سادات علوی، در سده های نخستین اسلامی، با مهاجرت و استقرار در ثغور اسلامی، توانستند حکومت هایی تشکیل دهند. ماوراء النّهر نیز، به عنوان یکی از این ثغور و مرکز تجمّع سادات در سده ی پنجم هجری قمری، عرصه ی حضور فعّال آنان در تحوّلات سیاسی و اجتماعی بود. به رغم قلّت داده های تاریخی، نشانه هایی از تکاپوهای شدید سادات برای تشکیل حکومتی علوی در آن منطقه دیده می شود.
این مقاله در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی و از طریق به پرسش کشیدن داده های موجود، تا حدّ امکان به این تکاپوهای سادات برای تشکیل حکومت در ماوراء النّهر وضوح بیش تری بخشد.
پژوهش حاضر نشان می دهد که تحوّل در اوضاع اجتماعی منطقه در سده ی پنجم هجری قمری، فرصتی برای سادات علوی پیش آورد تا ضمن ستیزه با قدرت حاکم، برای تشکیل حکومت مستقل علوی دست به کار شوند و نخستین حکومت علوی را- هر چند به صورت موقّتی- در آن ناحیه پی ریزی کنند.
حوادثی که در مسیر سرنوشت یک ملت به وقوع می پیوندد گاهی داستان هایی شگفت انگیز و دردآلود به وجود می آورد که برای آیندگان، هم درس عبرت است و هم مایه تأسف و اندوه. ایران بزرگ اسلامی در سرگذشت خود حوادث تلخ و تأسف بار بسیاری به خود دیده که یکی از غم انگیزترین آنها جدایی بخش های مهمی از پیکره این سرزمین کهن و تمدّن ساز است و آنگاه که بدانیم سبب این تقطیع ها و تجزیه ها علاوه بر قهر و غلبه دشمن متجاوز، خیانت بیگانه پرستان نیز بوده، بسی دردناک تر است.
نوشتار حاضر مختصری از پژوهشی تاریخی و تحلیل و بررسی فرهنگی درباره یکی از بخشهای مهم جدا شده از سرزمین سرافرازمان، ایران بزرگ است که نخستین بار در نشست علمی گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با عنوان «دو قرن مقاومت عالمان دینی قفقاز» ارائه شد.
اندکی پس از ظهور اسلام در ایران ، افرادی از خاندان های دیرینه سال و دبیر پیشه ایرانی ، در پرتو آگاهی بر فنون اداری و تسلط بر دو زبان عربی و فارسی و نیز موقعیت مطلوب اقتصادی به مقامات عالیه درباری ودولتی تا حد مقام وزارت رسیده اند،خاندان دارستیان شیرازی یکی از همین دودمان های دیوان سالار است که سه تن از اعضای آن خاندان در سده های پنجم و ششم هجری به مناصب مهم دیوانی دست یافتند .ابوالفتح ابن دارست شیرازی به وزارت خلیفه عباسی القائم بامرلله رسید ،ابوطالب ابن دارست وزارت دو پادشاه سلجوقی و اتابکان سلغری را در کارنامه خود دارد و تاج الملک ابوالغنائم در دوران ملکشاه سلجوقی نامزد مقام وزارت گردید اما با مرگ ملکشاه و جنگ قدرت بین مدعیان سلطنت وی در مقام سابق خود باقی نماند و اندکی بعد کشته شد.
این مقاله در صدد است نخست با توصیفی مستند به شناختی جامع از این سه چهره دیوانسالار ایرانی برسد و با توجه به شرایط روزگار آنان رفتار سیاسی این شخصیت ها را مورد بررسی قرار دهد.
ثبت و ضبط حوادث و وقایع تاریخی و نیز ویژگی های جغرافیایی مناطق مختلف ایران با قدمتی چندهزارساله می تواند جزء رسالت های تاریخی محققان و پژوهشگران عرصه تاریخ و فرهنگ باشد.در این میان نگارش تاریخ خوزستان و پردازش ویژگی های جغرافیایی آن از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که بر مبنای اسناد و مدارک معتبر تاریخی و جغرافیایی اولین دوره های حکومتی و سامانه های تمدنی در منطقه ای از ایران شکل گرفته که در تاریخ کهن این کشور از آن با عنوان«عیلام»نام برده می شود که یقینا به لحاظ جغرافیایی تاریخ خوزستان فعلی را شامل می شود.به همین دلیل شناخت و آشنایی با تاریخ نگاری محلی خوزستان و بررسی تطبیقی و تحلیلی منابع آن با توجه به جایگاه خوزستان در شکل گیری تاریخ و تمدن چندهزارساله ایران امری مهم،ضروری و بایسته است.در مقاله حاضر تلاش می شود با توجه به امکانات کتابخانه ای و آرشیوی، منابع تاریخ نگاری محلی که در دوره پهلوی و انقلاب اسلامی در مورد خوزستان به رشته تحریر در آمده اند را شناسایی و اهداف، گونه شناسی و روش های تاریخ نگاری آنها مورد بررسی قرار گیرد.