فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۷۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زندگینامه و کارنامه ادبی طالب آملی
حوزههای تخصصی:
در سوگ عزیزان
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین بلخی رومی ؛ شروع شاعری مولانا
حوزههای تخصصی:
مولانا حسن کاشی آملی شاعر پارسی گوی شیعی سده هفتم
حوزههای تخصصی:
سعی نگارنده در این مقاله بر آن است تا به معرفی یکی از شاعران متعهد پارسی گوی شیعه در قرن هفتم ه. ق بپردازد. مولانا کاشی آملی به دلیل نداشتن دیوان شعر، ناشناخته مانده است و در کتب تاریخ ادبیات و یا آثاری که به شرح احوال شاعران اختصاص می یابد اطلاع زیادی از وی داده نشده است. نگارنده به اقتضای تاملی که در باب شعرای شیعی داشته است به اشعاری از شاعر مورد نظر برخورد که هم از جهت لفظ در خور توجه بود و هم از نظر موضوع و محتوا. پس از بررسی بیشتر در این معنی، به جمع آوری اشعار وی از داخل جنگها و مجموعه های شعری خطی در داخل و خارج ایران پرداخت. درنهایت پس از صرف وقت زیاد توانست اطلاعاتی چند از وی فراهم آورد و تقریبا عمده اشعار وی را که در منابع مختلف خطی پراکنده بود جمع آوری کند. به امید آن که در آینده بتوان این مجموعه را در اختیارعلاقه مندان و شیفتگان اهل بیت- علیهم السلام- و اهل ادب قرار داد.
خاندان وصال شیرازی
محبت نامه و مناظره های خواجه عماد
حوزههای تخصصی:
به نام آنکه در کاشانه دل/محبت را معین کرد منزل /بود این مثنوی تاریخ ایام/که تاریخش موافق گشت با نام/محبت نامه صاحبدلان است/که تاریخ کتابت مقبلان است/کنی در مدت ماهی تمامش/نهی آنگه محبت نامه نامش /خواجه عماد فقیه شاعری است توانا چنانکه در همان روزگار حیاتش صیت سخنش همه جا رفته است. تا آنجا که سلطان ابوسعید ایلخانی از تبریز تقاضای شعر از وی می کند. خود عماد هم چنین گفته است:جهانگیر است صحبت نامه من /که از وی گرم شد هنگامه من/چو رویش سوی آن درگاه کردم/محبت نامه اش همراه کردم/عماد عارفی وارسته و شاعری است افتاده. در خانقاه وی به روی همگان گشوده بوده، عوام و خواص بدان جا می رفته اند و از محضر پاکش بهره ها می گرفته اند. با وجودی که در شعر مقامی بس والا داشته است، «شعر خود را بر همه واردان خانقاه می خوانده است، و استدعای اصلاح می کرده و از این می گویند که شعر وی شعر همه اهل کرمان است».
مرغ آتشین (تأملی در شعر بابا طاهر)
حوزههای تخصصی:
مثنوی و مثنوی گویان ایرانی
حوزههای تخصصی:
سعدی
حوزههای تخصصی:
این مقاله برگرفته از بخش سعدی از کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری است و حاوی اطلاعاتی در رابطه با زندگی و آثار شیخ سعدی می باشد.
بیدل و سبک هندی (اصفهانی)
حوزههای تخصصی:
مسافر بخارا احوال، آثار و زندگی ناصر بخارایی
حوزههای تخصصی:
جامی و جامعه او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامی در میان مردان متصوف جایگاهی ممتاز دارد. او از یک سو با پیش گرفتن نوعی پارسایی پرخلوص، از سلسله صوفیان دروغین بیرون می آید، از سوی دیگر با ابراز دغدغه و نگرانی از معاش و معشیت انسان ها و معضلات و موانع زندگی آنان، تصوف را با زندگی و زمین آشتی می دهد، برخلاف بسیاری از نام آوران این آیین، دامن از درگیری با زمانه خود در نمی چیند! یکایک عوامل و انگیزه های اضمحلال و انحطاط زندگی مردم را در نظر می آورد، بر روی ریشه ها و رخنه گاههای آن انگشت می نهد، و بدین گونه الگویی ارزشمند از صوفی گری را عرضه می دارد که آن از دغدغه های دینی و عارفانه، بدون امعان نظر به دغدغه های روزگار، راه به جایی نمی برد.
تشریک مساعی سعدی در تطور و تکامل شعر کلاسیک فارسی
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این مقاله به نقش سعدی در تکامل شعر کلاسیک فارسی میپردازد. آغاز شعر فارسی و به طور کلی پیشینه شعر کلاسیک فارسی از خراسان بزرگ سرچشمه فرهنگی گرفته است و کسانی چون رودکی، عنصری و... آن را پایهگذاری کردند. شعر کلاسیک با حماسه سرگرفت، به منظومههای عاشقانه – اخلاقی تطور یافت و به مثنوی و غزل انجامید. مثنوی و غزل کلاسیک معرف عصر بلوغ شعر فارسیاند که نمایندگان برجستهشان مولوی و سعدیاند. نویسنده سعدی را وارث به حق غزل و حکایتپردازی منظوم و منثور فارسی میداند. او ابداع کننده این سه ژانر نیست ولی آنها را به اعتلای سهل و ممتنع خود رسانده است.
شوخ طبعی آگاه
شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله
منبع:
مهرسال ششم ۱۳۱۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
ایرج میرزا (جلال الممالک)
حوزههای تخصصی:
فردوسی، ناصرخسرو و اسماعیلیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهندگان شاهنامه پیش از این اغلب به تشیّع فردوسی، از گونه زیدی و دوازده امامی و اسماعیلی اشاره کرده اند . نگارنده نیز نظرِ اخیر را ب ه حقیقت نزدیک تر می بیند زیرا 1- میانِ اسماعیلیان و دهقانانِ ایران دوست، پیوند هایِ بسیار نزدیک وجود داشته است و اهل تسنّن پیوسته اسماعیلیّه را به داشتن باورهای کهن ایرانی متّهم می کردند؛ 2- فردوسی مانند ناصرخسروِ اسماعیلی و اسماعیلیان، هم راهیِ تشبیه و تنزیه را در شناختِ خداوند سودمند می داند؛ 3- در مصراعی از دیباچه، خداون د «نگارنده برشده گوهر» دانسته می شود که بر بنیانِ سخنانِ ناصرخسرو اسماعیلی، می توان «برشده» را جوهرِ (در مقابل عَرَض) عقل و نفس کلّی پنداشت که مایه همه آفرینش است؛
4- ف ردوسی چون ن اصرخس رو، بر بنیانِ حکمتِ اسماعیلی، دیگران را به ژرف نگری در کلامِ خداوند فرامی خواند که دست آوردِ آن می تواند دریافتِ بطنِ سخنِ خداوند باشد؛
5- وصف روندِ آفرینش در دیباچه، بدان چه اسماعیلیان و ناصرخسرو معتقدند، نزدیک است؛ 6- فردوسی چون ناصرخسرو اسماعیلی، از خداوندِ تنزیل (ناطق) سخن می گوید که خداوندِ تأویل (وصیّ) باید رمزِ سخنانِ او را بگشاید؛ 7- فردوسی هم چون ناصرخسرو در ستایشِ خاندانِ پیامبر، از تعبیرِ «اهل بیت» استفاده می کند و برخلاف بسیاری از مورّخان و جغرافی دانانِ سنّی مذهب که چون از شهرِ ت وس سخن می گویند، یادی هم از امام رضا (ع) می کنند، اشاره ای به این امام نمی کند که در نزدیکیِ او مدفون است. اگر چنین می کرد، دلیلی بر دوازده امامی بودنِ او می شد.