مطالب
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، فرضیة قیصر امین پور دربارة بازگشت شعرا به کودکی در اشعار سهراب سپهری، از شاعران بزرگ معاصر، به بوتة آزمایش گذاشته می شود. امین پور در شعر و کودکی با استناد به برخی نقطه نظرهای «ژان پیاژه»، روان شناس معروف سوئیسی، در اثبات این مطلب می کوشد که شعر نوعی بازگشت به کودکی است. او در کتابش، پس از بیان و توضیح مراحل تحول شناخت کودک از دیدگاه پیاژه و شرح ویژگی های عمدة تفکر و رفتار کودک، نمونه هایی از اشعار شاعران عصر گذشته و معاصر را ذکر کرده ویژگی های تفکر کودکانه را در آن ها بازمی کاود. این نوشتة پژوهشی که در آن، یافته ها به شکل توصیفی تحلیلی ارائه می شود، نشان دهندة آن است که نظریة امین پور دربارة اشعار سهراب سپهری کاملاً صدق می کند و جلوه های گوناگون و شاعرانة کودکی در سروده های این شاعر معاصر به وضوح مشاهده می شود.
مبانی زیبایی شناسی و چگونگی کارکرد عوامل انسجام در شعر با بررسی «کتیبه» اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، تأثیر مبانی زیبایی شناسی بر چگونگی کارکرد عوامل انسجام در شعر است؛ در الگوی انسجام متنی هالیدی و حسن، ارجاع، جایگزینی، حذف، عوامل ربطی و انسجام واژگانی ابزارهای انسجام و دریافت پیام از متن برشمرده شده است. حال در پژوهش حاضر، این پرسش ها مطرح است که در شعر و کارکرد ادبی زبان چه عواملی می تواند سبب انسجام و در یافت پیام شود؟ و در شعرهایی که فاقد انسجام به نظر می آیند، دریافت پیام از متن چگونه صورت می گیرد؟ همچنین به این پرسش اساسی می پردازیم که مبانی زیبایی شناسی چه تأثیری بر کارکرد عوامل انسجام در شعر دارند؟
به منظور پاسخ به پرسش های فوق، شعر «کتیبه» از اخوان ثالث و «خوابی در هیاهو» از سهراب سپهری از نظر کارکرد عوامل انسجام مورد بررسی قرار گرفته است؛ کارکرد قوی عوامل انسجام در «کتیبه» و ضعف یا فقدان آن ها در «خوابی در هیاهو» نشان داده شده و این نتیجه به دست آمده که شعر اخوان با اصول زیبایی شناسی کلاسیک که هنر را عبارت از هماهنگی، تناسب و اعتدال می داند، هم سو است و در پرتو این نگرش به انسجامی نیرومند دست یافته اما شعر «خوابی در هیاهو»ی سپهری و اشعاری مانند آن در مجموعه های «زندگی خوابها» و «آوار آفتاب» با اصول زیبایی شناسی مدرن و هنر سوررئالیستی هم جهت است.
تحلیل ساختار روایی شعر «مسافر» سهراب سپهری بر اساس الگوی ریخت شناسی
حوزههای تخصصی:
نظریه ریخت شناسی از جمله نظریه هایی است که در زمینه تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر مسافر از سهراب سپهری مورد مطالعه شکل شناسی قرار گیرد. این پژوهش به طور کلی به دو بخش تقسیم می گردد: بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریخت شناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی می پردازد. همچنین اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» در این بخش شرح داده می شود. در بخشِ دوم، عناصر ریخت شناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدول هایی ارائه می گردد. علاوه بر آن، نگارنده تحتِ عنوانِ تحلیل ریخت شناسی مسافر، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافتِ تاریخی آن به ارائه تحلیل کلّی از این شعر می پردازد. نتیجه این تحلیل نشان می دهد عناصر ریخت شناسی و ساختارِ این شعر، علاوه بر برخی شباهت ها با الگوی روایی پراپ، از ساختاری مستقل برخوردار است که آن را باید در چارچوب تفاوت های جامعه ایران و روسیه تحلیل کرد.
نقاشی های سهراب سپهری در آثار رضا مافی
حوزههای تخصصی:
مطالعة تطبیقی فلسفة تعلیم و تربیت در رویکردهای پدیدارشناختی سهراب سپهری و اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در شعر سهراب سپهری، فلسفة تعلیم و تربیت و توجه او به این ساحت بنیادین حیات بشری است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که جهانبینی، شخصیت و زندگی عملی خود سپهری نیز از دهة چهل خورشیدی بدین سو، دگرگونی عظیمی داشته است. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابعادی از تأثیرپذیری سهراب سپهری از رویکردهای پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت و مشخص کردن همسویی و همخوانی نظرات وی با نظریات اریک فروم (1980- 1900) است. در نگاه پدیدارشناسانة سپهری و فروم، کودکی مفهومی فلسفی دارد و معادل آزادی، ادراک شهودی پدیدهها و کسب تجربة فردی است، بروز غرایز و سائقها، زمینة کسب «فردیت» کودک است و بلوغ، زمان استقلال از افکار و اعمال تقلیدی است. ستیز با عادات، نهی و نفی دانش تحمیلی، ستایش تنهایی و پذیرش مرگ از دیگر موارد همسویی نظرات سپهری و اریک فروم به شمار می روند.
خوانشی لکانی از شعر «ندای آغاز» اثر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، اشعار خود را در هشتکتاب گردآورده و بیش تر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگی، طبیعت، خدا، نیک و بد، زشت و زیبا و ...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هیچ، ما نگاه»، دو دفتر پایانی هشتکتاب، بدان جهت که در سیر تکامل شعر و اندیشه، پختهتر هستند، اهمیت بیش تری دارند. هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر «ندای آغاز» سهراب سپهری است. بدین منظور نگارنده نظریهی روانکاوی لکان را در نقد شعر به کار بسته و سعی کرده است این شعر را بر اساس نظریهی یادشده، بسنجد و بر اساس آن به درونمایهی شعر، دست یابد. بررسی شعر «ندای آغاز» نشان میدهد سپهری علاوه بر عرفان شرق و ذنبودیسم، به مدد فلسفه و روانکاوی غرب، به ویژه روانکاوی لکان، سعی در شناخت حقیقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نمایندهی ساحت نمادین در تعابیر لکان، است. ترکیب «وسعت بیواژه»، توصیفی از «آغاز» (beginning) و مقصد راوی شعر، نشانهای از دورهی پیشازبانی است که با ساحت واقع در تعابیر لکان انطباق دارد و تاکید راوی شعر برای رفتن به «وسعت بیواژه» این معنی را القا میکند که واژه(زبان) مانعی در راه شناخت است و راوی شعر، سعی دارد آن را از سر راه خود بردارد.
رویکرد پدیدارشناختی در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار سهراب سپهری از رازناکترین و پیچیدهترین آثار ادبیات نوین فارسی است. این پژوهش نشان میدهد که سپهری در چند دفتر آخر عمیقاً تحت تأثیر دیدگاههای پدیدارشناختی قرار داشته شخصیت فکری، محتوا، زبان و سبک شعر او نیز دچار دگرگونی فراگیر شده بود. بسیاری از توصیههای نظری او همخوان با آموزهها و آرای پدیدارشناسان بویژه ادموند هوسرل(1859- 1938) است. حضور قاطع «من» متفکر شاعر در تعریف پدیدهها و ارائه ی گزارهها، ابراز تردید در آموزههای عرفی، سنتی و علمی، به تعلیق درآوردن پیشفرض ها و رجوع به عین اشیاء، تأکید بر فهم وادراک پدیدهها، بازتعریف پدیدههای مادی و انتزاعی، عادتگریزی، داشتن نگاه چند بعدی و توصیه به کشف و بعد پنهان پدیدهها،تعلیق دلالت واژگان، ارائه ی صورتگرایی متفاوت و تحولات بنیادگرایانه در محور همنشینی و جانشینی زبان و نیز ماهیت متفاوت «تنهایی» در پنج دفتر اخیر شعر سهراب سپهری از نشانههای رویکرد پدیدارشناختی اوست. پژوهش نشان میدهد وجود پربسامد و گاه هنجارشکنانهی کلماتی مانند سفر، عبور، معنی، یعنی، آگاهی، تجربه، فهم، ادراک، بُعد، جهت، سمت، ضلع، پشت و مواردی از این دست در اشعار اخیر سپهری در شبکه ی نشانهشناختی پدیدارشناسی قرار میگیرد.
تأثیرپذیری سهراب سپهری از عرفان شرق در حوزه اخلاق زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری، شاعر و نقاش مسلمان و طبیعت گرا، در گذر از کشورهای شرق دور، با عقاید و باورهای آنان آشنا و این آشنایی موجب شد که شعر او رنگی از عرفان و اخلاق آیین های شرقی به خود بگیرد. «هندوییسم»، «بودیسم»، «تائوییسم» و «ذنیسم»، اصلی ترین ادیان و آیین های کشورهای شرق دور (چین، هند، و ژاپن) هستند که سهراب تحت تأثیر آموزه های آنها به ویژه در حوزه اخلاق قرار گرفت؛ اخلاقی که هر سه حوزه فرد، اجتماع، و زیست کره را دربر می گیرد.
در این مقاله، پس از معرفی دیدگاه های ارزشی درباره اخلاق زیست محیطی، مباحث مربوط به اخلاق زمین در شعر سهراب و مطابقت آن با آیین های شرقی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که کانون ارزشی زیست محور در دیدگاه سپهری و آیین های شرق مشترک است.
بررسی تطبیقی مفهوم «تلاش» در «النجمتان» انسی الحاج و «نشانی» سهراب سپهری (براساس معناسازی تنش در نقد فرمالیستی آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نقد فرمالیستی آمریکایی، شعر دارای وجودی عینی و قائم به ذات است و تنها خود شعر را می توان به نحوی عینی ارزیابی کرد: یعنی در این دیدگاه نه احساسات و نگرش های مؤلّف یا خواننده مورد بررسی قرار می گیرند و نه زمینة تاریخی یا فرهنگی اثر. فرمالیست ها اثر ادبی را به عنوان پدیده ای مستقل مورد تحلیل قرار می دهند تا به ذات و معنای آن دست یابند. به اعتقاد آنان با دریافت تنش ها، ابهامات، گزاره های آیرونی دار درون متن و شناخت پیوند موجود میان آن ها با دیگر اجزاء شعر، می توان به آن صبغه ای منطقی و وحدتی اندام وار بخشید.
جستار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی تحلیلی - توصیفی و در پرتو نقد فرمالیستی آمریکایی، به واکاوی دو چکامة «النّجمتان» انسی الحاج و «نشانی» سهراب سپهری بپردازد. نگارندگان در این پژوهش می کوشند تا با تمرکز بر تنش های موجود میان دو اثر، نشان دهند که تنها با تکیه بر خود متن و تحلیل عناصر تنش زای آن است که می توان به معنا آفرینی و انسجام معنایی متن پیرامون مفهوم «تلاش» دست یافت. برآیند نهایی این پژوهش، نمایانگر تجلّی ارزش شعری در برخی معانی برجسته سازی شدة آن نظیر سکوت و خروش، رکود و دگرگونی و تاریکی و نور در هر دو چکامة «النّجمتان» انسی الحاج و «نشانی» سهراب سپهری است که در تضادّی دائمی و حل ناشدنی قرار دارند و آنچه اهمّیّت دارد نیز همین تباین و تنش معنایی در جایگاه عاملی است که به اجزاء شعر، وحدتی اندام وار بخشیده است.
مقاله به زبان فرانسه: تشریح دوگانگی نماد ""آب""از دیدگاه باشلار در چند شعر سهراب سپهری و فروغ فرخزاد (L’analyse de la dichotomie symbolique de « l’eau » bachelardienne dans quelques poèmes de Sohrâb Sépéhri et Forough Farrokhzad)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به سختی می توان توانایی فزایندة نمادهای مختلف را که ریشه در تخیلی عمیق و بارور دارند، در چارچوب مباحثی مانند نژاد نسل های گوناگون بشری و مرزهای قراردادی قاره ها و کشورها مهار کرد. نماد، زاییده دنیایی است که با آنچه در واقعیت ها و یا مشهودات فرعی روزمره می توان یافت بسیار متفاوت است. نماد تاریخ بشریت را درمی نوردد و خود را اسیر محدودیت های عقلانی و مادی ناشی از ذهنی علم گرا و تجربی نمی داند. دو جنبه مثبت و منفیِ نماد باعث آشکار شدن زوایایِ پنهانی می شوند که از ادراکات جسمانی بشر خارج است و تنها به یاری ضمیر ناخودآگاه می توان به آن ها دست یافت. حال تصور کنیم که خاستگاه اصلی نمادها برگرفته از تخیلی باشد که نتیجه آن ناشی از تعامل ذهن ناخود آگاه و عناصر بدوی و طبیعی است. در چنین حالتی، آیا به اندازه ای موثر و معنادار هستند که بتوانند پرده از آن چیزی بردارند که، در واقع، در پشت نقاب خردگرا، خود را در پنهان ترین زوایای ضمیر ناخودآگاهمان مستور کرده است؟ نماد پاسخگوی نیازهای اساسی انسان است که از ورای آن، ابتدا دنیای تخیل خود و به دنبال آن تفکر نمادینش را به تصویر می کشد. نماد امکان مواجهه انسان را با مسائل اساسی مانند زندگی ، مرگ و سرنوشت و یا مباحثی در باب مقدسات، امور دنیوی، مشروعیات و محرمات را فراهم می سازد.
از نظر باشلار، عنصر آب غالباً توجیه و یا تفسیر کننده چنین تفکری است. در واقع، آب عنصری است که کلافی از همه جنبه های نمادین به دور آن تنیده شده است. تلاش این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نظریه های باشلار، به بررسی دوگانگی نمادین عنصر آب در آثار دو شاعر فارسی زبان، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد، بپردازد.
«تاریخ گرایی» سهراب سپهری در «مرگ رنگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزاد اندیشی در ابوسعید و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از محققان بر این باورند که شعر سهراب سپهری دارای مبانی عرفان ایرانی – اسلامی است و برخی دیگر آن را متأثر از عرفان هندی – شرقی می دانند و برخی نیز شعر او را تهی از عرفان دانسته اند. ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ ایرانی از مکتب خراسان است؛ اندیشه های عرفانی این مکتب با اندیشه های عرفان شرقی نزدیکی فراوان دارد. ابوسعید و سهراب، هر دو نگاه آزادانه ای به شریعت دارند و از همین راستا مؤلفه هایی چون عیب پوشی و مهربانی با آفریده های خدا را به کرات در آثار آنها می توان بازجست. همه کس و همه چیز را یکسو و یکسان می بینند، از قید رنگ و نژاد برکنارند و از مرز خوبی و بدی ها گذشته اند و ریا و ریاکاران و تابوها ی جامعه را نقد می کنند. این مقاله بر آن است که با توجه به عرفان ابوسعید و سپهری و با تکیه بر دو کتاب اسرارالتوحید و هشت کتاب به آزاداندیشی و جنبه های آن از دیدگاه آنها بپردازد.
نشانه های کیهانی در شعر و نقاشی سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه ها در ادبیات بیشتر به صورت نمادین و بر اساس جنبه های قراردادی خود شکل می گیرند. شعرها و نقاشی های سهراب سپهری، شاعر و نقاش توانای معاصر نیز آکنده از نشانه هایی است که با رمزگشایی آن ها ملموس تر و قابل فهم تر می شود. خاستگاه نشانه های سهراب اغلب طبیعت و همچنین عرفان بودایی و هندی بوده است. وی با نوعی کشف و شهود عرفانی و استتیک افلاطونی به «همه خدایی» و «همه جا خدایی» رسیده است. بخش قابل توجهی از نشانه های کیهانی در آثار سهراب، نشان دهنده نور ازلی و تجلی ذاتی هستند به گونه ای که شاعر را به سمت حقیقت هستی رهنمون می شوند. از آنجا که پژوهش نشانه شناختی می تواند به کشف لایه های معنایی شعرها و نقاشی های سهراب منجر شود و خواننده را به سپهر نشانه ای او نزدیک کند، در این مقاله کوشیده ایم پاره ای از مهم ترین نشانه های کیهانی را در شعر و نقاشی سهراب سپهری با دیدگاهی نشانه شناسانه و مبتنی بر هر دو مکتب سوسوری و پیرسی تحلیل کنیم و تا حدّ امکان از مفاهیم و دلالت های ضمنی آن ها پرده برگیریم.
در جستجوی ناکجا آباد (بررسی تطبیقی آرمان شهر در شعر جبران خلیل جبران و سهراب سپهری )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مسیر عینیت تا ذهنیت در شعر پاتریک نوایی و سهراب سپهری (Itinéraire de l objectivité à la subjectivité dans la poésie de Patrick Navaï et Sohrab Sépehri)؛ مقاله به زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
نقد شعر «تا انتها حضور»، اثر سهراب سپهری، از منظر رشد روانی سوژه در روان کاوی لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژاک لاکان (J. Lacan, 1901-1981)، روان کاو معاصر فرانسوی، در گسترش مفاهیم نظریة زیگموند فروید (S. Freud) سهمی بسزا دارد. او دیدگاه های فروید را در باب ناخودآگاه پذیرفت و آن را گسترش داد و گفت ضمیر ناخودآگاه ساختی زبان مانند دارد. این سخن لاکان، که تحت تأثیر نظریات زبان شناسی فردینان دوسوسور (F. De Saussure) نیز هست، راهی نوین در پژوهش های روان کاوی باز کرد. او روند رشد یک کودک را از بدو تولد تا بزرگ سالی در چهارچوبی از شناخت روان و زبان و با اصطلاحاتی نظیر «ساحت خیالی»، «ساحت نمادین»، «فاز آینه»، «فقدان»، «نام پدر»، و « ابژة دیگری کوچک و بزرگ» تبیین می کند.
هدف از نگارش این مقاله نقد و بررسی شعر «تا انتها حضور» از منظر رشد روانی سوژه در نظریة روان کاوی لاکان است. با توجه به قرینه های یافت شده در این شعر نظیر «کلمات»، «گفت»، «واژه»، «صحبت»، و درون مایة اصلی این شعر (پدیدآمدن دگرگونی به سبب حضور زبان) که اساس نظریة لاکان، یعنی زبان، را القا می کند این نتیجه حاصل شده است که این روش برای بررسی این اثر کاربرد دارد. هم چنین با توجه به این باور پساساختارگرایان که «واقعیت یک متن زبان شناختی است»، نقد حاضر نیز مؤید نقد دیگری بر این اثر از منظر پساساختارگرایی است.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک رمانتیک در هشت کتاب سهراب سپهری و گزیده اشعار ویلیام وردزورث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معانی، تصاویر و تعابیر مرگ در اشعار سهراب سپهری و فریدون توللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ پدیده ای است که سایه ی پر رمز و راز و ابهام آلود آن بر سراسر فرهنگ انسانی گسترده شده و ناشناختگی و رازناکی ماهیت آن در طول تاریخ اندیشه ی بشر موجب پیدایش افکار و تاملات بعضاً متناقض در خصوص مرگ در عرصه های مختلف فکری از جمله در شعر و ادب فارسی گردیده است و هر کدام از شاعران با تکیه بر پایگاه های فکری و معرفتی خود، از لونی دیگر به این پدیده نگریسته اند و مفاهیم ذهنی خود را در قالب تصاویر و تعابیر متنوع به جامعه ی بشری ارائه داده اند. در این پژوهش نگارنده بر آن است تا ساحات اندیشه ی سهراب سپهری و فریدون توللی را در مورد مرگ، بررسی و تحلیل کند و در تحقیقی مقایسه ای به نتایج عمده ی ذیل دست یابد.
مرگ در دیدگاه سهراب سپهری، استمرار حیات و جزء لاینفک و شرط مقدس زندگی است اما در نگاه توللی پایان هستی و عامل رهایی از مشکلات زندگی محسوب می شود.مرگ در شعر سپهری با نگاهی خوش بینانه و استقبال از دنیای پس از مرگ به تصویر کشیده شده است و قلب تصاویر مرگ در شعر او با عناصر زنده و جانبخش طبیعت می تپد اما در شعر توللی مرگ با چهره ی ناپسند معرفی شده و عناصر تصاویر مرگ در شعر او، نوعی نیستی و نابودی را به ذهن متبادر می کنند.
شاعری از اهالی امروز: تحلیل تبلور اندیشه های تعلیمی و تعهد ادبی در شعر سهراب سپهری
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۱
137 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف ادبیات تعلیمی اصلاح اخلاقیات، پرورش اندیشه ها و رشد افکار جامعه، برای رسیدن به خوش بختی است. یکی از مفاهیمی که اغلب در ارتباط با مطالعات تعلیمی و همسو با آن مطرح می شود، مسأله تعهد شاعر (Commitment) و رسالت شعر است که خود به عنوان پاره ای از پیکرجامعه شناسی ادبیات به شمار می رود. در این میان، گاهی برخی شعرا از سوی هنرمندان هم عصر خود، متهم به دوری گزینی از اجتماع وعدم تعهد شده اند و این امر، آنها را هدف انتقادهای تند و تیزی از سوی منتقدین قرار داده است. مقاله حاضر، به دنبال یافتن ابعاد اجتماعی و مصادیق تعلیمی در اشعار سپهری با ارایه شواهدی از آثار وی می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق، گویای این واقعیت است که سپهری شاعری فاقد تعهد نبوده و بر احوال مردم روزگار و مشکلات جوامع آنان آگاهی داشته و در جستجوی یافتن راه هایی برای رفع دردها و کمبودهای ایشان نیز بوده است.
دین وتکثّرگرایی دینی نزد جبران خلیل جبران و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اجتماعی مفاهیم کلی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب