فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شواهد متعدد و آثارارزشمندِ برجای مانده نشان از اهمیت شهر کرمانشاه در دوران پیش از اسلام به ویژه در دورة ساسانی دارد، با این حال هنوزدرباره بسیاری از موضوعات مرتبط با این شهر از جمله پیشینة استقرار، زمان دقیق ساخت، صورت اصلیِ نام شهر در دوران ساسانی یا پیش از آن و نیز وجه تسمیة این نام ابهامات زیادی وجود دارد. کاوش های باستان شناسیِ منطقه نیز تاکنون نتوانسته است گره گشای این معما باشد؛ زیرا در قیاس با وسعت قابل توجه بقایایِ ساسانیِ شهر،کاوش های ناچیزی انجام شده و بنابراین تلاش های صورت گرفته برای کشف احتمالیِ کتیبه ها و شواهدی از این دست که می توانست به نحوی روشنگری نماید، بی نتیجه مانده است. در سده اخیر براساس نوشته های مورخان پیشین، نظریاتی آمیخته با حدس و گمان درباره نام کرمانشاه در دوران پیش از اسلام ارائه شده است. برخی نیز بر اساس متون پرشمارِ برجای مانده از دوران اسلامی، به ریشه یابی نام این شهر پرداخته اند. علیرغم تمامی تلاش های صورت گرفته از سوی پژوهشگران مختلف که با بررسی بیشتر منابع موجود، اعم از فارسی و عربی و متون کلاسیک غرب همراه بوده است، کاستی هایی نیز در کار آنها به چشم می خورد که از آن جمله کم توجهی یا بی توجهی به سنت هایِ شفاهیِ مردمِ بومیِ منطقه، لحاظ ننمودن برخی از متون و منابع تاریخی مهم در تحقیقات خود و غفلتِ آشکار از برخی ویژگی های تاریخی و جغرافیایی این دیار بوده است. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل نظرات و آراء پژوهشگران پیشین و تمرکز برمنابع و شواهدی که کم و بیش از نگاه آنها مخفی مانده،تلاش شده است تا درباره برخی از موضوعات و ابهامات پیش گفته پیشنهادها یا نکات تازه ای مطرح شود.
نظری به حریم پاک امام (تاریخ بنای حرم مطهر)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری نخستین انجمن شهری قزوین در عصر مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام سیاسی پهلوی دوم همانند هر حکومت دیگری، از بنیان های نظری و ایدئولوژیکی خاص خود برخوردار بود که بر پایه آن تلاش می کرد تا مشروعیت سیاسی خود را تأمین نماید. یکی از مهم ترین ابزارها در راستای تحقق این هدف، تشکیل «احزاب دولتی» یا «دستوری» بود. اما این فکر تا سال ۱۳۳۵ه .ش. هم چنان در اذهان باقی ماند تا اینکه به دستور شاه، اسدالله علم در اردیبهشت ۱۳۳۶، مسئولیت تأسیس «حزب مردم» را بر عهده گرفت. یک سال بعد، دومین حزب دولتی با نام «ملیون» توسط نخست وزیر وقت منوچهر اقبال، موجودیت خود را اعلام کرد. بدین ترتیب، کارکرد نهادی انتخابات و مجلس در جهت حفظ حکومت استبدادی شاه، تغییر یافت .اوج فعالیت حزبی احزاب مردم و ملیون در سال ۱۳۳۹، مقارن با انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی پدیدار شد. در دوره بیستم انتخابات مجلس شورای ملی، علی رغم قول شاه مبنی بر انتخابات آزاد، حزب اکثریت که نهادهای اجرایی را در اختیار داشت، در انتخابات تقلب نمود و با اعتراض های شدید نسبت به این امر، شاه انتخابات را باطل اعلام کرد.
پرسش اصلی نوشتار حاضر، آن است که احزاب دولتی دهه 1330، چه جایگاه و کارکردی در حاکمیت سیاسی دوره پهلوی دوم داشتند؟ و در سطح پایین تر، اینکه رابطه آن ها با مجالس قانون گذاری نوزدهم و بیستم چگونه بود؟ بر این اساس، هدف پژوهش پیشِ رو، آن است که با بهره گیری از نظریه هانتینگتون درخصوص نهادسازی سیاسی از بالا جهت حل بحران مشارکت و مشروعیت سیاسی در کشورهای در حال توسعه، به پرسش فوق پاسخ دهد. روش پژوهش، کیفی و از نوع تبیین علی، روش تحلیل آن، توصیفی تحلیلی و روش انجام، اسنادی با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
روابط سیاسی- مذهبی نزاریان قلعه شاهنشاه و ملوک نیمروز (650-610 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با انتخاب قهستان به عنوان یکی از مراکز مهم فعالیت نزاریان در ایران، محتشمان محلی این ایالت تلاش خود را جهت گسترش هر چه بیشتر حوزه نفوذ در منطقه مصروف داشتند. یکی از مراکز مهمی که نزاریان فکر گسترش نفوذ بدان را در ذهن می پروراندند، ولایت نیمروز (سیستان) بود. آنها از طریق تصرف قلعه هایی که در گذرگاه های ورودی سیستان بود، عرصه را بر حکام آن ایالت تنگ می کردند. یکی از این قلعه ها، شاهنشاه یا شاهان دژ بود. موقعیت سوق الجیشی این قلعه که در گذرگاه شمالی ورود به سیستان واقع بود، راه را برای نفوذ هر چه بیشتر نزاریان در سیستان هموار می کرد؛ لذا در طول دوران حضور در قلعه تنش های فراوانی را با حکام محلی سیستان ایجاد کردند.
سرانجام اتحاد حاکم وقت سیستان با مهاجمان مغول سرنوشتی دیگر را برای ساکنان شاهنشاه رقم زد. تضعیف حاکمیت نزاریان در سیستان نتیجه نهایی این اتحاد بود. نوشتار پیش رو به دنبال آن است تا ضمن معرفی قلعه شاهنشاه، نقش آن را در گسترش دعوت نزاری در نیمه شرقی ایران بخصوص سرزمین سیستان مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
چرایی حکومت فرهادمیرزا معتمدالدوله بر کردستان و پیامدهای آن (1284تا1291ق/1867تا1874م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان قدرت یابی خاندان اردلان، ایالت کردستان ایران تحت حاکمیت بنی اردلان اداره می شد و حکمرانان آن مناسبات خود را با دولت های مرکزی به نحوی تنظیم می کردند که استقلال خود را در جایگاه حکومتی محلی حفظ کنند. این خاندان تا زمان ناصرالدین شاه قاجار بر کردستان حکومت کرد؛ اما در این زمان و در راستای سیاست تمرکزگرایی ناصری و قاجاری کردن حکومت ایالات، شاهزاده فرهادمیرزا معتمدالدوله به حکومت کردستان تعیین شد و این گونه، به حیات سیاسی اردلان ها پایان داده شد. معتمدالدوله شورش های کردستان را سرکوب کرد و ناامنی را از بین برد و نظم و امنیت را در آنجا برقرار کرد. این شورش ها و ناامنی ها در اثر ناتوانی آخرین والی اردلان و خودسری های بزرگان اورامان و حملات عشایر جاف پدید آمده بود. او سپس در این ایالت، اقدامات عمرانی و اصلاحی انجام داد. در این پژوهش، دوران حکومت معتمدالدوله بر کردستان پس از برافتادن حکومت محلی اردلان و اقدامات وی در این ایالت برای تثبیت قدرت قاجارها، به شیوﮤ توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. یاﻓﺘﮥ پژوهش نشان می دهد که تغییر سیاست قاجارها در مقابل خاندان اردلان، به سیاست تمرکز قدرت توسط دربار قاجار بستگی داشت و معتمدالدوله با مهار کانون های بحران و برقراری امنیت، در تثبیت قدرت قاجارها بر کردستان نقش مهمی ایفا کرد.
بررسی علت ها و انگیزه های فتح اران(آلبانیای قفقاز) از زمان فتح آن سرزمین تا پایان دورة امویان(22- 132ه ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت گسترش اسلام و استحکام بخشیدن به مرزهای شمالی به عنوان دو هدف مهم، موجب توجه مسلمانان به اران (آلبانیای قفقاز) و منجر به فتح آن شد. سپس حاکمیت عرب ها و به تبع آن دولت بنی امیه در آنجا آغاز گردید. آنان نه تنها قدرت و حاکمیت را در دست گرفتند، بلکه خود را حامل و ناقل دین رسمی نیز دانستند. بررسی نحوة عملکرد فاتحان اسلامی در اران، از فتح آن سرزمین تا پایان دورة امویان(22- 132ه .ق) حاکی از تغییر رویکرد نسبت به علت ها و انگیزة فتوحات اولیة حاکمان مسلمان است. زیرا فاتحان در آغاز با هدف مقدس گسترش اسلام آنجا را فتح کردند و با رعایت اصل تسامح و تساهل در رفتار با حاکمان و اهالی بومی و اسکان تدریجی اعراب در مناطق گشوده شده و مبارزه با دشمن مشترک به تنظیم مناسبات سیاسی- اجتماعی و دینی دست زدند؛ اما به تدریج از دورة عثمان و با آغاز حاکمیت امویان، قدرت طلبی، زراندوزی، کسب غنیمت، ستیز با حاکمان و اهالی بومی، درگیری با امپراتوری روم، ایستادگی در برابر هجمة خزران، فراز و نشیب هایی را در تاریخ آن رقم زد و فرصت تبلیغ و گسترش اسلام را از مسلمانان سلب نمود. هر چند در این میان برخی از حاکمان اسلامی برای نهادینه کردن آن اقدام هایی انجام دادند.
کجروی های اجتماعی در اصفهان پیش از انقلاب اسلامی(مطالعة تاریخی)
حوزههای تخصصی:
مطالعه بر روی کجروی های اجتماعی یکی از شاخه های علوم اجتماعی است که معمولاً بر روی جامعة حاضر صورت می گیرد. در این پژوهش سعی شده با مراجعه به اسناد و مطبوعات دوران پهلوی در شهر اصفهان، کجروی های اجتماعی مانند روسپی گری، قماربازی و اعتیاد از جنبه های کیفی مورد بررسی قرار گرفته و ابعاد گسترش آن در جامعة مورد مطالعه، یعنی شهر اصفهان تبیین گردد. در خلال آن تلاش گردیده نشان داده شود که نقش سیاست های فرهنگی حاکم در مهار یا گسترش این کجروی ها تا چه حد بوده است. سرانجام معلوم می گردد که ر ژیم گذشته، کوششی چندان برای مهار کجروی های اجتماعی ذکر شده به خرج نمی داد، امری که مورد اعتراض آگاهان آن روزگار قرار داشت. اعتراضی که بخشی از آن در انقلاب اسلامی متجلی گردید.
حرفه، همزیستی و پیوندهای محلی: عوامل ریشه دواندن سلسله ی تمّامی در شیراز دوره ی قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنّوع منابع و تکثّر اخبار سبب شده است تا گروهی از محققان قاجارپژوه با استناد به کتب تاریخی و سفرنامه ها عنوان شیخ الاسلامی را استمرار منصبی قدیمی در دیوان سالاری ایران اسلامی تلقی نمایند، که تا دوره ی قاجاریه ساز وکار دیوانی مشخص خود را حفظ کرده است؛ و برخی دیگر، بر پایه ی مطالعات موردی و خُرد چنین نتیجه گیری کنند که، در منطقه ای مشخص، شیخ الاسلامی صرفاً لقبی بازمانده از منصبی در دوران پیش از قاجاریه بوده است. این تحقیق در صدد برآمده است، با تکیه بر منابع دست اول محلی آشکار سازد، آیا اشخاصی که شیخ الاسلام شیراز در طول دوره ی قاجاریه بوده اند، صرفاً لقب شیخ الاسلامی داشته اند، یا در این شهر سازوکار معینی را دنبال می نموده اند؟ این بررسی نشان می دهد که خاندان تمّامی، نه تنها لقب شیخ الاسلامی شیراز و توابع آن را رسماً در اختیار داشته اند، بلکه در سایه ی رسیدگی به امور شرعی، همزیستی و اقامت در کانون مذهبی و اقتصادی این شهر، و پیوندهای محلی ای که با خاندان ها و خانواده های معتبر ساکن مرکز سیاسی - اقتصادی ولایت فارس برقرارکردند، توفیق یافتند تا سال به سال پایگاه اجتماعی و اقتصادی خویش را ارتقاء بخشند. خصوصاً، که بین سال های 1220 تا 1323 ه .ق، تولیت و نظارت بر برخی از موقوفات شیراز و مرودشت را به دست آورند؛ موفقیتی که برای کم تر مجتهدی در طول این دوره دست داد. به هرحال، روندی که می رفت بر اثر آن روز به روز این خاندان فربه تر شود، سرانجام، در پی وقوع مشروطیت و تأسیس نظام دیوان سالاری متجددانه متوقف شد.
تحلیل شاخصه های محلی نگاری خراسان در دوره ی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی شاخصه های محلی نگاری خراسان در دوره معاصر پرداخته می شود. این شاخصه ها در سه مولفه مورخ، موضوع و انتشار مورد تبیین قرار می گیرد. به منظور تشریح مولفه ها از آمار کمّی و تحلیل کیفی استفاده شده است. آمارهای گردآوری شده به روش کتابخانه ای و آرشیوی و بر اساس اطلاعات موجود در پایگاههای کتابشناختی و کتابشناسی ها تهیه شده است. اهمیت این تحقیق از آن روست که تاکنون به تاریخ نگاری محلی خراسان در دوره معاصر با مولفه های تبیین شده، پرداخته نشده است و بیشتر به تک نگاری های موضوعی درباره کتابها و برخی موضوعات سیاسی واجتماعی توجه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه عامل آستان قدس رضوی، مشهد و هویت تاریخی خراسان در کنار برخی از حوادث مانند انقلاب اسلامی و جنگ بر شاخصه های تعریف شده، تاثیر مستقیم گذاشته است.
مشخصات ایلات ایران
دولت وثوق الدوله و اعادة حاکمیت ملی در مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، در پی واکاوی تلاش دولت وثوق الدوله برای اعاد ة حاکمیت ملی در مازندران است که به دلیل عملکرد خوانین آن حدود به شدت مخدوش شده بود.
روش/ رویکرد پژوهش:پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد تاریخی موجود در پایگاه های آرشیوی، اسناد خانوادگی، و گزارش مطبوعات با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
فرضیه پژوهش: دولت وثوق الدوله، با توجه به شکاف موجود بین سرکردگان مازندران، فرصت مناسبی برای خلع سلاح و تبعید خوانین جهت اعاده حاکمیت ملی به دست آورد؛ اما به دلیل مقاومت برخی سرکردگان محلی به نتیجة مطلوب نرسید.
یافته پژوهش:دولت وثوق الدوله تا حدودی موفق به پراکنده کردن خوانین مازندران و خلع سلاح آنها در ماه های آغازین ورود ظهیرالملک به عنوان حکمران شد، اما همزمان با اعلام قرارداد 1919 و پناه بردن پسران امیرمؤید به کوهسار سوادکوه و مقاومتی که می توانستند به آن رنگ و بوی مخالفت با قرارداد 1919 بدهند، حکمران دولت وثوق الدوله نتوانست به نتیجه مطلوب خود برسد.