فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۶۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این گفتگو با هدف تبیین میراث امام خمینى(قدس سره) در دو زمینه دین شناسى و سیاست، به بیان ویژگى هاى بنیادگرایى، مکتب تفکیک و نوگرایى و نیز نقش دو عنصر مصلحت و زمان و مکان در زمینه دین شناسى پرداخته مى شود و با اشاره به ویژگى هاى بنیادگرایى و مکتب تفکیک در زمینه دین شناسى و بیان سه منشأ براى مشروعیت سیاسى و اهمیت مشارکت سیاسى، به جایگاه نظرات امام در این زمینه ها اشاره مى گردد. تقدم مشارکت بر رقابت و نیز حضور میلیونى مردم از دیدگاه امام بسیار اهمیت دارند.
شالوده شکنی گفتمان موج اول روشنفکری در ایران: میرزا ملکم خان، آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم زمانی ظهور تمدن غرب با افول جامعه ایرانی آوردگاهی ایجاد کرد که روشنفکران ایرانی در بسط نظام معنایی آن نقش مؤثری داشتند. اینکه موج اول روشنفکری در مواجه با موج اول گفتمان مدرنیته چگونه به تعریف مرزهای هویتی خود پرداختند، مسئله مورد بررسی این مقاله است. روشنفکران موج اول ایران تحت تأثیر نگرش پوزیتیوستی و استعلایی گفتمان مدرنیته عناصر جدیدی را بازتولید کردند که هماهنگ با منطق تقابل های دوتایی گفتمان مدرنیته می باشد. روشنفکران موج اول با مرجع قرار دادن گفتمان مدرنیته، مرزهای هویت ایرانی را در تقابل با سنت، اسلام و روحانیون تعریف کردند و گفتمان تازه ای را در سپهر تاریخی فرهنگی ایران تولید کردند که رجوع به غرب و تسلیم در برابر آن اجتناب ناپذیر آمد. در این مقاله نفوذ گفتمان مدرنیته در گفتمان روشنفکران موج اول و بازتولید هویت جعلی ایرانی مورد شالوده شکنی قرار گرفته است
الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت بر اساس دیدگاه فارابی (مطالعه موردی سعادت سیاسی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران تا زمان صفویه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاستگذاری عمومی سیاستگذاری عمومی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مباحث توسعه و مسایل مربوط به آن
الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت موضوعی است که در وضعیت امروز جزء برنامه فکری اندیشمندان ایرانی قرار گرفته است.الگوی بومی پیشرفت هر جامعه ای لاجرم باید بر گرفته از میراث فکری و اندیشه ای آن جامعه باشد.
فارابی یکی از اندیشمندان اسلامی است که با طرح مدینه فاضله، نوعی آرمانگرایی اسلامی را رقم زده است.یکی از موضوعات فلسفه سیاسی فارابی در طرح مدینه فاضله و آرمان شهر خود، «سعادت» است که در محدوده سیاست و اجتماع در آراء وی آمده است.«سعادت»، مفهومی محوری است که با توجه به ویژگی ها و شاخص هایی چون شایسته سالاری، نظام سلسله مراتبی، نخبه گرایی، محوریت خدا که بحث تقدس، معنویت و اخلاص است و شناخت ماهیت سعادت و غیره امکان تحقق دارد. در این مقاله با توجه به موضوعات مذکور، شاخص های یک الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی در ابعاد 1- مبانی،2- اهداف و3- سیاست ها و برنامه ها ذکر شده است.روش شناسی این مقاله توصیفی –استنباطی است.
سرمقاله: ضرورت تحول آفرینی در نظام فرهنگ ساز نظریه ولایت فقیه: یک مسؤولیت همگانی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از انقلاب اسلامی تا به امروز
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی فرهنگ و سیاست فرهنگ رسمی و سیاست
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه مباحث کلی
جایگاه نقل و آموزه های وحیانی از نظر ابن سینا و صدرالمتألهین
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران تا زمان صفویه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در تفکر معاصر، وقتی سخن از رابطه اخلاق و سیاست به میان می آید، ممکن است پرسش های متعددی مطرح شود: آیا میان اخلاق و سیاست، نسبت «عینیت- تعامل» برقرار است؟ آیا اخلاق، تابع و ابزار سیاست خواهد بود؟ آیا سیاست و اخلاق با همدیگر تضاد دارند یا دو حوزه کاملاً متمایز و جدای از دیگری هستند. با تامل در اندیشه ملاصدرا و مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه می توان تنها به پرسش های این که سیاست، خادم و تابع اخلاق باشد، یا میان اخلاق و سیاست، «وحدت-تعامل» برقرار باشد، پاسخ مثبت داد. از این رو، این نوشتار، متکفل بررسی همین دو پرسش است. به نظر می رسد صدر المتالهین، در خصوص نسبت میان اخلاق و سیاست، تنها دو فرضیه «غایی-ابزاری» و «وحدت-تعامل» را از میان فرضیه های متعدد و رایج، برگزیده است. و میان اخلاق و سیاست متعارفه و متعالیه، با طرح اسفار اربعه بر محوریت توحید، پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است.
بسط حکمت متعالیه در فلسفه سیاسی اسلامی معاصر
حوزههای تخصصی:
محور فلسفه متعالیه مفهوم اساسیِ وجود است و همین امر باعث شده است که گزاره های مرکب که تنها از صفات و عوارض و اختصاصات موضوع گزارش می دهند و اصل هستیِ موضوع و عوارض آن را به عنوان پیش فرض می پذیرند، خارج از قلمرو فلسفه متعالیه قرار بگیرند؛ در حالی که گزاره های فلسفه سیاسی نوعاً از نوع گزاره های مرکبند.
بنابر این، پرسشی اساسی برای هواداران حکمت متعالیه مطرح می شود که آیا قواعد وجودی فلسفه اسلامی در هر دو قلمرو فلسفه و فلسفه سیاسی جاری است یا اینکه فلسفه سیاسی راهی دیگر از فلسفه در رهیافت فلسفه اسلامی می پیماید؟ برای پاسخ به این پرسش، فیلسوفان مسلمان معاصر دو دیدگاه رقیب ارائه داده اند؛ مهدی حائری معتقد است که قواعد هستی شناسی فلسفه به رغم تفاوت فلسفه و فلسفه سیاسی، در هر دو قلمرو کاربرد دارند. اما سید محمدحسین طباطبائی معتقد است که قواعد هستی شناختی فلسفه را راهی در فلسفه سیاسی اسلامی نیست. مقاله حاضر بر آن است دو دیدگاه حاضر را مورد بررسی قرار دهد.
امنیت مداری در رویکرد سیاست خارجی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی، ۱۳۸۷ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجى از بزرگ ترین ابزارهاى تامین یکپارچگى ارضى، امنیتِ سرزمینى، وجهه و اعتبار بین المللى و پیشبرد اهداف و برنامه هاى ملى در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى است. آنچه در سیاست خارجى کارآمد مورد نیاز است، صرفاً مجموعه اى از ویژگی ها نیست بلکه به جاى آن، به موازنه اى حساس بین واقع گرایى و تحلیل، انعطاف و پابرجایى صلاحیت و میانه روى و سرانجام، تداوم و تغییر معطوف به هدفی ارزشمند، چون حفظ امنیت یک کشور نیاز است.با پیروزى انقلاب اسلامى، چرخشی آشکار در سیاست خارجى ایران رخ داد؛ چه آنکه شالوده سیاست خارجى در اسلام، بر قواعد الزامآور حقوقى در فقه استوار است و در فقه سیاسى اسلام، اصلى به نام «حفظ دارالاسلام» حاکم است که اصول دیگر در پرتو آن رنگ مىگیرد. حضرت امام(ره) متاثر از چنین رویکردی، هرچند نقش قواى نظامى و انتظامى در استمرار استقلال سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و امنیت کشور در برابر بیگانگان را نفی نمی فرمود، هدف اصلىِ سیاست خارجى ایران از بدو استقرار جمهوری اسلامی را تبلیغ و گسترش اسلام انقلابى در راستای تامین امنیت دارالاسلام می دانست. بنا به برداشت امام(ره)، نه تنها امنیت مردم مسلمان و امنیت کشور و امنیت حکومت جمهورى اسلامى ایران از هم جدا نیست بلکه مرتبط با امنیت و منافع دیگر مسلمانان جهان نیز است. بنا بر این دیدگاه، همانند تفسیر اسلام، مفهوم «امت» جایگزین مفهوم «ملت» مىگردد و امنیت ایران به امنیت کل جهان اسلام وابسته مىشود. درنتیجه این رهیافت امنیت مدار، برخلاف دو چشم انداز رئالیستی و ایدئالیستی رایج در حوزه امنیت، حفظ دارالاسلام و اصل «نفی سبیل» مبنای تامین امنیت ملی ایران به عنوان تابعی از امنیت جهان اسلام مورد تاکید بنیان گذار جمهوری اسلامی قرار می گیرد.
محقق اردبیلی و مکتب فقهی او
حوزههای تخصصی:
گفتگو: مبانی و مبادی مردم سالاری دینی
حوزههای تخصصی:
اساس سیاست، بر رابطه ی میان حکومت و مردم استوار است که دو تفسیر دارد: یکی تفسیر این رابطه از ناحیه ی حکومت کنندگان است که جریان نفوذ از بالا به پایین است و دیگری از ناحیه ی مردم که این تفسیر نفوذ از پایین به بالا است.
در ناحق بودن تفسیر اول جای بحث نیست، همچنان که غیر واقعی بودنِ عملی شدن تفسیر دوم هم بدیهی است.
حساسیت اندیشه های سیاسی رابطه ی مردم و حکومت از نوع تفسیر دوم است. اهمیت این مساله در هر نظامی از یک نوع دغدغه های اشخاص در مورد جریان حاکم برخاسته است.
در نظام های اریستوکراسی و دیکتاتوری، این دغدغه خود را بیشتر نشان می داده و در نظام دموکراسی با وجود اینکه باید مردم در سهم خود از جهت دخالت در تصمیم گیری های حکومت مطمئن باشند، موضوع رابطه ی مردم با حکومت از بالاترین حساسیت ها برخوردار است. همه ی شعارها و سخن سرایی ها در خصوص زمان سرنوشت مردم به دست مردم، تا زمانی است که با قدرت اکثریت افراد جامعه، شخص یا گروه خاصی در راس قدرت قرار گرفته است، از هنگامی که این مطلب صورت گرفت در مردم تحت حکومت دو نوع اضطراب به وجود می آید.
1. دغدغه ی آن اقلیتی که با روی کار آمدن جریان مخالف، سرنوشت خود را در دست شخص یا گروهی می بینند که او را برای مدیریت سرنوشت اجتماعیش صالح نمی دانست.
2. دغدغه ی آن اکثریتی که این جریان به روی کار آورد، که تا چه اندازه این شخص یا گروه بر سر عهد و پیمان خود باقی است؟
اما اضطرابات مردمی در نظام های دینی و تجربیات عملی بیشتر در نظام های دینی مربوط به دوران های خیلی قدیم و باستانی درارتباط با حکومت انبیای الهی است که جزییات و خصوصیات آن در علوم سیاسی روز منعکس نیست. آنچه از گذشته برای اندیشه های سیاسی از تجربه ی عملی حاکمیت دینی مطرح است تجربه های عملی دوران حاکمیت کلیسا در غرب است که به نام خدا و دین، جریان کلیسا حدود ده قرن قدرت را در جوامع غربی در دست داشت و نظام خودکامه ای را به مردم تحمیل نمود و این تجربه این مردم غرب منشا پیدایش سکولاریسم و عقب گردی آنها از دین شد و با این سابقه تصویر مردم در جریان حکومت دینی نه تنها تصویرِ حاکمیت مردمی نیست بلکه تصویر حکومت مردمی است که مردم، یک مکلف و یک موظف بی اختیارند و متاسفانه این برداشت از غرب به جوامع اسلامی هم منتقل شد.
از عوامل موثر در رابطه ی مردم باحکومت، موقعیت مردم در دیدگاه حکومت است. در دنیای غرب، موقعیت مردم در حکومت، از نظر اندیشه های سیاسی گذشته تا سه قرن قبل، موقعیت یک برده بلکه پایین تر، در موقعیت یک چهارپا تنزل داشته است. مستنداتی در این مورد در مقاله ذکر شده و در برابر این بینش، دیدگاه اسلام در خصوص موقعیت مردم از نظر حکومت با تکیه بر کلام امیرالمومنین علیه السلام، با دیدگاه گذشته ی غربیان ارزیابی شده است. از سه قرن گذشته تاکنون در غرب دیدگاه اندیشه های سیاسی نسبت به موقعیت مردم در حکومت رو به تحول گذاشت و برای نقش مردم در حکومت، سه راه پیش بینی شده که در این مقاله به آن ها می پردازیم.
اصلاح گرایان طالب دینی هستند که در عرصه نظارتها و سیاستها نباشد
حوزههای تخصصی:
اصلاحات دو نظریه مختلف داشته است. نخست، گروهى از علما هستند که سعى مىکنند دین را از پیرایهها پاک و آن را احیا کنند و دوم، گروهى از روشنفکران هستند که با الهام از فرهنگ و تحولات غرب، تحت عنوان پیرایهزدایى، دینزدایى مىکنند. اینان با دینى درگیر هستند که دعوى حضور در حیات عمومى بشر را دارد و اتفاقاً طالب دینى هستند که در کار عمومى جامعه و در سیاستگذارىها، نظارتها و ارزشیابىهاى اجتماعى دخالت نکند. در تاریخ ایران، هرگاه دین و دولت با هم ترکیب شده است، آثار مثبت فراوان بر جاى گذاشته است. اصلاحطلبان در عصر مشروطه و در وضعیت کنونى جامعه به دنبال غربى کردن جامعه بودهاند و حتى برخى علما ناخواسته با تفسیر اسلام به رسم غرب به این جریان کمک کردهاند.