مقالات
حوزههای تخصصی:
روابط حاکم میان نهاد دین و دولت در عصر قاجاریه، ازآنجاکه زمینه ساز وقایع بسیار مهم تاریخی ازجمله تعیین خط مشیء رفتاری نهاد دین و دولت با یکدیگر بوده است، یکی از موضوعات مهم تاریخ ایران است که تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور برجای گذاشت. در این دوره، نهاد دین به ویژه مذهب شیعه، نقش کلیدی در شکل دهی به هویت ملی و سیاسی ایرانیان ایفا کرد. روحانیون و مراجع تقلید در عصر قاجاریه به عنوان نمایندگان دین، نفوذ زیادی بر جامعه داشتند. آن ها نه تنها در مسائل دینی، بلکه در عرصه اجتماعی و سیاسی نیز حضور چشمگیر و تعیین کننده داشتند. در این دوره ماهیتِ قدرت در نهاد مذهب، تغییرات بسیار مهمی داشت و کفه ترازوی قدرت به نفع علما سنگین بود. دولت قاجار برای حفظ مشروعیت خود نیازمند حمایت روحانیون بود. این حمایت معمولاً با اعطای امتیازات خاص به برخی روحانیون همراه بود. دولت تلاش می کرد تا با همکاری با برخی از علما، مشروعیت خود را تقویت کند و از نفوذ آن ها برای کنترل جامعه استفاده کند. در این میان علمای بزرگ شیعه غالباً دستِ همکاری به دولت نمی دادند و پادشاهان را غاصب حکومت دانسته و خود را شریک ظلم و استبداد حاکم نمی کردند.
نظریه هویت اجتماعی و بازنمایی بسترهای انتزاعی وفاق ملی در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وفاق ملی از مهم ترین شرایط ضروری برای بسیج و سامان دهی منابع نرم افزاری و سخت افزاری یک کشور در مسیر تعالی و پیشرفت محسوب می شود. بااین حال، طرح وفاق ملی تنها زمانی می تواند از سطح یک آرمان یا شعار تبلیغاتی فراتر رود و به یک جنبش واقعی با دستاوردهای ملموس بدل شود که پیش نیازها و بسترهای تحقق آن به درستی شناسایی و فراهم شود .مقاله حاضر با هدف عملیاتی سازی طرح آرمانی وفاق ملی، به شیوه ای تحلیلی و با رویکردی جامعه شناختی- روان شناختی، به بررسی حلقه های واسط میان مطلوب نمایی های انتزاعی و مراحل اجرایی می پردازد. یافته ها نشان می دهد که هویت یابی مبتنی بر «اجماع سازی گفتمانی» از مهم ترین عوامل زمینه ساز برای دستیابی به وفاق ملی است؛ چراکه توافق بر مسائل سطحی و روبنایی، بدون شکل گیری بنیان های مشترک هویتی -که گاه ممکن است متفاوت یا حتی متضاد باشند- در عمل دست نیافتنی خواهد بود. با توجه به تداوم دوران گذار کشور از هویت سنتی به سوی شکل گیری هویت جدید - در تقاطع سه راهی هویت ایرانی، اسلامی و مدرن - و سردرگمی های ناشی از آن، نظریه هویت اجتماعیِ هنری تاجفل را برای تبیین فرایند «صورت بندی خود و دیگری» به عنوان عاملی مؤثر بر وضعیت وفاق ملی برگزیدیم. بر پایه این نظریه، درمی یابیم که نهادینه سازی هویت یابی اجتماعی، هویت یابی مبتنی بر اختیار، افزایش سرمایه اجتماعی، گسترش دایره شمول «ما» در تقابل با «دیگری»، ایجاد تعادل میان سه گانه های هویتی، غیریت سازی معقول، و هویت یابی مبتنی بر اصول، از جمله الزامات فرایند هویت یابی اجتماعی معطوف به تحقق وفاق ملی در ایران هستند.
کاربست مصلحت در نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه با تأکید بر دیدگاه های آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصلحت در فقه از جایگاه ویژه ای (به ویژه فقه سیاسی) برخوردار است. فقه سیاسی در مقام بهره گیری از مصلحت در سه مقام: «تشریع احکام از سوی خداوند»، «استنباط احکام شرعی» و «اجرای احکام شرعیه» است. نوشتار حاضر با برگزیدن مقام سوم کارکرد مصلحت؛ یعنی «اجرای احکام شرعی» به بررسی نقش و جایگاه مصلحت در فقه سیاسی شیعه، به ویژه در نظام ولایت فقیه با تأکید بر اندیشه های جوادی آملی خواهد پرداخت. ازاین رو، پرسش اصلی این است: نقش مصلحت در اجرای احکام اسلامی چگونه بوده و دیدگاه ایشان چگونه به این نقش اشاره می کند. در این خصوص از روش کتابخانه ای- اسنادی برای پاسخ بهره گرفته و فرضیه پژوهش نیز بر این استوار است که مصلحت نقش ویژه ای در فقه سیاسی برای اداره جامعه اسلامی با محوریت ولایت فقیه به ویژه ولایت مطلقه فقیه دارد و یافته ها حکایت از توأمانی وظیفه و اختیار ولی فقیه و همچنین بسط گستره اختیارات ولی فقیه بر مبنای گستره وظایف آن تا سر حد اختیارات پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) در مقام اجرای احکام اسلامی و مصلحت سنجی در چهارچوب استنباط صحیح از احکام اسلامی برای رفع تزاحم احکام اسلامی با استفاده از قاعده «تقدم اهم بر مهم» دارد.
وفاق در سیره و مدیریت حضرت محمد(ص)؛ الگویی تمدنی برای جامعه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیره شخصیتی و عملکرد مدیریتی رسول الله در پیشگیری از مسائل و بحران های مختلف سیاسی و اجتماعی عصر نبوی برای جامعه حال حاضر الگو و سرمشق محسوب می شود. در نگاه کلی نگر و با مطالعه سیره آن حضرت، کاهش تنش های اجتماعی و سیاسی عصر نبوی با محوریت برقراری وفاق از سوی پیامبر (ص) بوده است. براین اساس، در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که از مصادیق وفاق در سیره رسول الله در عصر مدنی می توان چه الگویی برای جامعه معاصر اخذ کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ورود مسلمانان به مدینه و قرارگیری در فضای مدنی جدید، رسول الله را به این سمت سوق داد که زمینه اتحاد و وفاق اسلامی را از همان ابتدا و در ارکان مختلف جامعه اسلامی فراهم کند. ساخت مسجد با مشارکت همه مسلمانان، انعقاد پیمان نامه عمومی و عقد مواخاه در همان ابتدای حضور رسول الله در مدینه همدلی، اتحاد و وفاق را با تکیه بر علایق و منافع مشترک همچون تأمین امنیت عمومی، رفاه، آبادانی و ایجاد سازوکار تشکیلاتی برای دولت نبوی فراهم کرد. این پشتوانه موجب آن شد که رسول الله در غزوات و سرایا بتواند موفق عمل کند و با برقراری پیمان با قبایل در سال نهم هجرت پازل همدلی و وفاق اسلامی تکمیل شود. جستار حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع متقدم کتابخانه ای نگاشته شده است.
نقش نهادهای حاکمیتی در تقویت وفاق ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، شناسایی و تحلیل نقش نهادهای حاکمیتی در ایجاد و تقویت وفاق ملی و تأثیر آن بر انسجام ملی است. نهادهای حاکمیتی به عنوان ساختارهای اصلی مدیریت جامعه، نقش حیاتی در ایجاد و حفظ وفاق ملی دارند. وفاق، با پیوند بین افراد و گروه ها موجب تقویت همبستگی و همکاری در راستای توسعه و پیشرفت جامعه می شود. نهادهای حاکمیتی با تأمین حاکمیت قانون، بستری مناسب برای حفظ و تداوم هویت ها و فرهنگ های گوناگون فراهم می نمایند. این نهادها با ایجاد فضای اعتماد و احترام متقابل به کاهش تنش های اجتماعی و تقویت وفاق ملی کمک می کنند. مقاله حاضر درصدد است به این پرسش اصلی پاسخ دهد که نهادهای حاکمیتی چگونه می توانند به تقویت وفاق ملی و کاهش تنش های اجتماعی کمک کنند؟ برای پاسخ، از روش تحقیق کیفی و تحلیل اسنادی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که نهادهای حاکمیتی با اتخاذ سیاست های فراگیر و مشارکتی، می توانند به تقویت هویت ملی و کاهش تنش های اجتماعی کمک نمایند. همچنین نهادهای حاکمیتی باید به نیازها و خواسته های اقوام و گروه های مختلف توجه بیشتری داشته باشند تا بتوانند به ایجاد وفاق ملی پایدار دست یابند. درنهایت راهکارهایی ازجمله تقویت شفافیت و ایجاد بسترهای مشارکت فعال شهروندان در فرایندهای تصمیم گیری، جهت تقویت وفاق ملی و افزایش همبستگی اجتماعی بیان شده اند.
وفاق در مفاهیم و اجماع در راهبرد؛ پیشران کنش سیاست خارجی موفق (مورد مطالعه: مفهوم استکبارستیزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی ضد استکباری ایران همواره در طیفی از موافقین و مخالفین مطرح بوده است، چنانچه برخی آن را هسته اصلی گفتمان سیاست خارجی ایران دانسته و در نقطه مقابل، عده ای نیز این اصل را عامل بازدارنده و هزینه زا در کنش سیاست خارجی کشور عنوان می کنند. ازاین رو هیچ گاه شاهد نوعی وفاق در پنداشت مفهومی از این مفهوم در بین نخبگان نبوده ایم که طبعاً این پراکندگی باعث تشویش در راهبرد در حوزه کنش سیاست خارجی شده است. در این تحقیق با کاربست روش تحلیل سوات و بر پایه رهیافت سازه انگاری به دنبال ارائه پاسخ به این پرسش هستیم که تکثر مفهومی و یا به عبارت دیگر، ابهام مفهومی در مفهوم سیاست خارجی ضد استکباری چگونه کنش سیاست خارجی ایران را در دوره جدید از ترتیبات منطقه ای تحت تأثیر قرار داده است؟ یافته تحقیق بر آن دلالت دارد که به دلیل بازگشت منطق رئالیسم بر روابط بین الملل و نیز کاهش تصلب اصول بنیادین نظم پساجنگ جهانی دوم، اتکا به اصول هنجاری و غیریت ساز با نظم موجود بدون ارائه خوانش جدید از این مفاهیم هنجاری نمی تواند سیاست خارجی ایران را از ابهام موجود خارج کرده که این عامل می تواند منجر به افزایش سطح هزینه های کنش سیاست خارجی کشور شود. ازاین رو ضروری است با بازتعریف مفهومی و همچنین با بازطراحی در تاکتیک های اعمال اصل استکبارستیزی آن را به صورتی هوشمندانه در سیاست خارجی اعمال کرد که مانع از تزاید بحران ها و فشارها بر کشور شود و زمینه بهره مندی از فرصت های سطح نظام را برای کمک به توسعه در داخل فراهم آید.