مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
اخلاق ناصری
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 135
حوزههای تخصصی:
سبک فرزندپروری یکی از نظریه های مطرح در حوزه روان شناسی است که در آن به بررسی جایگاه خانواده و تعامل آن با فرزندان می پردازد. براساس تقسیم بندی که «دیانا بامریند» از انواع سبک فرزندپروری ارائه کرده، چهار نوع شیوه فرزندپروری اقتدارگرایانه، مسامحه گرایانه، مستبدانه و آسان گیرانه را معرفی می کند و براین اساس به تحلیل نقش والدین در تربیت کودکان می پردازد. خواجه نصیرالدین طوسی، حکیم، فیلسوف و متکلم بزرگ قرن هفتم هجری، در اثر ارزشمند خود، اخلاق ناصری که از مهم ترین رساله های حکمت عملی به شمار می رود، در سه باب اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدن به تحلیل انسان، خانواده، تعلیم و تربیت و جامعه می پردازد. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی نمودهای تعلیم و تربیت و شیوه های فرزندپروری در اخلاق ناصری براساس نظریه دیانا بامریند بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، آنچه خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری از شیوه های تربیتی فرزندان و نقش والدین ارائه می دهد، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است. از سویی دیگر، تحلیل مؤلفه های موجود در این اثر ما را به دستاوردهای درخوری در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در ادبیات کلاسیک، به ویژه ادبیات تعلیمی می رساند.
بررسی و تحلیل وام گیری های انیس النّاس از اخلاق ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
75 - 109
حوزههای تخصصی:
انیس النّاس از آثار مهم تربیتی قرن نهم هجری است که شخصی به نام «شجاع» در باب اخلاق و تدبیر منزل در بیست باب تألیف کرده است. این کتاب توسط ایرج افشار تصحیح شده و مقدمه ای کوتاه در معرفی اثر بر آن افزوده شده است. تأمل در متن انیس النّاس نشان می دهد که یکی از منابع مهمی که شجاع از آن تاثیر پذیرفته، کتاب اخلاق ناصری، اثر خواجه نصیرالدین توسی است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که گستره اقتباس و وام گیری در این اثر تا چه اندازه و به چه شیوه ای است. نتیجه بررسی نشان می دهد که شجاع به دو روش از متن اخلاق ناصری تاثیر پذیرفته است؛ «تأثیرپذیری لفظی- محتوایی» و «تأثیرپذیری محتوایی». در روش نخستین جملات و عبارت خواجه عیناً با تغییری جزئی اقتباس شده و لفظ و محتوا یکی است و شامل موضوعاتی مانند حقوق فرزندان، حقوق والدین، آداب سخن گفتن و آداب برده خریدن است. در روش دوم، بسیاری از موضوعات انیس النّاس همان آرای خواجه است، اما شجاع با دخل و تصرّف در تعابیر و عبارات با زبانی ساده تر بیان کرده و شامل مواردی مانند لزوم تأهل، منع زنان از موسیقی، آداب دوست گزیدن و آداب جنگ است. بررسی آماری موضوعات مشترک نشان می دهد که شجاع جمعاً در 15 مورد، از اخلاق ناصری تأثیر پذیرفته است. از این میان، 10مورد تأثیرپذیری لفظی-محتوایی است و 5 مورد تأثیرپذیری محتوایی. از میان سه بخش یا مقالت اخلاق ناصری، تأثیرپذیری شجاع عمدتا از مقالت دوم یعنی تدبیر منزل است.
فضایل اخلاقی در کتاب اخلاق محسنی( بر مبنای تقسیم بندی خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب اخلاق محسنی یکی از آثار ارزشمند سده نهم و دهم هجری است. ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری این کتاب را با هدف تعلیمی به رشته نگارش درآورد. کاشفی به تعلیم آموزه های اخلاقی اهتمام ورزیده و پند و اندرز حاکمان را بر مبنای حکمت، جوهره اصلی کتاب خود قرار داده است. وی در مقدمه کتاب صراحتا اعلام می کند که مخاطبانش شاهان و ملازمان آنهاست و در ادامه به این موضوع اشاره می کند که داشتن چهل صفت بارز اخلاقی است که شاه را شاه کرده و شاه نگاه داشته کاشفی این آموزه های اخلاقی را تحت تاثیر تعلیمات در کتاب اخلاق ناصری یاد می کند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از طریق بیان حکایت و تمثیل، مخاطب خود را به سوی فضایل اخلاقی سوق می دهد. پژوهش حاضر در نظر دارد فضایل اخلاقی موجود در کتاب اخلاق محسنی را با توجه به تقسیم بندی موازین اخلاقی در کتاب اخلاق ناصری مورد بحث و بررسی قرار دهد تا مشخص کند کاشفی در تدوین این کتاب تا چه اندازه به تقسیم بندی های خواجه نصیرطوسی نزدیک بوده است. نوع رویکرد نگارنده در این مقاله توصیفی– تحلیلی و بر مبنای مرور تفکرات تعلیمی خواجه نصیر در اخلاق ناصری و تطبیق آنها با اخلاق محسنی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بین فضایل اخلاقی که در کتاب مطرح شده عدالت و شجاعت جایگاه خاص و ویژه ای دارند و در زندگی فردی و اجتماعی انسان نقش تعیین کننده ایفا می کنند. برخی فضایل مانند عبادت جنبه فردی دارند و برخی مانند عدالت جنبه اجتماعی که با رعایت این موازین جامعه روی آبادانی می بیند.
کلیشه های جنسیتی نقش های خانوادگی در چند متن تعلیمی منثور
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 12
حوزههای تخصصی:
بازخوانی و بازاندیشی مفاهیم و تعاریف نهادها و روابط میان- فردی و جمعی در متون کهن فارسی با دیدگاه کشف و نقد سنت ها یکی از کارکردهای نقد اجتماعی در روزگار معاصر است. نهاد خانواده، قدیمی ترین نهادی است که کلیشه های جنسیتی از گذشته تا امروز در آن بازتولید شده است. متون منثور تعلیمی بخش مهمی از این تعاریف را در روایتی برساخته و به هم پیوسته آشکار می سازد. در این روایت ها می توان مشاهده و تحلیل کرد که مفاهیم و مناسبات میان افراد و تعاریفی که برای زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان و حقوق آن ها بر یکدیگر طرح می شود، در مقایسه با جهان امروز چه تفاوت های بنیادینی یافته است و چه مفاهیمی همچنان بر بستر سنت ها بازتعریف می شود. در کلیشه های جنسیتی تکرار شونده در این متون بر اساس دیدگاه سلسله مراتبی قدرت و فرهنگ پذیرفته شده آن روزگار، مردان متکفل و مخاطب« تدبیر منزل» بودند و زنان و کودکان بر اساس نقصان عقل و صغارت، تحت قیمومیت آنان بودند. روابط میان اعضای خانواده نه بر اساس «محبت» که بر اساس «وظیفه» و «قدرت» تعریف می شد و آداب و سیاست خاصی بر آن حکم فرما بود. تلاش در برقراری یک نظام از پیش تعیین شده و یک طرفه که مجری آن مرد خانواده است، دیده می شود و برای کودکان دختر و پسر بر اساس جنسیت، پرورش و نقش های از پیش تعیین شده و متفاوتی در نظر گرفته می شود
ارزیابی تصحیح اخلاق ناصری به کوشش مینوی و حیدری براساس کهن ترین نسخه شناخته شده از کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق ناصری از مهم ترین کتاب های اخلاقی فارسی است. خواجه نصیرالدین طوسی این کتاب را به سال 633 ق. نوشت، اما در دهه های بعد اندکی در مطالبش بازنگری کرد. اخلاق ناصری در زمان حیات مؤلف شهرت یافت. در طی زمان، نسخه های متعددی از آن کتابت شد و بر آثار اخلاقی پس از خود تأثیر مهمی نهاد. همچنین بعداً به ویژه در هندوستان بارها به طبع رسید. معتبرترین تصحیح آن را مجتبی مینوی و علیرضا حیدری ترتیب دادند. آنان در این تصحیح از پنج دست نویس متعلّق به قرن هفتم هجری قمری استفاده کردند. در حال حاضر، نسخه های خطی دیگری از این اثر شناخته شده که مهم ترین آنها مورّخ 656 ق. (محفوظ در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه شیراز) و قدیمی تر از همه نسخه های استفاده شده مصحّحان است. در این پژوهش برای نخستین بار، این دست نویس به صورت تفصیلی معرفی و بررسی شده است. از ویژگی های مهم آن می توان به برخی ضبط های کهنه تر به نسبت چاپ مینوی و حیدری، رسم الخط کهن و نیز حرکت گذاری تعدادی از کلمات اشاره کرد. در این مقاله، در اثر مقابله دقیق و کامل متن اخلاق ناصری به تصحیح مینوی و حیدری با این نسخه، نکات درخور توجهی استخراج شده است. ضمن اینکه با تکیه بر دیگر منابع، در متن تصحیح شده، توضیحات و واژه نامه های کتاب چاپی، اصلاحاتی ضرورت دارد؛ البته نسخه مورّخ 656 ق. همواره بهترین ضبط ها را ندارد و در آن افتادگی ها و اشتباهات متعددی دیده می شود. این نکته هم حاصل مقابله با متن تصحیح شده مینوی و حیدری است. درنهایت، می توان چنین نتیجه گرفت که تصحیح اخلاق ناصری به کوشش مینوی و حیدری همچنان اعتبار و ارزش والایی دارد. با این حال، براساس دست نویس های قدیم که در آن زمان ناشناخته بوده و نیز منابع گسترده تر و پژوهش های بیشتر، برخی اصلاحات در مندرجات آن لازم است.
عدالت در توزیع بیت المال در دوره عباسی با تأکید بر آرای خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
۷۶-۵۳
حوزههای تخصصی:
بیت المال از مهمترین نهادهای اسلامی است که از سوی حاکم برای انجام وظایف حکومتی و مصالح عامه مسلمانان، هزینه و یا میان ایشان تقسیم می شد. توزیع آن توسط خلفا مطابق با مباحث فقهی اسلامی به روش های گوناگون برای مخارج سپاهیان، کارکنان دولت، کارهای عمومی و عمرانی انجام می شد. این پژوهش با هدف تبیین عدالت از نظر خواجه نصیرالدین طوسی و مقایسه آن با چگونگی توزیع بیت المال در دوره عباسی انجام شده است. از نظریات خواجه درباره عدالت 3 مؤلفه: 1- تفاوت استعدادهای طبقات چهارگانه 2- منصب افراد، متناسب با استعداد و استحقاق و 3- سهم خیرات مساوی و متناسب با اهلیت و استحقاق استخراج شد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا باتوجه به مؤلفه های خواجه در تبیین عدالت، توزیع بیت المال در دوره عباسیان عادلانه بود؟ یافته های پژوش نشان می دهد که طبقات چهارگانه خواجه منطبق بر طبقات اجتماعی دوره عباسیان است. در آن زمان هر فردی براساس استعداد و مهارتش در رده، صنف و طبقه خود قرار می گرفت. در آن دوره بر اساس نزدیکی فرد به خلافت، گرفتن رشوه، معرفی و توصیه، به افراد منصب و مقام می دادند. اگرچه این نوع اعطا عمومیت نداشت و گاه نیز افراد لایق و مستحق در جایگاه درست قرار می گرفتند. منافع عمومی به صورت پرداخت مخارج عمرانی و فرهنگی و ایجاد بسترهای بهداشتی و اقتصادی از بیت المال هزینه می شد تا همه طبقات از آن منتفع می شدند. دو طبقه اهل قلم و اهل شمشیر علاوه بر دریافت مواجب و مقرری از بیت المال، گاه عطایای بسیاری دریافت می کردند که این عطایا هرگز شامل طبقات دیگر نمی شد. بنابراین، بر اساس مؤلفه های نظر خواجه، توزیع بیت المال در دوره عباسیان عادلانه نبود.