فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۲٬۲۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه توصیف نیما در منظومه سریویلی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف نوعی بیان از سوی گوینده به عنوان شناسنده شئ در جهان بیرون، برای رسیدن به شناخت است. در ادبیات هدف از توصیف، ارائه تصویری عینی از تجربه انسان نسبت به یک صحنه، شخص یا احساس، از رهگذر واژه هاست. توصیف از مسائل برجسته شعر معاصر است و نیما آن را جزو مسائل محوری نگاه تازه خود قرار داده است. مساله این تحقیق بررسی این دیدگاه ها در منظومه سریویلی اوست. در این نوشتار انواع توصیف، تکنیک های بیانی و کارکردهای توصیف بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که توصیف در این منظومه بیشتر ابژکتیو (عینی) است تا سوبژکتیو (ذهنی)؛ تکنیک های بیانی دستوری نیز کاربرد بیشتری دارند تا تکنیک های شاعرانه؛ کارکرد توصیف شامل زیبایی آفرینی، واقعیت بخشی، بیان اغراق و کارکرد نمادین است. نیما در این منظومه توانسته است نظریه شعری خود را که نزدیک کردن شعر به نثر موزون، از یک طرف و اهمیت مشاهده دقیق، توصیف و روایت در شعر، از طرف دیگر است، به تصویر بکشد.
اشتراک عینی در پاره ای از اشعار کیتس و سهراب سپهری (عنوان عربی: الهدف المتلازم فی عدد من قصائد جون کیتس، وسهراب سبهری)
حوزههای تخصصی:
اشتراک عینی، شیوه بیان غیرمستقیم احساسات و عواطف است. به بیانی دیگر، شاعر با استفاده از آرایه های ادبی (استعاره، تمثیل، تشبیه و تناقض نما، ... ) و به کارگیری اشیا، موقعیت های مشخص، زنجیره حوادث و یا عکس العمل هایی، احساسات خود را به بیانی به تصویر می کشد و خواننده را دربرابر صحنه «شعر» قرار می دهد. در نتیجه، آن واکنش عاطفی را که شاعر قصد برانگیختن آن را در خواننده دارد، برمی انگیزد، بی آنکه آن احساس را آشکارا بیان کند. این گونه می نماید که تاکنون تحقیق برجسته و قابل توجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است. این دفتر بر آن است تا فن اشتراک عینی را در اشعار جان کیتس انگلیسی و سهراب سپهری بیابد. از اشعار جان کیتس که بررسی می شوند، می توان از این موارد نام برد: اولین نگاه به هومر اثر چپمن، اندیمیون، قصیده ای برای بلبل، درباره مرگ، قصیده ای درباب پاییز، نغمه تضادها، گلدان یونانی؛ و از اشعار سپهری می توان مسافر، همیشه، و چه تنها، با مرغ پنهان، صدای پای آب، واحه ای در لحظه، ساده رنگ، تنهای منظره و پیامی در راه را نام برد.چکیده عربی:الهدف المتلازم طریقة للتعبیر عن الأحاسیس والعواطف بصورة رمزیة، وبعبارة أخری یستخدم الشاعر لتصویر مشاعره مجموعة من المحسنات البدیعیة (االاستعارة، والتمثیل، والتشبیه، و...) أو مجموعة من الأشیاء، أو مواقف معینة، أو سلسلة من الأحداث، ما یؤدی إلی وضع القارئ أمام المشهد (الشعر). وبالتالی یستثیر الشاعر فی القارئ ما یرید إثارته من العواطف دون التعبیر عن تلک الأحاسیس علنا. هذا ویبدو أن هناک لم یتم بحث مفصل عن الهدف المتلازم لدی الشاعرین کیتس، وسبهری، فیحاول هذا المقال أن یدرس هذا الفن بین الشاعرین الإنجلیزی والإیرانی دراسة مقارنة. فمن القصائد التی ستتم معاجتها للشاعر جون کیتس هی: النظرة الأولی إلی هومیروس لتشایمان، هندیمیان، قصیدة إلی العندلیب، قصیدة إلی الموت، قصیدة إلی الخریف، ترنیمة التناقضات، والزهریة الیونانیة. کما ستعالج لسبهری القصائد التالیة: المسافر، دوما، ما أوحشه، مع الطیر الخفی، خریر المیاه، واحة فی لحظة، اللون البسیط، الوحید فی المشهد، ورسالة فی الطریق.
نقد ادبی: دریافتی از بوف کور
منبع:
کلک فروردین ۱۳۶۹ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
نقد شخصیت در آثار داستانی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلک داستان: درخت گلابی (برای ابوالقاسم سعیدی)
حوزههای تخصصی:
راوی بوف کور، رانه مرگ و شکاف در نظم نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظم نمادین ساحت مرگ ابژه هاست. دال و نماد با مرگ گره خورده اند. با طلوع دال ها، مدلول ها غروب می کنند و خرسندی های پیشانمادین از زندگی بشر رخت برمی بندند و نگاه سنگین و خیره ای بر زندگی حاکم می گردد که سوژه را از ذاتی ترین بخش وجودی خود محروم می کند. اما نظم نمادین خود پیرامون یک هسته تروماتیک برساخته شده است؛ پیرامون چیزی که از نمادینه شدن می گریزد. رانه مرگ در روان کاوی نوفرویدی لاکان عنصری است انقلابی که نظم نمادین را مختل می کند. بوف کور رانه مرگ است؛ نظم نمادین در بوف کور به دیده تردید می نگرد. راوی بوف کور مازادی است که تن به دام دال های نظم نمادین نمی سپارد. بوگام داسی، دختر اثیری و لکاته استعاره و تجسمی از خوشی هایی هستند که در نظم نمادین از راوی دریغ شده اند. این فقدان و محرومیت راوی را به جستجو و تکرار خوشی ها و ابژه های از دست رفته برمی انگیزد. این مقاله تلاش می کند با استفاده از تلقی ژاک لاکان از رانه مرگ، اصرار راوی بوف کور را در شکستن ممنوعیت های نظم نمادین مورد بررسی قرار دهد تا نشان دهد که بوف کور برخلاف نظر بعضی از منتقدان اثری منفعل نیست.
سنت، تجدد و پسامدرنیسم در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
خوانشی بوم گرایانه از داستان کوتاه «درخت گلابی» نوشته ی گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«درخت گلابی»، داستانی که داریوش مهرجویی آن را به پرده ی سینما برد، از بهترین داستان های گُلی ترقی نویسنده ی تأثیرگذار معاصر ایرانی است. شخصیت اصلی داستان که خود را نویسنده و فیلسوف قلمداد می کند چهل سال را بی وقفه به فعالیت علمی و سیاسی محض پرداخته و با این که شهرتی برای خود به دست آورده است، اکنون چشمه ی خلاقیت اش خشکیده و با حالتی سرخورده و نگران به باغ دماوند کودکی اش پناه آورده تا، شاید در خلوت و آرامش آن باغ زیبا بتواند آخرین کتابش را بنویسد. نویسنده در این داستان، با برجسته سازی نقش درخت گلابی به عنوان نماد طبیعت و تأثیر آن بر روان و اندیشه شخصیت اصلی، با نگرشی بوم گرایانه سعی در بازتعریف طبیعت و رابطه انسان با آن دارد. نقدهای موجود از داستان بیش تر تکیه بر جنبه های محض فلسفی و روانکاوانه آن دارند، درحالی که واکنش ها، حساسیت ها و درکی که نویسنده نسبت به طبیعت و محیط طبیعی نشان می دهد، تاکنون در کانون توجه قرار نگرفته است. بنابراین، خوانشی بوم گرایانه Ecocritical)) از داستان می تواند لایه دیگری از معناهای نقب نزده ی متن را بنمایاند
بررسی تطبیقی تجلی عشق به میهن در اشعار فرخی یزدی و معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
درخت انجیر معابد
نقد تصحیح لوایح جامی
گفتمان، قدرت و زبان در قصه های بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی گفتمان، قدرت و زبان در داستان های «الدوز و کلاغ ها» و «الدوز و عروسک سخنگو»ی بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین ِفوکو، نشان می دهد گفتمان های چندگانه در این آثار متأثر از گفتمان های انقلابی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عصر بهرنگی است؛ همچنین تبیین می کند چگونه بهرنگی با قصه های کودکانه، از زبان بی زبان ها، کلاغ ها و عروسک ها رابطة متقابل زبان و قدرت را به تصویر کشیده است. چرا که هرجا زبان تهدیدی برای قدرت (زن بابا) به شمار می آید، بی درنگ به سکوت و خاموشی محکوم می شود.