فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
سرزمین باستانی ایران همواره در طول تاریخ پذیرای اقوام و گروه های مختلف قومی بوده که بنا به دلایل سیاسی، اقتصادی، مذهبی و نیز موقعیت جغرافیایی ایران، به این سرزمین مهاجرت کرده اند. از جمله مهم ترین این مهاجرت ها، مهاجرت گسترده علما و دانشمندان بود، که در دوره ساسانیان منجر به تعالی علمی این سرزمین و شکل گیری مرکز علمی جندی شاپور گردید. این مهاجرت ها از یکسو ریشه در علل داخلی و مبدأ مهاجرین داشت، که آن به وضعیت سیاسی و تعطیلی برخی از مراکز علمی جهان باستان مربوط می شد، و از سوی دیگر به موقعیت جغرافیایی ایران و حمایت برخی از پادشاهان ساسانی از علما و دانشمندان مرتبط بود. لذا در پژوهش حاضر در تلاش هستیم تا در یک رویکرد توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخی به تأثیر مهاجرت ها در رشد و تعالی و در نهایت افول دانشگاه جندی شاپور بپردازیم. بررسی تاریخی دانشگاه جندی شاپور به روشنی گویای تأثیر مهاجرت دانشمندان در سه دوره مهم؛ شکل گیری، شکوفایی و افول این مرکز علمی جهان باستان است.
واکنش اهالی کردستان به گسترش آموزش نوین در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژه ی ملّت سازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژه ای به توسعه ی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّی گرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قوم نشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاست های آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروه های مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشته اند.
بررسی راه های مواصلاتی شیراز به اصفهان (از سده های نخستین اسلامی تا تشکیل حکومت صفوی ۲۳۲ تا 907 ق/۸۴۶ تا 1501 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر می کوشد راه ها ی مواصلاتیِ شیراز به اصفهان را از سده های نخستین اسلامی تا تشکیل حکومت صفوی بررسی کند. این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش است که راه های شیراز به اصفهان، در این بازه زمانی، از چه مسیر هایی عبور می کرده و کارکرد و کارآمدی این جاده ها متاثراز چه عواملی بوده است؟ ارزیابی ما از موضوع، در یک بستر جغرافیای تاریخی، نشان می دهد که از سده های نخستین اسلامی، این دو شهر به واسطه سه جاده با یکدیگر پیوند می یافتند: راه غربی یعنی جاده سمیرم؛ راه شرقی یعنی جاده استخر؛ راه میانه یعنی جاده مایین و رون. با وجود رونق و برتری جاده شرقی در سده های میانه، خط سیر این سه راه بیانگر نوعی تداوم تا تشکیل حکومت صفوی است. عوامل بسیاری در میزان کارآیی و آمد و شد در این راه ها موثر بوده است که می توان آن ها را در دو سطح کلان و محلی بررسی کرد: در سطح کلان تمرکزگرایی سیاسی، وجود امنیت، سیاست های اقتصادی، تغییر پایتخت ها و... و در سطح محلی اقدامات اصلاحی و عمرانی حکومت های محلی، تلاش گروه های قومی و مذهبی برای کسب امتیاز سیاسی و.... .
تحلیل فعالیت احزاب سیاسی در سطح محلی در دورة پهلوی دوم: نمونة موردی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی پیامد گسترش فعالیت احزاب ملی در سطح محلی در مازندرانِ عصر پهلوی دوم است. مقالة حاضر، ابعاد مختلف رشد فعالیت احزاب در مازندرانِ عصر پهلوی دوم با تأکید بر این مسئله است که احزاب محلی فعال در مازندران در این دوره، غالباً از چه گرایشی برخوردار بودند؟
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی، مصاحبه و منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.
نتایج و یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که احزاب با گرایش های چپ چه از نوع مارکسیستی و چه از نوع مارکسیسم اسلامی در سال های آغازین و پایانی سلطنت پهلوی دوم بر حیات اجتماعی سیاسی مازندران اثرگذار بودند.
تأثیر ثبات فرهنگی هرات عصر تیموری بر پیشرفت اهل فرهنگ و هنر...
حوزههای تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن جامی (817-898ق.) از شاعران و محققان و عارفان سرشناس سده نهم هجری در سیزده سالگی به همراه پدرش «احمد بن محمد الدشتی» که از نام آوران منطقه جام قلمداد می شد، رهسپار هرات گردید و از محضر علما و دانشمندان آن منطقه کسب فیض نمود. جامی به واسطه نبوغ ذاتی در اندک زمانی در هرات علوم متداول عصر خود را فرا گرفت. هرات در دوران جامی به مدد حاکمان علم دوستی همچون شاهرخ (850-807ق) و سلطان حسین بایقرا (911-875ق.) دوران طلایی رونق علمی خود را تجربه کرد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش می باشد که میزان ثبات سیاسی-فرهنگی حاکم بر هرات، مقارن با دوران حیات جامی تا چه حد به عنوان بستری برای رشد و نمو این عالم در عصر تیموری موثر بوده و متعاقبا تا چه میزان بر تعاملات آنان تاثیر داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که به دلیل سیاست های اعمالی از سوی دربار شاهرخ و سلطان حسین، زمینه ثبات و آرامش نسبی در کلیه شئون زندگی اقشار گوناگون جامعه فراهم آمد که این امر تا حد بسیاری رونق و درخشش علمی هرات را در پی داشت. بر این اساس می توان بیان داشت، حضور جامی در این بستر، در کنار عواملی چون نبوغ ذاتی یکی از دلایل رشد و تعاملات نسبتا گسترده او با دربار در زمینه علم و فرهنگ محسوب می گردد.
جستاری در نقد حضور اعقاب حضرت عباس(ع) در شبه قاره هند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نسب شناسی را می توان شاخه ای از مطالعات شمرد که از نظر تاریخی، اجتماعی و حتی فقهی، دارای اهمیت بسیار، به ویژه برای شیعیان است. منابع نسب شناسی، آگاهی های اندکی در باره اعقاب عباس بن علی(ع) در اختیار ما می نهد. بر اساس مندرجات کتاب زاد الأعوان (تألیف یافته در سال 1315ق.) که تنها سند مورد استفاده منابع بعدی است، علویان عباسی تبارِ اواخر قرن پنجم هجری به هند آمدند و طایفه اعوان هند هم که اکنون علوی خوانده می شوند، بدیشان منسوب اند.
این نوشتار، برای بررسی درستی این انتساب، منابع مورد استناد زاد الأعوان، یعنی سه کتاب: میزان هاشمی، میزان قطبی و خلاصة الأنساب را با مراجعه به منابع رجالی، انساب، تاریخ و حدیث، مورد واکاوی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که دو کتاب نخست، وجود خارجی ندارد و کتاب سوم نیز به احتمال قوی همان خلاصة الأقوال مرحوم علامه حلی (م. 726ق.) است که مطالب آن برای اثبات این مدعا کافی نیست. همچنین، اثبات تاریخی شخصیتی به نام «عون قطب شاه» از نسل حضرت عباس(ع) و خلیفه عبدالقادر گیلانی، از مستندات ارائه شده برنمی آید.
نوسازی شهری در مازندران در عصر پهلوی اول
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین اقداماتی که در راستای سیاست های مدرنیزاسیون از سوی دولت پهلوی اول در ایران صورت گرفت، ساماندهی و تاسیس بلدیه و سپس نوسازی در وضعیت شهرها و بهبود وضعیت بهداشتی بود. مازندران، به علت همجواری با دریا و شرایط خاص اقلیمی، همواره در معرض مخاطرات ناشی از این وضعیت بود و طغیان آب، بیماری های مختلف، و گل و لای معابر و عدم نظافت آنها، موجب بروز مشکلاتی برای مردم این منطقه -می گردید. با مطالعه گذشته می توان گفت، اقدام تاثیرگذار مستمری برای رفع این معضلات در مازندران صورت نگرفت. در دوران جدید و به خصوص از عصر رضاشاه که داعیه نوسازی و تمرکزخواهی دولتی داشت، همزمان با ورود تکنولوژی و دانش غربی نیز، بهبود نسبی این مشکلات فراهم شد. مطابق اسناد و گزارش های برجای مانده، رعیت کهن جای خود را به مردمی سپرد که از دولت برای امور فوق الذکر درخواست یاری داشت و تا حدودی نیز در موارد گفته شده به ویژه در عرصه بهداشت و درمان با بهبود نسبی روبرو شد. باید گفت اختصاص قسمت قابل توجهی از بودجه کشور به امور نظامی و صنعتی در دوره رضاشاه، نوسازی -سایر نهادها و بخش های کشور، به ویژه قسمت سلامت را با بودجه کمی -روبرو کرد، که تکافوی تقاضا و رفع مشکلات موجود را در استان های مختلف از جمله مازندران را نمی داد.
تأثیرات تنش میان صفویه و عثمانی بر جایگاه امیرنشین اردلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از تشکیل دولت مدرن و پیدایش حکومت متمرکز در ایران، میزان قدرت و ضعف حکام محلی و رابطه ی آنان با حاکمیت مرکزی همواره تابعی معکوس از افزایش یا کاهش قدرت حکومت مرکزی به شمار می آمد. با تأسیس دولت مقتدر صفوی و تسلط آنان بر نقاط مختلف ایران، به تدریج بسیاری از خاندان های حاکم محلی از اریکه ی قدرت به زیر کشیده شدند؛ اما برخلاف قاعده ی معمول، خاندان محلی اردلان نه تنها از صحنه ی قدرت خارج نشدند، بلکه قدرتشان در نیمه ی نخست دوره ی صفوی، سیر صعودی یافت. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که امیرنشین اردلان با توجه به قرارگرفتن در موقعیت مرزی بین ایران و عثمانی، با بهره گیری از تنش ها و درگیری های بین دوطرف در مواقع تهدید و احساس خطر، با گرایش به طرف مقابل و اتحاد موقت با آن، خود را درمقابل آنان حفظ می کرد و موقعیت خویش را تداوم می بخشید.
بررسی تاریخ نگاری محلی با تکیه بر تاریخ نیشابور الحاکم نیشابوری
حوزههای تخصصی:
تاریخ نیشابور ابوعبدالله نیشابوری ظاهراً قدیمی ترین منبعی است که به طور اختصار به بررسی تاریخ نیشابور و به خصوص مسائل فرهنگی این شهر پرداخته است. اصل این کتاب به زبان عربی بوده و در اوایل قرن چهارم نگاشته شده است. ارزش اولیه کتاب نیشابوری وابسته به جغرافیای تاریخی نیشابور می باشد، که بخش بزرگی از خراسان کنونی را شامل می شود. اطلاعات آن بویژه در مورد ربع های نیشابور و ولایات وابسته، مخصوصاً نیشابور کهن و سوابق تاریخی آن چه در دوران قبل از اسلام و چه در عصراسلامی تا قرن چهارم حائز اهمیت است. اشاره به فضیلت شهر، صحابه، مشایخ، مساجد، قریه ها، قنوات و غیره از ویژگی های دیگر این اثر می باشد. در نوشته حاضر سعی شده به بررسی تاریخ نیشابور الحاکم و ویژگی های آن، شیوه تاریخنگاری وی و تاریخنگاری محلی و تفاوت آن با تاریخ عمومی همچنین تأثیری که این تواریخ بر نوشته های بعد از خود دارند، پرداخته شود.
اوضاع سیاسی- اقتصادی مرو در جاده خراسان تا حمله مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد و سیاست اگر چه بر همدیگر تأثیر می گذارند، اما آهنگ تغییرات و تحولات سیاسی لزوماً با تغییرات اقتصادی هم آهنگ نیست. مرو بعد از فتح اسلام تا حمله مغول به واسطه جایگاه خاص آن در جاده خراسان و وضعیت مناسبش برای کشاورزی، به رغم تغییرات و تحولات سیاسی نمونه ای از این رشد و ثبات اقتصادی است. جاده خراسان به عنوان مشهورترین و اصلی ترین راه منتهی به چین از یک طرف و از طرف دیگر منتهی به بغداد پایتخت عباسیان، پس از ظهور و گسترش اسلام نقش مهمی در بازرگانی و تجارت شرق و غرب بر عهده گرفت به طوری که هر ساله چندین کاروان، هر یک مرکب از صدها تاجر از طریق این راه برای آوردن کالاهایی چون ابریشم، مشک، کافور، دارچین و ... به چین می رفتند. یکی از مهمترین شهرهایی که در مسیر این جاده و در سر راه بازرگانی آن قرار داشت شهر مرو بود. اگرچه خاندان های حکومتگر مختلفی بر مرو استیلا یافتند، اما وضع اقتصادی آن تقریباً از ثبات نسبی برخوردار بود و جز حمله مغول آسیب جدی ندید. حمله مغول هم در وضع اقتصادی و هم در بافت جمعیتی این شهر تغییر جدی ایجاد کرد.
تحول شهرنشینی اراک در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان فتحعلی شاه قاجار شهری در منطقه عراق عجم توسط یوسف خان گرجی تأسیس شد که «سلطان آباد» نامیده شد. این شهر در این دوره بنا بر اهمیت استراتژیکی، نظامی و اقتصادی رو به پیشرفت نهاده و به یکی از شهرهای مهم تبدیل شد. سلطان آباد، در کشاکش رقابت سیاسی- نظامی میان سلسله های سلطنتی و خاندان های مدعی حکومت (زند و قاجار) با انگیزه تأمین امنیت پایتخت و تعمیم سلطه قدرت مرکزی در مناطق تحت نفوذ ایلات و عشایر منطقه عراق ایجاد شد. اما عاملی که موجب گسترش و رونق شهر شد، توجه حکومت مرکزی و کمپانی های خارجی به این شهر و تبدیل آن به یکی از قطب های اقتصادی منطقه بود. در این پژوهش در پی آنیم تا با نگاهی به منابع اصلی و به ویژه سفرنامه های نگاشته شده در این دوره به تبیین نقش سیاست های حاکمان قاجار در رشد و گسترش زندگی شهر نشینی در منطقه ی اراک و نیز علل و نتایج توجه کمپانی های خارجی به این شهر بپردازیم.