عرفان و صوفیگری ابزار تحکیم حاکمیت و جلوگیری از واگرایی در ایران (با تکیه بر متون منظوم ادبی از قرن ششم تا قرن نهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
187 - 210
حوزههای تخصصی:
پیدایش عرفان و تصوف در فرهنگ ایرانی و به تبع آن در ادب فارسی، از زمره مهمترین اتفاقاتی است که در عرصه ادبیات و فرهنگ ایران زمین رخ داده است؛ به همین خاطر بررسی علل پیدایش و رواج آن همواره مورد توجه ادب پژوهان و تاریخ نگاران بوده است؛ به گونه ای که هر کدام از اندیشمندان، از نظرگاه عقیدتی و علمی خود به این مقوله نگریسته و به مطالعه آن پرداخته اند. از جمله برخی منتقدان ادبی بر این عقیده اند که از قرن پنجم به بعد، با توجه به شروع هجوم اقوام همسایه و سرخوردگی و یأس حاصل از انفعال مردم، پس از هجوم مغولان، صوفی گری و عرفان در این سرزمین رواج و گسترش یافته است که دلایل این گرایشِ خودجوشِ مردمی با توجه به صدمات روحی و روانی حاصل از هجوم همسایگان شرقی و حمله مغولان قابل توجیه است، اما دلیل اینکه چرا جریان فرهنگی مذکور از سوی اقوام مهاجم نه تنها سرکوب نشده بلکه مورد تشویق و حمایت قرار گرفت را باید در اندیشه های عرفانیی چون: جهان وطن گرایی، انسان مداری، همدلی به جای همز بانی، دنیاگریزی، اندیشه جبر، رضا، تسلیم، صبر و مفاهیم دیگری از این قبیل دانست که نه تنها حکومت ایشان را تضعیف و تهدید نمی کرد بلکه باعث پذیرش مسالمت آمیز ایشان با وجود عدم سنخیت فرهنگی و ملی در جامعه ایرانی گردیده بود. به همین منظور حُکام غالب، به انحاء مختلف باعث گسترش اندیشه های جبرگرایانه و صلح مدارانه عرفانی در جامعه شده، از این طریق مانع واگرایی مردم این سرزمین گریدند و زمینه های همانندسازی فرهنگی و اجتماعی مدنظرِ خویش را در جامعه فراهم آورده، نزدیک به 400 سال حکمرانی کردند. بر همین اساس، هدف نگارنده در این پژوهش بررسی نحوه تعاملات متقابل عرفان و حاکمیت در ادب منظوم فارسی، با ذکر شواهدی از متون برجسته ادبی بوده است که در سه بخش، به ترتیبِ تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت بسامد فراوانی اندیشه های مورد مطالعه در هر کدام از ادوار موردِ بررسی به صورت نموداری نشان داده شده است.