فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۰۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
رابطه مرگ و میر و توسعه در استانهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رابطه مرگ و میر با توسعه اقتصادی- اجتمایع استان های ایران، بر مبنای فرضیه "هر چه درجه توسعه یافتگی استان ها بیشتر، میزان مرگ و میر آنها کمتر"، بررسی شده است. درباره مرگ و میر و ارتباط آن با توسعه در کشورهای جهان سوّم دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: گروهی بر این عقیده اند که در سالهای پس از جنگ، کاهش مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه، مستقل از توسعه اقتصادی- اجتماعی و تنها در اثر ارتباط با کشورهای پیشرفته صنعتی و وارد کردن تکنیک درمان و کنترل بیماری ها از این کشورها بوده است. در مقابل گروه دوم کاهش مرگ و میر را در توسعه اقتصادی- اجتماعی جستجو می کنند و بر این عقیده اند که در شرایط نامناسب بهداشتی و عدم تعادل و تناسب در توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی بایستی همچنان شاهد نابرابری در کاهش مرگ و میر و افزایش شاخص امید زندگی در بدو تولد باشیم. یافته های این بررسی دیدگاه های مربوط به گروه اوّل را با وضوح بیشتری مطرح و دیدگاه گروم دوم را تایید میکند. نتایج این بررسی حاکی است که رابطه ای مستقیم و معنی دار بین امید به زندگی در بدو تولد و توسعه در استان های ایران وجود دارد
توسعه در ایران و چالش های فرارو
حوزههای تخصصی:
بررسی فرهنگ و سواد تغذیه ای زنان در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش«فرهنگ و سواد تغذیهای زنان در شهر شیراز»بررسی شده است.برای انجام این تحقیق، 499 زن در سنین بالاتر از 15 سال با روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی انتخابی گردیدند.با توجه به اینکه زنان بعنوان مهمترین عامل در تهیه مواد غذایی و مشخص کردن سبد غذایی خانوار بمشار میآیند، بهمین جهت آگاهی آنها از کیفیت مواد غذایی و تأثیر آن بر سلامت و تأمین نیازهای بدن و نیز باورهای آنها در مورد نحوه استفاده از مواد غذایی، شیوه تهیه و نگهداری آنها، نقش عمدهای را در تغذیه خانوار ایفا میکند.
یافتهها نشان میدهد که با وجود آگاهی تعدادی از زنان از بهترین شیوههای مصرف مواد غذایی، باز هم استفاده از شیوههای مطلوب، چندان متداول نیست.بطور کلی، در انتخاب مواد غذایی، بیشتر از این که نیاز اعضای خانوار در نظر گرفته شود، در دسترس بودن مواد و ذائقه اعضای خانوار ملاک قرار میگیرد.
"
مشاغل غیررسمى به عنوان یک مسئله شهرى و ابعاد اجتماعى و اقتصادى آن
حوزههای تخصصی:
"موضوع بخش غیر رسمى در تمامى اقتصادهاى پیشرفته و در حال توسعه به عنوان یک واقعیت در کنار بخش رسمى وجود داشتد، و مکمل اقتصاد رسمى بشمار مى آید. این پدیده در کشورهاى مختلف به اسامى گوناگونى نامیده میشود و دلایل متفاوتى دارد. بطوریکه بدون توجه به آن هر برنامه اى در جهت تغییر شرایط و اصلاح این جوامع با عدم موفقیت همراه خواهد بود.
توجه به بخش غیر رسمى از این نظر اهمیت دارد که نه تنها این مفهوم بازتاب دوگانگى در ساختار اشتغال و بخش اقتصادى است، بلکه بیانگر دوگانگى در زمینه هاى مختلف شهرى و روستایى، منطقه اى، فرهنگى، جنسى و تحصیلى است. این پدیده گاه به عنوان مکمل بخش رسمى و گاه در مقابل آن ظاهر مى شود و در جوامع با سطح توسعه مختلف مى تواند نقش هاى متفاوتى بازى کند..
این مقاله خلاصه اى است از تحقیق انجام گرفته پیرامون بخش غیررسمى در اقتصاد شهرى که در مورد بخش کوچکى از آن یعنى مشاغل غیر رسمى غیر پنهان در یکى از گرهگاههاى تهران در سال 1379 به عنوان نمونه صورت گرفته است. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان مى دهد که موضوع از تنوع و گستردگى بسیار زیادى برخوردار است و اهمیت آن در اقتصاد شهرى و حتى اقتصاد تا حدى است که نمى توان آن را نادیده گرفت. بنابراین هرگونه برنامه ریزى در مورد سکونت گاه هاى شهرى و مناطق مختلف سرزمین باید با شناخت کافى نسبت به بخش غیر رسمى و نقش و جایگاه آن صورت گیرد."
پژوهشی درباره ربا و جبران کاهش قدرت خرید پول
حوزههای تخصصی:
"در این مقاله تعریف جدیدی از ربا ارایه می گردد که هم سازگار با فلسفه و هدفی است که به عنوان فلسفه حکم ربا از نصوص دینی قابل اسخراج است و هم متناسب با تغییر روابط اقتصادی عصر حاضر، و تغییر ماهیت و پشتوانه پول نسبت به گذشته.
اگر ربا را هرگونه دریافت و پرداخت ""زیادی"" در مبادلات براساس قدرت خرید اقتصادی آنان بدانیم، جبران کاهش قدرت خرید پول موضوعا از تعریف ربا خارج می شود. در ادامه با توجه به تغییر ماهیت پول نسبت به پولهای گذشته، چهار دلیل زیر ارائه شده است:
الف. جبران کاهش قدرت خرید پول در معاملات مدت دار، موضوعا از تعریف حقیقی ربا خارج است.
ب. قیمتی شدن پول در طول زمان (به خاطر تغییر ماهیت آن)، مستلزم جبران کاهش قدرت خرید پول است.
ج. عدم جبران کاهش قدرت خرید پول با اصل ""عدم الظلم"" مغایرت دارد. د. قاعده لاضرر ایجاب می کند که در معاملات مدت دار جبران کاهش قدرت خرید پول صورت گیرد.
"
تحلیلی بر نقش زن در توسعه با تأکید بر اشتغال
حوزههای تخصصی:
در این مقاله چند پژوهش، در موضوع زنان، بررسی و تحلیل مجدد شده است. هدف از این بررسی استخراج نتایج و اطلاعات به دست آمده در تحقیقات قبلی و ارائه تحلیلی از نقش زن در توسعه با تأکید بر اشتغال، بوده است؛ تحلیلی که در هیچ یک از پژوهشهای مورد مطالعه انجام نشده است. عقیده بر این است که افزایش نقش زنان در توسعه را نمی توان تنها از طریق اندازه گیری میزان فعالیت زنان تبیین کرد؛ بلکه شناسایی عواملی که موجب می شوند زنان، چه شاغل و چه غیر شاغل، نقش تعیین کننده در امر توسعه داشته باشند، دارای اهمیت خاصی است. در این مقاله سعی شده است که با استفاده از یافته های تحقیقات دیگر، این عوامل شناسایی و تبیین شوند
سنجش درجه توسعه یافتگی فرهنگی استانهای ایران
حوزههای تخصصی:
در این مقاله درجه توسعه یافتگی بخش فرهنگ در استانهای ایران با توجه به 23 شاخص انتخابی فرهنگی اندازه گیری شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که استان تهران در میان استانهای کشور، به دلیل شدت توسعه یافتگی فرهنگی، نسبت به سایر استانها ناهمگن است. استانهای تهران، سمنان، یزد، کرمان، اصفهان، مازندران، آذربایجان شرقی، گیلان در گروه دارای امکانات فرهنگی و استانهای خراسان، زنجان، چهار محال بختیاری، اردبیل، مرکزی، فارس، همدان و آذربایجان غربی در گروه استانهای نیمه برخوردار فرهنگی و استانهای کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، بوشهر، هرمزگان، کردستان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و سیستان و بلوچستان جزو استانهای محروم از امکانات فرهنگی قرار دارند. از عوامل مؤثر در نابرابریهای فرهنگی استانها، نبودِ فرصتهای برابر در منابع، وجود نظام برنامه ریزی مرکزگرا و بهره گیری از الگوی توسعه "مرکز- پیرامون" بوده است. تخصیص بهینه منابع فرهنگی از پایین ترین استانها در نظام سلسله مراتب توسعه و سپس ارائه در فرصتهای برابر منابع به عنوان دو راهبرد اساسی توسعه فرهنگی توصیه می شود
جوانان و توسعه
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و توسعه
انسان ایرانی: سنت و نوزائی
منبع:
گزارش مهر ۱۳۷۹ شماره ۱۱۶
حوزههای تخصصی:
میزگرد وفاق اجتماعی (2)
حوزههای تخصصی:
بنیانها و چالشهای رشد و پایداری تعاونیها در کشورهای پیشرفته صنعتی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله‘ بنیانها‘ چالشها و همچنین دلایل بقای تعاونیها در کشورهای صنعتی را بررسی و این موضوع را مطرح می کنیم که پیدایش تعاونیها ریشه در تحولات اقتصادی‘ اجتماعی و سیاسی اروپا در دوران انقلاب صنعتی داشته است؛ زیرا که این تشکلها هم به لحاظ ماهیت و هم به لحاظ فلسفه پیدایش‘ با تعاونیهای قرنهای قبل (شبه تعاونیها و همکاریهای سنتی) تفاوت ماهوی دارند. تعاونیهای بعد انقلاب صنعتی نه در ادامه تعاونیهای پیشین بلکه در نتیجه و اوج تضعیف و ناتوانی آنها در پاسخگویی به مسائل جدید به وجود آمده اند. این مقاله دلایل بقای این مؤسسه های جمعی را در دوبعد کلی بررسی می کند: 1. انعطاف پذیری لیبرالیسم قرن نوزدهم در همزیستی با تعاونیها و عدم وجود تعارض جدی بین لیبرالیسم با نهادهای جمعی در آن دوره. 2. پذیرش اصل رقابت نظام لیبرالیستی به وسیله تعاونیها و اقدام براساس قوانین اقتصاد بازار و بهره گیری از ابزارهای شبه سیاسی