رابطه تجدد و پیدایش و گسترش جنبش های معنوی جدید با مطالعه موردی اُشو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تجدد (مدرنیته) به عنوان یکی از جهش های شکوفایی تاریخ زندگی بشر مطرح است. تجدد، عصر حاکمیتِ مکاتب فکری فلسفی است. ویژگی هایی ازجمله شناخت استقلال فردی، جهانی شدن و عرفی نگری (سکولاریته) در این عصر، موجب شده است که نهادهای سنتی، ازجمله دین که به عنوان نظام های ارزشی در جامعه حاکم بودند، دست کم بخش زیادی از حاکمیت خود را از دست بدهند و به حاشیه کشیده شوند. نتیجه کناره گیری نظام های ارزشی، مواجه شدن انسان با بحران معنا و پرسش های اساسی شد. خوی نسبی گرایی، کالازدگی، حساب گری و مانند آن که انسان را در این عصر درگیر کرده است، موجب می شد دستگاه ها و جریان های معنوی که جزم گرا نبودند و با خوی انسان امروزی خود را سازگار می کنند، مجال حضور در جامعه را بیابند و بدین سان، جنبش های معنوی بسیاری در این عصر سر برآوردند. «اُشو» یکی از همین جنبش هاست که در جذب پیرو در زمان خود تا حدی موفق عمل کرده و در این نوشتار بررسی گردیده و هماهنگی آموزه های او با ویژگی ها و مؤلفه های تجدد تبیین شده است. ازجمله این آموزه ها اهمیت دادن به فرد به مثابه یکان مهم در نظام آفرینش است. اُشو نجات را از راه خودآگاهی و خودشناسی تعریف کرده و آموزه های نسبی گرایانه و فردگرایانه خود را در این فضا بیان نموده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به رابطه تجدد با پیدایش و گسترش جنبش های معنوی پرداخته و در نهایت، آموزه های جنبش اُشو را با این رابطه، تطبیق داده است.