مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
اختلال مصرف مواد
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۵۴-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و بررسی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد مخدر بر اساس تجربه ی زیسته در بین جوانان شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی بوده است. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل افراد مقیم در مراکز اقامتی و درمانی اعتیاد شهر بجنورد بودند که 33 نفر از آن ها با روش نمونه گیری غیر احتمالی (هدفمند) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل تاثیرگذار در اختلال مصرف مواد مخدر در 5 مقوله ی اصلی شامل عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی شناسایی شد. عوامل فردی شامل 7 زیرمقوله لذت جویی، کنجکاوی، توهم قدرت افزایی، عدم آگاهی از اثرات مواد، رهایی از دردهای جسمانی و روحی، رسیدن به آرامش زودگذر و فرار از مشکلات، و نداشتن مهارت های زندگی بود. عوامل خانوادگی شامل 5 زیرمقوله خانواده ناسالم، فروپاشی و طلاق، مشکلات و تنش های خانوادگی، فقدان نظارت در خانواده، سرمایه اجتماعی پایین در خانواده و بی تفاوتی عاطفی بود. عوامل اجتماعی متشکل از 4 زیر مقوله حلقه ی دوستان ناباب، مکان زندگی، کاهش تعاملات اجتماعی، معاشرت با افراد وابسته به مواد، و سرمایه اجتماعی منفی بود. عوامل فرهنگی شامل 3 زیر مقوله بهنجار بودن مصرف، سرمایه فرهنگی پایین و کمبود اوقات فراغت، و دینداری پایین بود. نهایتا، عوامل اقتصادی شامل 3 زیر مقوله فقر و بی خانمانی، کودک کار، خستگی، و ساعات طولانی کار بود. مدل نظری بر اساس این مقوله ها ارائه شد. نتیجه گیری: با شناسایی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد و اولویت بندی و میزان تاثیرگذاری این عوامل میتوان با اقدامات و برنامه ریزی مناسب از وابستگی جوانان به مواد پیشگیری نمود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و مصاحبه انگیزشی بر خودتنظیمی ارادی در افراد دارای اختلال مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
192-171
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و مصاحبه انگیزشی بر خودتنظیمی ارادی در افراد دارای اختلال مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام مردان دارای اختلال مصرف مواد تحت درمان رباط کریم از اسفند 1399 تا خرداد 1400 بود که از بین آن ها نمونه ای به حجم 71 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد و به طور تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودتنظیمی ارادی استفاده شد. گروه های آزمایشی به مدت 10 جلسه 50 دقیقه ای تحت گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد، مصاحبه انگیزشی، و ذهن آگاهی قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت گروه آزمایش و گروه گواه در هر سه رویکرد معنادار بود و به ترتیب ذهن آگاهی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و مصاحبه انگیزشی بیشترین تأثیر را بر خودتنظیمی ارادی در افراد دارای اختلال مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت که افراد دارای اختلال مصرف مواد با یادگیری فنون مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و مصاحبه انگیزشی می توانند به خودتنظیمی ارادی بیشتری دست پیدا کنند، اما فنون ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیش از مصاحبه انگیزشی در این امر توفیق دارند.
اثربخشی درمان ریتم اجتماعی و میان فردی بر ناگویی خلقی و خودنظم دهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در مراکز سرپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
290-267
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان ریتم اجتماعی و میان فردی بر الکسیتیمیا و خودنظم دهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در مراکز سرپایی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد در مراکز سرپایی شهر خرم آباد در سال 1400 بود. از این بین، 18 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (9 نفر) و کنترل (9 نفر) قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش درمان ریتم اجتماعی و میان فردی را در 12 جلسه 45 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس الکسیتیمیا تورنتو و پرسشنامه خودنظم دهی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتری یو من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت و درمان ریتم اجتماعی و میان فردی باعث کاهش الکسیتیمیا و افزایش خودنظم دهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد شد. نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان ریتم اجتماعی و میان فردی برای کاهش مشکلات هیجانی و بهبود مهارت های خودنظم دهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد بهره برد .
مقایسه الگوهای ناهنجار شخصیت و نشانگان بالینی بیماران مبتلا به اختلال روان پزشکی و بیماران با تشخیص هم زمان اختلال روان پزشکی و اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
31 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه الگوهای ناهنجار شخصیت و نشانگان بالینی بیماران مبتلا به اختلال روان پزشکی و بیماران با تشخیص هم زمان اختلال روان پزشکی و اختلال مصرف مواد می باشد. پژوهش حاضر از نوع مقایسه ای-پس رویدادی است. برای انتخاب نمونه، از میان بیماران بستری در بیمارستان های روان پزشکی شهر تهران در سال 1398-1397، ۲۰۰ بیمار شامل ۱۰۰ بیمار مبتلا به اختلال روان پزشکی و ۱۰۰ بیمار با تشخیص هم زمان اختلال روان پزشکی و اختلال مصرف مواد، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه چندمحوری میلون ۳ و معاینه وضعیت روانی بر اساس ملاک های نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه در ارتباط با الگوهای نابهنجار شخصیت و نشانگان بالینی میلون تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته ها، توصیه می شود در مداخلات دارویی و روان درمانی اختلالات روان پزشکی و اختلالات همبود با مصرف مواد، تفاوت در الگوهای نابهنجار شخصیت و نشانگان بالینی دو گروه مورد توجه قرار گیرد. بنابراین لحاظ کردن این بعد از اختلالات، می تواند به انتخاب رویکرد درمانی جامع تری منجر شود.
اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۷
94-73
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال مصرف مواد، پدیده ای اجتماعی است و تحقیق در حوزه اعتیاد نیازمند داشتن ابزارهای بومی با پایایی و روایی مناسب است. این مطالعه با هدف ساخت و رواسازی پرسشنامه نگرش جوانان به مواد انجام شده است. روش: در این تحقیق پیمایشی، نمونه ای به حجم 510 نفر از دانشجویان 17 دانشگاه سراسر کشور و با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه های موجود، مخزن اولیه گویه ها طراحی و جهت تعیین روایی گویه ها از تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس و برای تعیین پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: از مجموع گویه های اولیه بعد از انجام تحلیل عاملی اکتشافی، 25 گویه در مدل باقی ماندند که بر روی 5 عامل (تمایل به مواد، عدم تمایل به مشارکت فعال در پیشگیری، باور نادرست به آثار مثبت جسمی مواد، عدم برخورد فعال با مصرف مواد و باور نادرست به شیوع بالای مصرف مواد) بار شدند. این 5 عامل در مجموع حدود 61% از پراکنش (واریانس) کل سازه را تبیین کردند. همخوانی درونی گویه های پرسشنامه نیز با توجه به مقدار ضریب آلفای کرونباخ (82/0) تأیید شد. بحث: حجم و تنوع شرکت کنندگان، نتایج مطلوب پایایی و روایی، و تعداد کم سؤالات پرسشنامه نسبت به سایر پرسشنامه ها، آن را به ابزار مناسبی برای سنجش نگرش جوانان نسبت به مواد تبدیل کرده است.
ساخت و رواسازی پرسشنامه نگرش جوانان به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۵۷
۱۰۷-۹۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال مصرف مواد، پدیده ای اجتماعی است و تحقیق در حوزه اعتیاد نیازمند داشتن ابزارهای بومی با پایایی و روایی مناسب است. این مطالعه با هدف ساخت و رواسازی پرسشنامه نگرش جوانان به مواد انجام شده است. روش: در این تحقیق پیمایشی، نمونه ای به حجم 510 نفر از دانشجویان 17 دانشگاه سراسر کشور و با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه های موجود، مخزن اولیه گویه ها طراحی و جهت تعیین روایی گویه ها از تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس و برای تعیین پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: از مجموع گویه های اولیه بعد از انجام تحلیل عاملی اکتشافی، 25 گویه در مدل باقی ماندند که بر روی 5 عامل (تمایل به مواد، عدم تمایل به مشارکت فعال در پیشگیری، باور نادرست به آثار مثبت جسمی مواد، عدم برخورد فعال با مصرف مواد و باور نادرست به شیوع بالای مصرف مواد) بار شدند. این 5 عامل در مجموع حدود 61% از پراکنش (واریانس) کل سازه را تبیین کردند. همخوانی درونی گویه های پرسشنامه نیز با توجه به مقدار ضریب آلفای کرونباخ (82/0) تأیید شد. بحث: حجم و تنوع شرکت کنندگان، نتایج مطلوب پایایی و روایی، و تعداد کم سؤالات پرسشنامه نسبت به سایر پرسشنامه ها، آن را به ابزار مناسبی برای سنجش نگرش جوانان نسبت به مواد تبدیل کرده است.
اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات مصرف مواد یکی از علل اصلی عوارض و مرگ ومیر در سراسر جهان است. بااین حال اطلاعات کمی در مورد اثربخشی درمان برای بیماران مبتلابه هر دو بیماری وجود دارد. همچنین درمان دارویی استاندارد عمدتاً پیامدهای منفی را نشان داده است. این پژوهش باهدف تعیین اثر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد. جامعه آماری تحقیق را افراد مبتلابه اختلال مصرف مواد با نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های منطقه 10 شهر تهران تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق 30 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از فرم مشخصات بالینی فردی، مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، پرسشنامه مقیاس خود گزارشی اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی بزرگ سالان وکسلر و همکاران (ASRS)، استفاده شد. در این پژوهش تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام گرفت، بخش اول اختصاص به یافته های توصیفی داشت که در این بخش شاخص هایی نظیر میانگین، انحراف معیار، درصد و فراوانی استفاده شد. بخش دوم مربوط به یافته های استنباطی بود که در این قسمت تحلیل کوواریانس تک متغیره در داده های کمی استفاده شد در برنامه آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیرهای نقص توجه و فزون کنشی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیر نقص توجه و فزون کنشی نیز به طور معناداری کمتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نقص توجه و فزون کنشی مردان مبتلابه اختلال مصرف مواد می باشد.
عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۵۴-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان شهر کرمانشاه بود. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل همه خبرگان حوزه مبارزه با مواد مخدر در شهر کرمانشاه بود که از این بین براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 8 نفر انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بودند که از این بین 377 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های کمی با استفاده از ضریب تغییرات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که مفاهیم به دست آمده از کدگذاری عوامل زمینه ساز دارای 3 مقوله عوامل فردی، روانی و بین فردی با 18 زیر مقوله بود. همچنین، عوامل آشکارساز با مقوله عوامل خانوادگی دارای 6 زیر مقوله و عوامل تداوم بخش با 3 مقوله عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی و 14 زیر مقوله دسته بندی شدند. نتایج بررسی بخش کمی با استفاده از روش ضریب تغییرات نشان داد که به ترتیب عوامل فردی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، بین فردی و محیطی بر مصرف گل و روان گردان های جدید مؤثر بودند. همچنین، با بررسی در بین همه زیرمقوله ها، ضعف اراده رتبه اول و شرایط زندگی بی ثبات رتبه آخر را داشت. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش، ضعف اراده مهم ترین عامل درگرایش جوانان به اختلال مصرف گل و روانگردان های جدید بود. بنابراین، به منظور پیشگیری از این مشکل لازم است آموزش های لازم جهت آشنایی با عوارض مصرف مواد، راهکارهایی برای افزایش عزت نفس و تقویت اراده به جوانان ارائه گردد.
بررسی تاثیر نشخوار فکری و کمال گرایی بر خشونت علیه زنان دارای همسر مبتلا به اختلال مصرف مواد با متغیر میانجی تاب آوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سالیان متمادی است که اعتیاد به موادمخدر به عنوان یک مشکل جهانی شناخته می شود، اختلال مصرف مواد در خانواده ها روز به روز رو به افزایش بوده و از طرفی خشونت علیه زنان به یک معضل جدی تبدیل شده است. از این رو هدف مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر نشخوار فکری و کمال گرایی بر خشونت علیه زنان با متغیر میانجی تاب آوری در بین زنان دارای همسر مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال مصرف مواد در شهر مشهد تشکیل می داد. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار جی پاور برابر با ۱۳۲ نفر تعیین گردید که جهت رعایت ریزش های احتمالی بعدی تعداد ۱۶۵ نفر مورد آزمون قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده عبارت بودند از مقیاس نشخوار فکری نولن-هوکسما و مارو، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، مقیاس تاب آوری کونور و دیودسون و پرسشنامه خشونت علیه زنان توسط همسر. تاب آوری به صورت مستقیم خشونت علیه زنان را پیش بینی می کند (01/0p<، 30/0-=β). بعلاوه نشخوار فکری (05/0p<، 08/0=β) و کمال گرایی (05/0p<، 08/0=β) دو متغیری بودند که به صورت غیرمستقیم و به واسطه تاب آوری بر روی خشونت علیه زنان تأثیرگذار بودند. بدین معنی که نشخوار فکری و کمال گرایی کمتر موجب افزایش تاب آوری در فرد شده و در نتیجه خشونت علیه زنان را کاهش می دهد. زنانی که تاب آوری بالاتری دارند بهتر می توانند بین عواطف مثبت و منفی خود تمایز قائل شوند. این توانایی زنان باعث می شود که آن ها هنگام روبرو شدن با خشونت همسر خود بهتر بتوانند شرایط دشوار به وجود آمده را کنترل کنند. این امر سبب می شود که روابط چنین زوجینی کمتر دستخوش چالش و خشونت شود.