بسیاری از شرح حال ها و سفرنامه های دورة قاجار، تغییراتی تدریجی را در فرهنگ زندگی خانواده های اعیانی تهران به ویژه از اواسط دورة ناصری گزارش داده اند. برخی از این تغییرات، تعریف نقش زن در خانواده را به تدریج تغییر داد. هدف این مقاله، بررسیِ چگونگیِ تغییرِ کالبد، تزییناتِ نقاشی و ساختارِ خانه بر اساس بازتعریفِ نقشِ زن در تهران دورة قاجار است. از آنجایی که ملاحظة جایگاه زنان در بافت و زمینة دورة قاجار، بدون در نظر گرفتنِ شیوة زندگی، ساختارِ خانواده و شرایط فرهنگی-اجتماعی آن دوره امکان پذیر نیست، بنابراین بررسیِ واقعیت های مرتبط با تعریفِ جایگاهِ زن، بر اساس طرحِ تحقیق تاریخی و از طریقِ منابع دستِ اول و گاه دستِ دوم صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ظاهر شدنِ زنان در جامعه، که پیش تر پوشیده و پنهان بودند، و کم رنگ شدنِ مرزهای زنانه-مردانه باعثِ ایجادِ تغییر در فرهنگ زندگی شد، تا جایی که از اواخرِ دورة ناصری به تدریج لزومِ وجود خواجه ها به عنوان رابطِ دنیای زنانه و مردانه از بین رفت. با رواج تک همسری، اندرونی های متعدد و فضایی برای خواجه ها نیز کنار گذاشته شدند و به این ترتیب، خانه کالبدِ متمرکزتری به خود گرفت. مضامینِ تزیینات نقاشی خانه های این دوره نیز روایتگرِ تغییراتِ یاد شده است؛ به گونه ای که تصاویری از زنان فرنگی بر روی دیوارها و سقف تالارها و شاه نشین های خانه های اعیانی ظاهر شد و کالبد زنان و مردان نیز از میانه های دورة ناصری به شکلی متمایز نگاشته شد.
در این مقاله به منظور بررسی حضور زعفران در رنگهای سبز رنگار که در نسخههای تاریخی به آن اشاره شده است ، رنگهای یازده (11) تذهیب و مینیاتور ایرانی و هندی از قرن 16 و 17 ، دو جعبه رنگ متعلق به دوره صفویه و قاجار و همچنین 2 مجموعه رنگ از هنرمندان نگارگر معاصر ایرانی مورد بررسی آزمایشگاهی قرار گرفته است . در این بررسی علمی حضور زعفران در چند مینیاتور ایرانی و یک جعبه رنگ ایرانی توسط روش FTIR مشاهده شد. همچنین با استناد به بررسیهای علمی در خصوص عدم تخریب زنگارهای مخلوط با زعفران و بالعکس تخریب شدید زنگارهای خالص مورد استفاده در مینیاتور و تذهیب ، نظریه زعفران عامل بازدارنده تخریب زنگار به عنوان بافر به اثبات رسید که در این مقاله به طور مفصل به آن پرداخته شده است...
با جمع آوری اشیاء عتیقه ، پدیده ای به نام «مجموعه داری » به وجود آمد . در ارائه ی آثار هنری این اعتقاد شکل گرفت که ، اشیاء خود به خود و فی النفسه دارای ارزش هستند . بی آنکه بخواهیم ارتباط آنها را با مذهب و با هر علت دیگری در نظر بگیریم . استفاده های خانگی آثار هنری در قرون وسطی از چند تابلوی قابل حمل ، منجر به نمایش آنها در گالری « انماس » در قرن شانزدهم شد . که از آن به بعد تزیین دیوار با تابلو به شکلی متناسب رواج یافت . از نیمه ی قرن نوزدهم ترتیب چیدن تابلوها بر اساس تاریخ و مکتب همراه شد ،با این باور که نقاشیها باید به طور مناسب و با فاصله از هم آویزان شوند تا به خوبی مورد تحسی واقع شوند ...
دیوارنگاره های بقاع متبرکه در گیلان به دلیل رطوبت فراوان منطقه و میل به نوسازی آن ها نزد اهالی روستا، در حال تخریب بوده و یا کاملا از بین رفته است. این معضل، ضرورت حفاظت از این آثار را دو چندان می کند. بقعة متبرکه روستای پینچاه در شهرستان آستانه که دارای دیوارنگاره های مذهبی است از آن جمله می باشد. آنچه در این میان مطرح می شود این است که آیا دیوارنگاره های بقعه نامبرده دارای مفاهیم بصری خیر و شر می باشند. از یافته های تحقیق می توان به مشابهت های بصری متعدد در بازآفرینی شخصیت های خیر، تفاوت های بصری مضامین خیر و شر و نیز بومی کردن مضمون دیوار نگاره توسط نقاش اشاره کرد. روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی تحلیلی است.