مطالب مرتبط با کلیدواژه

مغرب اقصی


۱.

بررسی مهدویت در دولت برغَواطه بر اساس نظریه تحلیل گفتمان لکلوئو و موف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحول سیاسی برغواطه گفتمان مهدویت مغرب اقصی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره کلیات مکاتب، رویکردها و روش ها
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ تشیع
تعداد بازدید : ۱۲۶۰ تعداد دانلود : ۹۲۳
برغواطه از بربرهای صُفریّه مذهبی بودند که در نیمه اول سده دوم هجری در مغرب اقصی با تکیه بر ساده اندیشی و نارضایتی قبایل از شرایط سیاسی، با تبلیغ آیینی التقاطی و ادعای مهدویت، حکومتی تشکیل دادند که تا میانه سده پنجم هجری تداوم یافت. استراتژی های گفتمانی دولت برغواطه متکی بر اندیشه مهدویت برای مدتی در سیادت آنها تاثیر گذاشت، اما با غلبه گفتمانهای شیعه و اهل سنت که با عنوان جهاد به مقابله با آنان برخاسته بودند، تضعیف و سرانجام توسط دولت مرابطان استیلای خود را از دست دادند. این مقاله در پی تبیین چرایی و چگونگی تاثیر گفتمان مهدویت در مشروعیت و هژمونی آنان با استفاده از واکاوی نظری تحلیل گفتمان ارنستولکلوئو و شنتال موف است.
۲.

تأثیر اندیشه های التقاطی بر دیرپایی و اضمحلال برغَواطَه (حک. 543-123)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اندیشه های التقاطی برغواطه خوارج مغرب اقصی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۱۶۳
بَرغَواطَه اتحادیه ای از قبایل بربر مغرب اقصی بودند که از ابتدای قرن دوم، نخست مذهب خوارج صفریه را پذیرفتند و سپس حاکمان خارجی مذهب برغواطی با استفاده از ساده اندیشی و نارضایتی بربرها از والیان عرب تبار اموی، اندیشه های التقاطی را در میان آنان گسترش دادند. بر این اساس بربرهای برغواطی ادعاهای حاکمان خود مبنی بر نبوت، رجعت و منجی بودن آنان را پذیرفته، دیگر قبایل را تکفیر کرده و با خشونت با آنان برخورد می کردند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا اندیشه های التقاطی برغواطه تأثیری بر دیرپایی یا اضمحلال دولتشان داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشه های التقاطی برغواطه از یک سو با ایجاد جامعه ای مجزا از سایر قبایل بربر، ایجاد روحیه امیدوار برای دستیابی به عدالت موعود، گردن نهادن به دولت برغواطی و جنگ در راه آرمان ها، سبب دیرپایی دولت برغواطه شد؛ از دیگر سو عدم تحقق وعده های مذهبی و اقدامات خشونت بار آن دولت باعث برانگیختن سایر قبایل و دولت های همجوار علیه آنان و در نتیجه تضعیف و اضمحلال دولت برغواطه شد.
۳.

ثبات و توسعه در روابط با همسایگان متخاصم؛ مدیریت سیاست خارجی در نزد ادریسیان

کلیدواژه‌ها: ادریسیان شمال آفریقا مغرب اقصی روابط سیاسی-تجاری خوارج امویان اندلس اغالبه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۲۲
ادریسیان به عنوان نخستین دولت علوی نسب در نیمه دوم قرن دوم هجری در شمال غرب آفریقا و سرزمین مغرب اقصی، در منطقه ای حیات خود را آغاز کرد که از همه سو با دولت های متخاصم احاطه شده بود: امویان اندلس در شمال، اغلبیان در شرق و دولت شهرهای خارجی مسلک بنورستم در شمال شرقی و بنومدرار در جنوب شرقی. معنای چنین موقعیت جغرافیایی ورود ناگزیر به جنگ های طولانی و فرسایشی و تنش های مستمر است، اما با مطالعه تاریخ ادریسیان نه تنها خبری از جنگ های مستمر نیست؛ بلکه با یک دولت با ثبات روبرو می شویم که درخشان ترین دوره تمدنی منطقه مغرب اسلامی در قرون نخستین هجری را رقم می زند. بررسی مدیریت سیاست خارجی ادریسیان و تبیین راهبردهای این دولت در مهار تخاصم و تبدیل بحران ها به فرصت در عرصه دیپلماسی مسأله اصلی پژوهش پیش رو است. مطالعه تاریخی با روش توصیفی و تبیین علّی با تکیه بر داده کاوی در گزارش های تاریخی مربوط به این دولت نشانگر این مطلب است که ادریسیان با اتخاذ سیاست هایی از قبیل: تسامح مذهبی، روابط تجاری گسترده با همسایگان، برقراری موازنه قدرت و بهره برداری از اختلافات قبایلی در قلمرو همسایگان توانستند در سیاست خارجی موفق عمل کرده و از درگیری های فرسایشی و جنگ های مستمر با همسایگان پرهیز نمایند و بدین طریق زمینه برای ثبات و توسعه در قلمرو خود را فراهم نمایند.