مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
خودهمبستگی فضایی
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۴
229 - 246
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات مکانی و زمانی خود همبستگی فضایی ساعات آفتابی در ایران انجام شده است. بدین منظور، ابتدا اقدام به تشکیل پایگاه داده های شبکه ای ساعات آفتابی در ایران شده است. سپس از داده های پایگاه مزبور یک دوره آماری 30 ساله، در بازه زمانی روزانه از 1/01/1982 تا 31/12/2012 میلادی را مبنای مطالعه حاضر قرار داده، و یاخته ای به ابعاد 15×15 کیلومتر بر منطقه موردمطالعه گسترانیده شده است. به منظور دست یابی به تغییرات درون سالی ساعات آفتابی در ایران از روش های نوین آمار فضایی از قبیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی، شاخص انسلین محلی موران و لکه های داغ با استفاده از امکانات برنامه نویسی محیط بهره برده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات زمانی و مکانی ساعات آفتابی ایران دارای الگوی خوشه ای بالا می باشد. دراین بین بر اساس شاخص موران محلی و لکه داغ، مناطق جنوب، جنوب شرق و مرکز به نمایندگی ایستگاه های همدید استان های سیستان و بلوچستان، کرمان، شیراز، اصفهان و یزد استان دارای الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت (الگوی پرآفتاب) و بخش های شمال، شمال شرق و شمال غربی به نمایندگی ایستگاه های همدید استان های تبریز، مازندران، مشهد و سمنان دارای خودهمبستگی فضایی منفی (الگوهای کم آفتاب) بوده است. در طی دوره موردمطالعه بخش اعظمی از کشور در بیشتر موارد تقریباً نیمی از کل مساحت کشور هیچ گونه الگوی معنا داری یا خودهمبستگی فضایی نداشته است.
الگوسازی روابط مکانی فراوانی رخداد ماهانه بارش های شدید (فصول سرد) ناحیه خزری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین اهداف آمار فضایی، بررسی روابط مکانی داده های محیطی (بارش شدید) برای تحلیل الگوها و وابستگی های فضایی است. در این راستا تحلیل اکتشافی داده های فضایی روش هایی را برای تمایز بین الگوهای تصادفی و غیر تصادفی فراهم می آورد. در این پژوهش با کاربرد آماره فضایی به تبیین الگوهای مکانی بارش های شدید که با پیامد های محیطی – انسانی همراه است، پرداخته شد. در این راستا مجموع فراوانی ماهانه بارش های شدید فصول سرد ناحیه خزری در دو گروه آستانه صدک 95-90 و 99-95، از 385 ایستگاه اقلیمی طی 2016- 1966 با کاربرد آماره موران و آماره Gi*به منظور تحلیل خودهمبستگی فضایی استفاده شد. یافته های آماره موران کلی نشان داد که رفتار حاکم بر بارش شدید دارای ساختار فضایی و به شکل خوشه ای است. بررسی های ماهانه فصول نشان داد که به لحاظ فراوانی وقوع بارش های حاصل از این دو گروه بارشی، فراوانی رخداد بارش های صدک آستانه 95-90 بیشتر از آستانه صدک 99-95 می باشد. براساس نقشه های موران محلی نواحی با خود همبستگی های مثبت در هر دو گروه بارشی بیشتر در نواحی غربی، مرکزی و الگوهای حاصل از خودهمبستگی منفی در بخش شرقی قرار دارد. در بررسی روابط مکانی، آماره دو متغیره موران بین بارش شدید و عوامل جغرافیایی نشان داد که تأثیر عوامل جغرافیایی در فراوانی رخداد فرین ها ضعیف تر از عملکرد و نفوذ سامانه های همدید است. درنهایت، در این ناحیه که این بارش ها یکی از مخاطرات طبیعی است، شناسایی این الگوها می تواند در مدیریت و برنامه ریزی و کاهش آسیب پذیری و افزایش سازگاری مؤثر باشد.
تحلیل فضایی الگوی برنامه ریزی توسعه کالبدی شهرهای استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه در پژوهش های متعددی در علوم اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی از فنون تحلیل فضایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده می شود. توانمندی در تحلیل یکپارچه سطوح و امکان بهره مندی از تلفیق لایه های مختلف اطلاعاتی از مزیت های بهره گیری از این فنون می باشد. هدف این پژوهش نیز تحلیل فضایی الگوی برنامه ریزی توسعه کالبدی شهرهای استان مرکزی با استفاده از فنون تحلیل فضایی می باشد. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. در این پژوهش کلیه مصوبات کارگروه زیربنایی و شهرسازی استان مرکزی بین سالهای 1390 الی 1396 جمع آوری شد و به منظور تحلیل پراکنش و توزیع فضایی این مصوبات در سطح استان مرکزی از تحلیل آمار فضایی سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. در این پژوهش از سه روش میانگین نزدیکترین همسایگی (ANN)، روش خوشه بندی زیاد/کم (HLC) و روش خودهمبستگی فضایی (SA) در تحلیل فضایی آماری و روش تخمین تراکم کرنل (KD) به منظور نمایش فضایی عوارض در سطوح پیوسته استفاده شده است. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پراکنش مصوبات در سطح استان به صورت خوشه ای بوده که منجر به الگوی قطبی شدن شهرهای پرجمعیت و به تبع آن تمرکز فضایی و افزایش نابرابری های منطقه ای را به دنبال داشته است. نتایج: نادیده انگاشتن توان منطقه ای و نقش عوامل محیطی در آمایش استان مرکزی یکی از بارزترین نتایج تحلیل مکانی مصوبات کارگروه در دهه کنونی است. لذا با ایجاد پایگاه اطلاعات مکانی در سامانه اطلاعات جغرافیایی در سطح استان و بروزرسانی و رصد مداوم آن و تحلیل و پایش مستمر سیاست های توسعه ای در سطح شهرهای استان متناسب با توان منطقه ای و اکولوژیکی، می توان به سمت توسعه پایدار منطقه ای گام برداشت.
تحلیل فضایی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
189-213
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد در پهنه ای با میزان آسیب پذیری بالا قرار گرفته است که وجود 6688 هکتار بافت ناکارآمد (فرسوده و حاشیه) در این شهر، بر میزان این آسیب پذیری افزوده است. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی_تحلیلی و با استفاده از روش های آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، الگوی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته و به مقایسه الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی_کالبدی با الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی پرداخته شده است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران در توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی، نشان می دهد که این ضریب مثبت و برابر 0.051 است. درواقع این مقدار، خوشه ای بودن توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در این محلات را نشان می دهد؛ در صورتی که این شاخص در مورد تاب آوری اجتماعی_کالبدی این محلات منفی و برابر0.03- است و نشان دهنده تصادفی بودن توزیع فضایی این عامل در محلات مورد مطالعه است و این مهم، بیانگر آن است که احیای بافت های ناکارآمد به صورت تصادفی و با توجه به شرایط اقتصادی، صورت گرفته و منجر به بهبود شرایط کالبدی این محلات گشته است، درحالی که در بافت اجتماعی محلات تغییری ایجاد نشده است. تحلیل آماره G نشان می دهد که خوشه های اجتماعی بالا در کنار یکدیگر قرار دارند و از الگوی خوشه ای با تمرکز بالا پیروی می کنند. خوشه های گرم و نسبتاً گرم حدود 30 درصد از محلات را شامل می شوند که 14 محله از شهر مشهد را تشکیل داده اند. همچنین مدل سازی عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان داد که متغیرهای نرخ باسوادی، سطح تحصیلات، درصد جمعیت شاغل، میانگین سنی و بار تکفل میزان تأثیرگذاری بیشتری بر تاب آوری محلات مورد مطالعه دارند. ازاین رو می توان این متغیرها را مبنای علمی برای افزایش تاب آوری اجتماعی این محلات در روند احیای آن ها دانست.
ارزیابی خودهمبستگی فضایی بارش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
1 - 11
حوزههای تخصصی:
به منظور دست یابی به تغییرات فصلی بارش از روش های نوین آمار فضایی مانند خودهمبستگی فضایی موران جهانی، تابع K رایپلی، شاخص انسلین محلی موران، و لکه های داغ با استفاده از قابلیت های نرم افزارهای و بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات بارش در ایران دارای الگوی خوشه ای بالا می باشد. در این بین بر اساس شاخص محلی موران و لکه های داغ، بارش در کرانه های ساحلی دریای خزر و بخش های غرب و جنوب غرب کشور (عمدتاً زاگرس) دارای خودهمبستگی فضایی مثبت و بخش هایی از نواحی مرکزی و همچنین بخش هایی از جنوب شرق کشور و نواحی مرکزی دارای خودهمبستگی فضایی منفی بوده است. در سایر مناطق کشور (کمتر از یک چهارم مساحت کل کشور) بارش هیچ گونه الگوی معناداری یا خودهمبستگی فضایی نداشته است. بروندادهای آماره های مورد مطالعه بیانگر این امر بوده است الگوهای پربارش در مناطق جنوبی در حال عقب نشینی بوده و تنها به کانون های عمده در زاگرس و کرانه های دریای خزر در حال محدود شدن می باشد.
بررسی و تحلیل ارتباط نوسانات گرد و غبار با نوسانات دما و بارش غرب و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۷
245 - 259
حوزههای تخصصی:
گرد و غبار یکی از مهم ترین پدیده هایی است که در سال های اخیر مشکلات متعددی را در زمینه های مختلف در ایران ایجاد کرده است . نوسانات متغیرهای اقلیمی نظیر دما و بارش در شدت و فراوانی رخداد این پدیده بسیار موثر است . بنابراین لازم است تا ضمن بررسی ارتباط بین نوسانات این متغیرها با پدیده گرد و غبار، تغییرات فضایی آنها نیز مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد . این پژوهش به منطور بررسی ارتباط بین نوسانات دما و بارش با پدیده گرد و غبار و تحلیل فضایی تغییرات آنها در منطقه غرب و جنوب غرب ایران انجام گرفته است . در این پژوهش داده های روزانه تعداد ۳۰ ایستگاه سینوپتیک ناحیه ی غرب و جنوب غرب ایران طی دوره آماری ۲۰۱۶-۱۹۶۲ در زمینه متغیرهای بارش، دما و گرد و غبار از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردیده است و با توجه به یکسان نبودن طول دوره آماری در همه ایستگاهها، دوره آماری ۲۰۱۶-۱۹۸۵ انتخاب و سپس مورد استفاده قرار گرفته است.هم چنین به منظور ارزیابی نوسانات متغیرهای مورد مطالعه از روشهای تحلیل طیفی و به منظور بررسی رفتار فضایی این پدیده ها از الگوهای خود همبستگی فضایی استفاده شده است . نتایج حاصل از تحلیل خودهمبستگی فضایی با شاخص موران نشان داد که پدیده گرد و غبار در غرب و جنوب غرب ایران با دما، بارش و روزهای خشک دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. نتایج حاصل از تحلیل لکه های داغ نیز متمرکز شدن و خوشه ای شدن گرد و غبار در غرب و جنوب غرب ایران را نشان می دهد .
تحلیل خودهمبستگی فضایی رابطه بیکاری و جرائم سرقت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
29 - 56
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد ارتکاب جرائمی مانند جرائم سرقت در کشور تابعی از شرایط اقتصادی، به خصوص بیکاری است. بیکاری از مزمن ترین عارضه هایی است که خوشایند هیچ نظام اقتصادی نیست و یکی از عوامل اصلی افزایش جرائم سرقت در جامعه محسوب می شود. با توجه به اهمیت موضوع جرائم سرقت، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین بیکاری و سرقت در کشور پرداخته است. روش پژوهش در این مطالعه مبتنی بر روش های توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از شیوه های کمّی است. در این پژوهش رابطه بیکاری با جرائم سرقت در ایران در دوره زمانی (۱۳۸۵-۱۳۹۵) با استفاده از مدل خودهمبستگی فضایی موران دومتغیره بررسی شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و همچنین ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای «آرک جی آی اس»[1] و «ژئودا»[2] استفاده شده است. داده ها و اطلاعات موردنیاز از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن سال های (۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵) و همچنین بخش امور قضایی از سالنامه های آماری کشور سال های (۱۳۸۵-۱۳۹۷) به دست آمده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جرائم سرقت در کشور طی سال (۱۳۹۵) نسبت به سال (۱۳۹۰) حدود (۴/۳۴) درصد و نسبت به سال (۱۳۸۵) در حدود (۲۰۸) درصد رشد داشته است. نتایج مدل خودهمبستگی فضایی موران بین بیکاری و سرقت در کشور نشان داد که استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، قم و سمنان در خوشه H-H (بیانگر میزان بالای بیکاری و سرقت در این استان ها و نیز استان های هم جوار) و استان های آذربایجان شرقی، زنجان و آذربایجان غربی در خوشه L-L (بیانگر میزان پایین بیکاری و سرقت در این استان ها و نیز استان های هم جوار) قرار دارند؛ بنابراین نتایج پژوهش نشان داد که بین بیکاری و جرائم سرقت در کشور رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. [1]-ArcGIS [2]- GeoDa
وابستگی فضایی بیکاری منطقه ای در استان مازندران (رویکرد اقتصادسنجی فضایی)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۲ بهار ۱۳۸۷ شماره ۲
23-39
حوزههای تخصصی:
نرخ بیکاری در شهرستانهای استان مازندران تفاوتهای گسترده ای را نشان میدهد.در این استان،علاوه بر بیکاری،تفاوت نرخ بیکاری مناطق نیز قابل توجه است.بر اساس داده های رسمی کشور نرخ بیکاری استان مازندران در سال 1385،در حدود 10.85 درصد بوده در صورتی که تفاوتهای بسیار زیادی بین مناطق آن وجود داشته است.به طور مثال،در این سال نرخ بیکاری در شهرستان جویبار 6.5 درصد و شهرستان سواد کوه20.6 درصد بوده است.بنابراین در این پژوهش تلاش میکینم تابه بررسی نرخ بیکاری در فضایی جغرافیایی پرداخته و با استفاده از مدلهای اقتصاد سنجی فضایی که در مورد خود همبستگی فضایی کاربرد دارند،ساختار فضایی تفاوت های بیکاری منطقه ای در 16 شهرستان استان مازندران را بررسی میکنیم.بر اساس یافته های این پزوهش در بازار کار استان مازندران در سالهای 1375 و 1385 پدیده خودهمبستگی فضایی مثبت بین متغیرها وجود داشته است.اینکه مناطق با بیکاری بالا و یا پایین خوشه هایی رادر فضا تشکیل می دهند نشاندهنده وجود خودهمبستگی فضایی میان مناطق است.همچنین در این پژوهش،با استفاده از مدلهای فضایی به بررسی اثر شوک هر شهرستان روی شهرستانهای دیگر پرداخته و اثر سرریز آن را به دست میآوریم.
تحلیل خشکسالی و ترسالی اقلیمی در حوضه آبریز دره رود اردبیل با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
133 - 152
حوزههای تخصصی:
خشکس الی به دلیل گس تردگی و تبع ات کوت اه م دت و بلندمدت همه جانبه ی آن، از مهم ترین بلایای طبیعی محسوب می شود. در تحقیق حاضر جهت تشخیص و تحلیل خشکسالی و ترسالی در حوضه آبریز دره رود واقع در شمال غرب ایران، از داده های بارندگی سالانه 38 ایستگاه باران سنجی و سینوپتیک در یک دوره زمانی 25 ساله (91-1990 تا 15-2014) استفاده شد. ابتدا با استفاده از شاخص SPI با توزیع مناسب گاما و شاخص خشکسالی Deciles، دوره های خشکسالی و ترسالی منطقه موردمطالعه شناسایی شدند. ایستگاه های موردمطالعه ازلحاظ همگنی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی در سه کلاس همگن از نظر خشکسالی قرار گرفتند. در ادامه نتایج خشکسالی با روش کریجینگ ساده، مدل نیم پراشنگار کروی و با کمترین خطای RMS، در محیط نرم افزار ArcGis پهنه بندی گردید. واریوگرام تهیه شده، جهت انجام تحلیل فضایی خشکسالی، به یاخته هایی به ابعاد 1×1 کیلومتر تعمیم داده شد. به منظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در منطقه از آماره های سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی شاخص موران نشان داد که توزیع فضایی حاکم بر خشکسالی در منطقه از یک الگوی خوشه ای با تمرکز بالا پیروی می کند به طوری که در طول دوره آماری مقدار به دست آمده از شاخص موران مثبت و نزدیک به یک (Moran's I>0/95) می باشد. همچنین با توجه به مقادیر بالای امتیاز استاندارد Z و صفر بودن مقدار P-Value، معنی دار بودن توزیع خوشه ای خشکسالی اثبات می گردد. درنهایت از آماره عمومی G جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی استفاده شد. نتایج نشان داد که شرق و شمال شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید می باشد که سطح معنی داری آن برابر با 99/0 می باشد.
تحلیل فضایی و زمانی جزایر گرمایی مناطق شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
157 - 172
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی نمایانگرترین تغییر بشر در سطح زمین است که به طور معمول منجر به تشکیل جزایر گرمای شهری می شود. دمای سطح زمین یک پارامتر مهم برای تعادل انرژی سطح و مطالعات آب و هوای شهری است.آگاهی از پراکندگی مکانی دما، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاستگذاری های درست محیطی است. دراین پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 در دو دوره زمانی سال پایه (2017-2010) و بازه دوم (2005-2000) به صورت میانگین در سه ماه گرم سال مورد استفاده قرار گرفته است. بعد بر روی این تصاویر، اول تصحیح هندسی انجام گرفت سپس از این تصاویر جهت محاسبه پارامترهای مربوط به استخراج دما به روش تک پنجره ای شهر گرگان استفاده گردید و در ادامه برای بالا بردن دقت کار با استفاده از داده های ساعتی دمای ایستگاه مورد نظر در تحلیل جزایر حرارتی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد تغییرات زمانی و مکانی جزایر حرارتی در شهر گرگان، الگوی خوشه ای بالایی دارد. درحالی که شاخص موران محلی و لکه های داغ در قسمت های شمالی، شمال غربی و شرقی و مرکز شهر همبستگی فضایی مثبت( لکه های داغ) دارند و همچنین لکه های سرد در مناطق جنوبی شهر وجود دارد.این درحالی است که قسمت های زیادی از شهر گرگان هیچ گونه الگوی معنی داری یا خود همبستگی فضایی در طی دوره مطالعه در آن دیده نمی شود. می توان گفت جزایر حرارتی شهر گرگان به دو عامل بستگی دارد:یک شرایط اقلیمی حاکم در دوره مورد مطالعه و دوم شرایط انسایی حاکم بر شهر.
مدلسازی وردایی زمانی- مکانی بارش فصلی در ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
47 - 71
حوزههای تخصصی:
روابط بین بارش-ارتفاع را می توان به عنوان یک دستاورد مهم برای مطالعات بارش-رواناب و مدیریت حوضه های آبریز بخصوص در مناطق خشک و نمیه خشک که شکنندگی بالایی دارند قلمداد کرد. در پژوهش پیش رو به مدلسازی وردایی زمانی-مکانی فصلی بارش-ارتفاع در ایران مرکزی پرداخته شد. به این منظور داده های پایگاه داده-بارش آفرودیت برای یک دوره 30 ساله (1977-2007میلادی) مبتنی بر DEM با تفکیک مکانی 30 متر با استفاده از دو مدل حداقل مربعات معمولی (OLS) و رگرسیون وزن دار جغرافیایی (GWR) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی دو مدل حاضر نشان داده است که مدل رگرسیون وزن دار جغرافیایی (GWR) بهتر می تواند روابط بارش-ارتفاع را در ایران مرکزی توضیح دهد. همچنین مشخص گردید که افزایش ضریب برای مدل حداقل مربعات معمولی (OLS) بخصوص در فصل بهار ناشی از همرفت و تشدید پدیده کوهبارش بوده است. کمبود بارش در ایران مرکزی را می توان در دو رسته بنیادین جای داد: 1- حاکمیت پرفشار جنب حاره در دوره گرم سال و 2- آورده های سامانه های غربی به جهت سایه بارش زاگرس سهم چندانی برای مناطق ایران مرکزی ندارد لذا فارغ از فقر بارش محتوای رطوبت هواسپهر این منطقه از ایران بسیار اندک است. بارش در ایران مرکزی دارای ساختار فضایی بوده و رفتار خوشه ای از خود نشان می دهد. همچنین مشخص گردید در ایران مرکزی بیشینه بارشی در بیشینه ارتفاعی حادث نمی شود و بیشینه و کمینه رابطه بارش-ارتفاع در ایران مرکزی بترتیب در پیش باد و پشت باد اتفاق می افتد.
بررسی اثرات کاربری های مختلف شهرستان اصفهان بر ایجاد جزایر حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
217 - 246
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ارتباط کاربری اراضی با دمای سطح زمین شهرستان اصفهان و خودهمبستگی فضایی با بهره گیری از شاخص موران بررسی شده است. بدین منظور، ابتدا، از داده های تصاویر ماهواره ای مربوط به ماهواره لندست هشت و لندست پنج در یک بازه زمانی 18 ساله دریافت و پیش پردازش های لازم اعمال شد. سپس، به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی، نقشه طبقه بندی با استفاده از روش شئ گرا نزدیکترین همسایگی و الگوریتم حداکثر احتمال صورت گرفت و دمای سطح زمین با استفاده از روش های الگوریتم پنجرهء مجزا برای لندست هشت و تک کاناله برای لندست پنجاستخراج شد و از داده های ایستگاه هواشناسی موجود در منطقه برای ارزیابی دمای به دست آمده استفاده گردید. تحلیل آماری بین مقادیر دمای بازیابی شده به روش تک کاناله و پنجره مجزا نشان داد که مقادیر ریشه میانگین مربعات خطا برای سال 2000 و 2018 به ترتیب برابر 64/1 و 93/0 می باشد که حاکی از، عملکرد بهتر روش پنجره مجزا نسبت به تک کاناله است. همچنین، از دیگر نتایج تحقیق، رابطه بین کاربری اراضی و دما می باشد؛ بدین صورت که، دمای مناطق کویری در سال 2000، دمای 76/42 درجه و در سال 2018، 06/46 درجه ی سانتی گراد بوده است که به دلیل نبود پوشش گیاهی، این مناطق دمای بیشتری را به خود اختصاص داده اند. مناطق دارای آب نیز در سال 2000، دمای 16/21 و در سال 2018، دمای 09/32 درجه ی سانتی گراد را به خود اختصاص داده است که دلیل آن را می توان خشک سالی های اخیر، خشک شدن رودخانه زاینده رود و افزایش مناطق شهری و سطوح نفوذ ناپذیر دانست. در نهایت، با استفاده از شاخص تحلیل لکه های داغ، خوشه های گرم و سرد جزایر حرارتی شهرستان اصفهان استخراج شد. تحلیل خود همبستگی فضایی با شاخص های موران جهانی نشان داد دمای سطح زمین به شکل خوشه ای توزیع شده است. تحلیل لکه های داغ تأییدی آشکار بر متمرکز و خوشه ای شدن جزایر حرارتی شهرستان اصفهان در فضا با افزایش دوره زمانی بوده است.
تحلیل فضایی جزایر حرارتی شهر قم به عنوان نمایه ای از محیط زیست شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1 - 11
حوزههای تخصصی:
روند جزیره حرارتی شهری در بعد زمان و مکان به دلایلی نظیر تغییر در کاربری اراضی، پوشش گیاهی، پارامترهای اقلیمی و ... درحال تغییر است و در پی آن معضلات محیط زیستی گسترده ای را به همراه دارد. به دلیل این مهم، در این پژوهش سعی شده است تا روند تغییرات جزیره حرارتی شهر قم با استفاده از تکنیک های خودهمبستگی فضایی در یک بازه زمانی 21 ساله (1379 تا 1399) و با هدف شناسایی مناطق بحرانی محیط زیستی مورد بررسی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، از تصاویر ماهواره لندست 7 (ETM+) و لندست 8 (OLI/TIRS) جهت محاسبه دمای سطح زمین (LST )، از آماره های موران جهانی و موران محلی برای بررسی خودهمبستگی فضایی و آماره ی Gi* جهت تعیین لکه های سرد و گرم و از شاخص وضع بحرانی محیط زیست شهری برای شناسایی مناطق بحرانی محیط زیستی استفاده شده است. نتایج نشان داد بیش ترین دما مربوط به زمین های بایر اطراف شهر و کم ترین مقدار دما مربوط به نواحی حاوی پوشش گیاهی و فضای سبز بوده است؛ به عبارتی دیگر شبه جزیره حرارتی گرم در حاشیه شهر و جزایر حرارتی سرد در مرکز شهر طی دوره مورد مطالعه تشکیل شده است. نتایج حاصل از خودهمبستگی فضایی موران عمومی نشان داد که دمای سطح زمین در شهر قم دارای ساختار فضایی بوده و الگوی توزیع آن ها به صورت خوشه ای می باشد. همچنین نتایج شاخص وضع بحرانی محیط زیست شهری نشان داد پهنه هایی با حساسیت بالا محیط زیستی در دوره مورد مطالعه در اطراف شهر طی دوره مورد مطالعه تشکیل شده است.
آشکارسازی جزایر حرارتی شهر اراک مبتنی بر تحلیل های خودهمبستگی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال نهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۵
123 - 148
حوزههای تخصصی:
ارزیابی جزایر حرارتی شهری یک متغیر کلیدی در مطالعات علوم محیطی محسوب می شود، چراکه با مدل کردن تعاملات شار سطح زمین می توان به بسیاری از مشکلات شهرنشینی جامعه مدرن پاسخی بهینه داد. این مطالعه باهدف آشکارسازی جزایر حرارتی شهر اراک و خوشه ای شدن آن به رشته تحریر در آمده است. بدین منظور ابتدا تصاویر حسگرهای و ماهواره لندست 8 برای ماه اوت سه سال متوالی 2013، 2014 و 2015 از پایگاه علوم زمین ایالات متحده امریکا ( ) اخذ گردید. برای استخراج مقادیر UHI از LST از تابع های خودهمبستگی موران جهانی و تحلیل لکه های داغ با استفاده از قابلیت های برنامه نویسی محیط های و استفاده شد. بعد از محاسبه دمای سطح زمین (LST) با استفاده از شاخص تحلیل لکه های داغ ( ) خوشه های گرم و سرد جزایر حرارتی اراک استخراج شدند. برای ارزیابی عوامل مؤثر در شکل گیری و خوشه ای شدن جزایر حرارتی شهر اراک از دو شاخص NDVI و NDBI بهره برده شد. نتایج نشان داد که دو پارامتر پوشش گیاهی و مناطق ساخته شده شهری با دمای سطح زمین همبستگی قوی دارند، بطوریکه شاخص پوشش گیاهی باعث تعدیل جزایر حرارتی شهری و مناطق ساخته شده شهری موجب تشدید جزایر حرارتی شهری اراک گردیده اند. ارزیابی تطبیقی جزایر حرارتی اراک منجر به آشکارسازی دو نوع جزیره حرارتی شهری گردید؛ جزایر حرارتی کانونی و جزایر حرارتی خطی. تحلیل خودهمبستگی فضایی با شاخص های موران جهانی نشان داد که دمای سطح زمین اراک دارای ساختار فضایی بوده یا به عبارتی دمای سطح زمین اراک به شکل خوشه ای توزیع شده اند. درنهایت تحلیل لکه های داغ ( ) تأییدی آشکار بر متمرکز شدن و خوشه ای شدن جزایر حرارتی شهر اراک در فضا با افزایش دوره زمانی بوده است.
تحلیل و بررسی تغییرات الگوهای فضایی جزایر دمایی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۵
119 - 138
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات مکانی و زمانی خودهمبستگی فضایی جزایر دمایی استان اصفهان انجام شده است. بدین منظور، ابتدا اقدام به تشکیل پایگاه داده های شبکه ای دمای بیشینه و کمینه استان اصفهان شده است. سپس از داده های پایگاه مزبور یک دوره آماری 35 ساله، در بازه زمانی روزانه از 1/01/1980 تا 31/12/2014 میلادی را مبنای مطالعه حاضر قرار داده و یاخته ای به ابعاد 18×18 کیلومتر بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شده است. به منظور دست یابی به تغییرات درون سالی جزایر دمایی استان اصفهان از روش های نوین آمار فضایی از قبیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی، شاخص انسلین محلی موران و لکه های داغ در محیط بهره برده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات زمانی و مکانی جزایر دمایی استان اصفهان دارای الگوی خوشه ای بالا می باشد. در این بین بر اساس شاخص موران محلی و لکه داغ، جزایر دمایی در شرق و شمال شرق استان دارای الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت (جزایر دمایی گرم) و بخش های غرب و جنوب غرب دارای خودهمبستگی فضایی منفی (جزایر دمایی سرد) بوده است. در طی دوره مطالعه حدود 45/41 درصد از کل مساحت استان هیچ گونه الگوی معنا داری یا خودهمبستگی فضایی نداشته است. همچنین مشخص گردید که جزایر دمایی تحت تأثیر دو سیستم ایجاد و کنترل می شوند؛ که عبارت اند از: عوامل محلی کنترل کننده مکان (آرایش جغرافیایی جزایر دمایی)، و عوامل بیرونی کنترل کننده زمان (رژیم جزایر دمایی).
تبیین الگوهای مکانی شدت های خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوهای مکانی رخداد خشکسالی نقش مهمی در پایش، پیش آگاهی و پیش بینی، مقابله، کاهش آسیب پذیری و افزایش سازگاری با این مخاطره دارد. هدف پژوهش شناسایی پراکنش مکانی و تحلیل الگوهای مکانی سالانه، فصلی و ماهانه شدت های خشکسالی ایران است. با این هدف، استخراج شدت های خشکسالی از داده های بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 و شاخص ZSI انجام شد. برای دستیابی به هدف تحقیق و تبیین الگوی مکانی حاکم بر فراوانی شدت های خشکسالی (بسیارشدید، شدید، متوسط و ضعیف) از روش های آمار فضایی مانند خودهمبستگی موران جهانی، شاخص انسیلن محلی موران و لکه های داغ استفاده شد. نتایج شاخص موران جهانی نشان داد که با افزایش شدت، پراکنش مکانی پدیده خشکسالی خوشه ای شده است. توزیع مکانی شاخص موران محلی و لکه های داغ نیز این امر را تأیید می کنند. تضاد بسیار واضح در خوشه های محلی رخداد بالا (پایین) و همچنین لکه های داغ (سرد) خشکسالی های شدید (بسیار شدید) سالانه در جنوب، جنوب شرق و شرق دیده شد. در فصل پاییز خشکسالی های ضعیف تا بسیارشدید، جهت گیری جنوب شرقی- شمال غربی دارند. اما در فصل بهار و زمستان الگوی مکانی خشکسالی بسیارشدید برعکس خشکسالی شدید و متوسط است. با وجود تغییرپذیری نسبتاً بالای بیشینه خودهمبستگی فضایی مثبت خشکسالی های شدید و بسیارشدید ماهانه، الگوی مکانی آن ها تقریباً مشابه است. تشکیل خوشه های مکانی خشکسالی های شدید و بسیار شدید در شمال غرب، شمال شرق و به ویژه سواحل خزری، هشدار جدی در مورد مدیریت منابع آب به خصوص برای فعالیت های مبتنی بر رخداد بارش، مانند کشاورزی است.
توزیع و تحلیل فضایی آبادی های در معرض تخلیه در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
87 - 113
حوزههای تخصصی:
بدون شک عدم توجه به تخلیه جمعیتی آبادی ها می تواند عواقب جبران ناپذیری بر سکونتگاه های انسانی وارد آورد. بررسی و شناخت کمّ وکیف این موضوع می تواند به برنامه ریزان و تصمیم گیران در حوزه برنامه ریزی فضایی در ممانعت از تخلیه کامل جمعیتی سکونتگاه های روستایی کمک شایانی کند. مطالعه حاضر از نوع کاربردی با روش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری آبادی های کمتر از 100 نفر سکنه در استان خراسان رضوی طی سه دهه (1365 1395) بودند. به منظور بررسی ابعاد فضایی از تحلیل فضایی محلی موران و به منظور بررسی جهت و محدوده پراکنش از تحلیل میانگین مرکزی و توزیع جهت دار استفاده شد. نتایج نشان داد در سرشماری های سال های 1365، 1375، 1385، 1395 به ترتیب 2/92، 1/90، 8/94، 7/79 درصد آبادی های تخلیه شده در دهه قبل جمعیتی کمتر از 100 نفر داشته اند. نتایج تحلیل خودهمبستگی فضایی موران نشان داد الگوی پراکنش آبادی های در معرض تخلیه طی سه دهه خوشه ای است. همچنین، نتایج تحلیل میانگین مرکزی و توزیع جهت دار نشان داد 68 درصد از آبادی هایی که در معرض تخلیه جمعیتی قرار دارند در محدوده بیضی قرار گرفته اند و جز دهه 1365 1375 که جهت توزیع آبادی های در معرض تخلیه شمال غربی جنوب شرقی بوده در سایر مقاطع زمانی، یعنی 1375 1395، شمال شرق جنوب غرب بوده است.
تحلیل الگوی پراکندگی خدمات عمومی بر مبنای رویکرد عدالت فضایی، مطالعه موردی: شهر جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۷
113 - 134
حوزههای تخصصی:
بی عدالتی می تواند سبب افزایش فاصله بین افراد، مشاغل و خدمات عمومی گردد؛ به منظور تحقق مفهوم عدالت اجتماعی، خدمات عمومی باید به گونه ای توزیع شوند که نیازهای جوامع آسیب دیده اجتماعی را تسهیل کنند؛ پژوهش حاضر با هدفِ سطح بندی نواحی محروم و برخوردار از منظر توزیع خدمات شهری و شناسایی الگوی فضایی پراکنش خدمات عمومی در سطح نواحی شهری جهرم، انجام گرفته؛ روش انجام پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش نواحی چهارگانه شهر جهرم و شاخص های موردنظر، کاربری های بهداشتی-درمانی، تجاری، آموزشی، تأسیسات و تجهیزات شهری، فضای سبز، ورزشی، گردشگری-پذیرایی و فرهنگی-مذهبی، هستند. به منظور بررسی وضعیت کمیت توزیعی در نواحی چهارگانه شهر، از سه مدلِ تاپسیس، ویکور و کوپراس بهره گرفته شد؛ بر این اساس نواحی یک و دو با امتیاز 46/0 در رتبه نخست، ناحیه چهار با امتیاز 41/0 در رتبه دوم و ناحیه سه با امتیاز 36/0 در رتبه سوم از نظر توزیع خدمات شهری قرار گرفتند؛ در مرحله دوم به منظور بررسی کیفیت توزیعی، با استفاده از آماره موران I معین شد:عدالت در کیفیت توزیعی شهر جهرم، کاملاً برخلافِ عدالت در کمیت توزیعی است و نواحی دارای تراکم خدمات در جوار یکدیگر به صورت الگوی خوشه ای قرارگرفته اند؛ در نهایت با تحلیل نقشه خوشه ها و نا خوشه ها در سطح شهر مشخص گردید، خدمات عمومی در شهر جهرم از الگوی مرکز-پیرامونی تبعیت می کنند به گونه ای که خوشه های خدمات عمومی به صورت متمرکز در بخش میانی، با غلبه خوشه های سرد (تجاری، ورزشی، گردشگری-پذیرایی و فرهنگی-مذهبی)، تجمع دارند و هرچه از ناحیه مرکز به پیرامون شهر حرکت می کنیم، شاهد کاهش یافتن خوشه های خدمات عمومی هستیم.
تحلیل عدالت فضایی در دسترسی به خدمات شهری، نمونۀ موردی: شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 32
حوزههای تخصصی:
توجه به جنبه های ساختار فضایی شهر از نظر شاخص های مختلفِ خدماتی امری ضروری به نظر می رسد؛ زیرا ساختار فضاییِ شهر دارای سیستم منسجمی است و از اجزا و عناصر گوناگون تشکیل شده که ناپایداری هر کدام از این عناصر بر کل مجموعه و ساختار شهری تأثیرگذار است. با توجه به اهمیت مسئله عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری، هدف مقاله حاضر تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی در شهر یاسوج و شناسایی نابرابری ها و عدم تعادل ها در سطح مناطق و نواحی مختلف شهر است. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش برای تعیین الگوی پراکنش خدمات شهری از شاخص میانگین نزدیک ترین همسایه و برای تکمیل فرایند تحلیل و مشخص شدن وضعیت شهر از نظر دسترسی به خدمات عمومی نیز از تحلیل شبکه در نرم افزار Arc GIS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دهنده توزیع فضایی خوشه ای خدمات در شهر یاسوج است. بدین صورت که توزیع خدمات در محله های واقع در ناحیه یک از منطقه یک و محله های واقع در ناحیه یک از منطقه ۲ مناسب است، در حالی که توزیع آن ها در محله های واقع در شرق و شمال شرقی و همچنین محله های جنوبی شهر وضعیت نامناسبی دارد. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد توزیع خدمات در شهر یاسوج وضعیت نامناسبی دارد و محله های حاشیه شهر نسبت به محله های مرکزی برخورداری ضعیفی دارند. براین اساس، بازنگری در طرح های توسعه شهری، توجه به نیازها و ضرورت های موجود و دوری از مقتضیات مکانی، فضایی و اقتصادی در مکان یابی خدمات و توزیع مجدد خدمات و اولویت دهی به محله های کم برخوردارپیشنهاد می شود.
تحلیل فضایی تاب آوری اجتماعی محلات حاشیه نشین شهر مشهد بر اساس سیستم پشتیبانی تصمیم فضایی چندمعیاره (MC-SDSS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
143 - 161
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد در پهنه ای با میزان آسیب پذیری بالا قرار گرفته است که وجود 3894 هکتار سکونتگاه غیررسمی در این شهر، بر میزان این آسیب پذیری افزوده است. لذا در این پژوهش، با رویکرد توصیفی_تحلیلی و با استفاده از روش WLC، FUZZY و AHP ابتدا میزان تاب آوری محلات حاشیه نشین شهر مشهد ارزیابی شده است و سپس با استفاده از آمار فضایی، الگوی تاب آوری در این محلات مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران در توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی، نشان می دهد که این ضریب مثبت و برابر 18/0است. در واقع این مقدار، خوشه ای بودن توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در محلات حاشیه نشین شهر را نشان می دهد. تحلیل آماره G نشان می دهد که خوشه های با تاب آوری اجتماعی بالا درکنار یکدیگر قرار دارند و از الگوی خوشه ای باتمرکز بالا پیروی می کنند. یعنی بلوک هایی با ناکارآمدی زیاد یا کم در مجاورت یکدیگر قرار دارند. خوشه های گرم و نسبتا گرم حدود 41 درصد از مساحت کل محلات حاشیه نشین را شامل می شوند که 31 محله از شهر مشهد را تشکیل داده اند. همچنین مدل سازی عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی محلات دارای بافت ناکارامد شهر مشهد با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) نشان داد که متغیرهای درصد جمعیت شاغل، درصد جمعیت فعال و میانگین سنی بر تاب آوری اجتماعی محلات مورد مطالعه اثرگذاری بیشتری دارند. از این رو می توان این متغیرها را مبنای علمی برای افزایش تاب آوری اجتماعی این محلات در روند احیای آن ها دانست. به گونه ای که با ایجاد فرصت های شغلی و جذب جمعیت فعال و جوان، در راستای افزایش تاب آوری اجتماعی محلات گام برداشت.