فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
وضع آرمانی بیان؛ مروری بر آرای هابرماس
منبع:
کیان ۱۳۷۵ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
دین و مدرنیته
حالت مثالی گفتار
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۵ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
در این مقاله من به مجموعه کلّی اندیشه هابرماس نخواهم پرداخت، بلکه در عوض، سعی خواهم کرد با توصیف یکی از نکات کلیدی و محوری اندیشه او درک خاصّی از آن مجموعه کلّی ارائه دهم.این نکته کلیدی و محوری، همان مفهوم حالت مثالی گفتار (ideal speech situation) است.حالت مثالی گفتار به آن حالتی از گفتگوی چند نفر با همدیگر اشاره دارد که از لحاظ موازین و هنجارهای گفتگوی چند نفره، دارای ایدهآلترین شکل ممکن است.حالتی است که نه در عالم واقع وجود دارد و نه هیچوقت بطور کامل بوقوع خواهد پیوست، امّا همچون معیاری برای سنجش نزدیکی یا دوری گفتگوی چند نفره ما نسبت به بهترین وضعیّت ممکن بکار خواهد رفت.ممکن است خواننده با خواندن این توضیحات با تعجب بپرسد که چرا حالت مثالی یکی از عادیترین فعالیتهای زندگی روزانهمان، یعنی گپ و گفتگوی چند نفره، برای هابرماس اهمیتی کلیدی و محوری دارد.در پاسخ به این سؤال سعی خواهم کرد در ابتدا، نقش این ایده را در اندیشه هابرماس نشان دهم و سپس به توضیح کامل آن بپردازیم.
عصر تصویر جهان
چیستی عقلانیت: گفت و گو
منبع:
قبسات ۱۳۷۵ شماره ۱
ماهیت زبان دینی
مفهوم روشنگری
رمان و جهان مدرن
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای نو مارکسیسم و مکتب فرانکفورت
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ادبیات
آرای هوسرل درباره بداهت و توجیه
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۵ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
مسئله بداهت و توجیه در پدیدارشناسی هوسرل مسئلهای اساسی است.این موضوع در همه نوشتههای او، از اوّلین تا آخرین نوشته، تکرار شده است. در نظر اوّل چنین مینماید که هوسرل در مسائل مربوط به توجیه از«مبناجویان» باشد:این تصوّر به ما دست میدهد که گویا او معتقد بوده است که رسیدن به یقین مطلق، دست کم درباره پارهای مسائل، میسّر است و همچنین هدف اصلی فلسفه را رسیدن به چنین یقینی میدانسته است.فلسفه باید بصورت«علمی دقیق»در آید که بتواند برای علوم و ریاضیات، مبانی متقنی فراهم آورد. هوسرل به کرّات بر یقین، علم پیشینی، همان پیشینی، رهایی از قید پیش فرضها، و بر فراست یا بصیرت ذاتی، تأکید کرده است. در این مقاله نخست نگاهی از نزدیک به این مسائل میاندازیم.از شرح مقدّماتی کوتاهی درباره مفاهیم«التفاتی بودن»، که از مفاهیم خاصّ هوسرل است، به مفهوم خاصّ هوسرل درباره بداهت و نظر متغیّر او در زمینه دو گونه بداهت، یعنی کفایت و قطعیت، میپردازیم.همچنین گفتههای به ظاهر«مبناجویانه»هوسرل را بررسی میکنیم و نتیجه این تجسّس آن است که هوسرل، به رغم ظواهر، از مبناجویان نبوده است.و درست عکی آن، هوسرل در بیست سال آخر عمر خود، هر روز بیش از روز پیش به سمت نوعی اعتقاد افراطی به«کل نگری»پیش رفت و این اعتقاد را نه تنها درباره علوم طبیعی بلکه درباره ریاضیات و اخلاقیات نیز پیدا کرد:هر چند که این دو رشته از قدیم دژ محکم«مبناجویان»بوده است.فی الواقع من میگویم که نظر پخته هوسرل در این زمینهها به نظریاتی که نلسون گودمن، جان راولز و سپس بسیاری کسان دیگر پروراندهاند شباهت فراوان دارد.رأی اصلی من آن است که هوسرل به استقبال آنچه «راولز»به آن، روش«تعادل تأملی»نام داده است.
تقابل سنت و مدرنیسم
دین و عقلانیت
منبع:
قبسات ۱۳۷۵ شماره ۱