فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
نقدی بر انگاره دلالت ادله اثبات حرکت جوهری بر حرکت دائمی در تمام جواهر جسمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با اثبات حرکت جوهری در صدد اثبات سیلان و حرکت در ذات و جوهر تمام جواهر جسمانی برآمده است. وی بسیاری از مطالب فلسفی خود را بر مبنای این حرکت دائمی و پیوسته در جواهر جهان بنا می کند. اما به نظر می رسد که ادلة حرکت جوهری بر دو قسم اند: دستة اول ادله ای هستند که وجود حرکت در تمام جواهر جسمانی را اثبات می کنند. در این مقال، به این ادله اشاره می شود و این ادله مورد نقد قرار می گیرند. دسته دوم ادله ای هستند که تنها اثبات می کنند که جوهر اشیاء ضمن حرکات عرضی با تبدلات نوعی تغییر می کنند. در این مقاله، برخی از این ادله نقد شده و برخی دیگر پذیرفته شده است و نتیجه گیری شده که حرکت جوهری تنها زمانی رخ می دهد که به دلیل عاملی خارجی تبدلی در نوع اشیاء به وجود می آید. لذا حرکت جوهری در تمام جواهر جسمانی به صورت پیوسته و دائم وجود ندارد. و نیز ضمن مباحث این مقاله واضح شده است که این نوع تبدلات نوعی اثبات کننده حرکت جدیدی به نام حرکت جوهری نیست، بلکه تنها اثبات کننده تفسیری جدید از حرکات است. پس، مطابق حرکت جوهری، تبدلات نوعی که با کون و فساد توجیه می شد باید با حرکت جوهری توجیه گردد.
آشنایی با حوزه فلسفی عرفانی تهران
حوزههای تخصصی:
نقد سازه معناشناختی «مدل ارتباطی منبع معنا» از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیان راد در حوزه ارتباط شناسی تولید شده است، سال ها است که مورد استفاده استادان و دانشجویان و نیز مبنای نظری برخی پایان نامه های تحصیلات تکمیلی است. سازه معناشناختی این مدل درباره «چیستی معنا» و «کجایی معنا»، از منظر حکمت متعالیه دچار اشکال فلسفی است. این نوشتار با رویکرد حکمت متعالیه و با نگاهی ضمنی به یافته های نوین علوم شناختی، به نقد این سازه به عنوان انگاره مبنایی مدل مؤلف پرداخته است. پژوهش پیش رو با شیوه تحلیلی اسنادی انجام شده و از منظر حکمت متعالیه به نقد خاستگاه روش شناختی اندیشه مبتکر محترم مدل یعنی اثبات گرایی پرداخته و به این نتیجه رسید که انگاره نوروسایکوفیزیولوژیک مؤلف در «وجود معنا به صورت ترکیبات پروتئینی در حوزه ای از مغز با نام هیپوکامپوس»، از منظر حکمت صدرایی نادرست است، زیرا این رهیافت به معنا، ماده انگارانه است که گرچه ممکن است با حکمت مشائیان یونانی سازگار باشد اما با رهیافت حکمت متعالیه که معنا در حیث تجردی وجود انسان جای دارد نه بخشی مادی از مغز، سازگاری ندارد.
ارزیابی انگاره صدرالمتألهین درباره مسئله تعامل علّی با رویکرد دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل علّی، راه حلی برای توصیف چگونگی ارتباط دوجانبه نفس و بدن است. اگر نفس امری مجرد و بدن امری مادی است، چگونه این دو که به لحاظ ماهوی از هم متمایزند، با یکدیگر رابطه خواهند داشت؟ ملاصدرا به تبع فیلسوفان پیش از خود، برای حل این مسئله به روح بخاری متمسک شده است. این نگاه، با چالش هایی مواجه است که در این مقاله با رویکردی دینی بررسی شده اند. در پایان نتیجه گرفته شده که نوع نفس شناسی ملاصدرا که خیلی شبیه و نزدیک به نفس شناسی دینی است، او را از تمسک به امری به نام «روح بخاری» بی نیاز می سازد و این نوع نفس شناسی بهتر می تواند به مسئله تعامل نفس و بدن و حل این معما بپردازد.
فارابی و سنت منطقی
نقش و آثار بدن در حدوث نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
از نظر ابن سینا و ملاصدرا حدوث نفس از ناحیه علل مفارقه (عقل فعال) به سبب استعداد و آمادگی بدن و فراهم شدن مزاج و ترکیب بدنی معتدل و متناسب است. بدن با آثار و نقش های مهمی که در مرحله حدوث نفس ایفا می کند مرجِّح حدوث و عامل تعین نفس است. تکثر و تمایز نفوس در ابتدای حدوث، به وسیله بدن و عوارض بدنی تحقق می پذیرد. همچنین، بدن موجب استکمال و منع تعطیلی وجود نفس و قوای آن می شود. بدن در مرحله حدوث نفس نقش ها و آثار مهم دیگری دارد که در مقاله حاضر با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا به آن خواهیم پرداخت.
مبانی صدرایی تمد نسازی اسلامی (با تأکید بر نظام حقوقی و تربیتی)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ اسلام کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ اسلام و ایران
نظام های اجتماعی سازه های یک تمدن هستند که در قالب علوم اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار می گیرند؛ ازاین رو برای ایجاد یک تمدن نوین اسلامی باید علوم اجتماعی اسلامی تولید کرد. علوم اجتماعی در هر جامعه باید ناظر بر مسائل و مشکلات واقعی آن جامعه و مبتنی بر مبانی فلسفی مورد قبول آن جامعه باشد. بنابراین برای ساخت تمدن نوین اسلامی باید نظام های اجتماعی ناظر بر مسائل و مشکلات جامعه اسلامی و مبتنی بر مبانی فلسفی صحیح شکل گیرد و تنها در این صورت است که تمدن برساخته از آن یک تمدن مستحکم و کامل شده خواهد بود. فلسفه اسلامی ظرفیت بالایی برای ورود به حوزه مسائل اجتماعی دارد که تاکنون مورد غفلت واقع شده است. نوشتار حاضر سعی دارد تا با بررسی امتداد اجتماعی فلسفه اسلامی در دو حوزه نظام حقوقی و نظام تربیتی توان ورود آن به حوزه تمدن سازی را نشان دهد.
جایگاه فلسفه در روش تفسیرى علّامه طباطبائى با تأکید بر بحث فاعلیت الهى*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
این مقاله به دنبال پاسخ گویى به این پرسش است که فلسفه علّامه طباطبائى چه تأثیرى بر تفسیر ایشان گذاشته و به عبارت دیگر فلسفه چه جایگاهى در شیوه تفسیرى ایشان دارد؟ در این مقاله کوشیده ایم تا به صورت عینى و تطبیقى به این پرسش بپردازیم. در این جهت به عنوان نمونه، موضوع فاعلیت الهى را که از سویى از مباحث مهم فلسفى در طول تاریخ فلسفه بوده و از سویى از موضوعات مهم و متکرر قرآنى است در تفسیر و فلسفه علّامه بررسى و مقایسه کرده ایم. براساس نتایج این پژوهش، دانش گسترده فلسفى علّامه و استفاده آگاهانه و روشمند از آن در تفسیر، نه تنها به تحمیل معانى فلسفى بر قرآن و عبور از ظواهر الفاظ آن نینجامیده، بلکه در کنار یارى رساندن مفسر براى داشتن فهمى گسترده تر و رسیدن به لایه هاى معنایى عمیق تر، زمینه را براى التزام هرچه بیشتر به ظاهر قرآن فراهم آورده است.
اثبات ماهیت دوگانه حق از منظر علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نوشتار حاضر درباره یکى از بحث هاى مهم فلسفه حق است و آن اینکه آیا «حق» در کاربرد «حق داشتن» از نظر علامه طباطبائى امرى تکوینى است یا اعتبارى؟ به این معنا که وقتى حق داشتن در سیاست و حقوق و اخلاق به کار مى رود، با قطع نظر از جعل جاعل آیا واقعیت نفس الامرى دارد یا امرى اعتبارى است؟ با توجه به اینکه علامه طباطبائى از شخصیت هاى برجسته و صاحب نظر در علوم انسانى بوده و نظرش در مسئله حق تأثیرگذار است، نوشتار حاضر به بررسى نظر ایشان در این زمینه مى پردازد و درصدد اثبات این مدعاست که طبق مبانى و اندیشه هاى ایشان در تفسیر شریف المیزان، چنین نیست که حق فقط ماهیتى اعتبارى داشته باشد؛ بلکه ایشان براى حق ماهیتى دوگانه (اعتبارى و تکوینى) قایل است. تبیین اطلاعات در این پژوهش به روش تحلیل عقلى و انتقادى بوده و جمع آورى اطلاعات به صورت مطالعه اسنادى انجام شده است.