مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
نوآوری
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۹
55 - 67
حوزههای تخصصی:
ارتقای کمی وکیفی آموزش یکی از ارزش های اساسی است که سازماندهی بر آن متکی می باشد و بدون شک تلاش بی وقفه نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده است که می تواند جامعه را به سوی نوگرایی و نوآوری سوق داده و به بهره وری و توسعه ملی منجر شود. آموزش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است، به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال (آموزگار و فراگیر) که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم برنامه ای است. نظریه های آموزش وجود چهار چیز را در فرایند آموزش ضروری می داند: 1- معلم ۲- فراگیر ۳- موضوع ۴- گروه اجتماعی که مربی و فراگیر به آن تعلق داشته و از طریق آن با هم مرتبط می شوند. نظریه های آموزشی مختلف را می توان از طریق پاسخی که به سؤالات زیر می دهند از یمدیگر تمیز داد، هدف آموزشی یک نظام آموزشی چیست و اینکه از نظر روانی چگونه فراگیر را به انجام کارهایی که هدف را تحقق می بخشد متمایل می سازد؟ موضوع آموزش چیست؟ سیستم سنجش، روش های فراگیری و معیارهای مقایسه فراگیران با یکدیگر چیست؟ مکان های آموزشی مختلف بحران های مختلف دارند، برخوردهای درونی سیستم آموزشی مورد نظر چیست؟ انتخاب یک نظریه آموزشی خاص نیازمند آگاهی کافی نسبت به شرایط خاص یک سیستم آموزشی بوده و حکم کلی نمی توان داد. از این رو این مقاله سعی کرده در فضای کنونی به بررسی نقش آموزش در سازمان ها به ویژه نیروی انتظامی و راهکارهایی در این زمینه و ضرورت توجه اهداف کیفی در امر آموزش بپردازد و جهت این امر بیشتر به مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات و تا حدودی تجارب شخص، همراه با الگو پذیری و مقایسه ای از اهداف کیفی دیگر سازمان ها همچون دانشگاه روی آورد.
نوع شناسی مشتری و نقش آن در نوآوری در هتل ها (مورد مطالعه: هتل های اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های خدماتی نظیر هتل ها دستیابی به کارایی و سودآوری را در ارائه ی خدمات مناسب و مطلوب به مشتریان دنبال می کنند. در این میان آنهایی موفق هستند که بتوانند با خلاقیت و نوآوری، فرصت های جدید ایجاد و از فرصت های موجود به شکل نوآورانه بهره برداری نمایند. یکی از راه های دستیابی به نوآوری در خدمات بهره گیری از دیدگاه مشتری از طریق دریافت ایده ها، انتقادها، پیشنهادها و حتی شکایات و گلایه ها است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی نقش مشتریان در نوآوری در هتل ها به بررسی تاثیر انواع مشتری (شامل مشتری عادی، راضی، ناراضی، مقایسه گر و منتقد) در نوآوری ارائه خدمات می پردازد. روش تحقیق توصیفی- همبستگی و روش گردآوری داده ها پرسش نامه بوده و از پرسش نامه های استاندارد دوورگر برای بررسی نوع شناسی مشتریان و از پرسش نامه های استاندارد کامینگس و پارامیتا برای سنجش نوآوری استفاده شد. جامعه آماری کارکنان و مدیران هتل های اردبیل به تعداد 130 نفر بود. از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد هر پنج نوع مشتری در نوآوری هتل نقش مثبت و معنی داری داشته و در این میان نقش مشتریان ناراضی بیشتر است. بر اساس یافته های تحقیق پیشنهادهایی برای استفاده از نظر مشتریان بویژه مشتریان ناراضی از طریق صندوق پیشنهادات و انتقادات، استقبال از درخواست های آنها، استفاده از پرسش نامه حضوری و تعقیبی و همچنین کسب اطلاع از تقاضاها و نیازهای آنها برای اصلاح در خدمات و نوآوری در هتل ها ارائه گردد.
خلاقیت در روابط عمومی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ماهیت، تعاریف و ارتباط خلاقیت و نوآوری بررسی می شود و راهکارهای توسعه آن در روابط عمومی به روش اسنادی مورد مطالعه قرار می گیرد. روابط عمومی به دور از خلاقیت و نوآوری طی این مقاله به عنوان نهادی فاقد پویایی و گرفتار در مشکلات ناشی از روزمرگی معرفی می شود. هدف از نگارش، آسیب شناسی رشد خلاقیت و نوآوری به صورت علمی و عملی در روابط عمومی است. در این تحقیق انواع مختلف خلاقیت و نوآوری در روابط عمومی استخراج و عرصه های کاری و وظایف این نهاد ارتباطی تحت تاثیر ذهن خلاق و نوآور معرفی می شود. نقش مدیران در خلاقیت و نوآوری کارگزاران روابط عمومی به همراه پیشنهادهایی برای شیوه های رفتاری مدیران در این راستا از یافته های این مقاله به شمار می رود. مقاله حاضر بر نقش فردی و روانی کارگزار روابط عمومی در ایجاد تفکر خلاق و نوآور در خویشتن اصرار دارد و موانع فردی و روانی در کنار موانع اجتماعی را به عنوان مهمترین موانع رشد و شکوفایی خلاقیت و نوآوری در روابط عمومی معرفی می کند. نقش تفکر خلاق و نوآور در اجرای تکنیک های مختلف با هدف تهیه، تنظیم و اجرای یک برنامه منسجم و موفق روابط عمومی نیز در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های کارآفرینی سازمانیِ تأثیرگذار بر نظام بانکداری نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
77 - 103
حوزههای تخصصی:
پیاده سازی فرآیند کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری سبب ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و خلق خدمات نوآورانه می شود. پژوهش حاضر با هدف اجرای فرآیند کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری، به شناسایی مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار بر کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری نوین می پردازد. پژوهش برحسب هدف،کاربردی و ازنظر نوع روش پژوهش، توصیفی است. اطلاعات از دو روش مطالعه اسنادی و تکنیک دلفی به دست آمده است. ابتدا ۳۰ نفر از خبرگان حوزه مورد مطالعه بر اساس رشته و مدرک تحصیلی شناسایی شدند که در نهایت 23 نفر با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب و با استفاده از روش دلفی فازی در چهار مرحله دیدگاه های آن ها استخراج و مورد پالایش قرارگرفت. بر اساس خروجی تحلیل، مؤلفه های مؤثر بر کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری کشور، شامل 4 بعدِ کارآفرینی، بانکداری نوین، کارآفرینی سازمانی و ارزش ها و 13 مؤلفه است. یافته ها نشان می دهد بی شترین میزان موافقت خبرگان در بعد کارآفرینی: خلق، اجرا و بهره برداری از ایده، در بعد کارآفرینی سازمانی: افراد، نوآوری، اهداف، ساختار و محیط، در بعد بانکداری نوین: فناوری اطلاعات، مهارت نیروی انسانی، تنوع خدمات و در بعد ارزش ها: ارزش های حاکم بر جامعه و سازمان می باشند. مؤلفه های شناسایی شده قادر است زمینه کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری نوین را فراهم نموده، عملکرد آن ها را بهبود ببخشد. و بانک ها را قادر سازد تا موقعیت خود را در فرایند کارآفرینی سازمانی مورد ارزیابی قرار دهند.
نقش هوش و سرمایه انسانی بر کارایی تولید محصولات با فناوری پیشرفته و پیچیدگی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصاد صنعتی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
59 - 74
حوزههای تخصصی:
صنایع با فناوری پیشرفته عامل مزیت رقابتی میان کشورها محسوب می شوند. فناوری از جنس دانش است و پیچیدگی اقتصادی یک جامعه وابسته به حجم بالای دانش افراد آن جامعه می باشد که در محصولات تولید شده توسط آنها تجلی می یابد. افراد با دانش و مهارت یا همان سرمایه های انسانی با یکدیگر تعامل کرده و دانش خود را با هم ترکیب می کنند تا محصول(خروجی پربازده) تولید کنند. شاخص معتبر سرمایه انسانی هوش است که با نوآوری درارتباط است. بنابراین هدف پژوهش بررسی ضریب هوشی ملی، نوآوری، موفقیت تحصیلی و تغذیه به منزله زیرساخت هایی است که گمان می رود بخشی از کارایی ملل را در تولید محصولات با فناوری پیشرفته توضیح دهند. به این منظور شاخص های کمی زیرساخت های هوش ملی و تغذیه در مرحله اول به عنوان ورودی اولیه، و نوآوری و موفقیت تحصیلی به عنوان خروجی برای ورودی های اولیه در نظر گرفته می شود. در مرحله دوم نوآوری و موفقیت تحصیلی به عنوان ورودی و تولید فناوری پیشرفته به عنوان خروجی نهایی یک مدل شبکه، از نوع سری تحلیل پوششی داده ها برای 23 کشور منتخب، با استفاده از داده های گردآوری شده از مراجع رسمی بین المللی، درنظرگرفته می شود. نتایج تفاوت کارایی کشورهای منتخب در تولید محصولات با فناوری پیشرفته را نشان می دهد و وزن هریک از زیر ساخت ها را نیز برآورد می کند. یافته ها نشان می دهند بیشترین وزن/ اهمیت مربوط به زیرساخت هوش ملی و تغذیه است که با ارتقاء این دو زیرساخت درکشورهای مورد پژوهش می توان به حداکثر شدن تولید فناوری پیشرفته دست یافت.
بررسی تأثیر تکنولوژی، نوآوری و جهانی سازی بر نابرابری درآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۹)
221 - 257
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر تکنولوژی، نوآوری و جهانی سازی بر نابرابری درآمدی در سه گروه از کشورهای با درآمد پایین (19 کشور)، درآمد متوسط (63 کشور) و درآمد بالا (41 کشور) طی دوره زمانی سال 2008 تا 2019 با استفاده از رگرسیون چندکی در داده های تابلویی می باشد. برای رسیدن به هدف فوق از شاخص ضریب جینی به عنوان معیاری از نابرابری درآمدی، شاخص تکنولوژی و نوآوری و زیر شاخص های آن شامل شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاخص مهارت های فناوری، شاخص تحقیق و توسعه، شاخص ظرفیت صنعتی و شاخص دسترسی بخش خصوصی به منابع مالی و همچنین از شاخص جهانی سازی اقتصادی و زیر شاخص های آن شامل جهانی سازی تجاری و جهانی سازی مالی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تکنولوژی و نوآوری در تمامی دهک های مربوط به هر سه گروه درآمدی دارای تأثیر منفی و معنادار در جهت کاهش نابرابری درآمدی است. شاخص جهانی سازی اقتصادی در کشورهای با درآمد پایین، در دهک های پایین دارای تأثیر مثبت و معنادار و در دهک های میانی و بالا دارای تأثیر منفی و معنادار بر نابرابری درآمدی است. این در حالی است که این شاخص در کشورهای با درآمد متوسط و بالا در تمامی دهک ها دارای تأثیر منفی و معنادار بر نابرابری درآمدی می باشد. با توجه به نتایج پژوهش به سیاست گذاران به ویژه در کشورهای با درآمد پایین پیشنهاد می شود که توجه به تکنولوژی و فناوری و سرمایه گذاری در این حوزه را در اولویت قرار دهند. از سوی دیگر با توجه به نتایج جهانی سازی، سیاست گذاری در این حوزه بایستی با توجه به ساختار اقتصادی کشورها انجام گیرد. طبقه بندی JEL : O3 C23، F6، D31
بررسی رابطه استفاده از تکنولوژی آموزشی با خلاقیت و نوآوری دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
102 - 76
امروزه در نظام های آموزشی، تکنولوژی به مثابه عنصر بنیادین برای بهبود فرآیند آموزش و یادگیری دانشجویان پنداشته می شود. به نحوی که استفاده از فناوری های آموزشی منجر به پیامدهای مثبت گوناگون برای یادگیرندگان می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه استفاده از تکنولوژی آموزشی بر خلاقیت و نوآوری دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه کردستان است. روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری، شامل دانشجویان رشته علوم تربیتی در دانشگاه کردستان اعم از دانشجویان کلیه مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در سال تحصیلی 1401-1400 بود و با حجم 620 نفر و نمونه ای به حجم 235 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام گرفت. روایی همگرایی و پایایی ابزار پژوهش نیز با استفاده از مدل اندازه گیری مدل معادلات ساختاری PLS 3 تأیید گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 26 صورت گرفت و جهت برازش مدل اندازه گیری از مدل معادلات ساختاری SmartPLS 3 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین استفاده از تکنولوژی آموزشی با خلاقیت و نوآوری دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه کردستان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از مدل نشان داد که متغیر تکنولوژی آموزشی توانسته (%57) از تغییرات خلاقیت و نوآوری را تبیین نماید. منابع آموزشی با بیشترین ضریب استاندارد شده بتا (911/0) در رتبه اول قرار دارد. همچنین رتبه دوم مربوط به متغیر شرایط آموزشی با ضریب استاندارد شده بتا (904/0) است. چنانکه بهتر است که پژوهشگران آینده برای درک عمیق تر از موضوع، چنین پژوهش هایی را بر روی دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی انجام داده و میزان تأثیر آن را با سایر رشته ها مقایسه کنند. بر اساس این نتایج این نکته کلیدی استخراج گشت که هر کدام از مؤلفه های تکنولوژی آموزشی به روشی خاص اذهان یادگیرندگان را در جهت مسیرهای متناسب با رویکرد های خلاقانه و نوآورانه سوق داد.
تاثیر دوگانه فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند توسعه اقتصای و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
یک وفاق کلی در ادبیات وجود دارد که فناوری ها اثر گسترده بر توسعه اقتصادی و اجتماعی دارند. این گرایش سبب شده تا اقدامات گسترده ای برای بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهت اهداف توسعه ای مانند رشد اقتصادی، تولید ثروت، توزیع ثروت، کاهش فقر، بسط فرصت های آموزشی، ترویج خدمات بهداشتی و دسترسی به خدمات عمومی/دولتی صورت گیرد. به همین سبب، این مقاله به تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پرداخته است. ابتدا بر اساس یک پشتوانه نظری استدلال می شود که رسانش یا ارتباطات بنیان تغییر و توسعه جامعه بشری است، از این رو توسعه فناوری های نوین بیش از فناوری های دیگر با پیامدهای توسعه ای همراه است. سپس بر اساس شواهد تجربی و آمارهای قابل دسترس در خصوص نفوذ و گسترش فناوری های دیجیتالی در جهان کنونی، استدلال می شود که این فناوری ها به دلیل شدت و سرعت بخشی زیاد در فرایند ارتباطات دارای پیامدهای توسعه ای گسترده ای است. در پایان، با الهام از نظریه فرگوسن و با استناد به شواهد و مطالعات نتیجه می گیرد که هرچند فناوری اطلاعات و ارتباطات به ظاهر دارای اثرات مثبت توسعه ای اند که غالبا توسط هواداران در ادبیات تاکید می شود، ولی گسترش آنها، همانند فناوری های دیگر، دارای آثار جانبی اجتماعی و محیطی است که ریشه در ساختار این صنعت، ساختار اجتماعی نابرابر و شکل گیری گروه های تبهکار دارد.
نوآوری های علامه سید محمد حسین فضل الله در تفسیر من وحی القرآن(با مطالعه موردی سوره جمعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
قرآن فرازمانی است و تفسیر آن نیاز به روزآمدی و تحول دارد. روایات واصله نیز، ارائه تفاسیر نو از آیات را تأیید می کند. بر این اساس، بررسی نوآوری های مفسرین قرآن، ضرورتی عصری است که توسعه و رشد علوم اسلامی را در پی دارد. هدف این نوشتار، معرفی نوآوری های علامه سید محمد حسین فضل الله در تفسیر «من وحی القرآن»، با تمرکز بر سوره ی جمعه است. روش این پژوهش کیفی است و مسئله پژوهش این است که سید محمد حسین فضل الله چه نوآوری هایی در تفسیر«من وحی القرآن» دارد و این نو آوری ها با توجه به سوره مبارکه جمعه چگونه قابل تطبیق و طبقه بندی است؟ تفسیر «من وحی القرآن» تفسیری نوآور است و مطالعه موردی سوره جمعه حاکی از نگاه نو و متفاوت فضل الله در تفسیر او از قرآن کریم است. نوآوری های علامه فضل الله در تفسیر «من وحی القرآن» در پنج بخش ادبی، روشی، گرایشی، روایی و علوم قرآنی بررسی می شود. نتیجه پژوهش این که نوآوری های فضل الله در بخش ادبی (مباحث دستور زبانی و بلاغی) شامل پرداختن به نکات بلاغی بی سابقه (و عدم اهتمام بر نکات دستوری و لغوی) و ارائه تفسیری متناسب با سیاق، به همراه تقسیم بندی های سیاقی نوین؛ در بخش روشی، شامل روش استیحایی؛ در بخش گرایشی، شامل ارائه تفسیری اجتماعی_تربیتی به انضمام نقد و تحلیل اجتماعی_تاریخی؛ در بخش روایی، شامل نقد محتوایی_متنی روایات شأن نزول است. در بخش علوم قرآنی ضمن بی اعتنایی به برخی از مباحث علوم قرآنی نظیر قرائات، با در نظر گرفتن فضای نزول آیات (مکی_مدنی)، به نوآوری هایی دست یافته است.
ارتباط اقتصاد سایه و فساد با نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
Undoubtedly the ability to innovate and successful product marketing is one of the most important factors in the global competitiveness of economies over the next decade. In other words, innovative activities are a key factor in economic progress and prosperity, as well as a potential factor in meeting global challenges in the economic and social spheres. Therefore, identifying and strengthening the grounds for creating innovation must be studied that have been addressed in this research. The subject of this study is to investigate the effect of shadow economy and corruption on innovation in Iran in the period (2017-1997) using the approach of least partial equations in PLS software. The results of this paper show the positive relationship between the shadow economy and innovation and the positive effect of corruption on innovation. This result is not unexpected, the results of some studies have shown that economic agents are able to take advantage of the bureaucratic structure. Other results of this study have been the negative impact of government size, and democracy on innovation in the period under study in this study. In addition, the results in this article examined the causes and effects of corruption.
فقه پویا (سیاسی)و کارآمد، قلمرو نوآوری امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
امام خمینی با نگاهی عمیق و جامع به اسلام و فقه تاثیر بنیادی در جامعه ایجاد نمود و با نگاهی نو و نوآورانه به فقه جامعه را به قله سرافرازی و عزت رهنمون ساخت. امام با نگاه حداکثری به دین و تحقق کامل فقه به دنبال اداره معقول دنیای مردم بود. ایشان از آغاز نهضت در آرزوی تهیه و تدوین طرح جامع برنامه حکومت اسلامی و برنامه عملی مسلمانان بر اساس رساله فقیه بود. ایشان فقه را تئوری واقعی و کامل اداره انسان می داند و بر این باور بود که فقه شیعه، غنی ترین فقه هاست که با زحمات طاقت فرسای علمای شیعه درست شده است. فقه از منظر ایشان شامل تمام ابعاد زندگی انسان است و جامعیت دارد. امام ضمن اعتقاد به فقه پویا و داشتن ویژگی های لازم آن، فقه را دریای بی پایان می داند که به درستی و راحتی می تواند پاسخگوی مدیریت جامعه باشد. لذا ایشان فقه اسلام را قابلیت انطباق با تمام مقتضیات و مسائل مستحدثه دانسته و آشنایی به شرایط جهانی و آگاهی کامل از زمان و خصوصیات صدور روایات و توجه به به نقش زمان و مکان را در اجتهاد را لازم می داند. امام ضمن پاسخگویی و به روز بودن و جامعیت فقه معتقد است که فقه ضامن رشد و مصلحت ملتها است.
دامنه و تنوع نوآوری ها در راهبردهای پژوهشیِ محققان مؤسسات سیاست پژوهیِ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعات سیاست پژوهی و تصمیم سازی می تواند سهم مهمی در توسعه سیاست های نظام ملی نوآوری با هدف افزایش کارایی واثربخشی این نظام خصوصا در کشورهای در حال توسعه داشته باشند. پرسش این است که سطح و دامنه راهبردهای نوآورانه اعمال پژوهشی و تحقیقات محققان در مؤسسات سیاست پژوهشی علمی، فناوری و آموزشی ایران چگونه است و چرا چنین نوآوری هایی میسر می شود و یا نمی شود. بر این اساس در پژوهش حاضر تحقیقی کیفی از نوع داده بنیاد با مشارکت محققان چند مؤسسه برای کشف تجربه های زیسته مشترک آنها انجام پذیرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که کانون اکتشاف «وضعیتی قطبی» است که محققان را بر سر دو راهی قرار می دهد. از یکسو ساختارها و نهادها وزمینه ها مانع می شوند و از سوی دیگر در نحو ه عاملیت خود محققان و ابتکارات پژوهشی آن ها نیز نارسایی هایی وجود دارد که سطح ودامنه نوآوری را پایین می آورد اما متغیرهای مداخله کننده و تعدیل کننده ای نیز هستند که می توانند این بن بست ها را باز کرده وانواع راهبردهای نوآوری را میسر بسازند. این فرایند به صورت علّی توضیح داده شده و فهرستی از نوآوری ها شناخته شده است. ساختارها عمل محققان را محدود می کنند ولی نمی توانند ابتکارات علمی خلاق آنها را بکلی از محاسبه ومعادله بیرون سازند. محققان حسب دامنه و تنوع راهبردهای نوآورانه پژوهشی خود در مؤسسات می توانند به اعمال انتقادی مهم و تغییرات نهادی وساختاری توفیق پیدا کنند.
مطالعه و تبیین تاثیر سبک شناختی یادگیری بر رفتار نوآورانه کارکنان سازمان، مورد مطالعه: صنعت فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
159 - 202
روند سریع تحولات در فضای کسب و کارها، وجود نوآوری را به نیازی مبرم برای تداوم حیات در بازارهای جهانی مبدل نموده است. حال آنکه توانایی سازمان در پیاده سازی نوآوری تا حد زیادی به میزان توانمندی، تعهد و اعتقاد کارکنان آن به مقوله نوآوری وابسته است. لذا نیروی انسانی و بروز رفتارهای نوآورانه که از رفتارهای پیچیده فردی تلقی میشود از نقشی کلیدی در تحقق و پیشبرد سیاست های نوآورانه سازمان ها برخوردارند. در تبیین رفتارکاری نوآورانه در ادبیات از عوامل گوناگونی سخن به میان آمده است. در این میان، سبک شناختی یادگیری عاملی در ایجاد تمایز افراد در نحوه تفکر و یادگیری افراد محسوب میشود که این مطالعه در پژوهشی پیمایشی و مدلی مفهومی و محقق ساخته به بررسی ارتباط میان سبک های یادگیری و رفتارکاری نوآورانه با در نظر گرفتن متغیرهای تعدیل کننده سن، تحصیلات و سمت سازمانی پرداخته شد. داده های این پژوهش شامل 950 پرسشنامه معتبر است. در بررسی صحت فرضیات از تحلیل رگرسیونی خطی و ابزار SPSS و Minitab استفاده شد. نتایج نشان می دهد ارتباطی میان سبک یادگیری واگرا و بروز رفتار نوآورانه وجود ندارد، همچنین سبک یادگیری همگرا با ابعاد کشف و حمایت از ایده از رفتار نوآورانه در ارتباط بوده و بر پیاده سازی ایده تاثیرگذار نیست و سبک یادگیری انطباق یابنده نیز دارای ارتباط قوی با بعد حمایت از ایده است. همچنین از میان متغیرهای تعدیل کننده، عامل سمت سازمانی تنها بر پیاده سازی ایده تاثیرگذار است، همچنین سن و تحصیلات بر کشف و حمایت از ایده تاثیرگذارند. مطابق با مرور ادبیات ارتباط میان سبک یادگیری و رفتار نوآورانه کاری در مطالعات مرتبط با نوآوری سازمانی بسیار نادر است، لذا این پژوهش می تواند به غنی سازی مطالعات حول این مفهوم و کاربرد آن در ارتقا سطح نوآوری سازمان ها مفید واقع شود.
شناسایی ارتباط میان سبک شناختی تصمیم گیری و رفتار کاری نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه سیر تحولات در سازمان های کنونی از غلبه روند های جدید بر فضای کسب وکارها حکایت دارد که در آن نوآوری عامل اصلی پیشرفت و رقابت پذیری تلقی می شود. در این میان کارکنان به عنوان آغازگران فرآیند نوآوری، از نقشی مهم در پیشبرد و اجرای سیاست های نوآورانه در سازمان ها برخوردارند. سبک های شناختی عامل ایجاد تمایز در افراد بوده و نوآوری نیز حاصل دارا بودن بینش حل مسئله است، لذا در این پژوهش در روشی پیمایشی ارتباط میان اجزای سبک شناختی تصمیم گیری (مدل کرتون شامل 3 بعد اصالت، کارایی و سازگاری با قوانین) با رفتار کاری نوآورانه (مفهومی چندبعدی شامل اجزای کشف، تولید، حمایت و پیاده سازی ایده) در مدلی مفهومی و محقق ساخته با در نظر گرفتن متغیرهای سن، جنسیت و سمت سازمانی به عنوان متغیرهای تعدیل کننده بررسی گردید. داده های این پژوهش شامل 950 پرسشنامه معتبر بوده که در میان کلیه کارکنان شرکتی دانش بنیان توزیع شد. همچنین در بررسی صحت فرضیات از تحلیل رگرسیونی خطی و ابزار SPSS V27 و Minitab-V20 استفاده گردید. نتایج نشان می دهند ارتباط میان اجزای سبک تصمیم گیری و دو بعد از رفتار نوآورانه (کشف و تولید ایده) برقرار است. همچنین میان ابعاد اصالت با تولید ایده و کارایی با پیاده سازی ایده ارتباط وجود دارد. ویژگی های سن، جنسیت و سمت سازمانی نیز بر ارتباط میان سبک تصمیم گیری و رفتار نوآورانه تأثیرگذارند. مطابق با مرور ادبیات ارتباط میان سبک تصمیم گیری و رفتارنوآورانه کاری در مطالعات مرتبط با نوآوری سازمانی مطابق با رهیافت این پژوهش نبوده لذا این پژوهش می تواند به غنی سازی مطالعات کمک نماید.
الگوی نوآورانه بانکداری اجتماعی مبتنی بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
121 - 149
توسعه زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و تجهیز کشورها به منابع اطلاعاتی و ارتباطی برخط، بانک ها را با توجه به جایگاه استراتژیکی که در صنعت مالی دارند، در سال های اخیر از فضای سنتی به بستر بانکداری مبتنی بر زیرساخت های متمرکز و فرا شعبه ای سوق داده است. مفهوم بانکداری اجتماعی با تکیه بر ارتقاء فناوری و داده محوری، فضای جدیدی را در اختیار صنعت بانکداری کشور قرارداده که در این پژوهش شناسایی شاخص های مؤثر بر فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال مدنظر قرار گرفته است. پژوهش حاضر، از حیث هدف کاربردی بوده و در پژوهش های کیفی-کمی دسته بندی می گردد. جهت شناسایی شاخص های مؤثر بر فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال با استفاده از مرور جامع ادبیات و پیشینه پژوهش و روش دلفی، از نظرات اساتید حوزه مدیریت تکنولوژی و نوآوری، مدیران و کارشناسان خبره صنعت بانکداری کشور استفاده شده است. همچنین برای بررسی برازش مدل نظری پژوهش، روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS مورداستفاده قرار گرفته و با تحلیل عاملی 36 شاخص در قالب 6 عامل کلیدی در زمینه فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال شناسایی و تأیید گردید. نتایج نشان دهنده آن است عوامل کلیدی قوانین و سیاست ها، رویکرد نوآورانه، امنیت، ساختار صنعت بانکداری، عوامل اجتماعی و زیرساخت تحول دیجیتال به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارائه الگوی نوآورانه بانکداری اجتماعی مبتنی بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران داشته که مدیران ارشد و سیاست گذاران صنعت بانکداری می بایست در جهت تقویت این عوامل بکوشند.
تأثیر مدیریت استراتژیک منابع انسانی با قابلیت نوآوری بر عملکرد نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
245 - 264
سازمان های دولتی و خصوصی، برای توسعه، رشد و پایداری در عرصه رقابتی امروز به مدیریت راهبردی منابع انسانی و نوآوری سازمانی نیاز دارند تا در قالب آن بتوانند پاسخگوی نیازها و خواسته های مشتریان خود باشند. به علت وجود تحولات اخیر در دانشگاه ها، بررسی ارتباط میان مدیریت راهبردی منابع انسانی، عملکرد نوآوری و قابلیت نوآوری بیش از پیش اهمیت می یابد. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت راهبردی منابع انسانی بر عملکرد نوآوری با نقش میانجی قابلیت نوآوری در دانشگاه هوایی شهید ستاری است. پژوهش حاضر از لحاظ روش، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و روایی محتوایی پرسشنامه ها با استفاده از نظرات خبرگان این رشته و نظر اساتید محترم تأیید شد، پایایی پرسشنامه نیز بر روی نمونه 30 نفری با استفاده از آلفای کرونباخ با مقدار ضریب 907/0 تأیید شد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان در دانشگاه هوایی شهید ستاری به تعداد 350 نفر بوده که با استفاده از فرمول جامعه محدود کوکران، از این میان، 183 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری توسط نرم افزار SPLS و آزمون کلموگروف و اسمیرنف انجام شد. لازم به ذکر است که مقدار شاخص برازش برابر 637/0 شده است. یافته ها حاکی از آن است که مدیریت راهبردی منابع انسانی بر عملکرد نوآوری از طریق نقش میانجی قابلیت نوآوری؛ مدیریت راهبردی منابع انسانی بر قابلیت نوآوری؛ مدیریت راهبردی منابع انسانی بر عملکرد نوآوری، و قابلیت نوآوری بر عملکرد نوآوری تأثیر مثبت و معناداری دارد. در نهایت پیشنهاد شد مدیریت منابع انسانی در سیاست گذاری ها و اقدامات خود، جانب احتیاط را کنار گذاشته و انجام ابتکارات متهورانه نظیر جذب مبتنی بر شایستگی، جبران خدمات نوآورانه و تشویق، مدیریت عملکرد نتیجه محور و توانمندسازی سرمایه های انسانی را سرلوحه ی کار خود قرار دهد به نحوی که زمینه برای خلاقیت و نوآوری فراهم شود و به برنامه های توسعه قابلیت های نوآوری به منظور توسعه خدمات نوین و ارائه برنامه هایی به منظور ایجاد دانش جدید بر اساس دانش موجود توجه نمایند.
رشد اقتصادی با استفاده از استراتژی اقیانوس آبی
رشد بالاتر، هدف اصلی شرکت ها، دولت ها و جوامع است. سیاست های اقتصادی اغلب در تلاش برای رسیدن به این هدف، شرکت هایی با اندازه مشخص که در صنایع خاصی کار می کنند و بر روی فعالیت های کسب و کار خاصی تمرکز دارند، را هدف قرار می دهند. این رویکرد به سیاستگذاری، کاستی های قابل توجهی دارد و به نظر می رسد در افزایش رشد اقتصادی به طور کامل موثر نیست. ما یک روش جدید برای سیاستگذاری را نشان می دهیم که ناشی از دیدگاه کارآفرینی است. این رویکرد به بررسی چارچوب استراتژی کسب و کار موفق - استراتژی اقیانوس آبی - برای کشف شرایط لازم برای رشد بالا می پردازد. ما بر روی داده های تجربی برای دو مورد کسب و کار موفق با رشد بالا یعنی آهوی اسلونی و Amazon. com، آزمایش انجام می دهیم. نتایج به دست آمده فاصله بین سطح سیاست های کلان اقتصادی برای دستیابی به رشد بالاتر و سطح رشد خرد کسب و کار را نشان می دهد. یافته ها نشان دهنده یک تغییر در تمرکز سیاست های اقتصادی از شرکت های با اندازه خاص، صنایع و فعالیت های کسب و کار خاص به تعاون و همکاری بین شرکت های با اندازه های مختلف، نوآوری ارزش و ایجاد بازارهای بلامنازع است.
بررسی تأثیر فعالیت های مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی بر نوآوری در مراکز رشد و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۴
249 - 277
امروزه با تغییر فضای رقابت، کشورهایی موفق هستند که دانش بیشتری دارند و مدیریت دانش و فعالیت های منابع انسانی دانش محور در سازمان ها به ویژه در شرکت های دانش بنیان که خود پایگاه هم افزایی علم، فن و ثروت هستند، اهمیت ویژه ای یافته است. پژوهش کاربردی حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر فعالیت های مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی بر نوآوری با استفاده از روش تحقیق توصیفی پیمایشی به اجرا درآمده است. جامعه آماری، کارکنان شرکت های مستقر در مراکز رشد و فناوری بوده و با استفاده از فرمول کوکران 120 نفر از نمونه های آماری به پرسشنامه ها پاسخ دادند. پایایی پرسشنامه با پایایی ترکیبی بیش از 0/6 و ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0/892 مورد تأیید قرار گرفت. روایی آن نیز با روایی محتوا و روایی همگرا با معیار میانگین واریانس مربوط به سازه ها که بیش از 0/4 بود، مورد تأیید قرار گرفت. درنهایت مدل مفهومی پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار PLS برازش شد و نتایج نشان داد عوامل متعدد در زیرمجموعه مدیریت دانش اعم از اقدامات سرپرستی، جبران خدمت دانش محور، مکانیسم یادگیری و اقدامات فناوری اطلاعات بر نوآوری تأثیر دارد. ضمن این که معنی دار بودن تأثیر عواملی از قبیل حفاظت دانش، مدیریت استراتژیک دانش و شایستگی، استخدام دانش محور، آموزش و توسعه دانش محور، ارزیابی عملکرد دانش محور و سازماندهی کار بر نوآوری مورد تأیید قرار نگرفت.
تأثیر رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب بر رشد پایدار کسب وکار: نقش میانجی نوآوری
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
338 - 355
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب بر رشد پایدار کسب وکار با نقش میانجی نوآوری انجام شده است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران و کارشناسان شرکت شیر پگاه تهران بوده و حجم نمونه، بر اساس جدول مورگان و کرجسی، به تعداد 207 نفر تعیین شد. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی ساده بوده و گردآوری داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظرات خبرگان و پایایی آن، توسط آلفای کرونباخ تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS صورت گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب، هر دو، بر نوآوری و رشد پایدار کسب وکار در شرکت شیر پگاه تأثیر معناداری دارند و نوآوری در تأثیر رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب، بر رشد پایدار کسب وکار، نقش میانجی دارد. بر اساس یافته های پژوهش، شرکت ها می توانند بر روی شیوه های کیفیت استراتژیک، تعهد رهبری، مدیریت کارکنان، بهبود مستمر، فرهنگ کیفیت شرکت و تمرکز بر نیازهای مشتری متمرکز شوند؛ زیرا این امر آن ها را قادر می سازد تا به سطح بالایی از نوآوری بهره برداری و اکتشافی و رشد پایدار کسب وکار دست یابند. چراکه باوجود این که رشد تجاری و انجام نوآوری اکتشافی آسان نیست و منابع زیادی برای یادگیری سازمانی نیاز دارد، اما بهره برداری از توانایی های موجود ممکن است منجر به مزیت رقابتی پایدار نشود. اصالت/ارزش افزوده علمی: مفهوم رویکرد استراتژیک کیفیت از اصول کلی مدیریت کیفیت فراگیر حاصل شده است و تأثیر قابل توجهی بر عملکرد پایدار کسب وکار دارد. نوآوری نیز به عنوان مهم ترین گزینه استراتژیک شناخته شده است که می تواند توانایی سازمان را به طور قابل توجهی در جهت پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر مشتریان و تغییرات فناوری و حفظ عملکرد رقابتی افزایش دهد. با توجه به شکاف تحقیقاتی که در مطالعات پیشین وجود داشته است، این پژوهش به بررسی تأثیر رویکرد استراتژیک به کیفیت و ظرفیت جذب بر رشد پایدار کسب وکار با نقش میانجی نوآوری در صنعت لبنیات پرداخته است.
بررسی تأثیر مدیریت دانش در عملکرد و وفاداری کارکنان با نقش تعدیل گری نوآوری (نمونه پژوهش: کارکنان شرکت پتروشیمی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
75 - 109
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر مدیریت دانش و تسهیم دانش بر عملکرد و وفاداری کارکنان با نقش تعدیل گری نوآوری در شرکت پتروشیمی تبریز پرداخته می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از کارکنان شرکت پتروشیمی تبریز، تحت مالکیت شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران بوده که دارای 941 کارمند رسمی می باشد؛ که از این تعداد، حدود 160 نفر به عنوان نمونه براساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به گویه های پرسشنامه پاسخ دادند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از مطالعات محققان بوده است. جهت سنجش روایی پرسشنامه از روایی صوری با استفاده از نظر خبرگان و روایی محتوای آن با شاخص روایی محتوای نسبی با تکیه بر نظرات 10 نفر از خبرگان آگاه به موضوع پژوهش و پایایی یا اعتبار آن نیز با کمک آزمون ضریب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب مورد تأیید قرار گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس. تجزیه و تحلیل شدند. بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که مدیریت دانش با ضریب 206/20 بر عملکرد کارکنان و با ضریب 807/19 بر وفاداری کارکنان تأثیر معناداری دارد؛ علاوه بر این نوآوری به عنوان تعدیل گر توانسته با ضریب 936/3 رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد کارکنان و با ضریب 468/2 رابطه بین مدیریت دانش و وفاداری کرکنان را تعدیل نماید. بنابراین نتایج نشان دادند که مدیریت دانش نقش عمده ای در عملکرد و وفاداری کارکنان داشته و نوآوری نیز قادر است این رابطه را تعدیل کند. فلذا در این راستا پیشنهاد می گردد مدیران با مدیریت دانش و تسهیل اشتراک آن و بکارگیری روش های نوآورانه در سازمان زمینه را جهت افزایش وفاداری کارکنان مهیا ساخته و به بهبود عملکرد سازمان کمک کنند.