حرفه ای خود ندارند.
محدودیت ها/ راهبردها: یکی از محدودیت های موجود در ارتباط با تحقیق حاضر، درک واقعیت های ناحیه، آن است که مردم از ابراز عقاید واقعی خود در جامعه امتناع دارند و بر حسب شرایط خاص صحبت می کنند. از این رو، لازم است اینگونه تحقیقات در سطح گسترده تری در روستاهای کشور توسط محققانی انجام شوند که در منطقه مورد مطالعه، مورد وثوق مردم هستند.
راهکارهای عملی: باید کوشید تا ابتدا نیازهای اولیه فیزیولوژیک و امنیتی مورد نیاز جمعیت روستایی تأمین شود، سپس جمعیت را فراخواند تا اهداف توسعه پایدار را پیگیری و آن را در جامعه نهادینه کرد. در این صورت، نیروهای پویای جامعه تقویت می شوند و نیروهای مقاوم به تحولات توسعه ای تعدیل خواهند شد.
اصالت و ارزش:در این تحقیق نظریه مزلو در ارتباط با نقش سلسله مراتب نیازهای انسانی در رفتار توسعه ای روستاییان مورد تأیید قرار گرفت و نشان داده شد که رفتارهای کنونی روستاییان در شرایط تحمیل شده به آن ها منطقی است.
بهینه سازی الگوی کشت محصولات زراعی در راستای توسعه پایدار (مطالعه موردی: دشت سهل آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کشاورزی در جوامع از نقش اساسی برخوردار است. کارکرد بی بدیل این بخش اقتصادی، لزوم توجه جدی به مقوله توسعه پایدار کشاورزی را می رساند. دستیابی به این مهم مستلزم اتخاذ برنامه ها و سیاست های متعددی است که بهسازی و ساماندهی الگوی کشت محصولات کشاورزی را می توان اقدامی بنیادی برای توسعه پایدار کشاورزی برشمرد. دشت سهل آباد در شهرستان نهبندان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور است که با محدودیت های شدید محیط انسانی و طبیعی مواجه است. در این مقاله سعی شد تا با بهره گیری از مدل برنامه ریزی آرمانی، الگوی بهینه کشت محصولات زراعی در دشت سهل-آباد با تأکید بر بهره وری اقتصادی بنیان های طبیعی تولید هم چون آب ارائه شود.
روش: مقاله حاضر کاربردی است. به منظور گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شده است. حجم نمونه مورد مطالعه مشتمل بر 250 بهره بردار ساکن در 28 روستا از آبادی های دشت سهل آباد بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه الگوی کشت به کمک تحلیل خوشه ای و محاسبه توابع مدل برنامه ریزی آرمانی یا چندهدفه صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج نشان داد کشت محصول ارزن در الگوی کنونی هم به لحاظ اقتصادی و هم زیست محیطی فاقد صرفه است. هم چنین اهداف اقتصادی در این محدوده از اولویت برتری در قیاس با اهداف زیست محیطی برخوردار است. الگو بهینه ارائه شده در هر دو ساختار برنامه ریزی آرمانی و در تمامی گروه ها سبب کاهش مصرف مقادیر نهاده های محدودکننده تولید می شود.
محدودیت ها/ راهبردها: نبود آمار به روز از هزینه های تولید در بخش کشاورزی به ویژه زراعت در محدوده مورد مطالعه.
راهکارهای عملی: بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه های هزینه / درآمدسنجی برای محصولات کشاورزی.
اصالت و ارزش: ویژگی خاص نوشتار حاضر آن است که الگوی بهینه کشت محصولات زراعی را برای ناحیه ای ارائه می کند که از لحاظ محیطی شکنندگی و آسیب پذیری بالایی دارد و نتیجه تحقیق می تواند مورد استفاده برنامه ریزان قرار گیرد.
ارزیابی میزان تأثیرگذاری دانش بومی بر پایداری توسعة کشاورزی مطالعة موردی: روستاهای دهستان گوگ تپة شهرستان بیله سوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون آگاهی ها در زمینة تأثیر سوء بسیاری از فناوری های نوین بر منابع محیطی و ارزش های سنتی اجتماعی به ویژه ارزش های روستایی، تأکید بر دانش بومی را براى دستیابى به توسعه قوت بخشیده است. بهادادن به دانش بومى که مقدمة توجه همه جانبه به توسعه و یکی از اصول توسعة محلی به شمار می آید، برگرفته از تجربیات بلاواسطه در طبیعت است که به شناخت موقعیت های فرهنگی و محیط های اجتماعی این جوامع مربوط می شود. دانش بومی اجتماعات روستایی، ابزار مهم مقابلة آنها با مسائل محیطی، اقتصادی و اجتماعی و تداوم بقای اجتماعات روستایی برشمرده می شود. مقالة حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی نقش دانش بومی روستاهای دهستان گوگ تپه در دستیابی به توسعة کشاورزی است، که با روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی ازطریق پرسشنامه انجام شد. جامعة نمونة تحقیق را 298 خانوار از ساکنان روستاهای نمونه تشکیل دادند که با فرمول کوکران تعیین شدند. نتایج تحقیق گویای تأثیرگذاری اندک و کمتر از حد متوسط دانش بومی بر مؤلفه های توسعة اقتصادی و اجتماعی و برعکس تأثیر زیاد آن بر ابعاد محیطی و حفظ منابع تولید در نواحی روستایی است. دلیل این امر را می توان وابستگی به فناوری ها و ابزار نوین و انطباق نداشتن آن با شرایط فعلی و قدرت ریسک پایین کشاورزان برشمرد.
سطح بندی ریسک منابع آب آشامیدنی روستاهای تیپ کوهستانی با استفاده از تکنیک تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (مطالعه موردی: دهستان بررود شهرستان کاشمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:کمبود آب آشامیدنی سالم به خصوص در کشورهای رو به رشد همچون کشور ما، به عنوان یکی از معضلات اساسی مطرح است. عدم کنترل در کیفیت و میزان برداشت و مصرف بی رویه آن می تواند، این معضلات را تشدید کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی ریسک هایی که منابع آب آشامیدنی را در مراکز روستایی دهستان بررود شهرستان کاشمر تهدید می کنند،انجامگردید.
روش: روش تحقیق توصیفی– تحلیلی مبتنی بر استفاده از مدل و آزمایش های تجربی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 10 درصد جمعیت روستاهای منطقه، دهیاران و مسئولین آب و فاضلاب می باشد. شاخص های ریسک منابع آب آشامیدنی با استفاده از روش سلسله مراتب زوجی، وزن دهی و براساس مدل تاپسیس رتبه بندی شد و سطح بندی مراکز روستایی در پنج سطح شامل؛ روستاهای با ریسک بسیار بالا، ریسک بالا، ریسک متوسط، ریسک کم و ریسک بسیار کم صورت گرفته است.
یافته ها:نتایج تحقیق نشان می دهد که روستای قراچه بالاترین رتبه و روستای خرو پایین ترین رتبه را به لحاظ ریسک منابع آب آشامیدنی داشته اند. روستاهای تجرود و طرق نیز در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفته اند. هم چنین مراکز روستایی مورد مطالعه با توجه به رتبه بندی صورت گرفته به پنج سطح از نظر ریسک مخازن و شبکه توزیع آب آشامیدنی تقسیم شدند که در سطح یک روستاهای قراچه و تجرود با ریسک بسیار کم و در سطح پنجم روستاهای کریز و خرو با ریسک بسیار زیاد، سطح بندی شده است. نتیجه نهایی مدل AHP نشان داد که عامل باکتریولوژیکی آب با وزن 197/0 بیشترین اهمیت را در مقایسه با دیگر عوامل داشته و هم چنین عوامل مدیریتی که در ارتباط مستقیم با نهاد مدیریت روستا می باشند، با وزن 160/0 در رتبه دوم اهمیت قرار دارند.
محدودیتها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق حاضر، عدم دسترسی به آمار و اطلاعات در مورد کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آب است.
راهکارهای عملی: شناخت ویژگی های مربوط به منابع آب آشامیدنی در جوامع روستایی با تأکید بر رویکرد مدیریت ریسک، به صاحب نظران و برنامه ریزان، کمک و یاری می رساند تا مدیریت منابع آب روستایی همگام با مشارکت مردم، به نحو مطلوب تحقق یابد. از طرف دیگر، ارائه آموزش های مورد نیاز در سطوح مختلف از افراد روستایی تا سطوح مدیریتی و ارائه راهکارهای عملی برای رفع مشکل آب، می تواند در مدیریت منابع آب روستایی تأثیر بسزائی داشته باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در بررسی میزان ریسک منابع آشامیدنی بر اساس مدل ها و آزمایش های تجربی، به ویژه در روستاهای تیپ کوهستانی، است که این نوع روستاها با مشکلات بسیاری در این زمینه مواجه می باشند.
تحلیل وضعیت سلامت اجتماعی در سکونتگاه های روستایی براساس مدل کییز، میرینگوف و کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از مهم ترین اهداف توسعه روستایی، حفظ سلامتی به عنوان اساس ادامه حیات جامعه و ایجاد یک زندگی سالم است. سلامت و توسعه دارای رابطه تنگاتنگی با یکدیگر می باشند و بهبود وضعیت سلامت، بویژه سلامت اجتماعی، از طریق اصلاح شرایط زندگی مادی و معنوی امکان پذیر است. هدف این مقاله، ارزیابی وضعیت سلامت اجتماعی در سکونتگاه های روستایی شهرستان زنجان و شناسایی بسترهای توسعه و ارتقاء آن است.
روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف تحقیق، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. در این زمینه، برای گردآوری اطلاعات، از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 258 نقطه روستایی است که با روش نمونه گیری خوشه ای، 12روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، با کمک نرم افزار SPSS و Lisrel استفاده شده است. شاخص های تحقیق نیز از سه مدل کییز، میرینگوف و کیفیت زندگی استخراج شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که مقدار سطح معنی داری در آزمون نیکوئی برازش برای مدل کییز 0.133، کیفیت زندگی 0.114 و میرینگوف 0.045 است. ازاین رو، مدل کییز و کیفیت زندگی از توزیع نرمال برخوردارند، اما مدل میرینگوف توزیع غیرنرمال دارد. همچنین، بالاترین مقدار ویژه در مدل کییز 6.465، کیفیت زندگی 5.838 و میرینگوف 5.079 است. بدین ترتیب، مدل کییز سهم بیشتری در تبیین تغییرپذیری سلامت اجتماعی دارد.
راهکارهای علمی: برای تقویت سلامت اجتماعی در روستاها، توسعه زیرساخت های اقتصادی، تقویت مشارکت و احساس مسئولیت بین روستائیان و افزایش برنامه ها و فعالیت های فرهنگی از طریق رسانه های جمعی ملی و محلی ضروری است.
اصالت و ارزش: امروزه پرداختن به مقوله سلامت و رفاه اجتماعی در نقاط روستایی، یکی از موضوعات مهم است که کمتر در زمینه برنامه ریزی و سیاست گذاری به آن پرداخته شده است. از این رو، مقالاتی با این موضوع می توانند روزنه امیدی در این زمینه باشند.
سنجش ضریب عمران پذیری روستاهای بزرگ شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پیش رو در روند این تحقیق، بررسی و جستجوی راهکاری برای ممانعت از مهاجرت روستاییان به شهر بوده استکه سالیانه نزدیک به صدخانوار از جمعیت روستاههای این شهرستان به مرکز شهرستان و مرکز استان مهاجرت می کنند.روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی، اسنادی و تحلیلی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه روستای بالای 300 نفر جمعیت از شهرستان روانسر، از توابع استان کرمانشاه می باشد. شاخص های مورداستفاده قرار گرفته در این پژوهش، شاخص بهداشتی، آموزشی، ارتباطات جاذبه های گردشگری و زیرساختی می باشد. داده های مورد نیاز با بهره گیری از منابع آماری مربوط به سالنامه آماری سال 1390و مشاهدات میدانی، گردآوری شده است. تکنیک به کار رفته در این مقاله، DC=PF/NFضریب عمران پذیریمی باشد و همچنین از نرم افزارهای Excelجهت تحلیل داده ها و نرم افزار Arc GIS جهت پیاده کردن نتایج پژوهش بر روی نقشه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق، نشان دهنده شکاف زیاد میان روستاهای مورد تحلیل شهرستان روانسر و توسعه نامتعادل در این روستاها، با توجه به شاخص های مورد استفاده است. بر این اساس روستاهای نهرابی حسن آباد و قوری قلعه نسبت به روستاهای دیگرتوسعه یافته تر و ضریب عمران پذیری در این روستاها در بالاترین سطح ممکن قرار دارد و روستاهای دیگر در پایین ترین سطح قرار داشته و سرمایه گذاری در این گونه روستاها احتمالا با شکست مواجه خواهد شد.
ارزیابی و تحلیل رضایت مندی روستاییان از خدمات سازمان های محلی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در حکومت های مردم سالار پاسخگویی به مردم و رضایت آنها نسبت به خدمات محلی اهمیت حیانی در جلب مشارکت مردم در اداره امور و به تبع آن موفقیت سازمان ها دارد. در نواحی روستایی طیف وسیعی از خدمات توسط سازمان های عمومی و محلی ارائه می شود. رضایت روستاییان از کیفیت خدمات آنها، یکی از شاخص های ارزیابی عملکرد عمومی آنها نیز محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف سنجش و تحلیل رضایت اعضاء شورای اسلامی روستایی از کیفیت خدمات سازمان های محلی فعال در نواحی روستایی استان ایلام به اجرا درآمد. جامعه آماری تحقیق کلیه اعضاء شورای اسلامی روستایی روستاهای استان می باشد که به دلیل ضرورت آگاهی از رضایتمندی در کلیه روستاها، مطالعه به صورت تمام شماری انجام شد و در مجموع 1130 پرسشنامه از 398 روستای بالای 20 خانوار گردآوری شد. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه بسته از جامعه آماری گردآوری شد. در این تحقیق برای سنجش رضایت روستاییان از مدل شکاف کیفیت خدمات، برای تحلیل نتایج و ارزیابی نظر روستاییان از آزمون کای اسکوئر تک نمونه ای استفاده شد. همچنین به منظور مقایسه و سطح بندی رضایتمندی روستاییان از کیفیت خدمات سازمان های محلی از تحلیل خوشه ای و برای مقایسه میزان رضایت روستاییان در شهرستان های مختلف از آزمون تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی دانکن استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد روستاییان در مجموع نسبت به عملکرد سازمان های محلی رضایت اندکی دارند. در این میان روستاییان دهلران کمترین و روستاییان شهرستان ایلام بیشترین رضایت را از خدمات عمومی دارا می باشند. همچنین نتایج تحلیل همبستگی نشان داد ارتباط مثبت و معنی داری بین شاخص عمومی برخورداری و ارتباط معکوس و معنی داری بین شاخص میانگین فاصله دسترسی با شاخص رضایت عمومی وجود دارد.
سنجش و تحلیل شاخص های سلامت در مناطق روستایی اسکان عشایری (مطالعه موردی: مناطق اسکان عشایری استان های فارس و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، سنجش و تحلیل شاخص های سلامت در 4 بعد (بهداشتی، اجتماعی– فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی وکالبدی) خانوارهای اسکان یافته در مناطق روستایی اسکان عشایری است که در توسعه پایدار جامعه عشایری نقش حیاتی دارد؛ چرا که راه دست یابی به بسیاری از اهداف توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را هموار می کند.
روش: روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی- تحلیلی است. 4496 جمعیت ساکن در پنج منطقه اسکان عشایری در استان اصفهان و فارس، جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند و با توجه به گستردگی حجم جامعه آماری، از روش نمونه-گیری استفاده شد که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر در روستاهای اسکان عشایری به عنوان نمونه بررسی و نتایج به جامعه آماری تعمیم داده شد. در این راستا، با توجه به ابعاد و شاخص های توسعه، داده های مورد نیاز با استفاده از روش میدانی (پرسش نامه) جمع آوری شد و با استفاده از میانگین رتبه هر شاخص و آزمون های T.test، رگرسیون گام به گام و مدل تاپسیس استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر تعیین وضعیت شاخص های سلامت (بهداشتی، اجتماعی– فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی وکالبدی) در روستاهای اسکان عشایری، شاخص های اقتصادی و بهداشتی اسکان از توفیق چندانی برخوردار نبوده است، به ویژه در زمینه اقتصادی، وضعیت این عشایر بدتر شده و اشتغال پایدار خود را از دست داده و به مشاغل ناپایدار وابسته شده اند. میانگین بعد اقتصادی و بهداشتی در وضعیت نامطلوب قرار دارد؛ اما در بعد اجتماعی- فرهنگی مطلوب و در بعد زیست محیطی– کالبدی وضعیت در بعضی از شاخص ها نسبتاً نامطلوب است.
راهکارهای عملی: طبق یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود در روستاهای عشایری مناطق مورد مطالعه از نظر شاخص های سلامت به بعد زیست محیطی، دسترسی به ویژه بعد اقتصادی، توجه بیشتری شود.
سنجش میزان پایداری نواحی روستایی با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان فلاورجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در راستای نیل به توسعة پایدار کشور، پرداختن به توسعة پایدار روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر با هدف شناخت وضعیّت پایداری نواحی مختلف روستایی شهرستان فلاورجان به بررسی ابعاد و شاخص های مؤثر در پایداری توسعة روستایی این منطقه و نیز تحلیل این فرضیّه که بین روستاهای منطقه مورد مطالعه از نظر سطح پایداری تفاوت معنی داری وجود دارد، پرداخته است. به منظور سنجش پایداری، شاخص هایی در پنج بعد اقتصادی، اجتماعی، محیطی، کالبدی و دسترسی استفاده شده اند.
روش: روش شناسی تحقیق ترکیبی از روش های توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از مدل تاپسیس در شش دهستان شهرستان فلاورجان، در سطح 47 روستا و 378 خانوار نمونه انجام گرفته است. به منظور بررسی تفاوت بین دهستان ها از نظر شاخص های پایداری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون دانکن انجام گرفت.
یافته ها/ نتایج: براساس مقادیر CL به دست آمده در مدل تاپسیس، روستاهای موسیان، کرسگان (از دهستان ابریشم) به ترتیب با میزان پایداری 890/0 و 732/0، بالاترین رتبه و روستا های وزیرآباد و رحیم آباد (از دهستان گرکن شمالی)، با میزان پایداری 187/0و 138/0، پایین ترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند.
نتیجه گیری: نتایج رتبه بندی روستاهای منطقه نشان می دهد، روستاهایی که رتبة پایین پایداری را به خود اختصاص داده اند، عمدتا تحت تاثیر فاکتورهای محیطی به خصوص کمبود منابع آب بوده اند. با توجّه به خشک سالی های متوالی در کشور به ویژه در استان اصفهان، لازم است نسبت به مدیریت منابع آب توجّه بیشتری شود تا تأثیرمنفی این شاخص در امر پایداری روستاها کاهش یابد.