فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۶۳۴ مورد.
معرفت شناسی و فمینیسم
حوزههای تخصصی:
توجیه استقرا ؛ راه حلی عقل گرایانه برای مساله ی کلاسیک استقرا
حوزههای تخصصی:
لورنس بونژور ، که اکنون استاد فلسفه در دانشگاه واشنگتن است ، در کتاب دفاع از خرد ناب ، افزون بر ارائه ی تبیینی عقل گرایانه برای توجیه پیشین و جانبداری از نقش مبنایی آن در ساختار معرفت ، تلاش می کند راه حلی عقل گرایانه برای مساله ی کلاسیکاستقرا بیابد . او ناکامی تلاش های تجربه گرایانه در تبیین توجیه استقرا را ناشی از پیش فرض های تجربه گرایانه ی آن ها می داند و نشان می دهد توجیه پیشین استقرا تنها رهیافتی است که می توان امید داشت مساله ی استقرا را به شکلی واقعی حل کند و ما را از شکاکیت استقرایی افراطی نجات بخشد .
رهیافت دوزبانی تارسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ابتدا چگونگی پیدایش مسئله صدق در لهستان معاصرِ تارسکی مورد بررسی قرار گرفته است و سپس مراحل ورود تارسکی به عرصه معناشناسی توضیح داده شده است. بهعلاوه ضمن تاکید بر روش خاص تارسکی در معناشناسی و حل مسائل آن، تعریف مسئله صدق تارسکی و پاسخ ویژه او ارائه میگردد و در نهایت خاطرنشان میشود که رهیافت دوزبانی تارسکی کلید درک پاسخ او به مسئله تعریف صدق است.
نظریه انسجام صدق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریههای عمده درباب صدق، نظریة انسجام است. براساس این نظریه صدق یا کذب باور عبارت از انسجام یا عدم انسجام آن با دیگر باورهای شخص است. نظریه انسجام روایتهای فراوانی دارد. هریک از روایتها، تبیین خاصی از «رابطه انسجام» ارائه میدهند. روایتهای نظریه انسجام در معرض نقدهایی بودهاند و البته برخی از مدافعان درصدد پاسخگویی برآمدهاند. در این مقاله، روایتهای مختلف نظریه انسجام تبیین میشود و دلایلی که له یا علیه آنها اقامه شده است مورد بررسی قرار میگیرد.
بر ترازوی نقد 1 (بررسی و نقد یک تحقیق فلسفی)
منبع:
سروش اندیشه ۱۳۸۲ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه معرفی کتاب
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات کتابشناسی
تاملات معاصر معرفت شناختی و برون رفت های فکر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فکر دینی در سده های میانه با استعداد از متافیزیک یونانی تلاش کرد دعاوی اصلی دین را در قالب قضایایی که صدق آن قابل اثبات استدلالی است، صورت بندی کند. فیلسوفان مدرن این امکان را مورد مناقشه قرار دادند. نویسندگان عصر روشنگری روایت غالب دین را به مرز خرافات فروکاستند. و پوزیتیویست های حلقه وین گزاره های دینی را فاقد معنا برشمردند. به این ترتیب زمینه حاشیه نشین شدن فکر دینی و خروج کامل آن از دایره قضایای دارای ارزش صدق یا امکان تصدیق فراهم شد. اما ظهور بعضی نظریه ها در معرفت شناسی و غلبه تدریجی آنها، مانع تسلیم کامل فکر دینی و خالی کردن عرصه احتجاج شد. هرمنوتیک مدرن از یک سوء و فلسفه علم پست پوزیتیویست از سوی دیگر، شرایطی فراهم کردند که بر اساس آن، تفسیرهای مختلف از واقعیت، از جمله تفسیر دینی، در عرض هم قرار می گیرند، و اگر چه هم ارز نیستند، اما تخطئه یا طرد قاطع آن، نمیتواند منطبق با معیارهای عقلانی باشد.
نظریه زیادگی اظهار صدق و نظریه غیرتوصیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
نظریههای عمده درباب صدق، صدق را وصفی برای جمله میدانند اما براساس نظریه زیادگی اظهار صدق - که توسط فرانک رمزی و فرگه ارائه شد - صدق، امری زاید و حشو تلقی میشود. استراوسون نیز صدق و کذب را محمول توصیفی برای جملات قلمداد نمیکند. به عقیده وی انتساب صدق به یک جمله، نقش انشایی ایفا میکند نه نقش گزارهساز. از اینرو، دیدگاه وی را نظریه غیرتوصیفی درباب صدق میدانند. نوشتة حاضر، ضمن تبیین این دو نظریة جدید به نقد و بررسی آنها میپردازد.
نقش استعاره در « اصالت وجود » ؛ بررسی معناشناختی
حوزههای تخصصی:
در نگاه به معنا ، معناشناسی ، دو نوع رهیافت را مورد شناسایی و تامل قرار داده است : رهیافت ارجاعی و رهیافت بازنمودی ؛ به این نتیجه رسیده است که رهیافت ارجاعی ، رهیافتی صوری و سیاه و سفید به معناست ، چنان که گویی مضیق و تنگ نظر است ؛ در سوی دیگر ، رهیافت بازنمودی ، رهیافتی است که معنا را با وسعت بیش تری می نگرد . این نوشتار بر آن است تا از رهیافت بازنمودی ، نگاهی به مساله « اصالت وجود » در فلسفه ی اسلامی بیندازد ؛ در این رهیافت ، بر نقش استعاره ، تکیه شده است ؟ از این رو ، استعاره هایی که در اندیشه ی اصالت وجود ایفای نقش کرده اند ، شناسایی شده و چگونگی تاثیر آن ها ردیابی شده است ...
معرفت شناسی اصلاح شده و عقلانیت باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
معرفتشناسی اصلاح شده که گاه به آن معرفتشناسی کالوینیستی نیز گفته میشود، یکی از شاخههای نوپیدای معرفتشناسی دینی است که به طریقی نو از باور دینی دفاع میکند. طرفداران این مکتب نه دفاع ایمانگرایانه و غیرعقلانی از دین را میپذیرند و نه استدلال ورزی برای دفاع عقلانی از دین را راه مناسبی میدانند. این اندیشهوران برای تبیین دیدگاه خود، سراغ مبانی معرفتی غرب درگذشته میروند و معتقدند که تاکنون بیشتر کوششهای عقلانی برای دفاع از دین در قالب مبناگرایی کلاسیک که دیدگاه رایج و حاکم بر اندیشة غرب است، صورت پذیرفته. منتقدان به دین نیز با همین پیشفرضها به انتقاد از دین پرداختهاند؛ اما به گفتة آنها، این دیدگاه، امروزه در معرض انتقادات متعددی قرار دارد و دیگر نمیتوان بر اساس آن، از باورهای دینی دفاع کرد یا آنها را مورد حمله قرار داد. آلوین پلانتینگا، فیلسوف دین و نمایندة سرشناس مکتب معرفتشناسی اصلاح شده، بیش از همه از این رویکرد جانبداری میکند. دیدگاه وی در این زمینه را میتوان تحت عنوان مقالة معروفش چنین خلاصه کرد: «ایا اعتقاد به خدا، واقعاً پایه است؟»
در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه پلانتینگا دربارة معرفتشناسی اصلاح شده، به نقد و بررسی این دیدگاه خواهیم پرداخت.
بر ترازوی نقد 2 (سنجش یک نقد)
منبع:
سروش اندیشه ۱۳۸۲ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه معرفی کتاب
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات کتابشناسی
نگاه انتقادى معرفت شناسیِ اصلاح شده به الهیات طبیعى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر انسجام گرایی
حوزههای تخصصی:
آقای ریچارد فیومِرتُن، پروفسور فلسفه در دانشگاه آیووا است. او در این مقاله، استدلال می کند که هر تلاشی برای تعریف باور موجه بر حسب انسجام میان باورها، با مشکلاتی اساسی روبرو است. یک نظریه ی انسجام، برای آن که قابل قبول باشد، باید درونی گرایی را بپذیرد، اما طرفدار نظریه ی انسجام، نمی تواند تفسیر معقولی از دسترسی ما به باورهای خودمان، ارایه کند. علاوه بر این، حتی انسجام نسبتاً قوی نیز، به ظاهر برای توجیه باورهای ما، نه کافی است و نه لازم.
معرفت شناسی کلاسیک و معرفت شناسی جهان سومی
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی کلاسیک ، بی گمان هویتی باور محور دارد و به طور عمده ، به موضوع ذهن و قوای ذهنی شناسنده ، نسبت باورهای او با عالم خارج ، میزان واقع نمایی آن ها ، قلمرو و درجات معرفت ، چگونگی دستیابی به توجیه معرفتی و یقین ، و ستیز با شکاکیت می پردازد . همین ویژگی ، سبب شده است تا گروهی ، آن را معرفت شناسی فردگرایانه و درون گرایانه بدانند و برنامه ی پژوهشی آن را در رسیدن به معرفت عینی و غیر شخصی ، ناکام بپندارند . کارل ریموند پوپر ، یکی از همین کسانی است که معرفت شناسی های مبتنی بر توجیه باورها و حالت ذهنی را غیر عینی و به اصطلاح خویش جهان دومی می داند که هیچ سخن در خور توجهی برای حل مساله ی مهم چگونگی رشد و تحول معرفت عینی و علمی ندارد ...
تکلمه ای بر علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
در این فصل، مؤلف به بیان یکی از مصادیق عینی علم حضوری میپردازد و با استفاده از برهان سهروردی در این خصوص، در صدد اثبات آن بر میآید. این مصداق عبارت از علم انسان به نفس خود است که مقدم بر هر معرفتی است. اساس این استدلال مبتنی بر این نکته است که تمامی معرفتهای مفهومی و حصولی، کلی است و از سویی امکان ندارد که علم به خود قوای آن کلی باشد بنابراین علم به خود، از سنخ علم حضوری است و نه حصولی و مفهومی.
پژوهشی در مفهوم بداهت
حوزههای تخصصی:
کی از نظریات مهم در توجیه معرفت گزاره ای، نظریه ی مبناگروی است. مبناگرایان، گزاره ها را به دو قِسم بدیهی یا پایه و غیربدیهی یا مستنتَج، تقسیم کرده و عمارت معرفت را بر اساس قِسم اول، یعنی بدیهیات، بنا می کنند. ویژگی این گزاره ها آن است که نیازمند استدلال نبوده و خود، ذاتاً موجه و بدیهی هستند.
نظر شایع و مقبول نزد فلاسفه ی مسلمان، در باب توجیه، مبناگروی کلاسیک است. ایشان، تلاش کردند تا سر بداهت برخی مفاهیم و گزاره ها را توضیح دهند. در این نوشتار، معلوم می شود که بساطت مفهومی، به عنوان ملاک بداهت مفاهیم، در آثار متقدمین، مورد تصریح قرار گرفته است. سپس، با بیان ملاک بداهت گزاره ها، به اختصار با نقل دو دیدگاه مبناگروی کلاسیک و معرفت شناسی اصلاح شده، همراه با برخی نکات انتقادی، بحث ادامه می یابد.