فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۸۷۳ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
بر خلاف ضابطه فعلی نحوه استقرار ساختمانی مورد استفاده در شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر که به صورت درصدی از عمق زمین (معمولاً 60 درصد) به صورت برساز یا عقب ساز تعریف می شود و در اصل بر الگوهای گونه شناختی-ریخت شناختی رایج در شهرسازی غربی مبتنی است، پژوهش حاضر به دنبال آن است که به کارگیری الگوهای متناظر بومی را به عنوان مبنای تدوین ضوابط جدید پیشنهاد نماید؛ چرا که بررسی عملکرد ضابطه فعلی حاکی از ناکارآمدی آن در ایجاد پیوستگی بین ساخت و سازهای جدید و قدیم در بافت های تاریخی مورد نظر می باشد. در پژوهش حاضر بر مبنای مرور تجربیات جهانی مرتبط تلاش می شود تا نخست ویژگی های یک رویکرد اصولی نسبت به موضوع شناسایی گردد که در این زمینه رویکرد تدوین ضوابط بر اساس مطالعات گونه-ریخت شناسی مورد نظر قرار می گیرد. به دنبال آن جهت رسیدن به نتایج دقیق و کاربردی در این زمینه لاهیجان، یکی از شهرهای کهن حاشیه جنوبی دریای خزر، به عنوان نمونه موردی بررسی می شود و بر اساس بررسی عکس های هوایی موجود، برای این شهر جدول اولویت بندی الگوهای بومی نحوه استقرار ساختمانی در پلاک های شهری تدوین می گردد. این جدول شامل معرفی و اولویت بندی 20 الگوی بومی استقرار ساختمانی است که در دو دسته کلی الگوهای دور-ساز و وسط-ساز (یا کوشکی) طبقه بندی می شوند. پژوهش حاضر را می توان یک گام اولیه مهم و ضروری در تدوین ضوابط مبتنی بر بوم و به دنبال آن حفاظت از بافت های تاریخی شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر محسوب نمود.
صورت بندی جدید از مفهوم گفتمان عدالت فضایی چارچوبی برای تحلیل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
21 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: موضوع عدالت و پیوند آن با فضا در قالب گفتمان عدالت فضایی در دو دهه اخیر به یکی از مباحث اصلی در موضوعات شهری تبدیل شده است. در شهر تهران به دلیل دگرگونی و تغییرات گسترده به ویژه در سال های اخیر، حساسیت فضایی به مقوله عدالت و شناخت فرایندها و قانونمندی های منجر به آن مسئله ای بسیار مهم به شمار می رود. هدف: در این راستا هدف پژوهش، ارائه تحلیل متفاوتی از گفتمان عدالت فضایی بر پایه صورت بندی دیالکتیکی از این مفهوم و سنجش آن در شهر تهران بوده است. روش:روش شناسی پژوهش از نوع ترکیبی با تأکید بر روش کیفی بوده به طوری که رهیافت کمی به دنبال رهیافت کیفی و به عنوان مکمل اجرا شده است. در این زمینه پس از انتخاب نهایی معیارهای گفتمان عدالت فضایی و مؤلفه های آن بر اساس چارچوب های نظری، با توجه به ابعاد در نظر گرفته شده برای پژوهش؛ در ابتدا سند سیاست گذاری مدیریت شهری بر اساس این معیارها با استفاده از روش کیفی و تحلیل تممورد ارزیابی قرار گرفته و در گام بعدی نتایج سیاست گذاری مدیریت شهری در فضای شهری از طریق روش کمی و تحلیل ثانویه و تحلیل نتایج آمارهای موجود مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش در قالب دو مفهوم «عدالت/ نا عدالتی حالت فضایی» و «حالت فضایی نا عدالتی/ عدالت» تبیین شده است. نتیجه: در چارچوب مفهوم نخست که بر ظرفیت ساختارهای موجود در تولید نا عدالتی از طریق فضا دلالت دارد؛ در سند سیاست گذاری مدیریت شهری، برخی زمینه ها و ابعاد عدالت فضایی به صورت نسبی مورد توجه قرار گرفته است. در چارچوب مفهوم دوم که می توان با تحلیل الگو های توزیعی به تشخیص نا عدالتی در فضا پی برد؛ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در بستر اجرا در شهر تهران حالت فضایی ناعدالتی نمود عینی دارد و اهداف مورد نظر سیاست گذاری مدیریت شهری در بسیاری از زمینه ها محقق نشده است.
بررسی عوامل موثر بر ساختار فضایی شهری و منطقه ای با استفاده از روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
1 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بررسی ساختار فضایی شهر و منطقه ای در طول دو دهه اخیر بی تردید یکی از پرچالش ترین مباحث در این حوزه بوده است. تا به امروز، مطالعات انجام شده بیشتر معطوف بر شناسایی و تحلیل ساختار فضایی و چگونگی توزیع فضایی جمعیت و فعالیت بوده و مطالعات جامع و کاملی مبتنی بر بررسی عوامل موثر بر ساختار فضایی شهری و منطقه ای انجام نشده است. هدف: در این راستا، هدف پژوهش، بررسی عوامل و نیروهای محرک موثر بر شکل گیری، تغییر و تکوین ساختار فضایی شهری و منطقه ای می باشد. روش: جهت انجام تحقیق از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است؛ در گام نخست، پس از مشخص شدن حوزه مطالعه و واژه های کلیدی جهت جستجو در پایگاه های داده ای معتبر- انگلیسی زبان منتشر شده- بین سال های 1998 تا فوریه 2019، 66 مطالعه برای بررسی انتخاب گردید. در گام بعدی، تلخیص داده ها و کدگذاری انجام و در نهایت عوامل و نیروهای محرک موثر دسته بندی و تحلیل گردید. نتایج و یافته ها: نتایج بررسی نشان داد 8 عامل شامل تغییرات جمعیتی و فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی، زیرساخت و تجهیزات، کالبدی و محیطی، نهادی، قوانین و مقررات و جهانی شدن و نیروهای محرک متناظر با این عوامل بر ساختار فضایی شهری و منطقه ای موثرند. این مقاله بحث می نماید که عوامل و نیروهای محرک نه به صورت مستقل و واحد بلکه تحت تاثیر یکدیگر و برآیند برهمکنش آن ها بر ساختار فضایی تأثیر می گذارد.
بازاندیشی در نسبت طراحی شهری و برنامه ریزی: بازگشت به ریشه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
15 - 31
حوزههای تخصصی:
تفاوت گذاری و تمایز فزاینده یِ مابین برنامه ریزی و طراحی شهری چگونه شکل گرفته و سپس بسط یافته است؟ مقاله با تمرکز بر این پرسش، به مناسبت و تا جایی که منطق بحث اقتضا می کند، مقدمات این تمایز را از منظر نئولیبرالیسم، رقابت پذیریِ جهانی و الگوواره یِ نوشهرگرایی به مثابه یِ چارچوب های نوینِ تفکر و آگاهی در عرصه یِ مطالعات شهری توضیح خواهد داد. رویارویی برنامه ریزی و طراحی شهری از این منظرْ نیازمندِ توضیحی است که در این پژوهش از مجرای اشاره و مناقشه ای در ماهیّتِ طراحی شهری و کشمکش بنیادین مابینِ «علم» و «طراحی» تشریح خواهد شد. مقاله به لحاظ روش شناسی دارای ماهیت تبیینی اکتشافی است و کشف روابط علّیِ موضوعِ پژوهش یعنی بررسی چرایی شکل گیریِ تمایل فزاینده به تفاوت گذاری مابین طراحی شهری و برنامه ریزی برای سنجش گری آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل می دهد. دریافت و توضیح روند «استقلال طراحی شهری» و مطرح شدن انگاشت هایی هم چون حکمروایی به جای تجویز برنامه ریزانه و تالی های آن، زمینه را برای این ادعا فراهم می کند که طراحی شهری می بایستی به ریشه ها و خاست گاه خود به مثابه یِ زیرمجموعه یِ کاربست برنامه ریزی بازگردد. در شرایطی که می بایست نظام آموزشی شالوده ای نو در عرصه یِ مطالعات شهری بر مبنای ارزش های برنامه ریزی هم چون عدالت اجتماعی و منافع همگانی برای درک ماهیت مشکلات شهری در دوران جدید فراهم می کرد، ایده ئولوژی های جزم اندیشی هم چون نوشهرگرایی به واسطه یِ چرخش به سمتِ طراحی شهری، جانشین ارزش های برنامه ریزی شده و راه برای تبیین دقیق مشکلات یاد شده دشوار و در برخی موارد مسدود کرده است. فراخوان بازگشت به برنامه ریزی و احیای جایگاهِ واقعیِ طراحی شهری، راه کار ارائه شده در این مقاله است؛ به طوری که همراه مضامینی هم چون سرزندگی و حس مکان، مفاهیم عمیق تر در حوزه یِ عدالت محیطی، اجتماعی، انصاف اجتماعی اقتصادی و قومی در ارتباط با تفاوت ها، تنوع ها و پایداریِ بوم شناختی نیز مورد توجه طراحی شهری قرار گیرد.
مفهوم سازی فرایند تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 13
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایلی که نظام شهری بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران با آن روبرو هستند، شکل گیری شهرهای نوپدیدی است که به دلیل شناسایی نقاط روستایی به عنوان شهر رخ داده است. مسئله تبدیل مراکز روستایی به شهر در استان گیلان نیز به دلیل احتمال نابودی اراضی کشاورزی و پراکندگی سکونتگاه های روستایی در سطح منطقه، مورد توجه زیادی قرار گرفته است. در این میان، تبیین اینکه چه عوامل و فرایندهایی در تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر موثر بوده اند را می توان به عنوان بنیانی ترین سوال درخور توجه در رابطه با این موضوع دانست؛ با این حال تنوع دیدگاه های موجود در این خصوص منجر به این شده تا نتوان پاسخ مناسبی برای این پرسش پیدا نمود. بدین لحاظ این پژوهش از رویکرد کیفی بهره می گیرد و بر کاربست نظریه زمینه ای برای این امر متمرکز می شود تا با اجتناب از ارایه دیدگاه های سلیقه ای، ماهیت این موضوع را از زبان صاحب نظران امر تبیین کند. برای این منظور، 15 نفر از صاحب نظران با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر در استان گیلان از طریق 5 مولفه کلیدی رخ داده است که همگی به نوعی دارای ماهیت سیاسی هستند. این 5 مولفه عبارتند از، مداخله توسط قدرت سیاسی برای تبدیل روستاها به شهر، بازتعریف نحوه مدیریت فضا، نگرش مردم نسبت به شهر و روستا، نادیده گرفتن ظرفیت های کلیدی سکونتگاه ها و وابستگی اقتصادی سکونتگاه ها به منابع دولتی. در این میان نقش مسئولین و خصوصا نمایندگان مجلس از طریق مداخله توسط قدرت سیاسی برای تبدیل روستاها به شهر و بازتعریف نحوه مدیریت فضا به دلیل ایجاد شهرستان ها و بخش های جدید در استان، به عنوان موثر ترین مولفه ها در شکل گیری شهرهای نوپدید پس از سال 1370 عمل نموده است.
سنجش ارزشهای ایرانی اسلامی و انسانی در ادوار دگردیسی شهر از بافت سنتی به مدرن و شیوه حفظ آن در شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
111 - 128
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: شهرها در حال تحول هستند. تغییرات در شهرها متناسب زمان و تکنولوژی می تواند نقش ارزش های انسانی را در آن تقویت یا تضعیف نمایند، لذا شناختن دگردیسی و ارزش های اسلامی و انسانی در آن، اهمیت می یابد. تا کنون تلاش هایی برای گونه شناسی سیر تحولات انجام شده که در این مطالعات توجهی به سنجش هویت اسلامی و ارزش های انسانی در این ادوار نشده است. هدف: پژوهش پیش رو میزان تحقق ارزش های انسانی و اصول شهر اسلامی را در سیر دگردیسی شهرها از بافت سنتی به مدرن را بررسی می کند. هدف این است تا سیر نامبرده شده را در ایران و غرب مقایسه نماید و با بررسی اصول و شاخص های شهر اسلامی و ارزش های انسانی نهفته در آن، اهمیت هریک از شاخص ها را در این سیر دنبال نماید. در نهایت نیز برای حفظ آن در شهرهای آینده، راهکارهای کلی ذکر نماید. روش:ضمن استفاده از روش استدلالی، پس از بررسی ویژگی ادوار دگردیسی شهرها و شاخص های ارزش انسانی در تعاریف شهری، با استفاده از روش دلفی در دو راند، نظر صاحب نظران (10 نفر متخصص (با توجه به نظریه هوگراث، کلایتون و بسیاری از دیگر نظریه پردازان که به تعداد 5 تا 12 متخصص اشاره می کنند)) در ارتباط با میزان تحقق هر یک از اصول ارزش های انسانی و شهر اسلامی در ادوار دگردیسی، مورد سنجش قرار گرفته است. یافته ها و نتیجه : یافته ها و تحلیل موارد مستخرج از تکنیک دلفی نشان می دهد که مفاهیمی نظیر طبیعت محوری، خدا محوری، جامعه محوری (اجتماع پذیری) و همچنین اقتصاد، در سیر دگردیسی بیان شده حبیبی و در شهرهای متاخر فراموش شده و تنها برخی مفاهیم مانند جامعه محوری (ارتباطات جهانی) پررنگ تر شده است. لذا در بخش انتهایی مقاله با توجه به فرصت ها و تهدیدها در سیر دگردیسی، به ارائه راهکارهایی کلی جهت ارتقا ارزش های انسانی و حفظ هویت ایرانی اسلامی، در شهرهای آتی پرداخته شده است.
تحلیل تیپ شناسانه بافت های شهری باتاکید بر شناسایی محلات غیررسمی – مورد مطالعه: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
131 - 152
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: امروزه محلات غیر رسمی از مسائل اساسی شهرهای بزرگ می باشند. دلایل فراوانی در شکل گیری این نوع بافتها در شهرها دخالت دارند. شهر ارومیه که یکی از شهرهای نسبتا بزرگ ایران و دومین کانون سکونتگاهی مهم در منطقه شمال غرب ایران به شمار می رود در کالبد خود با معضل محلات حاشیه نشین مواجه است.هدف: این پژوهش که شناسایی و تبیین شکل گیری و تیپ بافت های غیر رسمی شهر ارومیه را بعهده دارد از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، تحلیلی– توصیفی می باشد.روش:بدین منظور ابتدا 5 معیار اساسی با 7 زیرمعیار که در شناسایی و تیپ شناسی بافت های غیر رسمی شهر نقش دارند، انتخاب گردیده و سپس مدل مفهومی و رابطه درونی بین معیارها توسط مدل تحلیل شبکه ای ANP سازماندهی شدند. بعد با استفاده از نرم افزار تخصصی Super Decisions وزن نهایی شاخص ها بدست آمد و سپس با استفاده از ArcGIS تمامی لایه های اطلاعاتی مربوط شکل گرفتند. پس از تولید نقشه از لایه های فوق، با اِعمال وزنِ معیارها، تلفیق و هم پوشانی لایه ها، وضعیت کلی شهر ارومیه از لحاظ مقادیر شاخص ها و تیپ شناسی بافت شهری بدست آمد.یافته ها: در نهایت با انجام کلاس بندی مناسب در محیط ArcGIS محلات غیررسمی و حاشیه نشین شهر بطور کامل مشخص و تعیین گردید.
شهر اسلامی: تخیل یا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
33 - 47
حوزههای تخصصی:
شهر اسلامی واژه ای است که شرق شناسان ، عمدتا فرانسوی، با مطالعه کالبدی شهرهای شمال افریقا، جعل کرده اند و پاره ای از ویژگی ها را درباره ی شهرهایی که با آن برخورد داشتند بیان نمودند و به شهر اسلامی نسبت دادند در صورتی که این ویژگی ها برخی به اقلیم و برخی به در هم آمیختگی فرهنگ و آداب و رسوم سرزمینی با فرهنگ اسلامی باز می گردد که هیچ کدام ربطی مستقیم با آموزه های تکوینی و تشریعی جهان بینی اسلامی ندارد. برای بررسی مفهوم شهر در دین اسلام باید به مهمترین کتاب آن یعنی قرآن کریم و همچنین سنت پرداخته شود تا شاید بتوان ویژگی های تکوینی و تشریعی شهر اسلامی را دریافت. در این مقاله برای کاوش در مفهوم شهر از روش پدیدارشناسی و تأویل متن استفاده شد و چهار مفهوم(بلد، قریه، مدینه و مصر) ازکتاب مبین برای شهر استخراج گردید که ویژگی های این مفهوم توسط تفاسیر علمای مطرح دین و بررسی روایات مربوطه توسط آنها روشن و تکمیل شد و این ویژگی ها با نظریات شرق شناسان درباره ی شهر اسلامی و با نظریات جدید شهرسازی در جهان و همچنین با ویژگی های شهر معاصر(اسلامی) مقایسه و تطبیق گردید. بررسی های انجام شده نشان می دهد که در شریعت اسلامی برای نحوه ی زیست انسانها و سبک زندگی آنها دستورالعمل های مشخص وجود دارد که تعیین کننده ی شرایط زیست آنها در شهر می شوند و در نهایت شهر تحت تاثیر این شیو ه ی زیست و سبک زندگی شکل می گیرد و کالبد آن را در کنار عوامل دیگر(فرهنگی، جغرافیایی و ...) می سازد.آنچه امروزه شهر اسلامی نامیده می شود، بسیار دور از آموزه های یاد شده است و نمی تواند شهر اسلامی باشد. شهری اسلامی است که هم ظاهر آن و هم باطن آن اسلامی باشد.
ارزیابی عوامل موثر بر تحقق رویکرد شهر آرام؛ محدوده مورد مطالعه: مهرشهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
45 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: رشد و توسعه سریع شهرها و عدم توجه به نیازهای روحی در ایجاد آرامش کافی برای ساکنان که به افول کیفیت زندگی انجامیده، مسئله ای است که بیشتر شهرهای دنیا با آن روبرو هستند. برای برطرف کردن چالش های پیش رو، دیدگاه های متعددی در راستای دستیابی به پایداری تدوین شده است؛یکی از جدیدترین و موفق ترین رویکردها، جنبش «شهر آرام» است که از اکتبر سال 1999 آغاز شد. هدف: هدف این مقاله بررسی خاستگاه، مفهوم، ویژگی ها، الزامات و شاخص های شهرآرام و ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهرآرام در مهرشهر کرج است. روش:روش تحقیق، روش فراتحلیل براساس شاخص های بومی سازی شده و داده های پرسش نامه است. بدین ترتیب که بعد از شناسایی مؤلفه ها و شاخص های شهرآرام از متون متعبر خارجی و براساس وضعیت منطقه مورد مطالعه، همپوشانی شاخص های نهایی بر اساس موضوع تحقیق و قابلیت سنجش این شاخص ها در منطقه، صورت گرفته است. یافته ها: براساس یافته های روش دلفی، 36 شاخص در 6 دسته از مؤلفه ها شامل: حفاظت از محیط زیست، زیرساخت های سیاسی، کیفیت شهری، تولیدات محلی، مهمان نوازی و دانش و معلومات به منظور ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهرآرام در مهرشهر کرج استخراج گردید. در نتایج حاصل از بررسی عوامل مؤثر بر تحقق شهرآرام در مهرشهر کرج با استفاده از تحلیل عاملی، 5 دسته از عوامل نهایی مؤثر بر تحقق رویکرد شهر آرام در مهرشهر کرج به دست آمد که عامل اول 13.77 درصد از واریانس کل را تبیین می کند و شامل 9 شاخص اصلی مؤثر بر تحقق رویکرد شهر آرام در مهرشهر کرج است. نتیجه: شهر آرام به عنوان رویکردی جدید در مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و به عنوان جایگزینی برای رویکردهای پیشین برنامه ریزی شهری است. چرا که شهر آرام بر منابع محلی، اقتصاد خودکفا و نقاط قوت فرهنگی و تاریخی منحصربه فرد یک شهر تمرکز دارد. همچنین شهر آرام می تواند به عنوان یک استراتژی برای دستیابی متقابل بین اهداف توسعه اقتصادی، زیست محیطی و عدالت اجتماعی مطرح شود.
تحلیل وضعیت تاب آوری شهری در محله آب و برق مشهد
حوزههای تخصصی:
روند شهر نشینی در جهان همواره رو به رشد بوده است. افزایش رشد جمعیت در مناطق شهری در آینده همواره با تهدیداتی مواجه بوده است که یکی از عمده ترین آن ها سوانح طبیعی می باشد. در دهه های اخیر، رویکردهای مقابله با سوانح طبیعی مفهوم جدیدی را تحت عنوان تاب آوری شهری مطرح کرده اند. با توجه به اینکه چارچوب های مفهومی متعددی برای تحلیل تاب آوری به وسیله محققان مختلف پیشنهاد شده است با ارزیابی و مقایسه مدل های مفهومی تاب آوری، این پژوهش در پی آن بوده است تا مدل مفهومی قابل استنادی برای تحلیل و اندازه گیری تاب آوری در بعد کالبدی در مقیاس محله ارایه کند. این مقاله کاربردی و از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد و روش گردآوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است همچنین برای جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t-test تک متغیره استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از بین مولفه های بررسی شده (کاربری اراضی، شبکه دسترسی، مسکن و فرم، شکل، الگو و اندازه) مولفه مسکن بالاتر تر از حد میانگین آزمون (عدد3) قرار دارد و بیشترین تاثیر را در تاب آوری کالبدی محله آب و برق در برابر سوانح طبیعی دارد.
بررسی فرایند دلبستگی کودکان به محله با استفاده از شیوه عکاسی توسط ساکنین؛ مطالعه محله گلسار شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
23 - 39
حوزههای تخصصی:
وجود رابطه مثبت با محله تا حد زیادی به سلامت روانی و جسمانی ساکنین کمک می نماید. احیاء نقش محله های شهری و ارتقاء جایگاه آن ها در زندگی شهروندان در گرو شناختی عمیق از محتوی رابطه فرد با محله است. با توجه به اهمیت محله در شکل دهی پایه های هویت مکان در کودکان و همچنین تربیت نسل های آتی، مقاله حاضر به بررسی فرایند دلبستگی کودکان به محله می پردازد. مقاله حاضر از روش های کیفی برای دستیابی به هدف خود بهره می برد. برای این کار از شیوه عکاسی توسط ساکنین استفاده می گردد. به این ترتیب بعد از ارائه توضیحات لازم به کودکان از آن ها خواسته شد عکس هایی از مکان ها، ویژگی ها، افراد و یا هرچیز مورد علاقه خود در محله تهیه نمایند. سپس در جلسات مصاحبه عمیق انفرادی از آن ها خواسته شد راجع به هر عکس توضیحاتی ارائه دهند و زندگی خود و خانواده در محله را شرح دهند. نتایج نشان می دهد بازی، طبیعت، خدمات و تسهیلات و منظر محله ارکان اصلی در مدل دلبستگی کودکان به محله هستند. همچنین می توان گفت ابعاد اجتماعی و کالبدی در هر یک از زمینه های موضوعی-معنایی فوق به هم آمیخته بوده و قابل تفکیک نیستند. بنابراین، اقدامات شهرسازی در این محله باید به گونه ای صورت پذیرد که به صورت هم زمان کودکان را هم با ابعاد کالبدی و هم با ابعاد اجتماعی درون محله درگیر نماید. حفظ و احیاء مفهوم محله در شهر های کشور زمانی ممکن خواهد بود که کودکان در شهر های مختلف این مفهوم را تجربه و زندگی کرده باشند.
ارزیابی طیف آسیب پذیری لرزه ای با معیار تلفات انسانی (نمونه موردی: منطقه 3 کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 113
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی به دلیل شدت و زمان کوتاه اثرگذاری بر اجتماعات بشری تبدیل به یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری در سال های اخیر شده اند. سهم کشور ما از این مخاطرات بیش تر مربوط به زلزله است. شهر شیراز یکی از کانون های پر خطر از نظر احتمال وقوع زلزله در ایران است. این مساله تهدیدی جدی برای پایداریتوسعه این شهر محسوب می شود. منطقه 3 شهر شیراز یکی از مهم ترین مناطق این شهر است که با دو گسل مهم(سلطانII و سعدی) تهدید شده است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مربوط به برنامه ریزی شهری، در این مقاله سعی شده است تا با به کارگیری روش RADIUSبااستفادهازشاخص هاییچون جنس خاک منطقه، فاصله از گسل، داده هایتراکمجمعیتی و نوعساختمان هاوتوزیعآن هابا تدوین سناریوی زلزله احتمالی روزانه و شبانه، برآورد مناسبی از تلفات انسانی منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله ارائه شود. در تحلیل اطلاعات نیز از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیقمشخص شد که تعداد تلفات جانی ناشی از سناریوی زلزله ای با بزرگی 2/6 ریشتر در ساعت 12 ظهر حدود 713 نفر خواهد بود و 9876 زخمی برجا خواهد گذاشت. در ساعت 3 صبح، 648 نفر جان خود را از دست خواهند داد و حدود 7342 نفر مجروح خواهند شد. این مطالعه نشان می دهد، این منطقه به دلیل ویژگی های کالبدی، وجود ساختمان های فرسوده، نزدیکی به گسل های فعال و کیفیت سازه ای نامناسب به عنوان یک منطقه با آسیب پذیری بالا در برابر زلزله شناخته می شود.این ارزیابی می تواند در پیش بینی برنامه های شهری برای کاهش تلفات استفاده شود.
سنجش رابطه میان رضایتمندی شهروندان از کیفیت محیطی و پایداری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
19 - 31
حوزههای تخصصی:
توجه به کنش متقابل میان شاخص های محیطی و اجتماعی مانع از نگاه تک بعدی به مبحث توسعه پایدار در شهرسازی می شود و نتایج حاصل از تحلیل آن می تواند به عنوان راهنمایی مفید برای شهرسازان به کار گرفته شود. از اینرو هدف مقاله حاضر تبیین ارتباط میان رضایتمندی شهروندان از فاکتورهای محیطی و اجتماعی مؤثر بر توسعه محلات شهری در نمونه موردی محله چیذر شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر، یک تحقیق میدانی و با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده که در آن چارچوب نظری با استفاده از روش اسنادی تدوین گردیده است و با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشاندهنده متوسط بودن میزان رضایت ساکنین از کیفیت های محیطی و پایین بودن پایداری اجتماعی می باشد که در بین شاخص های کیفیت محیطی؛ پیاده مداری و ایمنی، و در بین شاخص های پایداری اجتماعی؛ اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب بالاترین و کمترین میزان رضایت را دارند. همچنین رابطه معنی دار بین شاخص های کیفیت محیطی و پایداری اجتماعی و تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفت که طبق آن میزان همبستگی متغیر اعتماد اجتماعی با پیاده مداری (412/0)، ویژگی های بافت (489/0) و ویژگی های کالبدی (512/0) در حد متوسط، میزان همبستگی روابط اجتماعی با پیاده مداری (336/0)، ویژگی های کالبدی (331/0) و ایمنی (331/0) در حد متوسط، میزان همبستگی مشارکت اجتماعی با ویژگی های عملکردی (503/.) و ویژگی های بافت (341/0) در حد متوسط، و در نهایت میزان همبستگی احساس امنیت با ویژگی های عملکردی (335/0) در حد متوسط ارزیابی گردید و در سایر موارد همبستگی قابل توجهی میان متغیرها دیده نشد. همچنین نقش اساسی مرکز محله، پیاده مداری، شبکه های اجتماعی محلی و فضاهای زمینه ساز رخ دادن کنش ارتباطی، به عنوان مهمترین فاکتورهای تقویت کننده کنش متقابل میان کیفیت های محیطی و پایداری اجتماعی شناسایی شدند.
نقش کارآفرینی برتوسعه گردشگری روستایی(کشاورزی)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین راهکارها در جهت توسعه روستایی پایدار، رشد و توسعه کارآفرینی روستایی است. در واقع کارآفرینی موتور توسعه اقتصادی در بهره گیری از توان محلی به شمار می آید و در برنامه ریزی توسعه روستایی به آن توجه شایانی شده است. روش مورد استفاده به منظور گردآوری مطالب، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. کارآفرینی گردشگری کشاورزی در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است وکشورهای مختلف جهان جهت ترویج و ارتقای آن تلاش زیادی نموده اند. صاحبنظران بر این باورند که کارآفرینی گردشگری کشاورزی میتواند به عنوان راهبردی جدید نقش مهمی در توسعه پایدار روستایی ایفا نماید. نتیجه نقش کارآفرینان گردشگری برای توسعه گردشگری روستایی و کشاورزی بسیار مهم می باشد، بنابراین بهبود محیط کارآفرینی در جوامع روستایی و همچنین افزایش دانش و مهارت های کارآفرینانه ی کشاورزان و به ویژه جوانان روستایی می تواند به توسعه ی کارآفرینی گردشگری روستایی و کشاورزی کمک شایانی نماید.
بررسی نقش الگوی حکمروایی خوب شهری در تحقق شهر تاب آور (مطالعه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مسائلی همچون رشد روزافزون جمعیت شهری، شهری شدن جوامع، جهانی شدن و ضرورت پاسخگویی و شهروندمداری، مدیران و تصمیم گیران را به سوی بهره گیری از روش های مطلوب در زمینه مدیریت شهری سوق داده است؛ یکی از روش های مطرح در این زمینه حکمروایی مطلوب شهری است. رویکرد حکمروایی خوب شهری از طرف سازمان های بین المللی جهت کاهش فقر و افزایش کیفیت زندگی بویژه در شهرهای درحال توسعه ارائه شده است. همچنین بهره گیری از رویکرد حکمروایی خوب شهری، شهرهای پایدار، امن، زیست پذیر و تاب آور به ارمغان می آورد. هدف این پژوهش ارزیابی نقش حکمروایی خوب شهری بر تاب آوری شهری در اهواز می باشد. پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها جز پژوهش های توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش از 36 سؤال برای متغیر حکمروایی خوب شهری (مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی) و تاب آوری شهری (اقتصادی، اجتماعی، نهادی – مدیریتی و زیرساختی –کالبدی) استفاده شده است. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاهی ، مدیران و کارشناسان آشنا به موضوع پژوهش در شهر اهواز می باشند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند40 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. یافته های پژوهش نشان می دهند در شهر اهواز شاخص های مشارکت، عدالت محوری، توافق و اجماع محوری، کارایی و اثربخشی، قانونمندی، شفافیت، مسئولیت پذیری و پاسخگویی که انعکاس دهنده حکمروایی خوب شهری می باشند بر ابعاد تاب آوری شهری تأثیر بالایی (ضریب تأثیر 69/0) دارند. بنابراین بهبود شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر اهواز منجر به افزایش تاب آوری شهر و شهروندان می گردد.
بازخوانی پیوستار ریخت شناسیک پهنه مبنا در روند تکوین فُرم محیط انسان ساخت شهر ایرانی - ترسیم برش عرضی شیراز معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
95 - 113
حوزههای تخصصی:
گسترش نامتوازن، و درهم تنیدگی عناصر و پهنه های ناهمگون، یکی از اصلی ترین عوامل بروز آشفتگی و گسست در فُرم و پیوستار ریخت شناسیک شهرهاست. ارتباط میان شهر به مثابه بارزترین جلوه محیط انسان ساخت با پس زمینه طبیعی اش، طی تاریخ تکوین شهرهای ایرانی، همواره نمایانگر نوعی هماهنگی بوده است. سرشت تکامل شهر، وجود یک هسته آغازین و سازمان یابی واحدهای مشخص فضایی-کالبدی پیرامون آن را نشان می دهد. در این ترکیب، مقطع عرضی شهر به نحوی شکل می گیرد که بیشترین تراکم در مرکز نمود می یابد، و با گذار تدریجی به پیرامون، از فشردگی بافت کاسته می گردد. این روند تا رسیدن به آستانه پیوند محیط کالبدی و پس زمینه طبیعی ادامه یافته، و مرز باروها و حصارهای تاریخی شهر، به نوعی ورود به عرصه طبیعی را نمایان می سازد. این پژوهش آزمونی است در انطباق پذیری روش برش عرضی با تأکید بر وجه فرآیندی این روش و بومی سازی آن در شرایط شهری شیراز، به نحوی که پهنه های متفاوت بر پایه شناخت همه جانبه ویژگی های آن ها و با کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی از یکدیگر متمایز می شوند. در این مقاله با تکیه بر ادبیات شکل گرفته مبتنی بر لزوم تبعیت از نظمی منتج از سرشت تکوین شهرها، به ترسیم و تحلیل برش عرضی شهر شیراز پرداخته شده است. ضرورت ترسیم و ارائه این برش عرضی زمانی نمایان تر می گردد که نتایج نشان می دهند، روند دگرگونی و رشد شهر، مسیری بسیار متفاوت از پیوستار و نظم ریخت شناسیک شهر تاریخی را پیموده است. بر این اساس، برونداد پژوهش، ارائه برش عرضی شهر و تعیین پهنه های شش گانه و خاص ریخت شناسیک شیراز است. نتیجه پژوهش، تدارک بستر استفاده از ضوابط مبتنی بر فرم محیط انسان ساخت، در هریک از این پهنه ها با هدف پرهیز از منطقه بندی های رایج است. اقدامی که تأثیر به سزایی بر ایجاد نظم دوباره، و برقراری تعادل میان بستر طبیعی و محیط انسان ساخت خواهدداشت.
تدوین راهبردهای اساسی به منظور پایش تغییرات کالبدی در مناطق شهری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
فرایند توسعه در مناطق شهری پس از گسترش افقی و درنوردیدن اراضی منابع ملی و طبیعی و اراضی کشاورزی حومه شهرها، به تغییر کاربری اراضی ذخیره خدمات شهری و افزایش تراکم ساختمانی روی آورده و شهروندان را در چنبره افزایش جمعیت، تراکم، آلودگی های محیطی و تنزل کیفیت زندگی گرفتار ساخته است. عوامل متعددی سبب شده اند که توسعه از مسیر اصلی خود منحرف شود و تغییرات کالبدی بر اساس آنچه در طرح های مصوب پیش بینی شده، تحقق نپذیرد. یکی از این عوامل، عدم نظارت و پایش جریان توسعه و تغییرات کالبدی بر مبنای طرح های توسعه شهری و منطقه ای می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با بکارگیری اصول برنامه ریزی استراتژیک، سعی دارد تا با تحلیل و واکاوی گلوگاه های بحرانی و شناسایی پتانسیل ها و محدودیت های نظام پایش تغییرات کالبدی در کشور، راهبردهایی را به منظور اصلاح و بهبود فرایندهای موجود ارائه نماید. بدین منظور با نظرخواهی از 40 کارشناس ارشد، شرایط فعلی نظام پایش تغییرات کالبدی در قالب تحلیل سوات شناسایی و تحلیل گشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیریت چندگانه و فقدان سازوکار نظارت یکپارچه، عدم تعریف شرح وظایف مشخص و بخشی نگری نهادهای ذیربط در زمینه نظارت بر تغییرات کالبدی و همچنین، فقدان پشتوانه های قانونی برای پیاده نمودن مکانیزم های مرتبط با امر پایش، آسیب های جدی بر پیکره توسعه و عمران کشور وارد نموده اند. این امر نشان دهنده نیاز به بازتعریف قانونی و سازمانی فرایند نظارت و ارزیابی نحوه اجرای طرح های توسعه در قالب نهادی منسجم به منظور مدیریت و پایش پکپارچه تغییرات کالبدی در سطح مناطق شهری می باشد. با توجه به اینکه استقرار و عملکرد مطلوب چنین نهادی نیازمند اصلاح وضعیت فعلی می باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود ضمن رفع کاستی های موجود در نظام پایش تغییرات کالبدی بر اساس اولویت های تعیین شده در این پژوهش، بسترهای قانونی و نهادی لازم برای استقرار نظام یکپارچه مدیریت و پایش فراهم شود.
نقدی بر فرایند برنامه ریزی جامع شهر رشت با رویکردی تطبیقی (طرح های جامع سه گانه شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پنج دهه از تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری موسوم به جامع در ایران می گذرد و باوجود حصول به برخی نتایج مثبت، مطلوبیت لازم و مورد نظر کارشناسان و مردم حاصل نشده است. مقاله حاضر کوشیده است پس از شرح مختصری در خصوص ویژگی های الگوی جامع، بر مبنای روش توصیفی و تحلیلی منطبق با داده های اخذ شده و سپس پردازش آن ها، طرح های توسعه شهری رشت با تمرکز بر طرح جامع دوم شهر رشت را مورد بررسی اجمالی قرار داده، میزان تحقق اهداف و پیش بینی های آن را (طرح هایی که اجرایی شده) مورد ارزیابی قرار دهد. مشخصاً ارزیابی نتایج اجرای طرح جامع دوم رشت نشان می دهد اشتباهات فاحشی در پیش بینی ها و هدف گذاری های آن وجود داشته است. از جمله این که برآورد جمعیت شهر رشت در طرح جامع و طرح تفصیلی آن به ترتیب با 1/9 درصد (46944 نفر) و 02/6 درصد (33654 نفر) اشتباه (یا به عبارت دیگر برآورد مازاد) همراه بوده است. همچنین در زمینه حدود گسترش و شبکه ارتباطی شهر، طرح جامع و تفصیلی دوم رشت 13 درصد و 6/22 درصد اشتباه (مازاد بر برآورد) داشته اند. در خصوص مساحت و سرانه کاربری های شهری نیز حدود 28/20 درصد از مساحت کاربری ها و 76/24 درصد از سرانه ها در پایان اجرای طرح، مازاد بر پیش بینی بوده (پیش بینی طرح جامع و تفصیلی دوم شهر رشت در این زمینه با کمبود مواجه بوده) است. سرانجام اینکه طرح جامع دوم شهر رشت همچون طرح های جامع سایر شهرها، دارای نارسایی هایی چون عدم انعطاف، شرح خدمات گسترده و تأکید بر کالبد بوده که البته بیشتر ناشی از ضعف در ماهیت الگوی طرح جامع است.
گونه شناسی محلات مسکونی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
65 - 78
حوزههای تخصصی:
شهر معاصر به سرعت در حال تحول و دگرگونی است. تحولاتی که بخشی از تاریخ شهرسازی کشور را تشکیل می دهند. ولی مستندسازی آن ها مورد غفلت قرار گرفته است. شاید یکی از مهم ترین دلایل این مسئله این باشد که در هزارتوی مسائل و مشکلات شهری، مستندسازی شهری هیچ گاه جایگاهی در اولویت های پژوهشی و یا اولویت های اقدامات مدیریت شهری نداشته است. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای رفع کاستی فوق. از آن جایی که مطالعه ی شهر به صورت کلی از توانایی بحث حاضر خارج است، تلاش شده است تا با تمرکز بر محلات مسکونی و مطالعه ی تحولات تاریخی آن ها، نسبت به گونه شناسی این عرصه های شهری و شناسایی خصوصیت های متمایز کننده هر گونه، از گونه ی دیگر، اقدام گردد. معیار به کار رفته در طبقه بندی گونه ها، مطالعات ریخت شناسی شهری در نظر گرفته شده است. از میان شهرهای کشور هم شهر زنجان به عنوان نمونه ی مطالعاتی انتخاب گردیده است. ابتدا در بخش چارچوب نظری به بحث پیرامون مفهوم محله و گونه شناسی پرداخته و جمع بندی مناسبی از این بحث ارائه شده است. در ادامه، با استفاده از راهبرد پژوهش کیفی و به کمک مطالعات اسنادی در خصوص سه مقطع زمانی قاجاریه، پهلوی و جمهوری اسلامی، هشت گونه ی اصلی شکل گیری/طراحی محله ی مسکونی در شهر زنجان شناسایی شده است. جهت مطالعه ی تفصیلی عرصه ی پژوهش نیز از هر گونه، یک نمونه محله برای مطالعه ی تفصیلی انتخاب شده است. در انتها نیز با کاربرد رویکرد پژوهش تاریخی و به وسیله ی مطالعه ی اسنادی و مصاحبه با مطلعین کلیدی به مطالعه ی محلات منتخب پرداخته شده و مستندات مربوط به هریک ارائه شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از کاربرد مناسب مطالعات گونه شناسی بوده و علاوه بر مستندسازی بافت های مسکونی شهری در هر دوره ی تاریخی، روند مطالعه ی این بافت ها را به شکل هدف مندی تسهیل می نماید
واکاوی ابعاد و عوامل مشروعیت یک نظام شهرسازی (با تکیه بر متون نظری جهانی و تحلیل نظر خبرگان داخلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مفهوم مشروعیت و مفاهیم نزدیک به آن چون حقانیت، موجه بودن، اعتبار و ...، همواره جزو حوزه های مورد توجه ساختارهای سیاسی و نظام های عمومی و حتی خصوصی بوده است. اما با وجود استفاده بلاغی از این مفهوم در گفتمان های جاری در حوزه سیاسی، کمتر به دلالت های آن در زیرنظام های تخصصی یک حکومت، از جمله یک نظام شهرسازی، پرداخته شده است. در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده تا ابعاد و عوامل مشروعیت یک نظام شهرسازی، هم از طریق مرور ادبیات و متون دانشگاهی و تخصصی و هم از خلال مصاحبه با 23 خبره عرصه شهرسازی در ایران، مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که در کل تفاوت و شکاف شناختی چندانی میان محتوای متون جهانی و مجموع ادراک خبرگان داخلی در زمینه ابعاد و عوامل مشروعیت یک نظام شهرسازی وجود ندارد و در مجموع به 17 عامل مشروعیت در 4 بعد سیاسی-اجتماعی، قانونی، هنجاری و فنی-عملکردی رسیدیم. سپس با ادامه مصاحبه با 16 تن از این خبرگان، ارتباط درونی و اندرکنش های بالقوه میان این عوامل با روش «نگاشت ادراکی فازی»، مورد تفحص قرار گرفته و در نهایت بر پایه شاخص ترکیبی حاصل از میانگین گیری از مقدار نرمالیزه سه شاخص فراوانی، مرکزیت و مجموع شدت اثرگذاری بالقوه عوامل و ابعاد برپایه اولویت و اهمیتشان مرتب شدند. نتایج نشان می دهد که در مجموع، بعد قانونی دارای بیشترین امتیاز بوده و ابعاد سیاسی-اجتماعی، فنی-عملکردی و هنجاری در رده های بعدی اهمیت قرار گرفته اند.