
الهام ربیعی
مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
دانلود اکسل نتایج
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
رویکرد رابطه گرا به علم مدرن در مکتب ماربورگ(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
الهام ربیعی مهدی حسین زاده یزدی
کلیدواژهها: رابطه گرایی نسبت گرایی جوهرگرایی نوکانتی گرایی مکتب ماربورگ کاسیرر بی نهایت کوچک ها
حوزههای تخصصی:
رابطه گرایی در نقطه مقابل جوهرگرایی قرار می گیرد و به جای مطالعه اشیاء منفک از یکدیگر به مطالعه روابط عینیِ متعین کننده آنها مبادرت می ورزد. مکتب ماربورگ یکی از مهمترین تبیین کنندگان این ایده است. تقریر این مکتب از رابطه گرایی برای حل بحران علم در قرن بیستم یعنی ارائه یک پاسخ برای پارادوکس پیشرفت علم در عین وقوع تغییرات انقلابی در آن بدون از دست رفتن عینیت علمی بود. ایده ی ماربورگی ها این بود که اگر این تغییرات را بتوان بر اساس یک قانون یا روش عینی توضیح داد، اعتبار علم نیز حفظ خواهد شد. این روش عینی همان روش استعلایی است که متاثر از منطق استعلایی کانت صورتبندی شده است. در این رویکرد رابطه مفهوم و واقعیت مورد بازبینی قرار می گیرد، واقعیت خصلت تماما مفهومی و در عین حال پویا پیدا می کند و توضیح داده می شود که ابژه نظریات علمی چطور به طور مداوم به عنوان یک مولفه فرهنگی بازتولید می شود.
نظم خودانگیخته، از ضرورت معرفت شناختی تا ضرورت اخلاقی؛ هایک و شرایط امکان مطالعه علمی نظم مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
حسین کچویان الهام ربیعی
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
9 - 42
کلیدواژهها: نظم خودانگیخته ضرورت هنجاری ریکرت آموزه تقدم عقل عملی آموزه تقدم امر انتزاعی
حوزههای تخصصی:
هایک به تأسی از ریکرت، محدودیت های ذهن را به رسمیت می شناخت و از این رو کلیت واقعیت را نامتناهی و در ساحت شناخت، دسترسی ناپذیر می دانست؛ بنابراین، شناخت با انتزاع یا صورت بندی مفهوم ممکن می شود. به عبارتی دیگر، شیوه انتزاع یا نحوه صورت بندی مفهوم، طریقه درک ما از جهان را روشن می کند. در این معنا، انتزاع یا صورت بندی مفهوم ضرورتی معرفت شناختی برای ممکن شدن شناخت است. با این فهم، سرچشمه اعتبار انتزاع یا صورت بندی مفهوم (به مثابه ضرورتی معرفت شناختی که معرفت علمی را ممکن می کنند)، نه واقعیت بیرونی و بالفعل بلکه نحوه درک واقعیت و صورت بندی مفهومی از آن است؛ بنابراین، ادعای ضرورت در معرفت علمی از نگاه ریکرت به تقدم عقل عملی و در اندیشه هایک به تقدم امر انتزاعی مشروط می شود. به تعبیری تدارک ضرورت معرفت شناختی مشروط به ضرورتی هنجاری می شود. نقطه اشتراک هایک و ریکرت برداشت هنجاری این دو از منشأ اعتبار است. برای ریکرت، ارزش های نظریِ عقل عملی منشأ اعتبار است، برای هایک قواعد انتزاعی چنین کارکردی دارد. بر اساس چنین برداشتی، مفهوم هنجاری ای مثل نظم مطلوب سیمایی ژانوسی می یابد؛ ازیک سو غایتی است که باید محقق شود و ازسویی دیگر موجودیتی که می توان آن را موضوع مطالعه توصیفی قرار داد. این مقاله، ضمن تبیین تقدم منطقی «امر هنجاری» بر توصیف یا مطالعه علمی نظم مطلوب در آرای هایک و اسلاف فکری او، محدوده های مطالعه علمی مفاهیم اخلاقی ای مثل نظم مطلوب را روشن می سازد که بعدها پشتوانه ای برای بسط مفاهیمی چون توسعه قرار گرفته اند.