چکیده

امکان یا عدم امکان اخلاق اگزیستانسیال همواره مورد سؤال و مناقشه آمیز بوده است. این موضوع به  ویژه از آن حیث مهم است که اگزیستانسیالیست ها به فرد گرایی و سابژکتیویسم شهره اند و از آن حیث که اصول اخلاقی را تنها به عنوان قواعد کلی می پذیرند، بر این باوراند که در موقعیت های عینی، تنها فردْ تصمیم گیرنده است. سارتر به صراحت، از این موضع دفاع می کند، اما برای دورماندن از انتقادات کسانی که این موضع را غیرقابل نقد و حتی نسبی گرایانه می دانند، مفهوم «جهان بین الاذهانی» را مطرح می کند. او هرچند تلاش دارد تا به نوعی به اخلاق جهان شمول متعهد باشد و از آنارشیسم اخلاقی برهد، باز هم به نظر، بین ابژکتیویسم و سابژکتیویسم معلّق می ماند. کی یرکگور، اما به عکس، بر اساس سابژکتیویسم و در سپهر دینی، به صراحت، امر اخلاقی را تعلیق می کند و بر این باور است که فرد (در مواجهه با خدا) بالاتر از کلی قرار می گیرد و این پاردوکسِ ایمان است. بر اساس این پارادوکس، فرد از آن حیث که «یگانه» است، خود را با این فرض که نه دون تر، بلکه برتر از امر اخلاقی است، علیه آن توجیه می کند. برای کی یرکگور، حضرت ابراهیم (ع) از این جهت نمونه و مورد خاصی است که در آزمون وحشتناکش، با ایمانی تزلزل ناپذیر با خدا مواجه می شود و «برای رضای او و به خاطر خودش» تسلیم اخلاق باطنی می شود.

The Possibility of Existential Ethics: A Review and Analysis

The question of whether existential ethics is possible or impossible has always been a subject of debate and controversy. This issue carries particular significance due to the existentialists' reputation for individualism and subjectivism, as they argue that only the individual is the ultimate decision-maker in objective situations. Sartre explicitly defends this stance; however, to address criticism labeling it as uncritical or even relativistic, he introduces the concept of the “intersubjective world.” While attempting to adhere to universal ethics to some extent and distance himself from moral anarchism, he appears to remain suspended between objectivism and subjectivism. In contrast, Kierkegaard, rooted in subjectivism, suspends morality explicitly within the religious realm, asserting that the individual (in relation to God) stands above the universal, exemplifying the paradox of faith. For Kierkegaard, Abraham represents a unique case as the knight of faith, facing an immense test with unwavering faith and submitting to inner morality “for His sake and for his own sake.”  

تبلیغات