کتاب های تفسیر روایی دسته ای از منابعی است که شیخ کلینی در تدوین کافی از آن ها بهره برده است. ازجمله این کتاب ها می توان به تفسیر هشام بن سالم، یونس بن عبدالرحمن، حسین بن سعید، ابوحمزه ثمالی، معلی بن محمد، محمد بن خالد برقی، وهیب بن حفص جریری، ثواب القرآن محمد بن حسان، کتاب فضل سوره انا انزلناه عبدالرحمن بن کثیر و برخی کتاب های حسن بن راشد اشاره کرد. مطالب برخی از تفاسیر نیز با واسطه کتاب های نسل های بعد وارد کافی شده است؛ ازجمله تفسیر ابوالجارود، علی بن حسان، محمد بن اورمه، جابر، منخل، علی بن مهزیار، علی بن اسباط، عبد الله بن صلت قمی، علی بن ابی حمزه بطائنی و پسرش حسن، سکونی، ابن فضال، تفسیر یاسین سلمه بن خطاب، ثواب القرآن و القراءات سیاری و برخی کتاب های ابوسمینه.
شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه، مجموعه احادیثی را نقل کرده که مفاد مشترک آن ها جواز و اباحه عمل است. وی با پذیرش این گروه از احادیث، بنیاد قاعده ای را بنا نهاده و براساس آن، فتوا نام دارد، یکی از روش هایی است که « رخصت » ، صادر کرده است. این قاعده که در ادبیات شیخ صدوق وی در حل تعارض اخبار به کار گرفته است. لکن این قاعده نسبت به دیگر روش های حلّ اختلاف اخبار، دامنه ای فراگیر ندارد و به دلیل فقدان ضابطه ای مشخص در کاربست، از اعتبار لازم برخوردار نیست و به نظر می رسد که از آن، به عنوان قاعده ای عمومی نتوان یاد کرد. مفهوم شناسی قاعد ه رخصت، تبیین کارکرد آن از منظر شیخ صدوق و اعتبارسنجی قاعده رخصت، ازجمله محورهایی است که در این پژوهش، تحلیل و ارزیابی شده است.