مطالب مرتبط با کلیدواژه

شعر کلاسیک


۲۱.

تعادل معنایی در ترجمه شعر به شعر در پرتو نظریه نظم (با تمرکز بر ترجمه شعر کلاسیک میان عربی و فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعادل معنایی ترجمه شعر شعر کلاسیک نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۴۳
این مطالعه با تمرکز بر ترجمه شعر کلاسیک به شعر کلاسیک میان زبان های عربی و فارسی، به بررسی این مسئله می پردازد که در این نوع ترجمه، «تعادل معنایی» میان شعرِ مبدأ و شعرِ مقصد چه نوع رابطه ای است و چگونه تحقق می یابد. روش مطالعه تحلیلی توصیفی است. در بخش تحلیلی، ابتدا ساخت معناییِ شعر برمبنای نظریه نظمِ عبدالقاهر جرجانی تحلیل می شود و درنتیجه مشخص می گردد که ساخت معناییِ شعر، محصول شیوه دلالت شعر بر غرض است که در نظمِ ویژه ای از سخن نمود می یابد. سپس در بخش توصیفی، با رجوع به نمونه هایی از ترجمه شعر کلاسیک به شعر کلاسیک میان عربی و فارسی، رابطه معنایی میان نمونه ها توصیف می شود و در نتیجه مشخص می گردد که تعادل معنایی میان اشعار مبدأ و مقصد تشابهی بیانی است که در سطح شیوه دلالت بر غرض جریان دارد و تعادل معنایی در این سطح از طریق شبیه سازیِ کارکرد عناصر زبانی در شیوه ارائه معنی تحقق می یابد. براین اساس، شعرِ مقصد ساختی معنایی در زبان مقصد است که عناصر زبانی در تولید آن به گونه ای به کار رفته اند که کارکردی مشابه با عناصر زبانیِ شعرِ مبدأ در شیوه دلالت بر غرض دارند.
۲۲.

هنرسازه (prime)، نگرشی فرا آرایه

کلیدواژه‌ها: هنرسازه صورت و معنا نگرش فرمالیستی آرایه ها و ابزارهای زبانی شعر کلاسیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۲۰۹
امروزه، ادبیات و شعر تعریفی جامع تر از بیان صرف ادبی با معانی و ابزارهای آکادمیک دارد. ادبیات، اجتماع همه توانایی های علمی زبان در حوزه ساختار و غنا است. خلاقیت هنری شاعر و استخدام ترکیب ها و مضامین عالی منجر به تولید یک اثر ادبی و هنری می شود که بازخورد لذت بخش آن را در هیجان و انبساط مخاطب می توان یافت؛ فرم و ترکیب های هنری که به عنوان «هنرسازه» مطرح می شود. هنرسازه (prime) یا (Artistic device) یک نگرش فرا آرایه ای به ابزارهای زیبایی شناختی زبان در شعر فارسی است. همان که فرمالیست ها آن را هنر بیگانه سازی زبان از ذهن مخاطب می دانند و بر آن تأکیددارند. اساس هنرسازه ها، موسیقی، آرایه های ادبی و دیگر ترکیبات در سایه است که موجب برجسته سازی واژگان، تصاویر و مضامین جمال شناسانه می شود. حسن این اتفاق در آن است که شاعر بداهتاً به این هنر نایل آید و نوعی جوشش درونی در آن حاکم باشد. در این مقاله به مباحثی نو در انواع هنرسازه های آوایی، بلاغی، تصویری و سماعی پرداخته شده است و با ارائه شاهد مثال از ابیات مولوی، سعدی و حافظ از جمله درک مزه از تکرار واک، سرنگونی شکلی انسان از تصویر واژه و القای معانی از کلمات و الفاظ نامفهومی چون «قوقو بققو بق بققو» اثبات شده است که هنرسازه خود ابزاری فراتر از آرایه های صرف در حوزه ی زبان و معناست و بقا و اعتلای آثار شعری را باید در چنین مباحثی جست.
۲۳.

بررسی نجوم احکامی، نجوم و صور فلکی در دیوان امیر معزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امیر معزی نجوم احکامی باورهای عامیانه صور فلکی شعر کلاسیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۰
یکی از راه های تکامل شعر و تنوع بخشی به مضامین آن، استفاده شاعر از اصطلاحات علوم گوناگون ازجمله نجوم است. ایرانیان در گذشته، به کمک اخت ران و صورتهای فلکی، باورهای عامیانه ای را از نجوم احکامی در میان مردم رواج داده بودند که این امر به خاطر نشات گرفتن بخشی از فرهنگ و اساطیر آنان از اجرام آسمانی و صور فلکی ناشی شده بود. در این میان، شاعران به کمک علم نجوم احکامی و باورهای عامیانه، توصیفات زیبایی را در اشعارشان به کار بردند که نشان دهنده آگاهی آنان از این علم بوده است. امیر معزی از شاعرانی است که باورهای عامیانه و اجرام آسمانی را با صور فلکی در دیوان شعرش مورد استفاده قرار داده است تا با نگرشی خاص به این مضامین، ادبیات را با علم نجوم درهم آمیزد. وی صورت های فلکی و گرایش های ذهنی عامه درباره آن ها را در دیوان شعرش به کار می گیرد و زیباترین تعبیرها را می آفریند. معزی با برخورداری از اطلاعات نجومی مطابق زمان خود، اقدام به بیان و توصیف آنها می کند و بسیاری از تشبیهات نجومی خود را بر اساس تصاویر ذهنی ای که از اجرام آسمانی داشته، به وجود آورده است و بسان هنرمندی زبردست می کوشد تا میان مردم و عناصر آن، پیوندی شاعرانه برقرار سازد. این پژوهش با روش تحلیل و توصیف ابیات، ب ه ش یوه کتابخان ه ای صورت گرفته است تا ضمن بررسی علم نجوم احکامی و باورهای عامیانه شکل گرفته پیرامون آن، صورتهای فلکی به کار گرفته شده با ویژگی های آنان را در دیوان شعر امیر معزی مورد ارزیابی قرار داده ایم.
۲۴.

مطالعه تطبیقی تصویر باغ در شعر کلاسیک و معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر کلاسیک شعر معاصر مطالعه تطبیقی استعاره مفهومی تغییرات تصویر باغ در شعر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۱۰
باغ و ادبیات در حوزه فرهنگیِ سرزمینِ ایران، از دیرباز با یکدیگر ارتباط داشته اند. آثار منظوم و منثوری که در آن ها باغ به شکل های متفاوت و در جنبه های گوناگون خود ظاهر شده است، فراوان اند. هدف این پژوهش تطبیقی، شناسایی تصویر باغ ایرانی در شعر کلاسیک و معاصر فارسی است. پس از شناسایی این تصویر، پژوهش به درک تفاوت ها و شباهت های میان آن ها می پردازد و تصاویر شعری استخراج شده را با نظام های سازنده باغ ایرانی قیاس می کند. پژوهش حاضر سعی دارد تا تصویر باغ ایرانی را در شعر کلاسیک و معاصر فارسی مورد تطبیق قرار دهد. روش انجام این پژوهش، کیفی و متکی بر درک اجزای سازنده باغ، تحلیل استعاره های مفهومی و حس فضاست. این موارد نشان می دهد که تصویر باغ در اشعار دوره های کلاسیک و معاصر چگونه بوده است. برای انجام پژوهش، 48 قطعه شعر کلاسیک و معاصر انتخاب و مطالعه شدند. معیار انتخاب اشعار، حضور کلمه باغ در بدنه شعر و قابلیت برداشت این کلمه به عنوان یک استعاره مفهومی بود. نتایج نشان می دهد که باغ در تصویر اجزا، نگاشت استعاری و حس فضا در شعر کلاسیک و معاصر تغییر کرده است؛ درنتیجه، تصویر آن نیز در شعر کلاسیک و معاصر فارسی تغییرات مهمی داشته است. این تغییرات در چهار قسمت کلی تحلیل عناصر (اجزا، وجه توصیفی، کاربست)، توصیف عناصر (عناصر طبیعی، مصنوع، غیرکالبدی و انسان)، رویکرد شاعر (جزء و کل نگر، صراحت و ابهام) و نحوه بیان تصویر (تصویر شعر، فرم باغ، نمادپردازی) مطرح شده اند. تغییرات نشان می دهند که فرم باغ در شعر کلاسیک بر الگوی شناخته شده باغ ایرانی منطبق است که تصویری به هم پیوسته، معین و صریح است؛ اما در شعر معاصر، این فرم در هم شکسته و به تصاویری منقطع در خدمت ایجاد تجربه ای غافلگیرکننده تبدیل شده است.
۲۵.

بازتاب باورهای عامیانه و خرافی در شعر کلاسیک؛ با تاکید بر چشم زخم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شعر فارسی شعر کلاسیک باورهای عامیانه خرافه ها چشم زخم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۲
فرهنگ و ادبیات عامیانه پیشینه فرهنگی و ادبی هر ملتی است. عناصر ادبیات عامیانه داستانها، قصه ها، اسطوره ها، باورها، خرافه ها، لالایی ها، ترانه ها، فهلویات، ضرب المثل ها، چیستا ن ها و امثال اینها است که بخش عظیمی از فرهنگ و هویت یک ملت را تشکیل می دهد. باورهای عامیانه و خرافی یکی از این عناصر می باشد که در ادبیات و شعر کلاسیک هم تأثیر به سزایی داشته است. باور به چشم زخم و شورچشمی یکی از این باورها ست که در جوامع مختلف شاهد آن می باشیم. بشر از دیرباز بر این باور بوده است که چشم زخم آسیبی است که در اثر حسد و سوء نیت دیگران به انسان می رسد و در پی راهکارهایی برای دفع آن بوده است. این باور تنها خاص ایرانیان نیست؛ بلکه در بین هندیان، اعراب، یونانانیان، ایتالیایی ها، امریکاییان اروپایی تبار و ... به شدت رواج دارد. چشم زخم از مضمون هایی است که به کرات در دیوان شاعران فارسی زبان به چشم می خورد. هدف از این پژوهش آشنایی مخاطب با باورهای عامیانه از جمله چشم زخم و بازتاب آن در شعر فارسی است. با بررسی دیوان های شاعران بزرگ مشخص گردید که پدیده چشم زخم از موضوعات حائز اهمیتی است که شاعران بسیار به آن توجه کرده اند. ازآنجایی که تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی کاملاً مشهود است، نمی توان گفت چشم زخم عنصری صددرصد خرافی است.