فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲٬۱۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
معیار برهان صدیقین از نگاه صدرالمتألهین این است که از اصل وجود آغاز شود. چیزى غیر از واجب تعالى اصل وجود نیست. بنابراین در این برهان استدلال از ذات به ذات صورت مى گیرد. گرچه ظاهر این تعبیر مصادره به مطلوب است، در واقع چنین نیست؛ زیرا پس از نظر به اصل وجود مى فهمیم که اصل وجود با واجب یکى است و استدلال از ذات به ذات صورت گرفته است؛ نه اینکه از قبل، وجود واجب مفروض باشد تا مستلزم تناقض و مصادره گردد. این استدلال، برهان «لمّ» نیست، چون واجب علت و سببى ندارد تا مشمول ملاک این گونه براهین شود. این در صورتى است که معیار «لمّیت» را علیت خارجى بدانیم. ازاین رو مى توان آن را برهان شبه «لمّ» دانست؛ از این جهت که افاده یقین مى کند. همچنین مى توان از راه تعمیم برهان «لمّى» به علیت هاى تحلیلى، این برهان را نیز «لمّى» دانست و ازآنجاکه علیت تحلیلى نیز علیت حقیقى است، «لمّ» بودن آن نیز حقیقى خواهد بود.
نقد تبیین حکما از مسئله اختیار در اندیشه ملا محمدطاهر قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان، نقد ملامحمد طاهر قمی (متوفی 1098 قمری) از تبیین حکما در مسئله اختیار را بر اساس آثار او، به ویژه کتاب چاپ نشدة ""بهجة الدارین فی الأمر بین الأمرین"" توضیح داده اند. در این گفتار، چند قاعدة فلسفی، از جمله قاعدة ""الشیء ما لم یجب لم یوجد""، شبهة ترجیح بلا مرجّح و شبهة تخلف معلول از علّت تامّه تبیین فلسفی شده و نقد آن در پی، آمده است.
تأویل سهروردی از حقیقت حب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
هدف از این نوشتار، اثبات وجود شواهد قرآنی بر آرای سهروردی، در باب «حب» و «عشق» است. بدین منظور پس از تبیین حقیقت حب از منظر سهروردی و با اشاره به آیات قرآنی مربوط به حب و عشق می کوشیم این دیدگاه را با آیات قرآن تطبیق دهیم و نیز تأویل و تفسیر آیات مذکور را بیان کنیم. سهروردی خود قائل به نوعی تأویل است که در آن فهم معنای حقیقی متن، بستگی به سطح فهم و ادراک خواننده دارد. در این نوشتار دیدگاه سهروردی بر اساس جایگاه وجودشناسی، معرفت شناسی و جهان شناسی حب بررسی شده است. از لحاظ وجودشناسی و طبق نظر سهروردی، حب حقیقتی مستقل است و منشأ ازلی دارد که مجانست در آن شرط نیست. در معرفت شناسی اشراقی، معرفت، پایه و اساس محبت دانسته شده و در جهان شناسی او، نظام جهان و نیز سعادت و شقاوت نفس بر اساس محبت تفسیر می شود. رسیدن به کمال انسانیت صرفاً به واسطه عشق امکان پذیر خواهد بود.
قاعده الواحد در ترازوی سنجش (با تاکید بر مبانی حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» مفاد قاعده ای است که در فلسفه ی اسلامی اهمیت و کاربرد های فراوانی دارد. فلاسفه برجسته مسلمان همچون ابن سینا ، میرداماد و ملاصدرا این قاعده را پذیرفته اند و براهینی را بر اثبات آن اقامه کرده اند؛ از طرف دیگر برخی از متکلمین منکر این قاعده شده اند و با طرح نقض ها و اشکالاتی به دنبال تضعیف این قاعده بوده اند. قاعده الواحد طبق مبانی حکمت متعالیه دارای مفاهیمی است که منشأ بسیاری از اشکالات منکرین این قاعده به توجه نکردن به معنای صحیح همین مفاهیم است. در این نوشتار ابتدا با توضیح و تبیین مفاهیم این قاعده، با رویکردی صدرایی براهین و اشکالات این قاعده مورد تحلیل بررسی قرار گرفته است و اگرچه برخی از برهان مشائین بر این قاعده خالی از اشکال نیست اما طبق مبانی حکمت متعالیه برهان محکم تری بر آن اقامه شده و از نقض ها و اشکالات وارده بر آن پاسخ داده شده است.
ابن ابی جمهور، مؤسس کلام شیعی اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن ابی جمهور احسایی از علمای متضلّع شیعی است که تا اوایل تشکیل دولت صفوی در ایران، در قید حیات بوده است. او را از این حیث که هم در قالب و روش و هم در تلقّی کلامی، تحوّلی بنیادی در کلام شیعه پدید آورد، می توان مؤسّس خواند و از آن جا که این تحوّل با تکیه بر حکمت اشراق و به مدد آن محقق می شود و صبغه آن را می گیرد، وی را باید «مؤسس کلام شیعی اشراقی» دانست. مقاله نشان می دهد که تحول مذکور، از حیث قالب، اساساً از طریق «روش جمع و تطبیق» صورت می گیرد و از حیث تلقّی، با تغییر خویشکاری، سطح وجودی و سطح خطاب علم کلام محقق می شود و در نتیجه آن، دیدگاه های متعارف کلامی در خصوص توحید، نبوت، امامت و معاد، بر اساس مضامین بلند و معانی عمیق اعتقادات شیعی ارتقا می یابد.
ملاک شناسی تعدد قوای نفس بر اساس نقد و تحلیل تطبیقی دیدگاه های ابن سینا، فخررازی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
ارائه تعریفی روشن برای قوای نفس و برشماری کارکردهای هریک از قوا، نیازمند پاسخی پیشینی به مسئله «امکان تعدد قوای نفس و ملاک تکثر یافتن هریک از آن ها» است. ابن سینا از اولین فیلسوفانی است که به تبیین جایگاه دقیق قوا در نفس پرداخته و ملاک «تعدد قوا بر اساس تعدد جنسی نوعی افعال» را بر مبنای قاعده «الواحد» ارائه داده است. فخررازی با نفی کبروی قاعده الواحد، ملاک ابن سینا را به چالش می کشد. او تعدد قوا را به تعدد آلات فروکاسته و بر اساس آن، نفس را به شکل مستقیم، فاعل و مدرِک تمام افعال و ادراکات خود دانسته است. در این میان، صدرالمتألهین راهی میانه را بر اساس مبانی نفس شناسی خود که مبتنی بر هستی شناسی حکمت متعالیه است، ارائه می دهد. او نه کاملاً همسان با ابن سینا گام برداشته است تا قوای نفس را فاعل و مدرِک مستقیم معرفی کند، و نه سخنی همانند فخررازی در نفی واسطه گری قوا ارائه داده است؛ بلکه با نگاه تشکیکی به نفس، تحویلی نگری ابن سینا و فخررازی را نقد کرده و با قرار دادن قوای متعدد نفس در سه مرتبه حس، خیال و عقل، به رغم اثبات واسطه گری قوا، نفس را نیز مستقیماً مدرِک و فاعل مباشر دانسته است.
حقیقت فلسفی «صراط» و اثبات «واحدیت» آن از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
چکیده
هدایت الهی دارای مبدأ (منه)، مقصد (الیه)، وسیله (به) و طریق (صراط) است. پرداختن به موضوع هدایت در آیه شریفه «اِهدِنا الصِّراطَ المُستَقِیم»، بدون تبیین حقیقت «الصراط» که مفعول دوم «اِهدِنا» و متعلّق هدایت است، در واقع پرداختن به بحثی بدون موضوع است که می تواند به نتایجی ابهام آفرین، مانند تعدّد صراط بینجامد. هدف اولیة این تحقیق، تبیین فلسفی حقیقت صراط از منظر ملاصدرا است. ایشان صراط مستقیم را در دنیا، مفهوماً سیر الی الله که حرکت و سیر ارادی و دینی در قالب شرع و صیرورت وجودی انسان در بُعد علمی و عملی با تبعیت از مصادیق صراط است و مصداقاً «قرآن»، «دین» و «پیامبر و ائمه معصومین^» می داند که در آخرت، نمود صراط دنیایی است و به صورت محسوس، روی جهنم کشیده شده است. هدف ثانوی این تحقیق، اثبات واحدیت صراط به تبع منطقی در ضمن تبیین آن با سه دلیل: (۱) وحدت سیاق حکمت خداوند (حکمة الکون) در تکوین و تشریع، (۲) تلازم بین واحدیت ربّ و واحدیت صراط و (۳) سنخیت صراط با علم و حق است. در نتیجه وی وحدت را لازمه منطقی و فلسفی حقیقت صراط دانسته، تعدد صراط را از منظر عقل مردود می شمرد.
تحلیل و بررسی شقاوت حقیقی از منظر ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
پژوهش پیش رو با روش توصیفی و تحلیلی نگاشته شده و ابن سینا، در تبیین معنای شقاوت حقیقی، آن را از سنخ ألم و ضدّ سعادت دانسته و معتقد است که اگر ألم و رنج، ابدى باشد شقاوت است. هم چنین ضمن تقسیم ألم به چهار قسم؛ حسی، خیالی، وهمی و عقلی، خصوصیت سومی را به شقاوت اضافه کرده و آن را از سنخ ألم ابدیِ عقلی دانسته است. او ضمن بیان عوامل متعدد سقوط در شقاوت همچون عدم رعایت عدالت (نظریه حد وسط) و حب دنیا و مانند آن، برای برون رفت از این مشکل دو شیوه را مطرح می نماید: یکی نقطه مقابل شقاوت یعنی روش های متعدد دست یابی به سعادت را بیان می کند، و دیگری راه هایی که نه سعادت در پی دارد نه شقاوت. او در پاسخ به این پرسش که آیا شقاوت مطلق و حقیقی در دنیا قابل حصول است یانه پاسخ می دهد که در دنیا قابل حصول نیست بلکه در آخرت حاصل می شود.
دلالت براهین ابن سینا در اثبات مجردبودن نفس ناطقه بر مادی نبودن قوه خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجردبودن نفس ناطقه یکی از مباحث بسیار مهم در فلسفه ابن سینا و انسان شناسی او است. ابن سینا براهین متعددی بر اثبات این مطلب اقامه می کند. او با استفاده از وضع و محاذات نداشتن صور معقول، قدرت نامتناهی نفس در ادراک این گونه صور و بی نیازی نفس ناطقه در برخی از ادراکات خویش از آلات جسمانی، این مطلب را اثبات می کند. با وجود این، وی منکر تجرد قوه خیال است و آن را مادی می داند. نگارنده در پژوهش حاضر با بررسی و تحلیل این براهین، با بیان دلالت آنها تجرد قوه خیال را اثبات می کند و می گوید صور خیالی وضع و محاذات ندارند، قوه خیال قدرت نامتناهی در ادراک صور خیالی دارد و در برخی ادراکاتش از آلات بدنی و محسوس بی نیاز است.
بررسی تصادم شرور با صفات الهی بر اساس مبانی حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربه انسان در می آید، ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. بررسی این مطلب با تقسیم شدن موضوع به مسأله تصادم شرور با چهار اصل مهم یعنی توحید، حکمت الهی، عدل الهی و نظام احسن، تحت عناوین شرور و توحید در خالقیت، شرور و حکمت خداوند، شرور و عدل الهی، شرور و نظام احسن آغاز شده و در هر مسأله ای ضمن بررسی مطلب به بیان پاسخ-های آن براساس مبانی حکمت متعالیه پرداخته شده است. در خلال بررسی نظرات اصحاب حکمت متعالیه مشهود است که شرور، امور عدمی هستند که در خارج واقعیت ندارند و اگر بر امری شر اطلاق می گردند از جهت قیاس آن امر با امور دیگر و سببیت آن در عدم ذات یا عدم کمال ذات چیزی است. پس شر امری نسبی است و دخول شر در قضا و قدر الهی بالعرض است. از دیدگاه ملاصدرا جایگاه شر، عالم مادّه است و این دلیلی بر انکار و ردّ نظام احسن و صفات کمالی خداود نمی تواند باشد؛ زیرا لازمه عالم مادّه، وجود شرور در عالم است؛ چون در صورت عدم وجود شرور، عالم مادّه، دیگر عالم مادّه نخواهد بود و این وحدت و هماهنگی بین موجودات برقرار نمی شود. بر مبنای حکمت متعالیه، آنچه در خارج، منشأ اثر است، وجود است و وجود، مساوق با خیر است؛ پس بازگشت شرور، به ماهیت ِموجودات است و در عالم، مقدار خیرات نسبت به شرور بیشتر است و اگر شرور بیشتر از خیرات به نظر می رسد ناشی از دیدگاه جزئی نگری انسان و جهل اوست.
هدف آفرینش و نحوة فاعلیت حق تعالی از منظر ابن سینا با محوریت کتاب الاشارات و التنبیهات(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا معتقد است که واجب الوجود در آفرینش عالَم هستی به دنبال غرضی نیست. وی در کتاب اشارات که جزو آخرین تألیفات فلسفی او به شمار می آید بر این مطلب پافشاری می کند که نباید در کارهای واجب الوجود هیچ حُسن یا اولویتی مدنظر باشد؛ زیرا هر فاعلی که برای به دست آوردن حُسن یا اولویتی، فعلی را انجام دهد، ازنظر ذات و صفات کامل نیست، بلکه چنین موجودی ناقص بوده، به دلیل همین نقصان نمی تواند واجب الوجود باشد.
ابن سینا بر آن است که مَلِک و شاهِ حقیقی هیچ نیازی در وجودش نیست، اما همگان به او محتاج اند و فعل او «جودِ» به معنای حقیقی است و در آن هیچ غرض و غایتی نیست؛ زیرا آنجایی که غرض درکار باشد، مسلّماً اولویتی برای فاعلِ آن لحاظ شده است، به بیان دیگر، از آنجا که واجب الوجود غنی بالذّات است، بر اثر غنای ذاتی او هیچ چیزی نمی تواند هدف و غرضِ ذات حق باشد؛ زیرا داشتنِ غرض با غنا و بی نیازی واجب در تضاد است؛ ازاین رو، حتی کارهای نیک جهان را نیز نمی توان به مثابة غرض برای واجب الوجود برشمرد، بلکه منشأ صدورِ عالَمِ هستی عنایتِ الهی است؛ یعنی ظهور نظام کلی جهان آفرینش با همة جزئیات و با اوقات و نظام شایسته آن، در علم أَزَلی واجب الوجود، سببِ افاضه این نظام با همان ترتیب و تفصیلِ معقولِ خود ازسوی ذاتِ حضرت حق می شود، پس با اینکه واجب الوجود فاعلِ مختار است، فاعلیتِ او از نوع فاعلِ بالعنایة می باشد.
پژوهشی درباره ماهیت گزاره های زبان اخلاق سینوی: بدیهی یا مشهور؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ابن سینا معتقد است حقیقت عالم طبیعت، از صور افاضه شده از عقل فعال تشکیل شده است که به ترتیب خاصی کنار یکدیگر قرار گرفته و کلیت واحدی را به وجود آورده اند. انسان نیز با افعال خود، صورت هایی را به این کلیت اضافه می کند. اگر صورت اضافه شده، معلول درک عقلانی وی و هماهنگ با نظام واحد صورت های عالم باشد، رفتار وی اخلاقی است؛ وگرنه اخلاقی نخواهد بود. زبان اخلاق نیز نشان دهنده این وحدت یک پارچه است و صدق آن مطابقِ عالم خارج؛ بنابراین، لازمه دیدگاه ابن سینا این است که زبان اخلاق باید راوی صادقی از وضع عالم باشد؛ اما ظاهر سخن او به گونه ای است که او نمی پذیرد زبان اخلاق این ویژگی را دارد؛ ازاین رو، ذیل بررسی انسان شناسی اخلاقی بوعلی خواهیم گفت اصل توجه او به مخاطبانش است و نشان می دهیم به نظر او صدق زبان اخلاق، به مخاطبانش بستگی دارد. در این مقاله، ابتدا هستی شناسی اخلاق ابن سینا را می کاویم و در ادامه، مخاطبان اخلاق وی را بررسی و ویژگی زبان اخلاق را برای هریک مشخص می کنیم.
واقع نمایی و ارزش معرفتی شناختهای ظنّی بر مبنای نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور ظنّی و غیریقینی در فلسفه اسلامی در حکم جهل است و ادله اعتبار «اطمینان» در علم اصول نیز تنها ارزش عملی آن را اثبات می کند. پرسش این است که آیا ادراکات غیریقینی ارزش معرفتی ندارند. در این مقاله با بازسازی نظریه اعتباریات و تقسیم «وجودهای ذهنی» به «وجود ذهنی حقیقی» و «وجود ذهنی اعتباری» نشان می دهیم که برخی از «معانی اعتباری» می توانند از واقعیت حکایت کنند. درصورتی ادراک اعتباری واقعیت را بازنمایی می کند که به ادراکی ذاتی تکیه داشته باشد و میان محکی واقعی و محکی ادعایی «علقه ای نفس الامری» وجود داشته باشد. در غیر این صورت این اعتبار دلبخواهی خواهد بود. این علقه منشأ واقع نمایی معانی اعتباری و منشأ صدق جزئی در شناخت ظنّی است. بر خلاف ادراکات حقیقی، نمی توان این ملاک را به صورت مستقیم «احراز» نمود و در شناخت های ظنّی «معیار» ارزیابی ادراکات غیرحقیقی مبتنی بر «ملاک» واقع نمایی آن ها نیست.
زن و عقلانیت برمبنای انسان شناسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آرای اندیشمندان و نیز فارابی، درباره زنان، عباراتی دال بر نسبت ضعف ونقص عقل به آنان وجود دارد که سوءبرداشت ها و ابهاماتی را درپی داشته است. جستجو در آرای انسان شناسی فارابی و تطبیق نظرات وی در مورد زن، راهی است برای تشخیص و برخورد منطقی با تمایزات زن و مرد. انسان شناسی فارابی نشان می دهد، زن و مرد ازلحاظ برخورداری از موهبت عقل و قوای حاسه و متخیله، با یکدیگر تفاوتی ندارند. وی درکسب سعادت، هم خود فرد و هم جامعه را دخیل دانسته و جنسیت را وارد نمی کندبا تفکیک ساحت خردمندی و خردورزی قابل تبیین است. زنان و مردان در ساحت خردمندی (برخورداری اولیه از قوای عقلانی) یکسان هستند اما در خردورزی (به فعلیت رساندن قوای عقلانی) موانع متفاوت دارند و این موانع تا کنون برای زنان بیش از مردان تحقق یافته است. اولین مانع،برمبنای نظام مزاج شناسی، غلبه بیشتر طبع سردی در زنان و تأثیر آن بر قوای عاقله است.دوم، محدودیت زنان از کسب تجربه است که برخاسته از نظام ها و فرهنگ های حاکم بر جوامع بوده و منجر به نقصان عقل تجربی می شود که در صورت بروز برای مران نیز به ضعف خردورزی منجر می شود. به عبارتی مانع ذاتی برای تعقل زنان نیست بلکه هردو عرضی و قابل رفع است.
تبیین شمول گرایی دینی بر مبنای تشکیک صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة تعدد ادیان و پرسش های ذیل آن، ازجمله پرسش های حقانیت و نجات، حائز اهمیت دین شناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخ های متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریر های شمول گرایانه ای که با بهره گیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که می توان آن را شمول گرایی تشکیکی بودن حقانیت نامید. مقالة حاضر [i]با بررسی توصیفی- تحلیلی این تقریر شمول گرایی و با بهره گیری از تعالیم فلسفة صدرایی و نظریة تشکیک به پرسش گری پیرامون این تقریر پرداخته و این شمول گرایی که ادیان متعدد موجود را در سلسلة تشکیکی حقانیت قرار می دهد مورد واکاوی قرار می دهد. مطابق این تقریر تمایز بین ادیان موجود تمایز تشکیکی است و خصوصیات یک سلسلة تشکیکی ازجمله مشتمل بودن بر نوعی از ترکیب از وجدان و فقدان، شمول مراتب بالاتر بر کمالات مراتب پایین تر، حمل حقیقه و رقیقة مراتب بر یکدیگر و غیره بر آن حاکم است درنتیجه هرچه یک دین در مرتبة بالاتری از سلسله مراتب تشکیکی حقانیت باشد از عقاید حقة بیش تری برخوردار است و از نوعی شمول تشکیکی نسبت به مراتب پایین تر برخوردار است. [i]. این مقاله تا حد زیادی متکی بر طرح پژوهشی «گسترة شمول گرایی دینی و آثار و پیامدهای آن از نظر عقل و دین» است که توسط این جانب با حمایت دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و با همکاری آقایان دکتر مرتضی حق شناس و حسین نیاکان نگاشته شده است.
خلافت الهی، انسان جهانی، ولایت تکوینی (با تکیه بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان با پیمودن راه کمال می تواند مظهر اسمای الهی گردد و در نتیجه جانشین خداوند در زمین شود. قرآن کریم در آیات 30 تا 33 سوره بقره، ظرفیت وجودی انسان را برای کسب مقام خلیفه الهی بیان می کند. در این آیات، خداوند خطاب به فرشتگان اعلام می کند که با آفرینش انسان خلیفه ای برای خود بر روی زمین تعیین کرده است و در ادامه به منظور تبیین مقام خلیفه الهی می فرماید، جانشین خدا در روی زمین کسی خواهد بود که علم به اسماء داشته باشد. بنابراین رابطه ای محکم بین علم انسان به اسماء و مقام خلیفه الهی در روی زمین وجود دارد. در بیان معنای اسماء و چگونگی علم به آن، مفسران اقوال متعددی ارائه داده اند. ملاصدرا در تفسیر این آیه معنای تعلیم اسماء به آدم را مظهریت انسان برای اسماء و صفات الهی و جامع حقایق عالم بودن انسان می داند و نشان می دهد که چگونه جهان شمول بودن انسان می تواند او را لایق جانشینی خداوند در زمین و رسیدن به مقام ولایت تکوینی کند.
تحلیل و بررسی مبانی و ادله ابن سینا در خصوص فناناپذیری نفوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا معتقد است نفس انسانی دارای حیات جاودانه است؛ لکن وی به رغم باور به ابدی بودن نفس، ازلی بودن آن را نمی پذیرد و به حدوث تجردی نفس باور دارد. وی در بسیاری از آثارش، ادله ای برای اثبات جاودانگی نفس اقامه کرده است. ابن سینا با استفاده از اصولی چون تعلق تدبیری نفس به بدن، نیازمندی نفس به عقول مجرده، مجرد بودن نفس انسانی، تعقل ذات توسط نفس، تعقل امور نامتناهی توسط نفس، و نابود نشدن نفس توسط علل موجده آن، ادله ای برای اثبات جاودانگی نفس اقامه می کند. در این میان، آنچه به گونه ای هسته مشترک تمام ادله ابن سینا را تشکیل داده است و به صورت مستقیم یا ضمنی، در ادله وی دیده می شود، بساطت و تجرد نفس انسانی است. ابن سینا در آرای خود در این زمینه، تحت تأثیر افکار ارسطوست. ادله ابن سینا، اگرچه تا اندازه زیادی در اثبات جاودانگی نفس موفق بوده است، رخنه هایی نیز دارد که از آن جمله عدم تبیین چگونگی استکمال نفس در عین وجود تجردی آن است. این مسئله در آرای ملاصدرا مورد توجه و اصلاح قرار می گیرد.
نقش فطرت در معناداری زنذگی از دیدگاه صدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
زندگی انسان زمانی معنا و ارزش می یابد که هدف و غایت آفرینش او تحقق یابد. بررسی نقش فطرت، به معنای آفرینش ویژه ای که به انسان اختصاص یافته است، با معناداری زندگی او مرتبط است. در این پژوهش، ابتدا با روش توصیفی- تحلیلی، فطرت اولیه و ثانویه از دیدگاه صدرا تبیین شده است. سپس دیدگاه های او درباره فطرت و بررسی نقش آن در معناداری زندگی انسان بیان گردیده و روشن شده است که دیدگاه وی درباره فطرت و تقسیم آن به اولیه و ثانویه، سبب شناخت موضوع معناداری زندگی می شود. علاوه بر این، معلوم می شود که تمرکز صدرا بر تحقق ولادت ثانویه در دو حوزه فکر و عمل، دربردارنده تصویر جامع و جدیدی از معناداری زندگی است.
نسبت میان حرکت اشتدادی نفس و تعالی روح در اندیشه ملاصدرا و هگل
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر نهضت رمانتیسیسم (اواخر قرن 18 - اواسط قرن 19)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در این نوشتار تلاش شده است تا مراتب صیرورت نفس در اندیشه ملاصدرا، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشمندان اسلامی، و مراحل بسط و تجلی تاریخی روح در منظومة فلسفی هگل را مورد بررسی قرار دهیم. چنانکه میدانیم، ملاصدرا با طرح نظریة حرکت جوهری قصد آن را دارد تا در درجة نخست صیرورت موجود در عالم طبیعت را به ساحت مابعدالطبیعه تعمیم داده و همة موجودات عالم را دارای حرکتی هدفمند، مستمر و اشتدادی به سمت کمال مطلق معرفی کند. ثانیاً، تلاش می کند با استناد بر این نظریه، موضوعاتی چون تجرد نفس، معاد و نظایر آن را به اثبات برساند؛ که ما در این نوشتار تنها از منظر نخست به این مقوله پرداخته ایم. از سوی دیگر، در میان فیلسوفان برجسته غربی، اندیشة دیالکتیکی هگل، که اساساً کلِّ تاریخ را عرصه تجلّی دمادم و اشتدادی روح مطلق، به معنای خاص آن، می داند؛ قرابت نزدیکی با این دیدگاه و رویکرد عرفانی حکمای مسلمان دارد.
از این رو، در این نوشتار ضمن بررسی معنا و مراد ملاصدرا از ""تعالی نفس""، و هگل از ""تجلی روح""، به استفاده جدالی آنها از این دو مقوله در ساحت عین و طبیعت و همچنین ذهن و آگاهی اشاره خواهد شد. در پایان به وجوه افتراق و اشتراک آنها در باب این سیر جدالی و بسترهای فکری- فلسفی تحقق هر یک اشاره خواهیم نمود. با تأکید بر این نکته که کلید گشایش هر دوی این نظام های فلسفی، مقولة حرکت یا صیرورت مستمر دیالکتیکی است که گاه مواقف آن را در ساحت نفس به نظاره می-نشینیم و گاه در ساحت طبیعت.
سوژه سه ساحتی در فلسفه اسلامی معاصر (دیدگاه مرتضی مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
می توان تعریف یا تفسیر سوژه یا فاعل شناسا را در نظام های مختلف فلسفی که متضمن بحث از آن اند یا باآن مرتبط اند، مورد پرسش و پی جویی قرار داد.با این وصف مساله تحلیل و تفسیر مقایسه ای حقیقتی به نام فاعل شناسا را می تواند یکی از مهم ترین مسایل مربوط به فرا معرفت شناسی(metaepistemology) به شمار آورد. در همین چارچوب،مساله این نوشتار آن است که اگرماهیت سوژه یا فاعل شناسا در فلسفه جدید و در نزد فیلسوفانی مانند کانت تک ساحتی است، درفلسفه اسلامی معاصر، که در مقام مواجهه و گفتگو با چنین فلسفه هایی برآمده است، چند ساحتی است؟در اینجا اختصاصا به آرای یکی از فیلسوفان اسلامی معاصر یعنی مرتضی مطهری در این باب خواهیم پرداخت. با این وصف سوال این است که دیدگاه مطهری، به عنوان یکی از مفسران فلسفه اسلامی و طراحان معرفت شناسی معاصر فلسفه اسلامی در مواجهه با فلسفه جدید و به ویژه کانت، در باب ابعاد و جنبه های سوژه چیست؟ براساس مجموعه آرا واندیشه های مطهری، مبداء شناسایی وفاعل شناسایی از سه وجه معرفتی، هستی شناختی و روان شناختی (فلسفی) برخوردار است. وجه معرفتی وعلمی آن مربوط به طرح نظریه عقلانیت شهودی او مبتنی بر معقولات ثانی و تصدیقات بدیهی است، وجه هستی شناختی را باید در مولفه هایی مانند نظریه وجود ذهنی وتجرد ادراک پی جویی کرد و در نهایت وجه روان شناختی (فلسفی)را در رابطه با مولفه هایی چون علم حضوری، قوای ادراکی و... یافت.