مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
رمان
حوزههای تخصصی:
اقوام شرقی، تمام اندیشه و تفکر و دستاوردِ خود را در نظم یا شعر گنجانده اند و به نثر یا تبلور ادبی آن به صورتِ داستان کمتر توجه کرده اند. فرض اصلی ما آن است که ساختار فرهنگی فردگرایی و عدم مشارکت جمعی علت اصلی این رویکرد گشته است. داستان نویسی نیازمند زمینه های فرهنگی مشارکتی است اما شعر با فردگرایی تناسب دارد. در سنت ادبی کهن، داستان هایی نیز وجود داشته است اما در این داستان ها نیز مبنای اصلی فردگرایی است و این داستان ها مبتنی بر اهمیت فرد نگارش یافته اند و با شعرهای آن اعصار تفاوتی بدین لحاظ ندارند. نتیجه تحقیق نیز این فرض را تأیید می کند. در داستان های شفاهی و مکتوب کهن منثور یا منظوم از یک الگوی واحد استفاده شده است؛ الگوی آشناسازی یا پاگشایی. تکرار ساختار آشناسازی در داستان های کهن نشان می دهد داستان های قدیم و به تبعِ آن فرهنگ عمومی ما همواره با آغاز و پایانی مشخص و از پیش تعیین شده روبرو است بنابراین، تغییری در کلیّت داستان و سرنوشت اشخاص به وجود نمی آید آنچه هست تکرار نمونه های قبلی است اما رمان پاسخی به نیازهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی انسان است، رمان نویس شخصیت های داستانی را متناسب با وضعیت های روزگار وضع می کند تا بتواند به خوانندگان خودش بصیرت تازه بدهد و آنان را متناسب با وضعیت های دشوار برای زندگی آماده سازد یا نگاه انتقادی را در جامعه پرورش دهد.
شیوه های شخصیت پردازی در رمان رؤیای آهوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی شخصیت را نخستین بار ارسطو انجام داد و ویژگی های آن را ذکر نمود. شخصیت از ارکان اصلی داستان است که بدون آن آفرینش داستان امکان پذیر نیست. محمد حنیف از داستان نویسان صاحب سبک معاصر است که آثار برجسته ای از خود بر جای گذاشته است. او در رمان هایش به عنصر شخصیت توجه ویژه ای داشته و توانسته شخصیت های تأثیرگذار و ارزنده ای خلق کند. شخصیت ها ملموس، واقعی و همه از دل زندگی مردم گرفته شده اند. رؤیای آهوان از رمان های بلند و تأثیرگذار اوست که نویسنده در آن دو مضمون سیاست و عشق را به تصویر کشیده است. نگارنده کوشیده است به روش توصیفی- تحلیلی به انواع شیوه های شخصیت پردازی در این داستان دست یابد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده با روش های مختلف شخصیت پردازی آشناست و از هر یک به فراخور موقعیت، محیط و فضای داستان استفاده کرده است. از شخصیت پردازی مستقیم هم چون توصیف و تشبیه و غیرمستقیم مانند رفتار، گفتار، نام، قیافه ظاهری و محیط بهره برده است. در این رمان با انواع شخصیت های اصلی، فرعی، ایستا، پویا، ساده و جامع روبه رو می شویم و آن ها نسبت به اوضاع و احوال داستان عمل و حرکت می کنند، به نحوی که حوادث داستان را با روابط علت و معلولی پیوند زده و ارتباط منسجمی میان شخصیت با دیگر عناصر داستان به وجود آورده اند.
واکاوی تمثیل در رمان 《سال بلوا》 اثر عباس معروفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Since the novel is one of the most popular literary forms, researchers have examined it from various angles. Allegory is one of the literary techniques that writers, including novelists, have paid attention to in writing their works for various reasons. Investigating allegories hidden in a literary work is important because splitting the primary shells and dealing with the secondary and inner meanings can achieve a more comprehensive and deeper understanding of the literary work. The purpose of this research is to analyze the allegorical aspects of the novel The Year of Riot and to identify its allegorical effects to answer the question of what is the purpose of the allegories used in this work and to what extent they reflect the state of the society of the author's era?
بازنمایی خاستگاه ها و ابعاد خشونت علیه زنان در ادبیات واقع گرا (با تمرکز بر رمان سال بلوا اثر عباس معروفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش فرارو مسئله خشونت علیه زن ایرانی که واقعیتی غیرقابل انکار و بحرانی تاریخی و اجتماعی است، واکاوی شده است. در این پژوهش ابتدا مفهوم خشونت، خاستگاه ها و حیطه های اثرگذاری آن تبیین شده، سپس این حیطه های اثرگذاری و ابعاد خشونت در رمان واقع گرای سال بلوا اثر عباس معروفی بررسی شده است. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متن رمان سال بلوا، این مسأله محوری را که خشونت علیه زن و ابعاد آن در رمان سال بلوا چگونه بازتاب یافته و از چه خاستگاه هایی منشعب شده است؟ بررسی کرده و دریافته اند خشونت علیه زنان با خاستگاه ها و ابعاد مختلف آن در بافت و ساختار فرهنگی- اجتماعی جامعه تنیده و عباس معروفی این واقعیت تاریخ اجتماعی را به شیوه های مختلف در سال بلوا بازتاب داده است؛ همچنین بر اساس نتایج به دست آمده بالاترین بسامد تأثیرگذاری خشونت مربوط به حیطه روانی و عاطفی است؛ علاوه بر آن خشونت هایی که از سایر خاستگاه ها نشأت گرفته اند نیز در نهایت اثرات سوءِ خود را بر ساحت روانی و عاطفی زنان بر جای خواهند گذاشت
تحلیل انتقادی گفتمان مردانگی هژمونیک در رمان کُردی (مورد مطالعه: حصار و سگ های پدرم از شیرزاد حسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
133 - 144
حوزههای تخصصی:
مردانگی هژمونیک، اصطلاح ابداع شده توسط کانل، نظریه پرداز حوزیه مطالعات جنسیت، اشاره دارد به آن دسته از ایماژها، فانتزی ها و ایدئال های راجع به مردانگی که دایماً به میانجی مکانیسم ها و ساختارهای جامعیه مردسالار بازتولید می شوند. این ایماژها و فانتزی ها غالباً در متون ادبی و هنری به اَشکال پنهان و آشکار بازنمود می یابند. پژوهش حاضر در پی تحلیل انتقادی گفتمان مردانگیِ هژمونیک در رمان کُردی است و حصار و سگ های پدرم، اثر شیرزاد حسن، رمان نویس نامدار کُرد، را به عنوان نمونیه مورد مطالعه انتخاب کرده است. این رمان، مطابق روش تحلیل انتقادیِ گفتمانِ فرکلاف، در سه سطح تحلیل شده است: توصیف متن (آشکارسازی گزاره ها و مواضع ایدئولوژیک متن)، تفسیر (تعامل بین متن و زمینه) و تبیین (تأثیر متقابل ساختارها و گفتمان). نتایج پژوهش نشان می دهد که این اثر، در سطح نخست، با این همان کردن مردانگی با عقل و توانمندی و تسلط، توصیف گر مواضع مردسالارانه جامعه سنتی است؛ سپس، در سطح دوم، این مواضع متنیِ ایدئولوژیک به شکلی پیچیده به ساختار عشیره ای جامعه پیوند می خورند و بین شیویه معیشتی جامعیه شبه فئودالی و معنای مردانگی پیوند برقرار می شود؛ در نهایت، در سطح سوم، آشکار می شود که گفتمان مردانگیِ هژمونیک، خود، به امری ساختمند بدل شده است که هر گونه مقاومت علیه آن درواقع مقاومت علیه کل سنن و آداب و میراث تاریخی اجتماع است.
شازده احتجاب: تاکسیدرمی زمان و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد به واسطه مطالعه ژانر رمان، و به صورت خاص رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری شکلی از تاریخ نگاری را مورد مطالعه و نقد قرار دهد که به صورت مشخص نه تاریخ نگاری است و نه داعیه تاریخ نگاری دارد. به این منظور، با آوردن مقدماتی نشان داده ایم که ادبیات و بصورت خاص رمان، و در این مقاله رمان شازده احتجاب چگونه شکلی از تاریخ نگاری محسوب می شود. تاریخ نگاریِ رمان یا به بیان بهتر رمان-تاریخ نگاری نه بازتاب یا بازیابی گذشتیه عینی و تاریخ مشخص، بلکه این شکل از تاریخ-نگاری را به واسطه صورتبندی زمانی-مکانی«کرونوتوپ» درونی اثر ادبی مورد مطالعه قرار داده ایم. بر این اساس از نظریات میخاییل باختین در مقاله اقسام زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، به عنوان نگاه نظری و از مقاله حماسه و رمان به عنوان سنجیه تحلیل شکل تاریخ نگاری استفاده کرده ایم. بر این اساس، شکل زمانی-مکانی شازده احتجاب نشان می دهد که این داستان و به واسطه آن تاریخ نگاری حاصل از آن بر محوری از زمانی ایستا، بدون تغییر و حرکت استوار شده است.