مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
سیاست خارجی
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
119 - 146
حوزههای تخصصی:
واکنش رهبران سیاسی به دنیاگیری ویروس کووید 19، آزمونی جدید در عرصه بین الملل به شمار می رود و نحوه تصمیم گیری سیاستمداران در شرایط گسترش این بیماری، می تواند موجب تغییراتی در سیاست خارجی کشورها و سیاست بین الملل باشد. در همین حال در مطالعه بحران های جهانی، که مستلزم واکنش سریع و مستقیم رهبران است از آن حیث که مطابق نظریات تصمیم گیری، رفتار اشخاص، افراد یا گروه هایی که در کادر تصمیم گیری و تدبیر بحران فعالیت می کنند بیشتر مورد توجه قرار می گیرد، می توان دستاوردهای نظری و عملی بیشتری را برای تحلیل روابط بین الملل ارائه داد. از دیدگاه نظریه «پلی هیوریستیک» که به سازوکارهای شناختی مورد استفاده تصمیم گیرندگان در هنگام اخذ تصمیمات پیچیده سیاست خارجی اشاره دارد، رهبران و تصمیم سازان، دستاوردها و خسارات را به صورت سیاسی و نه اقتصادی می سنجند. مطابق این نظریه، تصمیم گیران در زمان تصمیم گیری، از سویی به رد بدیل هایی که برای آنان از منظر بقای سیاسی غیرقابل پذیرش است می پردازند و از سوی دیگر، بدیل های خود را از زیرمجموعه بدیل های باقیمانده با ملاحظه افزایش منافع و کاهش خطرات انتخاب می کنند. این مقاله با بهره گیری از آموزه های نظریه پلی هیوریستیک و با روش تحلیل روند و تحلیل پسارویدادی، نشان داده است که تصمیم سازان جمهوری اسلامی ایران در بحران کرونا، چگونه می کوشند تا خود را از انزوا و دیگر پیامدهای حاصل از تحریم های آمریکا خارج کنند و این تصمیم گیری ها در شرایط کرونا چه تضمن ها و پیامدهایی در آینده سیاست خارجی ایران دارد.
ایران و چندجانبه گرایی راهبردی مبتنی بر دیپلماسی علم: مطالعه ی تطبیقی حضور ایران، ترکیه، عربستان و مالزی در سازمان های بین المللی علم و فناوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۹
121 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی بهره برداری کشورهای اسلامی ایران، ترکیه، عربستان و مالزی از سازمان های بین المللی حوزه ی علم و فناوری و ظرفیت ها و فرصت های مغفول مانده ی ایران در این حوزه است. در این راستا ابتدا مهم ترین سازمان های بین المللی در حوزه علم و فناوری، در بُعد منطقه ای و جهانی، شناسایی شده و میزان حضور و بهره برداری کشورهای مذکور با ایران مقایسه گردید. در این نوشتار مصاحبه و تحلیل نظرات خبرگان حوزه علم و فناوری نشان می دهد هرچند به لحاظ کمّی حضور ایران در فرآیندهای چندجانبه بین المللی این حوزه سطح قابل قبولی دارد، اما به لحاظ کیفی مطلوب نیست. مهم ترین دلیل این امر، کمبود نیروی انسانی دارای مهارت در حوزه ی همکاری های بین المللی علم و فناوری و سطح پایین دانش تخصصی فعالان این حوزه است. عضویت ایران در نهادهای بین المللی غالباً به صورت غیرمتمرکز بوده و نمایندگان ایرانی از حضور یک دیگر اطلاع ندارند و نمی توانند از تجارب و ظرفیت های موجود حداکثر استفاده را ببرند. ناهماهنگی و عدم هم سویی نمایندگان حاضر در این سازمان ها بسیار جدی است. از چالش های اصلی حضور نمایندگان در نهادهای بین المللی می توان به مواردی هم چون: تعامل با سازمان های اصلی متولی ازجمله وزارت امور خارجه، عدم جدیت سایر سازمان ها در تعاملات خود، عدم شفافیت قوانین داخلی و عدم اشراف بر قوانین و حقوق بین المللی اشاره کرد.
مبانی فرانظری در مناظرات تمدنی روابط بین الملل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۰
127 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین چگونگی صورت بندی مناظره ی تمدنی در روابط بین الملل است. در این راستا، این که دو طیف اصلی فعال این مناظره، صورت بندی مباحث خود را بر چه مبانی فرانظری ای استوار ساخته و به تناسب آن، چه احکام و گزاره های نظری و تمدنی را در روابط بین الملل وارد کرده اند، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند وجود دو نوع مبانی فرانظری به ویژه در بعد هستی شناختی نسبت به تمدن سبب شده است که دو طیف نظریه های تمدنی در روابط بین الملل را شاهد باشیم. طیف نخست، تمدن را به عنوان یک وضعیت، ابژه یا پدیده ی عینی می دانند و طیف دوم تمدن را به مثابه یک فرایند، سوژه و پدیده ی گفتمانی در نظر می گیرند. هر یک از این خوانش های تمدنی، خروجی های مختلفی در تحلیلِ نظام بین الملل، سیاست خارجی، امنیت و ... در پی دارند.
بازخوانی مقایسه ای سطح تحلیل سیاست خارجی در خاورمیانه از منظر نظریه های روابط بین الملل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای سطح تحلیل سیاست خارجی در خاورمیانه از منظر نظریه های روابط بین الملل با تاکیدبر نظریه ی گفتمان است. دراین راستا با روش توصیفی-تحلیلی، مبانی و گزاره های نظریه های پساساختارگرایانه و به صورت خاص نظریات گفتمانی، نسبت میان گفتمان و تحلیل سیاست خارجی و امکانات تحلیل گفتمان در توضیح تحولات و سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه را بررسی خواهیم کرد. نتایج حاکی از آن است که نظریه های پساساختارگرا و به صورت خاص تحلیل گفتمان، با تاکیدی که بر ساخت معنایی واقعیت دارند، در تحلیل سیاست خارجی دولت ها به نقش عوامل معنایی، زبانی و گفتمانی توجه می کنند؛ لذا چه به لحاظ نظری و چه در توضیح تحولات عملی و عینی خاورمیانه و سیاست خارجی کشورهای این منطقه، در مقایسه با نظریه های جریان اصلی روابط بین الملل، امکانات بیش تری را در اختیار پژوهش گران قرار می دهند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نظریه اسلامی روابط بین الملل: گذار از نظریه های غربی
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
133 - 155
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران تحولی جدی در روابط بین الملل پدید آورد. با این تحول، نظریه های رایج در روابط بین الملل از تحلیل سیاست خارجی ایران عاجز ماندند. زیرا با پیروزی انقلاب اسلامی عنصر جدیدی به نام مذهب وارد عرصه سیاست خارجی شد. عاملی که هیچکدام از نظریه های مذکور قادر به تحلیل نقش آن نبودند. برای رفع این نقیصه از مناظره چهارم روابط بین الملل نظریه سازه انگاری متولد شد. ولیکن از آنجا که دارای مبانی غربی است قادر به تحلیل سیاست خارجی ایران در همه عرصه های روابط بین الملل نیست. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با رویکردی اسلامی، انتقادی و تجدید نظرطلب نیازمند ارائه نظریه ای بومی و اسلامی است. در این راستا، نظریه اسلامی روابط بین الملل بهترین دریچه برای تحلیل و تبیین سیاست خارجی ایران در راستای امت محوری و استقرار نظم جهانی عادلانه می باشد. این پژوهش با شناسایی اصول 14 گانه نظریه اسلامی روابط بین الملل در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که چگونه کاربست نظریه اسلامی روابط بین الملل برای تحلیل و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر است؟
بررسی عوامل تاثیر گذار بر سیاستگذاری خارجی و امنیتی آمریکا در دوران دونالد ترامپ در حوزه بین الملل
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
77 - 103
حوزههای تخصصی:
با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا شاهد تغییرات در سیاست خارجی این کشور در حوزه بین الملل بودیم یکی از عوامل داخلی موثر در پیروزی ترامپ حمایت گسترده سفیدپوستان طبقه کارگر بود که همواره در آمریکا مغفول می مانند و عامل موثر دیگر وضعیت اقتصادی موجود در آمریکا در زمان انتخابات بود. بهره برداری از شرایط نامطلوب اقتصادی و طرح شعار احیای عظمت آمریکا بخش زیادی از بدنه جامعه آمریکا را مجذوب خود نموده .بنابراین سؤال اصلی این مقاله که به روش توصیفی و تحلیلی مباشد این است که مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر سیاستگذاری خارجی و امنیتی آمریکا چیست؟ شخصیت سنجی ترامپ، ارزیابی مواضع سیاست خارجی، تحلیل نحوه تعامل وی با نهادهای سیاستگذاری خارجی و نیز تحولات درونی آنها، به عنوان فرضیه استدلال می شود که ویژگی های شخصیتی ترامپ، موجب ارتقاء جایگاه «متغیر فردی» بر دیگر عوامل تأثیرگذار سیاست خارجی آمریکا یعنی، متغیرهای سیستمی، بوروکراتیک، اجتماعی و نقشی شده است. پوپولیسم اقتدارگرایانه»، «خودشیفتگی»، «انتقام جویی» و «ناسازگاری» ویژگی های برجسته شخصیت ترامپ است که «خودمحوری» نهفته در او را آشکار می سازد؛ این ویژگی های فردی ترامپ وزن و نسبت میان نهادهای بوروکراتیک سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار داده و اینک نهادهایی کاملاً همسو با نظرات رئیس جمهور شکل گرفته است.
سیاست خارجی ایالات متحده در قبال مصر پس از کودتای السیسی
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
221 - 245
حوزههای تخصصی:
روابط استراتژیک ایالات متحده با مصر در زمان انور سادات بود که به اوج رسید و پس از مذاکرات صلح در کمپ دیوید (سپتامبر 1978) بود که همکاری های نظامی و اقتصادی مصر و آمریکا شدت گرفت و دو کشور روابط نزدیکی برقرار کردند. منافع ایالات متحده در مصر شامل تأمین امنیت اسرائیل و حفظ معاهده صلح 1979، مبارزه با تروریسم و کنترل بنیادگرایی، مقابله با توسعه نفوذ روسیه در مصر و منطقه خاورمیانه، حفظ دروازه ورود آمریکا به منطقه و رهبری آن برجهان عرب و بهبود روابط دوجانبه به منظور حفظ ثبات و توازن قدرت در منطقه و همکاری های نظامی می باشد. سؤالی که نگارندگان پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با بکارگیری نظریه واقع گرایی تدافعی درصدد پاسخ به آن برآمده اند این است که سیاست خارجی آمریکا در قبال مصر پس از روی کار آمدن السیسی چگونه بوده است و آمریکا چه اهدافی را دنبال می کند؟ در پاسخ می توان به این نکته اشاره کرد که سیاست خارجی آمریکا بهره برداری از کشور مصر در جهت منافع خود می باشد و رویکرد آمریکا دنبال کردن سیاستی دوگانه و همراه با تناقض بوده است؛ آمریکا از یک سو شعار دموکراسی خواهی می دهد از سویی دیگر به تائید دولت السیسی پرداخت چراکه اولویت اول وی تضمین ثبات و آرامش، حفظ پیمان صلح با اسرائیل و حفظ جایگاه خود در مصر است. روابط ایالات متحده و مصر باهدف حفظ ثبات منطقه، حفظ معاهده صلح بین مصر و اسرائیل 1979 و بهبود روابط دوجانبه است.
رویکرد ایران به مسئله هسته ای در دولت خاتمی با توجه به گفتمان آزادی-قانون محور وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
843 - 860
حوزههای تخصصی:
با درنظر گرفتن اینکه گفتمان به معنای درک متون در بافت اجتماعی آنها و اینکه چه کسی، چه چیزی را، به کدام مخاطب، به چه شیوه ای و چرا می گوید، وابسته بودن آن به شرایط زمانی و مکانی و تأثیر ویژگی های شخصیتی سازنده گفتمان بر نوع گفتمان شکل گرفته مشخص می شود. در پژوهش پیش رو، با توضیح درباره گفتمان دوران ریاست جمهوری خاتمی در چارچوب گفتمان کلان اسلامی پس از انقلاب، تأثیر آن بر رفتار سیاست خارجی ایران در مسئله هسته ای، بررسی شده است. روش پژوهش، تحلیل داده های ثانویه و مصاحبه است. در بخش نتیجه گیری نیز گفته می شود که مزایای رفتار ایران نسبت به مسئله هسته ای در این دوران، ممانعت از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت و بازگشت آن به دستور کار آژانس، ایجاد شکاف در جبهه ایالات متحده و اروپا و نیز امضای سه توافقنامه مهم بود. ضعف های آن نیز عبارت بود از انعطاف بیش ازحد در برخی موارد که به خواسته های حداکثری طرف مقابل منجر شد؛ بی توجهی به ایجاد اجماع داخلی در میان نهادهای قدرت در خصوص مسئله هسته ای و نیز کم توجهی به تضاد ساختاری اصول انقلاب اسلامی با غرب در این گفتمان.
مقارنه گفتمان انقلاب اسلامی و مبانی اخلاقی مسئولیت حمایت(مقاله علمی وزارت علوم)
گفتمان حمایت از مستضعفان و مبارزه برای نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان، از آرمان های منحصر به فرد انقلاب اسلامی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اولین قانون اساسی در جهان است که آرمان تحقق «سعادت انسان در کل جامعه بشری» را سرلوحه خویش قرار داده و اصول سیاست خارجی ایران را بر«نجات ملل محروم و تحت ستم» و «حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان» استوار کرده است.نظریه «مسئولیت حمایت» بر محور حقوق بشر و هدف انسان دوستانه، به منظور سازش میان حاکمیت دولت ها و ضرورت حمایت جهانی از انسان در برابر جنایات علیه بشریت ارائه شده است. در این مقاله همسویی مبانی اخلاقی مستتر در نظریه مسئولیت حمایت با گفتمان انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
جایگاه غرب آسیا در سیاست خارجی چین (2017-2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
163 - 194
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی عوامل اصلی شکل دهی به جایگاه غرب آسیا در سیاست خارجی چین از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ میلادی می پردازد. موقعیت استراتژیک چین در دهه های اخیر که به طور عمده متأثر از رشد اقتصادی و بالطبع آن توان نظامی و دیپلماتیک است، سیاست خارجی این کشور را در حوزه های مختلف دچار تحول کرده است. یکی از مناطقی که در سال های گذشته در سیاست خارجی چین مورد بازتعریف قرار گرفته است، منطقه غرب آسیا است. امروزه جمهوری خلق چین اهمیت قابل ملاحظه ای برای غرب آسیا قائل است؛ به گونه ای که جایگاه غرب آسیا در سیاست خارجی این کشور ارتقا یافته است و چین در آن منافع استراتژیکی خود را در حوزه های اقتصادی و امنیتی دنبال می کند. بر این اساس، مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که عوامل تحول تدریجی در سیاست غرب آسیا ای چین در طول سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ کدامند؟ پژوهش پیش روی با روش توصیفی-تحلیلی، به این سئوال چنین پاسخ می گوید که بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ و کاهش تدریجی ارزش استراتژیک غرب آسیا برای امریکا و افزایش اتکا اقتصاد چین به واردات سوخت های فسیلی، از عوامل اصلی تحول تدریجی سیاست غرب آسیا ای چین از اصل عدم مداخله به سیاست گسترش تعاملات اقتصادی-سیاسی است.
بنیان های محافظه کارانه در راهبرد سیاست خارجی دونالد ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
37 - 67
حوزههای تخصصی:
دونالد ترامپ بحث های زیادی را درباره معنای واقعی محافظه کاری، به خصوص در حوزه سیاست خارجی آمریکا برانگیخته است. به موازات آن، اندیشمندان محافظه کار سیاست خارجی نیز، در خصوص معقول بودن رویکرد بین المللی ترامپ عقاید مختلفی دارند. این عقاید لزوماً متناسب با دسته بندی طیف های محافظه کار در آمریکا نیستند. بر همین اساس و برای روشن شدن این مسأله، مقاله حاضر به این پرسش پرداخته است که «بازتاب مکتب محافظه کاری بر سیاست خارجی دونالد ترامپ، اساساً ناظر به چه سیاست ها و اقداماتی بوده است و خطوط اقدام و اصول بنیادین آن بر چه پایه هایی استوار است». در مقام فرضیه و پاسخ، اشاره می شود که سیاست خارجی ترامپ، الگویی جدید از محافظه کاری را در پرتو تجمیع دو طیف «محافظه کاری ملی گرایانه» و «محافظه کاری واقع گرایانه» ارائه و نمایندگی می کند که از لحاظ فلسفی، روانشناسانی و سیاسی «محافظه کار» است؛ یعنی به دنبال آن است که چیزی واقع گرایانه (برتری نظامی و پایگاه تولیدی) و آرمان گرایانه (حق حاکمیت و استثناگرایی) را حفظ و تقویت کند و همزمان، بر راهبرد «اول آمریکا»، نفی مسئولیت های بین المللی، کاستن از تعهدات نظامی در قبال متحدین و کاربستِ یک جانبه گرایی پایبند بماند. در اینجا ابعاد این موضوع به روش کیفی - تحلیلی مورد واکاوی و تجزیه تحلیل قرار گرفته است.
راهبرد سیاست خارجی ترکیه در آمریکای لاتین؛ مطالعه موردی ونزوئلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
67 - 96
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، با روی کار آمدن حزب "عدالت و توسعه" ترکیه به یک بازیگر فعال در جهان تبدیل شده است، به گونه ای که در جنبه های مختلف بین المللی، ضمن توجه به متحدان غربی خود، بیشترین میزان استقلال در تصمیم گیری را نشان داده است. از این رو در راستای تحقق "عمق استراتژیک" این کشور، سیاست های ترکیه نسبت به "آمریکای لاتین و حوزه کارائیب" نسبت به گذشته تغییر کرد و به صورتی ویژه درآمد. ونزوئلا نیز به سبب داشتن نقش محوری در زمینه های اقتصادی، انرژی و ایدئولوژی یکی از مهم ترین کشور های منطقه آمریکای لاتین است که در قرن جدید در همکاری های فرامنطقه ای پیش رو بوده است. بر این اساس صرف نظر از مخالفت های متحدان سنتی ترکیه، فضا برای همکاری های اقتصادی میان آنکارا و کاراکاس شکل گرفت. این موضوع سبب شد تا ترکیه، به ویژه در سال هایی که ونزوئلا با بحران مواجه شده، از این کشور حمایت های سیاسی نیز به عمل آورد. لذا سؤال اصلی این نوشتار «چرایی حضور ترکیه در آمریکای لاتین و به ویژه در ونزوئلا» است. فرضیه اصلی نیز بدین شکل است که ترکیه در چهارچوب «نئولیبرالیسم» در روابط بین الملل درصدد گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی در ونزوئلا و به تبع آن در منطقه آمریکای لاتین بوده است. پس از این نفوذ، آنچه آنکارا به عنوان هدفی بلند مدت اندیشیده ، نشان دادن چهره ای فعال و تاثیرگذاری سیاسی در عرصه بین الملل است.
نقش دین در تدوین قوانین آمریکا و تأثیر آن بر سیاست خارجی
قوانین در عرصه های گوناگون اجتماعی از جمله سیاست خارجی تحت تأثیر فرهنگ مدنی حاکم بر جامعه و باورهای دینی قانون گذاران و گروه های ذینفع قرار دارند. به همین منظور، این مقاله به بررسی نقش مذهب در تدوین قوانین آمریکا و تأثیر آن بر حوزه سیاست خارجی پرداخته است. سؤال اصلی نوشتار حاضر آن است که آیا دین حتی به معنای عرفی آن بر قانون گذاری در معنای عام و قوانین سیاست خارجی به طور خاص تأثیر داشته است. نویسندگان با رویکرد توصیفی-تحلیلی و استفاده از داده های کتابخانه ای در مقام پاسخگویی به سؤال مذکور برآمده اند. بررسی اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا، قوانین اساسی ایالت های مختلف آمریکا، قوانین کنگره، قوانین و سیاست های دستگاه های اجرایی، قانون آزادی های مدنی، قواعد و دستورالعمل های مرتبط با اصول حقوق بشر و آزادی های مذهبی، تدریس ادبیات و تاریخ انجیل در مدارس دولتی، انتشار و نصب ده فرمان یهوه به موسی(ع) در برخی دادگاه های ایالت ها، قوانین و اعلامیه تعهد تابعیت و منقوش بودن نام خدا بر ارز رایج این کشور، اعلامیه روز شکرگزاری، رویه های قضائی در دادگاه عالی فدرال آمریکا و حضور کشیش ها و روحانیون مذهبی در دستگاه های مختلف و رویکرد وزارت خارجه آمریکا در پیگیری امور حقوق بشر و آزادی های مذهبی مشخص نمود که علیرغم ظاهر سکولار ساختار و قوانین در آمریکا، مذهب و نگاه مذهبی در تدوین قوانین، تفسیر از آن ها و پیگیری آن ها در امور حوزه سیاست خارجی مؤثر است.
تجزیه و تحلیل جایگاه ایران در اسناد روسیه 2020-2010
حوزههای تخصصی:
از با ارزش ترین اسناد هر کشوری می توان به اسناد رسمی و دکترین های سیاست خارجی آن کشور اشاره نمود و مفاهیمی چون دکترین نظامی و سیاست خارجی آن کشور را از آن برداشت کرد. کشور روسیه هم در این مهم مثتثنی نبوده و با اهمیت یافتن قدرت هوشمند در دستور کار خود و با در نظر گرفتن بالاترین هدف خود پس از فروپاشی شوروی و بازگشت به هژمون جهانی، به بازنگری در نگارش اسناد و دکترین های سیاست خارجی خودپرداخته و با به کارگیری نگاهی متفاوت به نظام بین الملل با استفاده از گفتمان های حاکم بر سیاست خارجی خود بر مبنای واقع گرایی تهاجمی و در نظر گرفتن عواملی چون اقتصادی، نظامی، نقش نخبگان، ناسیونالیسم، ژئوپلتیک، رقابت در عرصه بین المللی توأم با ترس و یا همکاری توأم با پاداش، سیاستی متفاوت را در دستور کار خود نسبت به کشورهای شرق و غرب اعمال داشته است. جمهوری اسلامی ایران در دهه اخیر و مناسبات پیش آمده در منطقه، نقش و حضوری متفاوت را درنظام بین الملل و اسناد سیاست خارجی روسیه به خود اختصاص داده است. نگارنده در تلاش است تا در این مقاله به تبیین و تحلیل سیاست خارجی روسیه نسبت به ایران در اسناد و دکترین های روسیه بپردازد. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته و به دنبال تجزیه و تحلیل حوادث اخیر در نظام بین الملل و تأثیرات آن ها در اسناد روسیه در بازه زمانی 2020-2010 است و این که جمهوری اسلامی ایران چه نقش و جایگاهی در این اسناد داشته است.
راهبردهای ایران و ترکیه در عراق پس از سقوط صدام
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در خاورمیانه شناخته شده اند. در طی سال-های اخیر روابط ایران و ترکیه همواره آمیخته ای از تعامل و رقابت بوده است. در این میان، یکی از مسائلی که در سال های اخیر به نحوی نمایانگر بُعد رقابتی میان جمهوری اسلامی ایران و ترکیه بود، عراق و تحولات سیاسی در این کشور است. در جریان تحولات سیاسی عراق، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در بسیاری از موارد رفتار متناقضی را در قبال تحولات سیاسی این کشور در پیش گرفتند. از همین رو، هدف این نوشتار حاضر، تبیین راهبردهای جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در قبال کشور عراق و تحولات سیاسی این کشور در دوران پسا صدام می-باشد. در این راستا، نویسنده با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با رویکردی مقایسه ای، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش اساسی بوده است که جمهوری اسلامی ایران و ترکیه چه رویکردی را در قبال تحولات سیاسی عراق اتخاذ کرده اند؟ فرصیه ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می شود این است که ترکیه سعی کرده است تا با حمایت از گروه های عرب سنی و کرد، موازنه را به نفع خویش تغییر دهد. جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش کرده است تا با حمایت از گروه های شیعی و کرد، موازنه را به نفع خویش حفظ کند.
United Arab Emirates’ Armed Forces in the Federation-Building Process: Seeking for Ambitious Engagement(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
43 - 62
حوزههای تخصصی:
This research paper investigates the complex relation between United Arab Emirates (UAE) and their armed forces. While in the Seventies the process of state-making was primarily rent-driven, deeper federation-building efforts has now been focusing on modern integration among the seven armed forces. From a domestic perspective, this strategy has enhanced Abu Dhabi’s neo-patrimonial supremacy on the military system. Armed forces play also a crescent role in the new UAE foreign policy, oriented towards "ambitious engagement" through defense expenditure, cooperative security with Western powers and Nato, regional military assertiveness in the Middle East. Moreover, UAE armed forces and the domestic arena have a circular relation, since pilots and soldiers, due to their commitment abroad, have been gradually becoming vectors for UAE federal consciousness, fostering collective identity and so contributing to enhance Abu Dhabi’s political weight within Persian Gulf Cooperation Council (GCC). Through qualitative analysis, this paper problematizes the role and evolution of UAE armed forces, in a framework of complex realism.
Qatari Foreign Policy and the Exercise of Subtle Power(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
91 - 135
حوزههای تخصصی:
Small states are generally assumed to be on the receiving end of power in the international arena rather than a source of it. But from the late 1990s up until mid-2013, when Sheikh Hamad Al-Thani ruled the country, Qatar became endowed with a form of power. This form of power did not conform to traditional conceptions of “soft,” “hard,” or “smart” power but was a composite form of power that could be best described as “subtle power”. Qatari foreign policy at the time was comprised of four primary components. These included hedging, military security and protection, branding and hyperactive diplomacy, and international investments. Combined, these four foreign policy components bestowed Qatar with a level of power and influence that was far beyond its status as a small state and a newcomer to regional and global politics. This type of power was neither rooted in the attraction of norms (soft power) nor in military ability (hard power). It instead consisted of a form of often behind-the-scenes agenda setting that could be best described as subtle power
موج روانشناسی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
49 - 64
حوزههای تخصصی:
رابرت جرویس در کتاب ادراکات و سوء ادراکات در سیاست بین الملل نقطه تمرکز خود را بر مطالعات روانشناسی و عوامل تأثیر گذار روانی بر رفتار تصمیم گیرندگان سیاست خارجی قرار می دهد. این موضوع یک دیدگاه ترکیبی و انتقادی جدید در تئوری های روانشناسی است که نتایج و یافته های به دست آمده توسط بررسی ادراکات و سوءادراکات بازیگران بین المللی را به روشنی بیان می کند. همچنین این دیدگاه مسیر ارتباط میان آن ها (ادراکات و سوء ادراکات) را برای فهم این موضوع که چگونه تصمیم گیرندگان سیاست خارجی به آن پی برده و در شرایط اضطراری با آن روبرو می شوند را مورد بررسی قرار می دهد. جرویس در این کتاب به شرح ادراکات تصمیم گیرندگان در مورد جهان و دیگر بازیگران بین المللی پرداخته که چگونه این مسئله می تواند تصمیم گیرندگان را از حقایق بین المللی دور کرده و مانع رسیدن آن ها به درکی درست نسبت به آنچه هست شود. نویسنده با توجه به وقایع تاریخی بسیاری که در روابط بین الملل رخ می دهد به خوبی نشان می دهد که چگونه این علم می تواند نه تنها به شرح تصمیمات خاص تصمیم گیرندگان، بلکه به شرح رفتار، کنش ها و واکنش های دیگر بازیگران در شرایط اضطراری پرداخته و به طور کلی به بالا بردن فهم بازیگران از رفتار خود، سایر بازیگران و جهان خارج کمک شایان توجهی کند.
نقش سیاست خارجی قطر در ایجاد برند ملی و تصویرسازی مثبت از این کشور
منبع:
پژوهش ملل آبان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
74-99
مقاله حاضر در پی تبیین نقش سیاست خارجی دولت ها بخصوص دولت ها و کشورهای ذره ای در افزایش قدرت و نفوذ بین المللی شان است. بدین منظور با مطالعه و بررسی سیاست خارجی بعنوان ابزار تحقق اهداف ملی و سرچشمه آن یعنی قدرت، در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه کشورهای ذره ای همچون قطر می توانند علیرغم نداشتن قدرت سخت نظامی و قوه اجبار، سیاست خارجی خود را بگونه ای تنظیم نمایند که در راه تحقق اهداف ملی خویش قدم بردارد. در پاسخ به این پرسش، این پژوهش در بخش اول، ضمن بررسی مفاهیم موردنیاز پژوهش نظیر اهداف ملی، قدرت، سیاست خارجی و اهداف و ابزار آنان نظیر دیپلماسی، تحولات آنان در طول زمان را مورد بررسی قرار خواهد داد. در بخش دوم نیز سیاست خارجی قطر و دیپلماسی عمومی اتخاذ شده از سوی این دولت مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه-گیری می شود که دیپلماسی و سیاست خارجی قطر در جهت برندسازی و تصویرسازی ملی از این کشور در سطح منطقه و جهان سبب شده است که یک دولت ذره ای و کوچک بتواند بوسیله دیپلماسی عمومی و از طریق جلب افکار عمومی بعنوان مفهوم جدیدی از قدرت، قدرت خود را افزایش داده و اهداف ملی خود را تامین نماید.
الگوهای سیاست خارجی عربستان سعودی بر اساس سند چشم انداز 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند نفت، قبیله، پادشاه، اسلام وهابی و تعامل سنتی با ایالات متحده موجب شده است که عربستان سعودی همواره به عنوان کشوری محافظه کار و موافق وضع موجود شناخته شود. عربستان تنها کشور موجود در غرب آسیا و شمال آفریقا است که از زمان تأسیس در سال 1932 تاکنون با هیچ کودتا، انقلاب و تغییر بنیادینی مواجه نشده است. این کشور با وجود تغییرات تاکتیکی، رفتار مشابهی در سطح راهبردی در دوره های مختلف تاریخی از خود بروز داده است که شناخت آن می تواند به تحلیل، تبیین و آینده پژوهی سیاست خارجی ریاض کمک زیادی کند. در این پژوهش با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی ضمن مبنا قراردادن چشم انداز 2030 عربستان سعودی، در پی استخراج الگوهای رفتاری این کشور در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا هستیم. از این رو می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که به قدرت رسیدن نخبگان جدید حکومتی در سال 2015 و به دنبال آن اصلاحات داخلی این کشور در قالب چشم انداز 2030، چه تحولی (تغییر و تثبیت) در الگوها و روندهای سیاست خارجی عربستان سعودی ایجاد کرده است.