دولت پژوهی ایران معاصر (دولت پژوهی انقلاب اسلامی سابق)
دولت پژوهی ایران معاصر سال 11 تابستان 1404 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه تحلیلی دقیق و نظام مند از چرایی و چگونگی وقوع انقلاب اسلامی به واسطه درک و تبیین چگونگی هژمونیک شدن گفتمان، هویت و معنای انقلاب اسلامی ایران از طریق تقابل و منازعات سامانه های ارزش ساز یا آپاراتوس های قدرت برای تثبیت معنا ، مفصل بندی و طرد و برجسته سازی هویت های گفتمانی خود می باشد. سؤال اصلی نوشتار پیش رو به این صورت است که چگونه آپاراتوس های قدرت در دوران سلطنت پهلوی با بحران معنایی مواجه شده و گفتمان انقلاب اسلامی با بازتولید معانی خود سوژه و وضعیت انقلابی را در ایران به وجود آورد؟ در این نوشتار با به کارگیری چارچوب نظری-روشی از رویکردهای گفتمانی و نظریه های بازتولید قدرت در اندیشه سیاسی معاصر تلاش شده است به این سؤال پرداخته شود . وقوع شرایط انقلابی در ایران را می توان از خلال ماهیت امر سیاسی ، منازعات معنایی - گفتمانی آپاراتوس های قدرت و بکارگیری تکنولوژی های نرم افزاری در فرایند انقلاب اسلامی و ساختارشکنی از نظم معنایی گفتمان رسمی قدرت تبیین کرد. به نظر می رسد که سامانه های ارزش ساز ،کانون های ابژ ه ساز و معنابخش نوپدید در گفتمان انقلاب اسلامی از طریق اخلال در روند بازتولید قدرت و عملکرد آپاراتوس های قدرت در عصر پهلوی و با استفاده از تکنیک های برجسته سازی قابلیت دسترسی و اعتبار، طرد ،غیریت سازی ، حاشیه راندن و با زوال کشیدن و سایش در سامانه ها و آپاراتوس های معناساز رژیم پهلوی در کنار زبان سیاسی و سوژگی امام خمینی (ره) نظم نمادین جدیدی را برساخته کرد که نظم نمادین قبلی و مبانی مشروعیت بخش نظام پهلوی با بحران مواجه شد، موجبات شکل گیری وضعیت انقلابی ، تثبیت معنای گفتمان انقلاب را ایجاد نمودند. همچنین این نظم نمادین توانست گفتمان انقلابی را با انباشت سرمایه اجتماعی همراه کرده، اننقادات سیستماتیک از نظام سیاسی را سامان دهی کند، ارزش ها ، نظم نمادین و اپیستمه جدیدی را بازتولید کند، بین ساختار حکومت پهلوی، پندار و زیست جهان فکری جامعه ایرانی شکاف ایجاد کرده، سوژه های انقلابی را در دل بی قراری های گفتمانی دهه 50 در ساختن نظم سیاسی- اجتماعی جدید به حرکت در آورد.
تحلیل مبانی فکری سیاستگذاری دولت احمدی نژاد در هدفمند کردن یارانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله یارانه ها در ایران همواره از مهمترین و چالش برانگیزترین موضوعات در سیاستگذاری اقتصادی بوده است. وجود منابع عظیم انرژی در کشور و حصول درآمد قابل توجه از فروش این منابع از یک سو امکان مداخله اقتصادی دولت از جمله به شکل پرداخت یارانه را فراهم کرده و از سوی دیگر این پتانسیل تا حدی زمینه مطالبه عمومی در خصوص این پرداخت ها را به وجود آورده است. قانون هدفمند کردن یارانه ها با هدف بهبود توزیع عادلانه درآمدها و تخصیص بهینه منابع در سال ۱۳۸۹اجرا گردید. پرسش اصلی این است که مبانی فکری و گفتمان سیاسی حاکم بر رویکرد اقتصاد سیاسی دولت احمدی نژاد، چگونه اجرای سیاست قانون هدفمند کردن یارانه ها را تحت تأثیر خود قرار داده است؟ فرضیه اصلی این است که، تناقض در مبانی فکری و گفتمان سیاسی عدالت اجتماعی حاکم بر سیاست های اقتصادی و اجتماعی دولت احمدی نژاد، موجب انحراف و ناکارآمدی قانون هدفمندی یارانه ها گردید. گفتمان احمدی نژاد با تقلیل پیچیدگی های اقتصادی به ساده انگارانه ترین سطح ممکن، هدفمندسازی یارانه ها را نه یک اصلاح اقتصادی فنی، بلکه به مثابه یک انقلاب توزیعی بزرگ تصویر می کرد که می توانست با انتقال مستقیم منابع به مردم، توازن جدیدی در نظام قدرت ایجاد کند.
کاربست الگوی حکمرانی خوب در مدیریت قومی- فرهنگی کلانشهرها در ایران (مورد مطالعه شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلانشهرهای چندقومی به عنوان نماد پیچیدگی های جهان معاصر، فضایی پویا از تعامل، تقابل و هم زیستی فرهنگ ها، ادیان و هویت های مختلف هستند. مدیریت این کلانشهرها نیازمند درکی عمیق از پویایی های اجتماعی و اتخاذ رویکردهایی منعطف و همه جانبه نگر است. این وضعیت، ضرورت بازتعریف شاخص های حکمرانی خوب شهری را برای کاهش تنش ها و تقویت هم-زیستی مسالمت آمیز پررنگ می سازد. اگرچه نظریه های کلاسیک حکمرانی شهری بر مفاهیمی مانند مشارکت مردمی، شفافیت، و عدالت فضایی تأکید دارند، اما به نظر می رسد این چارچوب ها در مواجهه با کلانشهرهای چندفرهنگی مانند اهواز نیازمند بازنگریِ زمینه محور هستند. بر همین اساس پرسش اصلی این است که کدام شاخص های حکمرانی خوب می توانند تنش های قومی و فرهنگی در اهواز را به شیوه ای پایدار مدیریت کنند؟ این مقاله با تمرکز بر اهواز، در پی آن است که با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر داده های پیمایشی و اسنادی، شاخص های حکمرانی خوب که بیشترین تأثیرگذاری در مدیریت تنش های قومی و فرهنگی دارند را شناسایی و رتبه بندی کند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان می دهد که به ترتیب سه شاخص شفافیت، قانون مداری و اجماع بالاترین رتبه را در میان شاخص های حکمروایی خوب تأثیرگذار بر مدیریت قومی و فرهنگی کلانشهر اهواز کسب کرده اند. بر اساس نتایج این پژوهش با توجه به ماهیت مسائل قومی در کلانشهر اهواز به نظر می رسد تکیه بر شهر چندفرهنگی و فاکتورهای آن بتواند زمینه ساز مدیریت مطلوب تنش های قومی و فرهنگی و نزدیک شدن به شاخص های حکمروایی خوب در این کلانشهر باشد.
بررسی رابطه بین دولت و دانشگاه ها از نظر استقلال علمی و مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین دولت و دانشگاه ها از نظر استقلال علمی و مالی انجام شده است. تمرکز اصلی پژوهش بر تأثیر سیاست ها و اقدامات دولت بر استقلال دانشگاه ها و راهکارهای ممکن برای تقویت این استقلال است. استقلال علمی و مالی دانشگاه ها از اصلی ترین محرک های تحول در آموزش عالی در اغلب کشورهای دنیا محسوب می شود.ضرورت توجه به استقلال علمی و مالی دانشگاه ها از اهمیت آموزش عالی به عنوان مسئله ای حیاتی، نیروی محرکه پیشرفت، رفاه و استقلال واقعی جامعه نشأت می گیرد. این پژوهش از نظر رویکرد، یک مطالعه ی توصیفی-تحلیلی است. جامعه مطالعاتی این پژوهش شامل، مسئولان دولتی مرتبط با آموزش عالی، اساتید، و مدیران و دانشگاه های دولتی و غیردولتی شهر تهران عنوان ذی نفعان اصلی است. روش نمونه گیری این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند بود. مصاحبه شوندگان این پژوهش شامل ۱۰ نفر از اساتید دانشگاه های معتبر شهر تهران بودند. برای تحلیل مصاحبه ها و اسناد، از روش تحلیل مضمون استفاده شد تا مفاهیم و تم های اصلی استخراج شوند. یافته های پژوهش شامل وابستگی مالی، مداخله دولت، منابع درآمد مستقل، استقلال علمی و همکاری دولت و دانشگاه هستند. هر یک از این تم ها دارای زیرتم هایی هستند که جزئیات بیشتری را درباره هر موضوع ارائه می دهند. نتیجه پژوهش نشان داد مداخله دولت در برنامه های درسی، تحقیقات و حتی انتخاب روسای دانشگاه ها، استقلال علمی دانشگاه ها را کاهش می دهد. از سوی دیگر، منابع درآمد مستقل (مانند جذب دانشجویان بین المللی، ارائه خدمات مشاوره و ایجاد شرکت های دانش بنیان) و همکاری جویانه دولت و دانشگاه ها در قالب پروژه های تحقیقاتی مشترک، می توانند به تقویت استقلال دانشگاه ها کمک کنند
دلالت های امروزین دیوان سالاری در سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی (راهنمایی برای بایسته های نظم دیوان سالاری در ایران معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دلالت های امروزین دیوان سالاری در سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی نگاشته شد. و در پی پاسخگویی به این سوالات است که سیاست نامه خواجه نظام الملک نسبت به سیاستگذاری و حکمرانی مدرن چه رویکردی داشته است؟ ضمن مقایسه سیاست نامه خواجه نظام الملک و دیوان سالاری مدرن چگونه می توان از آن برای نظم دیوان سالاری در ایران معاصر بهره جست؟ پژوهش حاضر با روش مقایسه ای توصیفی در پی پاسخگویی به سوالات مطرح شده بود.. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که رویکرد حاکم بر نظام سیاستگذاری در سیاست نامه، رویکردی دیوانی و نهادمحور است، که در هشت بُعد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. که شامل؛ سلطنت و آگاهی اجتماعی، نظارت و نظام دیوانی، نظام دیوانی و شبکه های ارتباطات سازمانی، نظام پیشگیری و تقدم اندرز بر مجازات، نظام دیوانی و اثربخشی و دفع خودکامگی و تجویز سه گانه «صبر، مشورت، ایمان». در واقع خواجه بر نظارت و کنترل قدرت تاکید دارد. با اقتباس از خرد دیوانی خواجه می توان گفت که خرد دیوانی خواجه چون با اتکای بر سنت بومی ایرانی اسلامی است توانست راهبر مدیریت دیوان سالاری باشد. اما ایران معاصر به واسطه دیوان سالاری برآمده از فرهنگ تجدد به دلیل آن که ابتنای جدی بر بنیادهای سنت و فرهنگ بومی ایرانی – اسلامی ندارد توانایی راهبری نظام دیوان سالاری را ندارد.
روند توسعه روابط ایران و پاکستان در دولت های روحانی و رئیسی: موانع و چالش های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاکستان یکی از مهمترین همسایگان ایران است که روابط با آن از جنبه های گوناگون سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای کشور دارای اهمیت است. پژوهش حاضر به تحلیل مقایسه ای روابط دو کشور در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی و ابراهیم رئیسی پرداخته است. در دوره روحانی، “دیپلماسی تعامل گرایانه" و در مقابل، دوره رئیسی سیاست "نگاه به شرق"، در مرکز توجه بوده است. بنابراین به لحاظ اقتصادی در دوره روحانی تمرکز بر برجام و تجارت ترجیحی و در دوره رئیسی تأکید بر سیاست همسایگی وجود داشته است. اما با وجود تلاش های دو دولت، چالش هایی نظیر تحریم های اقتصادی، مسائل امنیت مرزی و تأثیر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، مانع از تحقق کامل ظرفیت های روابط ایران و پاکستان شدند. این روابط به لحاظ سیاسی در دوره روحانی تحت تاثیر دیپلماسی تعامل محور مبتنی بر فرصت برجام و در دوره رئیسی موثر از سیاست تقویت محور شرق است. روابط به لحاظ همکاری های امنیتی نیز از تلاش محدود در کاهش تهدیدات مرزی در دوره روحانی تا تقویت تعاملات نظامی در دوره رئیسی در نوسان بوده است. ضمن اینکه این روابط متاثر از اختلافات ایدئولوژیک و چالش های داخلی هر دو دولت بوده است. این پژوهش از روش تحقیق کیفی بهره برده و چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک را به کار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش روابط دو کشور نیازمند یک استراتژی جامع و متوازن است که بتواند به چالش های امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک موجود پاسخ دهد. این امر نیازمند تمرکز بر تقویت همکاری های اقتصادی، امنیتی و فرهنگی و کاهش موانع موجود از جمله تحریم ها است.